•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
السلام علیک اباعبدالله..
روزِ اول چلهی زیارت عاشورا✨
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_شصت خودش کنار حاج خانم مینشیند: خب دورت بگردم حاج خانم
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_شصتویک
- مامان و بابا نیستن؟
+ نه خانم، رفتن بیرون
دلم میگیرد، حتی خبرم نکردهاند...
- کاری داشتی صدام کن منیرخانم، برو یه کم استراحت کن.
+ چشم خانم، ممنون
به طرف اتاقم میروم، دلم گرفته، هیچگاه گمان نمیکردم خانه به نظرم اینقدر تاریک و پر از خفقان باشد...
من به قدر آسمانها، از پدر و مادرم دورم... و آنها هیچ تلاشی برای نزدیکشدن به من نمیکنند..
ندیدهام میگیرند، پنداری هرگز در این خانه، نیکی نامی وجود نداشته.
تمام مکالماتمان بیشتر از دو دقیقه نمیشود.
مرا نمیفهمند، درکم نمیکنند و شاید... شاید اصلا دوستم ندارند....
با تصور این موضوع، قلبم فشرده میشود...
یاد روزهای پیشین، همچنان در خاطرم، زنده و پویاست.
★
کتاب را میبندم، گُر گرفتهام، حس ناپاکی در تمام وجودم میپیچد....
چرا مامان هرگز این چیزها را برای من توضیح نداده بود ؟
مگر، مادر وظیفهای جز این دارد؟؟
یعنی مامان به هیچ کدام از مسائل این کتاب، عقیدهای ندارد؟
نگاهی به جلد کتاب میاندازم، احکام دختران....
چند سال است سر سفرهی جهالت بزرگ شدهام؟
وای خدای من...
امیدوارم، توبهی بندهی حقیرت را پذیرفته باشی که من هیچم، بی تو....
صدای عمو میآید:
نیکیخاتون آماده شو بریم گردش
بلند میشوم، همچنان زیر لب از خداوند طلب بخشش میکنم.
مانتو بلند مشکی میپوشم با گل های زرشکی.
روسری به رنگ گلهای لباس سرم میکنم، قرار است به لندن گردی برویم.
از اتاق خارج میشوم، عمو آماده شده و روی مبل نشسته.
بارانی بلند سرمهای پوشیده.
سعی میکنم با لبخندی، تلخی چهرهی دمغم را پنهان کنم.
- بریم عمو؟
و به طرف در راه میافتم، عمو پشت سرم میآید:
نیکی؟
برمیگردم:
بله؟
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_شصتویک - مامان و بابا نیستن؟ + نه خانم، رفتن بیرون د
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_شصتودو
- مشکلی پیش اومده؟
+ نــه، همه چی خوبه
و برای تأیید گفته هایم، لبخندی چاشنی میکنم.
عمو با نگرانی نگاهم میکند، در نهایت
میگوید:
اینجا یازدهماه از سال هوا ابریه، بهتره لباس گرم برداری، یه وقت دیدی بارون گرفت.
چشمی میگویم و به سرعت از اتاق، بارانی سرمهای ام را برمیدارم.
دست در دست عمو، از خانه
خارج میشوم.
عمو راست میگفت، خبری از آفتاب نیست.
عمو میگوید: با سیاوش میریم،
از نظر تو که اشکالی نداره؟
+ نه، چه اشکالی؟
- پس بزن بریم که سیاوش زیر پاش درخت سبز شد!
با عمو به طرف ماشین آقاسیاوش میرویم، مارا که میبیند پیاده میشود و سلام و احوالپرسی میکند.
ماشین او هم، یکی از بهترین مدلهای بریتانیایی است که تصویرش را روی جلد مجلهها دیده بودم.
خود آقاسیاوش هم، کت چرم مشکی پوشیده.
سوار میشویم.
عمو میگوید:
سیاوش میذاشتی من ماشین میآورم دیگه.
آقاسیاوش با خنده جوابش ر ا میدهد:
خیلی خب، فهمیدیم تو هم ماشین داری!
عمو میخندد و میگوید:
نیکی هنوز به این خل و چل بازیهات عادت نکرده، نکن این کارا رو، فکر
میکنه دیوونهای ها!
میخندم، چقدر به رابطهی صمیمیشان غبطه میخورم.
حس میکنم با حضور در جمعشان، حالم بهتر است.
میگویم:
آقاسیاوش، حاجخانم چرا نیومدن؟
- ولا حاج خانم تو این هوا بیرون نیان بهتره.
عمو به طرفم برمیگردد:
خوبی؟
آرام میگویم:
همیشه دلم میخواست سوار این ماشینای راستفرمون بشم!
آقاسیاوش حرفم را میشنود و زیر لب میخندد.
عمو لبخندی میزند و میپرسد:
خب برنامهی امروز چیه؟
آقاسیاوش میگوید:
برنامه، سورپرایزیه و جواب فضولها داده نمیشه
عمو آرام از پس کلهاش میزند:
شاید نیکی بخواد بپرسه
سیاوش متوجه اشتباهش میشود:
البته دور از جون شما، نیکیخانم
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 بشکست اگر دل من💔
به فدای چشم مستت🥀
﮼𖡼 سر خم می سلامت🌱
شکند اگر سبویی😔...
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #محرم | #امام_حسین
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1427»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
🌱برای خودت
هدفــے تعیین ڪن 🐚
کـہ
باعث بشـہ
صـبحها با اشتـیاق از تخـت بپرے بیـرون!😌🍄
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
«لاتُؤيِس مُذنِباً، فَکم مِن عاکفٍ عَلى ذَنبِهِ خُتِمَ لَهُ بِخَيرٍ»
امام على(ع): هيچ گنهکارى را نااميد مکن. چه بسيار گناه آلوده اى که عاقبتى نيکو يافته است.
منبع:بحار الأنوار: ۷۷/ ۲۳۹/ ۱، ميزان الحکمه، ج۹، ص: ۵۷۵✍
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
شمع رخ او بس است
در شب بیگاه من🕯✨
#مولانا
#نهایت_آرزوهایم❤️
#شبے_باهم_بین_الحرمین💚
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
ترفندهای موثر برای از بین بردن بوی سوختگی برنج🍛
🧂🥢ترفند اول
یک دمکش روی قابلمه بذارید و سپس چند تکه ی بزرگ نان را روی برنج بذارید. نان موجود روی برنج بوی سوختگی برنج رو کاملا از بین میبره .
موقع کشیدن برنج نونها رو میتونید بردارید.
🧂🥢ترفند دوم
روش ساده ی دیگه برای از بین بردن بوی سوختگی برنج، استفاده از پیازه.
یک پیاز بزرگ رو کاملا پوست بکنید و داخل قابلمه و لای برنج بذارید. بعد از چند دقیقه پیاز تمام بوی سوختگی را به خودش میگیره و بوی اون از بین میره .
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
.
•• #منو_مامانم ••
💬 صدای مامانا
آخر شب یه جوریه که همه
حتی همسایهها هم مسواک میزنن،
چراغا رو خاموش میکنن و میخوابن☺️
همه به غیر از بچه مورد نظر🤓😎
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 970 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
Mehdi_Rasouli_-_Mostajab.mp3
5.98M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
-💔
ای کشتی نجات اهل عالم
ابـا عـبـدالله..
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
تا زندهام که هیچ، به من اعتماد کن
میمیرم و میان کفن عاشقِ توام :)❤️🥰
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•