eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩🖤𓆪• . . •• •• افتاد روی پنجره‌ها عکس گنبدت🕊 یک قاب عاشقانه شد اینجا کنار صحن . . 𓆩پنجرهِ‌فولادِرضابراتِ‌کربَلامیدھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🖤𓆪
🧃 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ آیا می دانید😎👇 وقتی مرد می بیند همسرش با نوشیدنی مورد علاقه اش☕️🧋🥤به او می آیدچقدر آرام می شود 😍 و انرژی میگیرد😁💪 پس دریغ نکنید♥👆😉 . 𓂃ویتامین‌عشقت‌اینجاست𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧃 ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوهفتادوشش :_سلام +:سلام دخترم،بفرمایید :_ببخشید یه
•𓆩💞𓆪• . . •• •• جلو میروم،بلند میشود. طبق عادت همیشگی ام، در سلام دادن پیش دستی میکنم. :_سلام +:سلام،بفر مایید اضطرابم را پشت قلبم پنهان میکنم،به عقلم تشر میزنم و لرزش دست هایم را متوقف میکنم. آرام میشوم و مینشینم. +:چی میخورین؟ کیفم را روی صندلی کناری میگذارم و چادرم را سفت میکنم. سعی می کنم محکم به نظر برسم. :_برای شنیدن اومدم،نه خوردن لبخند میزند،لبخند که نه...بیشتر شبیه پوزخند است. دستش را بالا میبرد و گارسون را صدا میکند +:جناب ببخشید حرکاتش،عادی و خالی از ترس است . این روح بیتابم را،بی تاب تر میکند. گارسون جلو میآید. +:دو تا قهوه لطفا تا با گارسون مشغول است،چند ثانیه ای فرصت میکنم به چهره اش نگاه کنم این بار،ته ریش نازکی صورتش را پوشانده. چشم و ابرو و موهای تمام مشکی،صورتی کشیده،ابروانی پرپشت و چهره ای کاملا معمولی اما در یک کلمه،جذاب. تنها نکته ی خارق العاده ی چهره اش،برق لعنتی چشم هایش است... سرم را پایین میاندازم و ( استغفراللّه ) میگویم. ... برق چشم هایش،مسخم میکند. از چشم هایش باید ترسید. گارسون میرود و او،با چند سرفه گلویش را صاف میکند. سرم را بلند میکنم،میخواهد حرف هایش را بزند. نیکی ضعیف درونم را پشت نقاب نیکی قوی پنهان میکنم و گوش هایم را به او میدهم. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• +:حتما خیلی از درخواست من ، تعجب کردین... به هر حال ما هیچ شباهتی به هم نداریم. حس میکنم،لحنش با چاشتی تمسخر است. اخم میکنم. +:به هرحال،بهتر بود قبل از اینکه با عمومسعود صحبت کنم،با خودتون درمیون میذاشتم،ولی خب... شد دیگه... حتما قضیه ی شکایت پدربزرگ رو میدونین دیگه... شوکه میشوم،حس میکردم تنها راز خانوادگی،حضور مسیح باشد... شکایت پدربزرگ از کجا سردرآورد؟ :_شکایت پدربزرگ از کی؟ +:از بابای من و بابای شما ... :_سر چی؟؟ +:سر اینکه بیست و پنج سال پیش،بی اجازه خونه و کارخونه رو فروختن... بلند میگویم :_چی؟ چند نفر به طرفمان برمیگردند،او اطراف را نگاه میکند و من خجالت میکشم. +:واقعا نمیدونستی؟ سرم را آرام،چپ و راست میکنم و به گوشه ی میز خیره میشوم. چیزی به ذهنم میرسد :_ولی عمووحید گفت که وکالت نامه داشتن.. +:داشتن... پدربزرگ هم خبر داشته... ولی خب،از قهر بابام و عمومسعودم خبر داره :_یعنی چی؟ +:پدربزرگ، اون موقع خودش اجازه داده بوده که کارخونه رو بفروشن... ولی الآن میگه یا محمود و مسعود با هم آشتی میکنن یا من ثابت میکنم کل اموالی که الآن دارن،مال منه :_مگه میشه؟ +:مثل اینکه میشه..وکیل گرفته و کلی مدرک پیدا کرده... به هرحال قضیه مال خیلی وقت پیشه، هیچکس هم حوصله نداره پیگیری کنه ببینه مدارک اصله،درسته یا نه... خلاصه،تخمین زدن که تقریبا بیشتر سرمایه و اموال منقول و غیرمنقول بابای من و بابای شما، متعلق به پدربزرگه ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪• . •• •• * هنر انگلیس در ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی است...😏 . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🌹 | •📲 بازنشر: •🖇 «1489» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• ‏دنیـا پـر از آدم‌هـاے خوبہ؛😇 اگـہ نمی‌تونیـد یڪـے از اونا رو پیدا ڪـنید🥲 یڪــے از اونا باشـید .. 🙂💖🌻 . . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . یادگــاری از شمـا، دارم مــرام و معـرفــت چـای با عطـر گلابت، روح من را تازه کرد😌🤍 . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• بهشت دیگران گلزار باشد🌸 بهشت ما رخ باشد 💐🍃 ‌‌‎‌‌‌‌‌ . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• ڪـته ڪـبابِ سالم و خونگی😌💕 برای قوت بدن تجویز میشه😎🥩 الهـے گـوشت بشہ بـہ تـنـت 😁✋🏻 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
🥤 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 امروز يه حديث ديدم نوشته بود خدا سه چيز رو دوست داره؛ كم خوابی😴 كم حرفی🤐 كم خوری😋 ديدم اين سه تا خصلت خصلت اینترنتی هاست📱 گفتم همتون رو به بهشتی بودنتون مژده بدم🦋😂 𓈒 1024 𓈒 "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین. 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃پاتوق‌مجردے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🥤 ⏝
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• روایت همسر محترم شهید : در این سال ها که سوریه و لبنان بودیم با سرداران بزرگی از محور مقاومت آشنا شدیم. یکی از این سرداران شهید سید مصطفی بدرالدین معروف به سید ذوالفقار بود که به عبارتی خانواده ای بزرگ و جهادی دارد. او برادر خانم شهید بزرگ حاج عماد مغنیه نیز بود. سید ذوالفقار علاقه زیادی به سید رضی داشت و سعی می کرد هرگاه به سوریه می آید حتما با هم ملاقاتی کنند. چند ماه پیش از شهادت ذوالفقار او بارها تلاش می کند تا شهید موسوی را ببیند اما هر بار مسئله ای پیش می آید و این دیدار میسر نمی شود. تا اینکه وقتی هم را در ماشین می بینند، ذوالفقار به سید رضی می گویید: «ابن عم! (چون هر دو سید بودند، شهید بدرالدین او را پسر عمو صدا می زد) من در حق تو چه کردم که چند ماه است می‌آیم ولی نمی‌توانم تو را ببینم!» هر دو می زنند زیر گریه و سید رضی می گوید: کم‌سعادتی از من است، برنامه من جور نمی‌شود که شما را ببینم! شهید موسوی پس از شهادت ذوالفقار بارها می‌گفت: این جمله و صدای او در گوش من مانده است.  ♥➣ . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . از پـس سختـے‌ها معجـزه‌‌ها شڪـل می گیرنـد..!💓 . 𓂃وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
🧃 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . خانوم گل🌸 یادت نره هرچقدر هم خوشگل باشی تا خوش اخلاق نباشی به چشم نمیای ❌ سهم زیادی از زیبایی صورت به زیبایی درونی انسان بستگی دارد😍 وقتی شما دائم با کنایه، طعنه یا فریاد حرف میزنی 😬 حتــی اگه زیباترین زن باشی، زشت دیده می شوی😢 مهربونی باید تو وجود یک زن باشه♥😍 . 𓂃ویتامین‌عشقت‌اینجاست𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧃 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . شما که بهترین شنوای درد دل های ما هستید✨️ . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوهفتادوهشت +:حتما خیلی از درخواست من ، تعجب کردین...
•𓆩💞𓆪• . . •• •• پدربزرگ هم میگه اگه باهم آشتی کنید من از ِخیرش میگذرم... پس علت عصبانیت و درگیری ذهنی بابا،این اواخر همین مسئله بود... چقدر از خانواده ام غافل بودم... حتی عمووحید هم آشفته بود... چرا من نفهمیدم... با صدای بلند فکر میکنم :_ولی این حقه بازیه.. +:آره حقه بازیه... ولی حتی تحت این شرایط هم، باباتون راضی به آشتی نمیشه... بابام،عمووحید،خود پدربزرگ،حتی مامانتون... کلی تلاش کردن... اما هیچ فایده ای نداشت... َفَرجی بشه... ولی بازم پدربزرگ هم فکر کرده قبل از مرگش کاری کنه،فکر کرده بلکه با این حیله، انگار نه انگار... عمومسعود حاضر شد بره محضر و همه رو به نام پدربزرگ بزنه... پدرتون خیلی کینه ای عه.. سرم را بلند میکنم و تند،نگاهش میکنم.هیچکس حق ندارد راجع پدرم اینطور صحبت کند. :_اگه با شمام اونطور رفتار میکردن،به بابام حق میدادین.. بازهم پوزخند میزند +:باشه... حالا میرم سر اصل مطلب..یعنی....قضیه ی خواستگاری من....از شما... قیافه اش را جوری میکند،انگار خواستگاری در کار نیست... انگار میخواهد فیلم سینمایی تعریف کند. +:من فکر کرم چی کار میشه کرد که عموجانمون از خرشیطون پیاده بشه... :_مؤدب باشید لطفا... جدی نگاهم میکند،چشم هایش خالی از هر نوع حسی است،بیروح و سرد... آنقدر محکم اخم کرده ام که پیشانی ام درد میگیرد. انگار اخم های گره خورده ام،او را میترساند. از موضعش پایین میآید،زیر لب میگوید +:معذرت میخوام آرام گره از ابروهایم باز میکنم،اما همچنان چهره ام جدی است. مثل او. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• +:به هرحال،موضوع،سر میلیاردمیلیارد پوله...من فهمیدم،تنها راه نفوذ به قلعه ی محکم عمومسعود،دخترشه.. یعنی...شما...گفتم شاید بشه با یه ازدواج صوری... یعنی الکی عمومسعود رو راضی به آشتی کرد... این بار نوبت من است که پوزخند بزنم :_شما خیلی فکر مزخرفی کردین... اگه بابای من دوست نداره آشتی کنه،منم کمکش میکنم که آشتی نکنه... از جا بلند میشوم و برمیگردم. صدایش از پشت سرم میشنوم. +:خیال میکردم پدربزرگ رو دوست داری... گفته این آخرین خواسته اشه..قبل از مرگش.. نگران برمیگردم :_ولی حال پدربزرگ که خوبه.. +:نیست... دکترا جوابش کردن...روزای آخر عمرشه.. واسه همین مرخص شده.. بغض میکنم.. :_آخه عمــــو وحید.... رفتن پدربزرگ،او را از پا درمیآورد... روی صندلی،میشکنم... مسیح هم مینشیند.. دلم نمیخواهد ضعیف به نظر بیایم،اما عمووحید،نقطه ضعف من است... اگر پدربزرگ برود،اگر بدون رسیدن به آخرین خواسته اش برود... اگر عمووحید بفهمد من میتوانستم کاری کنم و نکردم... اشک ها،به مقصد زمین از هم سبقت میگیرند. دستم را سایبان چشمم میکنم و صورتم را پشت پرده اش پنهان. بی صدا گریه میکنم. جعبه ی دستمال کاغذی را روبه رویم میگیرد. بی توجه به او،اشک هایم را با سرانگشت میگیرم و از کیفم دستمال درمیآورم. صدای افتادن چیزی میآید،توجه نمیکنم. چشم هایم را خشک میکنم. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . * اختلافات رو کنار و اشتراکات رو ببینیم☺️ . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰🌸 | ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1490 𓈒 . 𓂃شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌙 ⏝
🍳 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . پـرده بردار ز رخـسار خود اے صبح امیـد ڪـہ سیَہ نامہ چو شـبهـاے گناه آمـده‌ایم🤍🌿☁️ . 𓂃صبح‌رو‌عاشقانه‌بخیرکن𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🍳 ⏝
💛 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . «اَحِبُّوا الصِّبْيانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ اِذا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُمْ فَاِنَّهُمْ لايَرَوْنَ اِلّا اَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ» رسول خدا(ص) می‌فرمایند: كودكان خود را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيد، وقتي به آن‌ها وعده‌اي مي‌دهيد حتماً وفا كنيد زيرا كودكان، شما را رازق خود مي‌پندارند.☺️👌❤️ منبع:وسائل الشيعه، ج 5، ص 126✍ . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . بایدها و نبایدهای خواستگاری🤫 💚 خواستگاری موفق تنها نیازمند داشتن مزایای اخلاقی نیست، زیرا گاهی حتی افراد با داشتن نقاط مثبت فراوان ناخواسته و ندانسته در مراسم خواستگاری مشکلاتی به وجود می‌آورند. در ادامه این مطلب شما را با 10 اصل مهم برای داشتن یک خواستگاری خوب و موفق را آشنا می‌کنیم. ۱ ) با همه مهربان و خوشرو باشید : 🔸 هنگامی که به خواستگاری می‌روید به نحوه برخورد خود با دیگران دقت کنید زیرا آن‌ها شما را زیر نظر دارند و کوچک‌ترین رفتاری در شما آن‌ها را به فکر وا می‌دارد. پس دقت کنید که بهترین رفتار را داشته باشید و با تمام افراد با خوشرویی صحبت کنید تا او متوجه ارزش و اعتبار شما بشود. ادامه دارد ... . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
🥤 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 دوستم میگفت: رو دستم تقلب(😏) نوشتم رفتم سر جلسه امتحان؛ یه دفه مراقبه اومد بالای سرم گفت: داری چیکار میکنی🧐 منم گفتم دارم دعا میکنم خدا کمکم کنه🙏 گفت پس اینا چیه رو دستت🤨 منم یه نگاه کردم، گفتم: وای باورم نمیشه خدا جوابا رو بهم رسوند😐😂 چقد مستجاب الدعوه ام🤓 𓈒 1025 𓈒 "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین. 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃پاتوق‌مجردے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🥤 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ « را آنگونه می‌خواهم که شاهی سرزمینش را شبیه مومنی کنده از دنیا که دینش را...»🌹 . . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . هرکسی بر شیء‌ ارزشمند خود قابی گرفت ای بنازم چشم‌ها و شیشه‌های عینکت 😅🤍 . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . همیشه با دل من مهربان‌ترین هستی بگو چگونه نگویم که دوستت دارم...؟ . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
💕⃟🛵 ⏝ •• •• . . -آقای قاضی، من شکایت دارم!!!🤨 + از کی❓ - از حاج آقامون!!!!🥲 +به چه علت❔ - آقای قاضی! این حاج آقای ما بدجوری دلبرن💝 واسه ما آسایش نذاشتن🙂 نگم از خنده هاش آقای قاضی، نگم ((: ○ کپے!؟ - تنها‌باذڪرآیدی‌منبع‌،موردرضایت‌است☺️ ‹ 💌 ›↝ ‹ 🤫 ›↝ . . ‌◞مرا وصلھ بزن بھ سمتِ چـ♡‌ـپِ پیرهنت⇩◟‌ Eitaa.com/asheghaneh_halal 💕⃟🛵 ⏝