°|🌹🍃🌹|°
#همسفرانه
🤒|○ يك بار ريحانه تب كرد...
يك هفته تمام تب داشت، خوب نمی شد.
به بيمارستان بردم و دارو دادم، تبش پايين نمیآمد. نگران بودم تشنج نكند...
نمیدانستم چه كار كنم!!!
🌼|○ عبدالمهدی قبلتر به من گفته بود كه،
كمك خواستی به حضرت زهرا (س) متوسل شو
و من را صدا كن...
توسل كردم و زيارت عاشورا خواندم.
سلام آخر را كه دادم، به حضرت زهرا (س) گفتم :
😔|○ امروز پنجشنبه است و من میدانم همه شهدا امروز در محضر ارباب جمع هستند.
به عبدالمهدی بگويید اگر برای دخترش اتفاقی بيفتد،
نگويد كه من نتوانستم از بچهاش نگهداری كنم...
آنها امانت هستند دست من!!!
🚶♀|○ رفتم بالای سر ريحانه...
ناگهان بوی عطری در خانه پيچيد.
عطری كه هر لحظه زياد و زيادتر می شد...
ناگهان من صدای عبدالمهدي را شنيدم. گفت :
💕|○ همسرم بخواب من بالای سر ريحانه هستم.
خوابيدم! وقتی بلند شدم،
ديدم ريحانه تبش پايين آمده و از من آب می خواهد.
حس كردم كه عبدالمهدی در كنارم است.
حسش میكردم...
همه حرفهايم را با عبدالمهدی زدم.
او به قولش عمل كرده بود.
آمده بود تا كمكم كند، بحق فرمودهاند كه شهدا عند ربهم يرزقونند!!!
🌟|○ بعد از آن شب تا مدتها هر كسی وارد خانه میشد، متوجه آن بوی خوش می شد.
لباس ريحانه بوی اين عطر را گرفته بود...!!!
#زندگےبه_سبڪ_شہـدا 🌷
#به_روایت_همسر_شهید_عبدالمهدی_کاظمی 🕊
ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇
💟 @Asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃👕 #مجردانه [موضوعاتمورد بررسے درجلساتخواستگارے] 25.میزان شرڪت در مراسم مذهبے 26.انتخاب محل زن
🍃👚
#مجردانه
[موضوعاتمورد
بررسے درجلساتخواستگارے]
31.میزان پولے
ڪه باید پس انداز و خرج شود
32.چه مبلغے باید صرف خرید
لباس،تعطیلات و ... شود
33.پولے ڪه باید خرج دیگران شود
34.قبول میزان ریسڪ در سرمایه گذارے ها
35.نگرش درباره نظافت خانه،
لباس،بدن و ...
36.طرز برخور با بیمارے
#ادامہداره☺️👌
پ.ن:
روح و روان من ڪو؟😐
@asheghaneh_halal
🍃👚
°•| #ویتامینه🍹 |•°
•🌸•مردها نیاز دارن ڪه ازشون
قدر دانے و تشڪر بشه•🌸•
••خانومها دو جا اینڪار رو نمیڪنن:
•1⃣•جایے ڪه ڪار ڪوچڪ است.
•2⃣•وقتے وظیفشون رو انجام دادن.
مثلا آقا چایے خورده
استڪانش رو برده تو آشپزخونه
خانوم میگه براے چے تشڪر ڪنم تخم
دو زرده ڪه نزاشته استڪان رو برده فقط.
وقتے ڪار ڪوچڪ است خانومها تشڪر نمیڪنن
مثلا آقــا رفته نون خریده براے شام اینم چون
وظیفه مرد است خانوم تشڪر نمیڪنه
آقایون محتاج تشڪر هستند. براے
ڪارهای ڪوچڪ و بزرگ
تشڪر ڪنید...
#دڪترشاهین_فرهنگ
#قدردانےبا_لوسڪردنفرقداره☺️
لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇
°•|🍊|•° @asheghaneh_halal
#ریحانه
👈 آنهایی که این روزها مرتب #هشتگ میزنند #نه_به_حجاب_اجباری!!!
ده سال دیگر #هشتگ خواهند زد👇
مشروب آزاد وده سال دیگرش همجنسبازی آزاد،هروئین آزاد و زنا آزاد...
درست مثل شیطانــ😈 که گام به گام پیش میرود. هدف به فساد کشاندن کامل جامعه ایران
با #ذائقه_سازی است.
تا یک گناه و یک زشتی بشود آرزو...😏!!!
✍ #محمد_عبداللهی
#به_کجا_چنین_شتابان
🌸🍃🌸🍃🌸
@Asheghaneh_halal
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#ویتانژی
|• مـــ♡ــوضوع: این نیز بگذرد...☺️🍃 •|
سلام و خداقوت جانانه به دلاے مهربونتون😍💗
بعد از مدتی استارت #ویتانژی
این هشتگ فوق العادمـون زده شد
به قدیمے هاے کانالمون تبریکات عرض مینومایم و به جدیدا خوشآمد☺️🍃
فکرمیکنم به اندازه کافی🙊
موضوع #ویتانژی مون چشم نوازه دیدتون شدهــ، پس بریم سراغش..🤓💓
.
.
خدا تو تکتک زندگی ها
انواع اتفاقا و مشکلات تکونده و انداخته
تا تو دلتو بتکونے☺️✨
خونهی دلتو بتکونی تا
این مشکلات گردو غبار دلت نشن🍃
هرکی ام تو این خونه تکونی سازگار تره
لبخندش پررنگ تره و شاکر تر😍🌧🎈🍃
به این فکر کن
مشکل فقط یه چند روزی مهمونتونه و بعد وقتی صبوری و مقاومتتون رو دید
خودش راه کج میکنه و میره😉🍃
تلاششون فقط و فقط اینه که
توانایی هات که خودت مُتَوَجِهشون نبودی رو بهت نشون بدن😍😄💕🍃
.
.
بعضی ها گلایه
و بعضی هاهم زمان میخوان تا به یه مقابله منطقی بپردازن☺️💜
اگه تکتکمون به این فکر کنیم که
هر مشکل یه فرصته✨ برای کامل تر شدنمون اونوقته که زبون شِکوه و شکایتمون به زبون شکر تغییر میکنه😉✋🏻
تغییر که کنه #لذت حل مسائل زندگی❤️
در سایه اعتمادی که به قدرتخدا داریم
همراهمــووون میشه😍💪🏻
در روزمرگیهای زمستانی ات☃🍃
در بارشهای امیدبخش زندگی
یه پیام قدیمی و موندگار در وجودمون
تکرار میشه که
•🌸| چـون میگذرد غمے نیست...|🌸•
چیزی که ازین روزا میمونه نمره اییه که از درستکاری خودمون در پرونده رفتارمون ثبت میشه😍😉🍃
پس تا میتوونیم💪🏻🙃
در برابر مشکلات
خم به ابرو نیاریم که😌
خدا زوم کرده روت
تا ببینه چیکار میکنے🙈🍃
پس یه #یاعلی بگیمو
اینقدر تمرین کنیم تا
تو امتحانای خدا نمره کامل صبوری
مال خودِ خودمون بشه☺️❤️
خداقوت مولا به دلاتونـ💚😘
باهمراهےقشنگتون..☺️👌
التماس دعای فرج،اخلاص،
بصیرت،شهادت❤️
یاعلی💚👋
هرروزیڪ فنجان معنویجات همراهِ انرجے👇
•|•💓•|• @asheghaneh_halal
🌸
🍃🌸
📚📖
📖
🎀🍥 #تیڪ_تاب 🍥🎀
سلاااام خدمت همۂ مخاطباے عزیزمون😉
خواستم خبر بدم کہ. . .📢
خبر چی؟!
قطعا ، خبرم مربوط بہ #نی_نی_شو نیست 😐
خبرم مربوط بہ ڪتاب خونا و کتاب دوستا و کلا #تیڪ_تاب هست☺️😋😌
☝️ اول این کہ #تیڪ_تاب بہ روال سابق خودش برمیگرده😍
یعنے همون روزاے زوج ساعت 🕔
منتظر باشین کہ انشااللہ دوباره میخوایم بترڪونیم💪
✌️ دوم اینکہ بابت غیبت این مدت #تیڪ_تاب پوزش میطلبم
نظرے ، پیشنهادے ، داشتین منتظرتونیم👇
🆔 @afsar_velaee
همراهمون باشین ، خبراے خوبے تو راهہ😇😊
😎 @asheghaneh_halal 🕶
📖
📚📖
😜•| #خندیشه |•😜
آفـــرین گُـــــل پســر😎
چــه مـــرتب نشستـــے😂
خســته نشے یــه وقت😉
ایـــنهمــه ڪار میڪنے😄
دولـــت و ڪه ســره
یه دیــوارڪشے تعــطیــل ڪردی😂
بعـــد الان دقیـــقا چے ڪار مےڪنے😱
روزا مےشینے تـــو دفتــرت
پشــــه ها رو مےشمــاری✋
ســــرده آیـــــا اونجــا😉😂
ای بــــابا👍
ایـــن ژن خـــووب اونجـــا هم هست😐
ژنــــت خــووبه😀
امــــا در عوض عقــلت خیلے بد و زشتـه😎😂
ڪـــار مےڪنه🤐
شڪ دارم ڪه اصــلا عقــل و داری یانه❗️
#ڪپے_ڪنے_ڪم_عقل_مےشے😎
#ڪلیڪ_ڪن_بفرست_بـرا_بعدی☺️
ڪلیڪ نڪنے ژن خـوب نمیشے😁👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
💎📖 📖 🕶 #تیڪ_تاب 😎 ڪتابــــ|•📘•| 🌀💙تحیـــــــــّـــــــر💙🌀 مجموعہسرودههاےعلوےِ↓ 🌀💙سیدحمی
💎📖
📖
🕶 #تیڪ_تاب 😎
کوچه آذین شده در همهمہ آرام آرام
تا قدمرنجہ ڪند فاطمہ آرام آرام
شهر در غفلت هموارهٔ خود آسوده
کوچہ آذین شده با چادر خاک آلوده
شهر این بار کمر بستہ بہ انکار علے
ریسمان هم گره انداختہ در کار علے
بگذارید نگویم کہ اُحُد مےلرزد
در و دیوار از این قصہ بہ خود مےلرزد
"بیتالاحزان"ورق اینگونہ نمیخورد اے کاش
کودڪان را پے تشییع نمے برد اے کاش
سهم این قوم سکوت است کما فےالسابق
آستین است بہ دندان کہ مبادا هقهق...
تکوتنها، تکوتنها چہ کشیدهاست علے
از سبڪ بودن تابوت خمیده است علے
جان افلاڪ برون آمد و لرزید زمین
دستے از خاک برون آمد و لرزید زمین
علے از بدرقۂ جان خودش برمےگشت
داشت ازنیمۂپنهان خودش برمےگشت
آه، مولا چہ کند در شب تدفین خودش
زیر لب مرثیہ میخواند بہ تسکین خودش
زیر لب زمزمہ دارد ز فراتے ز فرات
بعدِ زهرا چہ حیاتے چہ حیاتے چہ حیات
مے رود قصہ ما سوے سرانجام آرام
دفتر قصہ ورق میخورد ، آرام آرام
💠 @asheghaneh_halal 💠
#خادمانه
°|ناگهان درمیان آسمان شڪستـ...
°|بالِ پــرواز یڪ هواپیما...✈️
°|باز هم ڪشـورم به سـوگ نشستـ😔
°|باز هـم تسلیتـ به ما و شـما
#ناهید_ابراهیمے
#تسلیت▪️
°•🔳•° @Asheghaneh_Halal
⏰🍃
#قرار_عاشقی
عبد ذلیـــل 😢
راتـو مـران ایهاالرئـــوف
ازغـم بیــا✋
مرابـرهـان ایهـاالرئــوف
#السلام_علیڪ
#یا_علے_بن_موسے_الرضا
@asheghaneh_halal
⏰🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 #آقامونه 💟
چرا فضاے مجازے رو رها بڪنیم؟!
#جانمفداےرهبر💖
#سخن_جانانــــ😍
🏳🌈 @asheghaneh_halal 📶
°🎯| #غربالگرے |🎯°
وضعیت دانش آموزان انگلیسے:❌
دانش آموزان گرسنه از سطل
آشغال غذا مےخورند.‼️
مدیر مدرسه :💯
دانشآموزان مدرسه من به
حدی گرسنه هستند که پس
از ورود به مدرسه در سطل
آشغالها دنبال غذا مےگردند.🗑
ملکه و دولت انگلیس به
جای این که پولهاشو خرج
دانش اموزان کشورشون کنن
تا از گرسنگے نمیرن
میلیونها دلار پول خرج بے بے سے🔨
و منوتو 📺مےکنند تا علیه
ایران لجن پراکنے کنــــن.✋
#اونــــور☝️_بدون_روتــوش💪
فــــرنگـ بــدون سانســـــور👇
📡| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_چهارده ♡﷽♡ به چایم خیره شدم: مامان عمه میگه تو مثل جغد میمونے! مسئولاے
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_پانزده
♡﷽♡
کلافه میگوید: حرف زدنش راحته آیه ...تو نمیدونے چه زجرے داره وقتے نتونی مادر بشے و همسرت همیشه حسرت بخوره...
_هنگامه به این فکر کن این خواست خداست! مقدر الهیه! امید داشته باش!! خودمونیم دیگه ما که بهتر این دکترا رو میشناسیم! اینا خدا هستن مگه؟
به خدا اون بخوادا همچین این دکترا رو سنگ رو یخ میکنه اون سرش نا پیدا اصلا میخواے چیکار؟ بیکارے ؟ بچه بیارے که آخرش یکے بشه مثل من و خودت؟(هرچند این حرف رو آیه فقط برای آروم کردن دوستش زد...)
میخندد : مرسے آیه مرسے که هستے... فقط واسم دعا کن
_دعا میکنم خواهرم تو هم شدے یکے از دغدغه هایم!! به جمع تو دلے هایم خوش آمدے
چشمکے میزنم و به لیوان چاے سرد شده ام اشاره میکنم و میگویم: من شانس ندارم هنگامه! یه چیز داغ خوردن بهم نیومده میشه برام عوضش کنے
چشمے میگوید و میرود تا برایم تازه دم بیاورد!
تازه دم بماند زندگے ات خواهرے!....
خوش طعم بماند زندگے ات
یک زندگے با طعم محبت خدا...
لیوان چایم را مے آورد و با احترام خاص و مضحکے تقدیمم میکند! خنده ام میگیرید دوباره سکوت میکند...چیزے به ذهنم میرسد!
با هیجان میگویم:راستے هنگامه یه چیزے بگم بهت؟
با اشتیاق نگاهم میکند که یعنے بگو...
لیوان را روی میز میگذارم و با هیجان تعریف میکنم : کوچیک تر که بودم همیشه از کارخونه کردن
مینالیدم! یه روزے با اینکه کلے خسته بودم مامان عمه کلے کار بهم سپرد... اونقدر غرغر کردم که آخرش کشوندتم یه کنار گفت بشین بزار یه راه بهت یاد بدم هنگامه دستمالو دوباره داد دستم
گفت چشماتو ببند و این میزو دوباره پاک کن! ولے با یه تفاوت فکر کن این میز خونت نیست...
اینجا "ضریح امام رضاست!"💛
دیدے؟ حالا خسته کننده نیست نه؟
حالا با لذت کاراتو انجام میدے نه؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_پانزده ♡﷽♡ کلافه میگوید: حرف زدنش راحته آیه ...تو نمیدونے چه زجرے داره
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_شانزده
♡﷽♡
هنگامه با تعجب نگاهم کرد!
بهت زده بود گویا!من این بهت ها را دوست داشتم! چشمهایش را بست و شوکه فقط لبخند زد!و بالاخره به حرف آمد: نمیدونم چی بگم آیه!
_میانبر بزن هنگامه! خدا این میانبرهاے زیرکانه رو دوست داره!! دوست داره بنده اش عاقل بشه!!
گریه الکے رو با گریه عارفانه اشتباه نگیر!
_آیه حرفت گیجم کرد!!!
_به این فکر کن شاید تو هم تکرار تاریخی! یک تکرار سارا گونه!
کنار ابراهیمت! به این فکر کن
خدا خواسته شبیه سارا باشے!
_آیه....آیه من ...من واقعا نمیدونم چے بگم!
به ساعتم نگاهے مے اندازم
نزدیک اذان است چه زود صبح شد!
از جایم بلند میشوم و به لیوان چایم نگاه میکنم! باز هم سرد شد...
سرد شدنش به گرم شدن یک دل مے ارزید!💗
نگاهے به موجود مبهوت روبه رویم میکنم.... بهت اش را دوست دارم!
بهت اش زیبا است!
دستے به شانه اش میگذارم :هنگامه جان من دیگه میرم!ممنون بابت چاییت!
گیج سرش را بالا مےآورد و بعد بے مقدمه در آغوشم میگیرد زیر گوشم زمزمه میکند:آیات خدا
همیشه امید بخشند!ممنونم! ممنونم
هیچے نمیگم! هیچے ندارم که بگم!
مانده تا آیه شود آیه
بے حرف فقط گونه اش را میبوسم و عجله میکنم براے رسیدن به نماز
عقیق انگشتر میکوبد به قلبم!
شروع خوبے بود امروز خورشید نه از شرق طلوع کرده نه از غرب! محل طلوعش درست میان قلب من بود...
راستے چقدر من من کردم امروز...جاے حاج رضا علے خالے گوشم را بپیچاند....
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_شانزده ♡﷽♡ هنگامه با تعجب نگاهم کرد! بهت زده بود گویا!من این بهت ها را
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_هفده
♡﷽♡
[فصل سوم]
[از زبان داناے ڪل]
همانطور که انتظارش را داشت امتحانش را به بدترین نوع ممکن داد. هنوز هم خستگے دیشب را کامل در نکرده بود و چقدر از عمه ممنون بود که از خیر فیلم مورد علاقه اش گذشت و خانه را در
سکوت برایش آماده کرد.
کتاب را وارسے کرد تا مطمئن شود حداقل نمره را میگیرد.
_ابوذر...ابوذر وایستا...
صداے مهران بود که از پشتش می آمد سر از کتاب برداشت و مهران نفس زنان به او رسید دستے به شانه اش گذاشت و نفسے تازه کرد: ابوذر لنگهاے درازت تو هر قدم چند متر رو طی میکنند
خنده اش گرفته بود ...
_چے شده مهران...
_میخواستم بگم خبرش رسیده استاد علے پور یک هفته ای نمیخواد بیاد با بچه ها صحبت کردیم یه اردو راه بندازیم تو هم هستے؟
دوباره سرش را به سمت فرمول هاے ماشینهاے الکتریکے میبرد! و یک کلام میگوید: نه!
مهران که واقعا از این نه قاطع عصبے شده بود میگوید: مسخره... یعنے چے نه؟ همه میخوان بیان
_خب من نمیخوام بیام!
_ابوذر میدونستے همیشه ضد حالے؟
کتابش را میبندد و در کیفش میگذارد دکمه زیادی باز پراهن مهران را میبندد و یقه اش را درست میکند و بعد شمرده میگوید:براے اینکه امتحانات حوزه نزدیکه! و من باید درس بخونم!
مهران پوزخندے میزند و میگوید:یعنے واقعا نمیخواے بیاے؟ بابا فیلتر و سنتر مدار که نیست؟
چهارتا کتاب حوزویه دیگه
ابوذر چنان چشم غره اے به او میرود که یک آن مهران دستهایش را به نشانه تسلیم بالا می آورد و میخندد. کیفش را جا به جا میکند و بے هیچ حرفے میرود...
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃