eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
13.4هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . برمیگردد و دورتر،کنار ماشین میایستد و دستش را روی کاپوت میگذارد... به طرف دره برمیگردم،همان بغض لعنتی با پنجه هایشان گلویم را فشار میدهد. با صدای خفیفی میگویم:خدا قطره اشک اول از چشم راستم به سرعت روی گونه ام میغلتد و همراه با نم نم باران،خاک زیر پایم را تر میکند. قطرات بعدی سریع تر و به دنبال هم چشمانم را به مقصد قله ی کوه ترک میکنند گویی برای هم صداشدن با باران، از هم سبقت میگیرند. محکم،بلند و با آوای خشمم فریاد میزنم :خـــــــدا نفس نفس میزنم،مسیح همان جا ایستاده،بدون اینکه نگاهم کند،سیگاری آتش میزند. دوباره اعصاب عصیانم را به رخ زمین میکشم:خـــــــــدا همه ی غصه و تنهایی هایم را با لرزش تارهای صوتی ام،به گوش دنیا میرسانم:خـــــــــــــدا بارش باران شدید میشود،رمقی برایم نمانده. روی زمین مینشینم. چشمانم را میبندم،سنگینی و گرمای اورکت مسیح روی شانه هایم میافتد. توجهی نمیکنم. تنها به بارش بی امان چشم هایم و به صدای گریه ی ابرها گوش هایم را میسپارم. این چه دوگانگی عجیبی است که در رفتار مسیح موج میزند؟ کدام مسیح را باور کنم؟ مسیح قلدر و عصبی ظهر،یا مسیح آرام الآن که خوب میداند چطور میشود آرامش را به جانم برگرداند. آشوبش را باور کنم،یا آرامشش را.. رگ برجسته ی گردنش را فراموش کنم،یا برق چشم های خندانش را.. بلند میشوم،اورکت را به طرفش میگیرم. بیتوجه،سیگارش را زیر پا له میکند و به طرف ماشین میرود. به دنبالش کشیده میشوم،در را برایم باز میکند. مینشینم و کت را روی صندلی عقب میگذارم. مسیح هم مینشیند،باران،شدید نبود اما سرشانه های او را خیس کرده. ماشین را روشن میکند و بعد درجه ی بخاری را بالا میبرد. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
🛵 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ♕ پرسیدم کسی که دوست داری رو چی سیو کردی❓ گفت: - 🤍 «My Clavicle»🦩 یعنی: «ترقوه من»🫀 گفتم: هوم خب چرا❕ گفت: چون ترقوه اولین استخونیه که تو بدن شکل میگیره و شکستنش هم دردناکترینه.. 💚 واقعا چقدر قشنگه یکی اینجوری سیوت کنه🥺 °کپے!؟ _ تنها‌باذکرآیدےمنبع‌،موردرضایت‌است☺️ . ⧉💌 ⧉🤫 . ‌𓂃بفرماییدتودم‌در‌بده𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 🛵 ⏝
"يبتـسم لك قلبي كلّ مـا مرئت في بالي..." قلبـــم برايـت لبخـند مـے‌زند هـربار ڪہ بہ يادم می‌آیــے ...🫀🌿 [سـلااااااااام امــیـدوارم همیشہ قلبتون لبخـند بزنه😍❤️] 🍃🌸| @asheghaneh_halal
💛 ֢ ֢ ֢ ֢ . 🌱 امیرالمؤمنین عـلـے عليه‌السلام: 🔅) أفضلُ الأدبِ ما بدَأتَ بهِ نفسَكَ 😌( بـهـتـريـن ادب آن اسـت كـه از خــــود آغـاز كـنـى.🤌😇 ⇦ غررالحكم، حدیث ۳۱۱۵ . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . «فتعالَ أحبك الآن أكثر!»👀✋ ‏🖇پس بیا که امروز تو را بیشتر دوست داشته باشم!💖 شاید تو ترافیک مونده🙄 . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
🥤 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 ‏‏‏‏‏‏‏ﺗﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺻﻦ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺪﺍﺭﻡ..😏 ﯾﻬﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﯾﻪ ﺗﮑﻮﻥ ﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻔﺖ: ﯾﺎﺍباالفضل! ﻧﻮﮐــــﺮﺗﻢ!😳😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𓈒 1078 𓈒 تجربه مشابهی داری بفرست😉👇 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃پاتوق‌مجردے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🥤 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ( دل‌ که‌ نه💚 جانم‌ برایش‌🦩 تنگ‌ شده..🥺 ) 😘 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . صبر کن پیدا شود گوهرشناس قابلی(:👒💚 . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ حس کردم از ته دل❤️ آقا، حضورتان را🕊 وقتی که ایستادم🌱 سمت ضریح و گنبد🕌 . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_سیصدوبیست برمیگردد و دورتر،کنار ماشین میایستد و دستش را ر
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . +:آروم شدی؟ سر تکان میدهم . +:دستاتو بگیر جلو دریچه،سرما نخوری.. این دو رفتار،از یک انسان،آن هم در یک روز واقعا عجیب است.. چند دقیقه میگذرد،نمیدانم چرا راه نمیافتد... +:نیکی؟ به طرفش برمیگردم،نگاهش روی گونه هایم میلرزد. اشک هایم را با نگاه میشمارد. دستش روی زانویش مشت میشود. +:نیکی میشه کمکم کنی؟ نگاهم را به روبه رو میدوزم. انگار نه انگار که من از رفتارش شاکی ام.. البته،حق دارد.. چه توقع بیهوده ای دارم... مگر جایگاه مسیح در زندگیمن بیشتر از یک... صدایش،فکرم را قفل میکند +:لطفا کمکم کن... سر تکان میدهم،بدون اینکه نگاهش کنم ادامه میدهد +:راستش من تا حالا از کسی معذرت خواهی نکردم...ولی الآن مجبورم،یه کاری کردم که باید برای جبرانش از یه نفر عذرخواهی کنم،ولی نمیدونم چطوری ؟ سعی میکنم لحنم بیتفاوت باشد و نگاهم فقط به جلو.. میگویم :_واقعا از کسی معذرت خواهی نکردین؟ +:تو دبیرستان،با اینکه از بهترین دانش آموزا بودم ولی به خاطر معذرت خواهی نکردن،یه هفته از مدرسه اخراج شدم... :_معذرت خواهی کار سختی نیست،دل شکستن خیلی سخت تر از معذرت خواهیه...اول بگید که متأسفید بعدش این همه کلمه و اصطلاح هست ،ببخشید،عذر میخوام،متأسفم... +: چطوری باید بگم؟یعنی با چه لحنی؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . :_اگه از ته دل از کارتون پشیمون باشید،لحن خودش درست میشه.. +:ببین اینطوری بگم،خوبه؟ به طرفش برمیگردم +:من خیلی اشتباه کردم.. بایت رفتارم واقعا متأسفم.. ببخشید،عذر میخوام،متأسفم.. لحنش،پشیمان است... سر تکان میدهم و برمیگردم :_آره خوبه.. +:نیکی؟ببخش منو...میبخشی؟ سرم را پایین میاندازم و با انگشتانم بازی میکنم. مخاطب حرف هایش من بودم؟ با این روش،از من معذرت خواهی کرد؟ +:هیچ وقت تو عمرم،معنی شرمندگی رو حس نکرده بودم...ولی الآن...با تک تک سلول هایم میفهممش... شرمنده ام نیکی.. ببخش... با دست راستم،اشک هایم را میگیرم. +:میبخشی؟ نمیتوانم نبخشم... نمی شود از التماسِ .. کلامش،ساده گذشت سرم را آرام تکان میدهم میخندد +: خب بریم یه شام دونفره ی ...یه شام دونفره ی همسایه ای بخوریم. دو هفته است من مهمون دستپخت تو ام،امشب مهمون من..آها راستی؟ سرم را بالا میآورم،دست راستش را به طرفم میگیرد. حلقه ی ظریفم روی دست مردانه ی مسیح... جدی میگوید +:لطفا همیشه دستت کن،همیشه.. حلقه را برمیدارم.. ذوق زده،با لبخند میگوید. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝