eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.5هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نیست کسی دیوانه تَر و شیدا تَر از «مَـــن»☝️ «تـــــو» به تنهایی تمام دنیایِ «مــــن» شده‌ای💚 «مَــــن» تنها ترین و متفاوِت تَرین "دُختـــرِ"🧕 عاشــــق پیشه‌یِ این "جهـــــانَم"..!😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
🪖 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . به روایت همسر محترم شهید فاطمه زمانی که یک سال از شهادت پدرش گذشته بود خواب زیاد می‌دید. یک روز گفت : مامان دیشب خواب دیدم که از بازو بابا خون می آمد. چفیه دور گردن پدرم بود باز کردم و به دستشان بستم. با خودم گفتم : خدایا تعبیر خواب این بچه چی می‌تونه باشه؟ پدر شوهرم زنگ زدند منزلمان وگفتند: امشب منزل ما بیاید. که برای مصاحبه می خواهند بیایند. بعد همان شب فاطمه این خواب را گفت . عمویش گفتند : خواب فاطمه راست است. دستان برادرم مثل حضرت ابولفضل قطع بود. و ما یکسال می شد که از این نحوه ی شهادت همسرم خبر نداشتیم. ⊹🌷 ❤️ . 𓂃اینجاشهدامیزبان‌عشق‌اند𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🪖 ⏝
🧃 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ✍این‌ متن رو با یه دیزاین جذاب بنویس بزار تو جیب همسرت😉👇 تَمامِ هستی من😍 خواستم بهت بگم مرسی که همیشه پیشم بودی،هیچوقت تنهام نذاشتی🫂 با تمام خستگی‌هات هر وقت خسته بودم پناهم شدی،خیلی خوشحالم که دارمت، همیشه قوی بمون خُب؟ تو قوی باشی منم قویم😘 با تمام وجودم بهت افتخار میکنم مــــــرد زندگیم ♥️:) . 𓂃ویتامین‌عشقت‌اینجاست𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧃 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . کدام ثانیه بهتر، از آن دَمی که ببینم✨️ برای عرض ارادت، به مشهد آمده‌ام😍 . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویست‌وشانزده :_نیکی...خوبی؟؟ دستم را میگیرد و روی نیمک
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . عمو سر تکان میدهد،باید ممنون او باشم که تحت هر شرایطی درکم میکند. دست روی شانه ی مسیح میگذارد :_ما خودمون میریم مسیح سرش را بالا میآورد،نگاهش از عمو رو به من سرمیخورد.. نگاهش عجیب است،حس میکنم بی تفاوت نیست.. سرم را پایین میاندازم،چند لحظه میگذرد +:باشه هرطور راحتین،خداحافظ سوار ماشین میشود،بدون مکث استارت میزند و خیلی سریع حرکت میکند. نفس راحتی میکشم. احساس بهتری دارم. به عمو نگاه میکنم و لبخند میزنم. ❄مسیح❄ پایم را روی پدال فشار میدهم و شماره ی مانی را میگیرم. :_الو مانی کجایی؟؟ +:علیک السلام آق داداش..صبح شمام بخیر... سلامت باشین،ممنون. خوبم..شما خودت خوبی؟خانم بچه ها خوبن؟ :_انشات تموم شد؟ +:نه دو سه خطش مونده بود که صلاح نمیدونم بخونم،آقای برادر عصبانیست انگار.. با عصبانیت بوق میزنم و سبقت میگیرم. :_مانی این مرادخانی از سر صبح رو اعصابمه... مدارکش دست توعه؟ +:آره بفرستش بیاد پیش من..رفع و رجوعش میکنم... ببینم تو خوبی؟ دستم را از بالا تا پایین صورتم میکشم :_آره خوبم... +:مرادخانی اعصابت رو داغون کرده یا از چیز دیگه ناراحتی؟ چقدر مرا بهتر از خودم میشناسد. :_مانی من پشت خط دارم.. قطع نکن،باهات کار دارم. +:باشه ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . پشت خط،مامان است.. تماس را وصل میکنم. :_سلام مامان جان... +:سلام گل پسر،چطوری؟رفتین آزمایشگاه؟ :_آره مامان جان رفتیم... +:خب جوابش کی حاضر میشه؟ :_یا امروز بعد از ظهر یا فردا صبح +:باشه پسرم..الآن با نیکی جون برین حلقه هاتونم بخرین.. :_مامان جان نیکی که... +:اما و اگر نمیاریا فرصت نمیدهد بگویم نیکی نیست...تاکسی و شلوغی خیابان ها را با آن همه ضعف به من ترجیح داد. انگار با این کارش به غرورم توهین کرده. :_مامان جان رحم کن..من ساعت نُه صبح طلافروشی از کجا گیر بیارم؟؟ +:اول برید با هم یه صبحونه ی عاشقونه بخورین.. بعد برید دنبال حلقه ها...ببینم نکنه من هول بودم میگفتم زودتر،زودتر...؟؟ :_باشه مامان جان..باشه..کاری نداری؟ +:الهی قربون پسر حرف گوش کن خودم بشم ، به عروسم سلام برسون.. قطع میکنم،نفسم را با صدا بیرون میدهم. من حلقه و صبحانه ی عاشقانه را کجای دلم بگذارم ؟ :_الو مانی پشت خطی؟ +:آره هستم.. :_ببین پسر،همه ی کارایی که بهت سپرده بودم رو فراموش میکنی.. میری واسه من و نیکی حلقه میخری +:شادوماد بیخیال من شو.. :_مانی بحث نکن،من امشب بدون حلقه بیام خونه مامان حلق آویزم میکنه +:خیلی خب،باشه.. چی کار کنیم یه داداش بیشتر نداریم که.. _:ممنون،جبران کنم +:اون که حتما...راستی مبارک باشه ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ پدرش علی❤️ در خیبرو کَند💪 حالا نوبت قیام پسره💚🚩 . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰🚩 ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1509 𓈒 . 𓂃شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌙 ⏝
🍳 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . هـر روز صبــح قبـل از آغــازم✋🏻 صــدایت مـے پیچد در همـهـمہ‌ی افڪـارم🧠 راسـت مـےگویند؛ تنها صـداست ڪـہ مـےمانــد :)💚🎙 . 𓂃صبح‌رو‌عاشقانه‌بخیرکن𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🍳 ⏝
💛 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . «اَكْـثَرُ اَهْلِ النّـارِ الْعُـزّابُ» پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: بيشترين اهل جهّنم جوانان بى همسر هستند💔☝️ منبع:من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 251 . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . {💐} در دوران خواستگاری بهترین راه برای شناخت طرف مقابل‌مان، "نحوه ارتباط او با دیگران است، نه با ما" {🗣} این‌که طرف مقابل ما با خانواده، دوستان، و اطرافیانش چگونه برخورد می‌کند، این‌که در رستوران با کسی که سفارش غذا می‌گیرد چگونه برخورد می‌کند، این‌که در ترافیک وقتی تلفن همراهش زنگ می‌زند چگونه جواب می‌دهد، و مواردی از این قبیل به ما کمک می‌کند تا بتوانیم الگوهای ارتباطی او را بشناسیم. {🤫} اشتباه‌ترین فکری که در این دوران ممکن است از ذهن‌مان بگذرد این است که «با من که خوب رفتار می‌کند...» 😉 . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ گاهی باید دستاشو بگیری توی دسـتت و فقط یه جمله بهش بگی :🗣 من واسه یه لحظه بیشـتر با تو بودن حاضرم همه دنیامو بدم . . .❤️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
25.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . برای درست کردنش؛ 1.یک‌اسکوب‌بستنی‌وانیلی 2.شکلات(من‌از‌میلکا‌توت‌فرنگی‌استفاده‌کردم) 3.قهوه‌فوری(نسکافه‌گلد) یا اسپرسو 5.یخ 6.شیر برای میکس کردنشون از مخلوط کن استفاده کنید بهتره من مخلوط کن رو پیدا نکردم🤦‍♀️😂 بقیه مراحل هم داخل ویدیو مشخصه🤍 درست کنید و کیف‌ش رو ببرید👀👌🏻 . نوووش جونتوون 🤍 . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
🥤 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 شوهر عمم عکس شامپو کلیر رو، رو به آسمون گرفته کپشن زده آسمون رو کلیر کردم حمله حتمیه‌😅 بعد فرستاده گروه خانوادگی😱 مامان بزرگم دربدر دنبال راه ارتباطی با نتانیابوعه تا آدرس خونه عمم اینا رو بفرسته براش🤣 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𓈒 1044 𓈒 "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین. 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃پاتوق‌مجردے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🥤 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‏آدم ها دو دسته‌اند : تويے ڪہ دوستت دارم ... و بقیہ!🤍🪴 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . خبر از دلم بگیر و °🫂° برسان مرا به مشهد°💚° که برای دیدن صحن°✨️° دل بیقرار دارم°🥲° . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویست‌وهجده پشت خط،مامان است.. تماس را وصل میکنم. :_سلام
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . :_چی؟ +:بابا میخواد خونه ی نیاورون رو به نامت بزنه :_چی؟ +:گفت خونه ی خودت خیلی کوچولوعه..فعال برین تو اون خونه... :_وای +:مسیح لجبازی نکن.. تو با این کار،بابا رو مدیون خودت میکنی،اونم میخواد جبران کنه :_کاری نداری؟ +:نه مراقب خودت باش..خداحافظ موبایل را روی صندلی شاگرد میاندازم. دو دستم را روی فرمان میگذارم و با خودم میگویم:عجب بازی پر دردسری! ماشین را داخل پارکینگ میگذارم و پیاده میشوم.دکمه ی آسانسور را میزنم و به انتظار میایستم.چند ثانیه طول نمیکشد، که در آسانسور باز میشود. داخل میشوم و کلید طبقه ی هفتم را میزنم. در بسته میشود،برمیگردم و در آینه به خودم خیره میشوم. دست میبرم و کمی موهایم را مرتب میکنم. آسانسور متوقف میشود. جلو میروم و وارد شرکت میشوم. خانم نیازی،منشی شرکت،به احترامم بلند میشود. باز هم صورتش را بوم نقاشی کرده. صورتم را برمیگردانم. کاری به پوشش و آرایش چهره اش ندارم،همین که به پر و پای من نپیچد کافیست. صدای پر از عشوه اش،در راهروی خالی گوشم میپیچد. :_سلام آقامسیح،صبحتون بخیر با غیظ به طرفش برمیگردم. +:مثل اینکه شما حافظه ی ضعیفی دارین،من آریا هستم خانم... خودش را از تک و تا نمیاندازد،لبخند کوچکی میزند و میگوید :_آخه اسم به این قشنگی دارین،حیف نیست؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . اخم میکنم،از حالت تهاجمی چشمانم خبر دارم. +:بله؟؟؟ میترسد،آب دهانش را قورت میدهد. در دل خودم را تحسین میکنم... :_آقای مصطفوی تماس گرفتن،گفتن انگار نقشه شون ایراداتی داره... تا بعد از ظهر یه سر میان اینجا... به طرف اتاقم میروم،میشنوم که زیر لب میگوید :_خیلیم دلت بخواد که من صدات کنم... بدون اینکه برگردم میگویم:عمرا.. میدانم چهره اش دیدنی شده.. وارد اتاقم میشوم و در را میبندم. پشت میزم مینشینم و به نقشه ای که دیروز شروع کرده ام خیره میشوم. هنوز خیلی کار دارد..ولی اول باید خودم را از زیر بار منت بابا خلاص کنم. موبایل را برمیدارم و شماره ی بابا را میگیرم. بعد از سه بوق جواب میدهد،صدایش خشک و جدی است،مثل همیشه.. :_سلام بابا +:سلام :_قضیه ی خونه ی نیاورون چیه؟ +:قضیه ای نداره.. میخوام هدیه ی عقد بدمش به تو :_خودتون میدونین من از صدقه متنفرم +:صدقه چیه،کله شق؟؟ میخوای دختر مسعود رو ببری تو اون یه وجب جا؟ :_یه متر هم باشه مهم اینه که مال خودمه +:اصلا من میخوام اون خونه رو بدم به نیکی :_بابا کل تهرانم به اسم نیکی باشه،من زنم رو میبرم خونه ی خودم... زنم! خودم هم جا میخورم...زن من؟همسرم؟ چقدر مضحک! ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ نهضت ضدصهیونیسم از همیشه بانشاط‌تر و آماده‌تر است😉 . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰🚩 ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1510 𓈒 . 𓂃شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌙 ⏝
🍳 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . آدمــی هـر صـبح بہ امیدے چشــم باز می‌کند👀 امیـدے ڪہ شب قبل در خود نمی‌دیــده! این خاصــیت نــور اســت...✨💛 . 𓂃صبح‌رو‌عاشقانه‌بخیرکن𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🍳 ⏝
💛 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . «اَلصَّبِىُّ وَ الصَّبِىُّ ، وَ الصَّبِىُّ وَ الصَّبِيَّةُ، وَ الصَّبِيَّةُ وَ الصَّبِيَّةُ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمْ فِى الْمَضاجِعِ لِعَشْرِ سِنينَ» پيامبرخدا (ص) می‌فرماید: بستر خوابِ پسر بچه از پسر بچه ، و پسر بچه از دختر بچه ، و دختر بچه از دختر بچه، چون به ده سالگى رسيدند، از يكديگر جدا شوند.👌👥 منبع:وسائل الشيعة ، ج 15 ، ص 183✍ پ.ن:در حديث ديگرى سفارش شده است كه اين كار در شش سالگى انجام شود✍ . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . به شکوفـ🌸ـہ‌ها، بــه بـ⛈ــاران، برسان سلام ما را... 😏 . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ همیشه با من بمان هیچکس عاشقانه‌تر از من نمیتواند تو را بسراید😍 تو در تمام لحظه‌هایم تکرار میشوی اما تکرار نمیشوی💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
33.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . سالاد پاســتا😌 مـــواد لازم : هویـج ۱ عدد🥕 نخـود فرنگی ۱۰۰ گرم خـیارشور ۶-۷ عدد فلفل دلمہ قرمز ۱ عدد ڪــنسرو ذرت ۱ قوطی🌽 سـس مایونز ۱۵۰ میلی🤍 ماسـت ۲۵۰ میلی آب لیمـو ۳ ق غ🍋 سـس ڪچاپ ۱ ق غ🍅 سس خـردل ۱ ق م روغن زیتـون ۱ ق غ🫒 پاســتا ۲۵۰ گرم . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
🥤 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 اولین باری که بعد از مدرسه با دوستم رفتیم کافه ۱۶ سالم بود🤓 ازم پرسید موهیتو دوست داری؟ گفتم آره محیطش بد نیست🤣😅 غذاش کاش خوب باشه🙈😢 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𓈒 1045 𓈒 "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین. 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃پاتوق‌مجردے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🥤 ⏝
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست که آشنا سخنِ آشنا نگه دارد! (: _حافظ . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
🪖 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . به روایت همسر محترم شهید القلب حرم الله: غیر خدا را در دلت راه مده…" 🌷 در اولین سفر زیارتی به حرم کریمه اهل بیت (س). نشسته بودیم به صحبت در یکی از رواق های حرم که حرف از دلتنگی شد و فاصله دیدارهامون. مثل همیشه آقانوید در کنار حرف های پر از شوق و اشتیاقش، اشارات معنویش رو هم داشت. بهم گفت: " حواست باشه من انقدر تو دلت جا نکنم که اصل کاری فراموش بشه یا کمرنگ ها". گفتم یعنی چی. صحنه اش هنوز تو ذهنمه، با انگشت سبابه ش روی کاشی های کفِ حرم، عکس یه قلب کشید. گفت: "خدا گفته القلب حرم الله… دل بنده هام برای خودمه. حریم خودمه. شریک نمی پذیرم… اونوقت ما چیکار میکنیم، میایم تو گوشه گوشه این دل، محبت یه چیزی یا کسی (چیزایی و کسانی) رو قرار میدیم و آخرش یه جایی هم برای محبت خدا و اهل بیت میخایم بگذاریم… در حالیکه خداوند کل دل ما رو میخاد." . بعد نگاهی کرد و گفت:" هر علاقه و محبتی که داریم، باید زیر سایه محبت خدا قرار بگیره و گرنه به ناکجا آباد میرسه. هردومون نباید این یادمون بره… " این جمله رو گفت و مثل همیشه ته دل من لرزید از فکر به اینکه با این معرفتش تو دنیا موندنی نیست و ترس همیشگی که نکنه زود شهید بشه… آقانوید از همون اول، حواسش بود به هدفی که داره، مدام کنترل میکرد، مراقبت میکرد که نکنه محبت عزیزانش از پدر و مادر عزیزش تا خواهر و همسر و خواهرزاده و… مانع رسیدنش بشه. وقتی که بود با جان و دل بود. انقدر بامحبت و بانشاط که آدم کیف میکرد، اما به وضوح می فهمیدم که در پسِ همه این بودن ها، حواسش به همه چی هست. به اینکه انقدر وابسته نشه که نتونه دل بکنه. و بالاخره تلاش هایش هم نتیجه داد و رسید به آنچه که می خواست..🌷 شهدا از جمله آقانوید به معنای واقعی مصداق این بیت شعر هستند: 🔹آنکس که تو را شناخت، جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند… 🔹 دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هردو جهان را چه کند… ⊹🌷 ❤️ . 𓂃اینجاشهدامیزبان‌عشق‌اند𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🪖 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . تو مگو ما را بدان شه بار نیست✨️ با کریمان کارها دشوار نیست🌱 . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویست‌وبیست اخم میکنم،از حالت تهاجمی چشمانم خبر دارم. +:
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . +:پس خودت میدونی و مسعود.. و قطع میکند.. پوزخند میزنم،بابا هنوز بعد از این همه مدت عمومسعود را نشناخته... چند تقه به در میخورد و در پی (بفرمایید) من،فرزاد وارد اتاق میشود. :_سلام رئیس کلافه جوابش را میدهم +:سلام :_چیه مسیح؟میزون نیستی! +:فرزاد،جون هر کی دوس داری یا یه منشی واسه من پیدا کن،یا یه شوهر واسه این.. ریز میخندد سرم را بلند میکنم،با لبخند عجیبی کنج لب هایش نگاهم میکند. +:چیه؟چرا اینطوری نگام میکنی؟ :_بی معرفت.. حالا باید کارت بیاد در خونه ام،بعد من بفهمم دو روز دیگه عروسی توعه؟ نمیفهمم چه میگوید. +:این چرند و پرندا چیه بهم میبافی؟کارت چیه؟عروسی کدومه؟ :_برو... برو ما که بخیل نیستیم..مبارکت باشه.. دیروز کارتت رسید دستم... تازه میفهمم قضیه ازچه قرار است.. به پشتی صندلی تکیه میدهم و زیر لب میگویم +:مااامااان :_چیزی گفتی؟ +:هیچی ولش کن... ببین من بعدازظهر نیستم،یه کم کار دارم مصطفوی میخواد بیاد اینجا،نقشه اش انگار ایراد داره.. خودت حل و فصلش کن.. :_باشه تو برو به کارات برس،خیالت راحت. فکری به ذهنم میرسد +:فرزاد خانم نیازی هم در جریان هست؟ :_فکر نمیکنم...چون کارت بچه های شرکتو قراره امروز مانی بیاره اینجا.. مال من رو فقط آورد خونه..کاری با من نداری؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . سرم را تکان میدهم. فرزاد از اتاق بیرون میرود.. چند لحظه که میگذرد بلند میشوم و به طرف میز نیازی میروم. :_خانم نیازی؟ سرش را بلند میکند. +:بله؟ :_مانی هنوز نیومده؟ +:نه هنوز نیومدن.. کمی آرام ترم،زیر لب،طوری که او هم بشنود میگویم :_ای بابا... +: مشکلی پیش اومده؟؟ :_آخه قرار بود کارت ها رو بیاره... کارت های عروسی رو.. لبخند میزند :عه به سلامتی... آقا مانی ازدواج کردن؟ لبخند میزنم. :_عروسی مانی نیست... مردد میپرسد +:پس عروسی کیه؟ :_عروسی من... رنگش میپرد... بی توجه به طرف اتاقم میروم،یک لحظه برمیگردم تا تیر خلاص را بزنم. :_خوشحال میشیم تشریف بیارید.. هم من،هم خانمم! صبر نمیکنم تا واکنشش را ببینم. این از اولین خیرِ نیکی ! باید با مامان صحبت کنم،بی خبر کارت پخش کرده اند...چقدر هم سریع ترتیب همه چیز را ظرف دو روز داده اند! فکر نمیکردم اینقدر ماجرا داشته باشد،این بازی! ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ فراتر از محاسبات😎 «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ گاهی از جایی میرسد که هیچ خیالش را نمیکردی...🌱» . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰🚩 ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1511 𓈒 . 𓂃شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌙 ⏝