😜•| #خندیشه |•😜
گــریه تو از خنــده غم انگــیزتر است😁
گــریه نڪن دل فــرح ریش شد بـابا😂
امسال نشد،سال بعد
فدای سره پــدر فوت شدت😱
ســال بعد مــا رو دچار براندازی کن😁
راضــیم ازت😉
البتــه این دفعــه میخوای حافظ و
تیــغ بزن شاید جــواب داد😂😂
یا نــه میخوای من قلڪمو میشڪنم
پــولاشو بزن بر براندازی😁😜
لهستان رفتـــے
ســلام منـــــــو خیلے به
بـــرو بــــچ برسون😎
بگـــو از 22 بهمن امسال
تا 22 بهمن سال بعــد فقط
بـــدووووون و پــول خـــرج ڪنند💶💶
مــا قول میدیم سال بعد جــبران
ڪنیم زحمتـــاشونو حسابے😂😂😂
#گــریه_ڪن_فدای_سرمون😁
#ڪپے_ڪنے_گــریه_میشے😁
#نــشر_بده_شاد_شیم☺️
ڪلیڪ نڪنے دلخور میشے😱👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
😜•| #خندیشه |•😜 گــریه تو از خنــده غم انگــیزتر است😁 گــریه نڪن دل فــرح ریش شد بـابا😂 امسال نشد،س
💪🇮🇷
🇮🇷
•| #تحـلیل_طوری|• 🇮🇷🇮🇷
در اولین بخش از این تحلیل نامه
مےپــردازیم به خطابهای رهبری،
به مــلت ایران به طور ویژه جــوانان
اگــر متن #گــام_دوم را
خــوانده باشید متوجه خــواهید شد
ڪه در آن رهبری بیش از همه
به جــوانان ڪار واگــذار ڪرده
و مــیدان داده انــد
نمــونه اش👇👇👇
مــدیران جــوان، ڪارگــزاران جوان، اندیشمندان جــوان، فعالان جـوان
در همـه میدانهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و بین المللی و نیز در عرصه های دین اخلاق و معنویت و عدالت شانه های خود را به زیر بار مسئولیت قرار دهید.
ادامــهــ دارد....
•|🇮🇷|• @asheghaneh_halal
💪🇮🇷
🇮🇷
🍃🌺🍃
🍃•| #خادمانه |•🍃
ســلام بـر ڪاربران همیشه
در صحنــه😍😍
شب ســرد برفے❄️ و بارونیتون💦 بخــیر😎
#بدون_تعارف_ترین_خادمانه👇👇
برای انجــام تــبادلات ↪️↩️
ڪانال به آدمــین نیازمنــدیم💪💪
لطفا در صورت تمــایل
یــه تُڪ پــا تــشریف بیارید
اینجـــا👇👇👇👇
@yazahra_ebrahim
منتــظرتونیــم😎😎
ببینـیــم چےڪـار مےڪنیدها☝️
•|🍃|• @asheghaneh_halal
🍃🌺🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🌺🍃 🍃•| #خادمانه |•🍃 ســلام بـر ڪاربران همیشه در صحنــه😍😍 شب ســرد برفے❄️ و بارونیتون💦 بخــیر😎 #
با مــا در راه #مجـــازی
همــراه شــویـــد☺️☺️
باعث افتخــار است😍😍
10.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°🎯| #غربالگرے |🎯°
کــره جنــوبے و آرزوهای
دختــران جــوان در آنجــا😱😱☝️
ببینید،و باور ڪنید☝️☝️
💡 @asheghaneh_halal
💡@kharej2025
فــــرنگـ بــدون سانســـــور🙄👇
📡| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_چهار ♡﷽♡ آیه متعجب تر از قبل میپرسد: پس مادرش کجاست؟ نورا تلخندی ز
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_پنج
♡﷽♡
دیالوگ هاے نابے داشت این کتاب
به آخر صفحه 42رسیده بودم که صداے صحبت چند نفر را در سالن شنیدم چشمم را از واژه هاے کتاب جذاب روبه رویم گرفتم و دکتر والا و دونفر دیگر را
دیدم که به بخش سر زده اند...
خوشحال کتاب را میبندم و به ساعت نگاه میکنم! میدانم ویزیتشان نیم ساعت طول میکشد
منتظر شدم تا به مریضها سر بزنند و بعد احوال مینا را از او جویا شوم
صبح علے الطلوع که آمده بودم اول از همه به میناي کوچک سر زدم دلم جمع شد از آن سر تراشیده و بخیه هاے نامرد روے سرش
نازنین گریه میکرد اما خدا را شکر میکرد گویا تشخیص داده بودند عمل گرچه سخت بوده اما موفقیت آمیز بود.
دلم قدرے آرام شد اما میخواستم از خود دکتر والا بپرسم
نسرین پرونده به دست به سمتم آمد و پرسید: منتظر کسے هستے؟
_آره منتظر دکتر والام ...
جرعه اے از چایش را مینوشد و میگوید: دیروز میگفت حال مینا خوبه
_ خدا رو شکر ولے میخوام خودم ازش بپرسم
دیگر چیزے نمیگوید و دقایقے بعد دکتر والا کارش تمام میشود
از کنارمان که رد میشود آرام
صدایش میزنم...: دکتر والا ...
با شنیدن صدایم به سمتم بر میگردد و بالبخند میگوید: سلام خانم سعیدے !
سلامی به آن دو نفر کنارے میدهم و بعد با خجالت میگویم: دکتر میتونم وقتتونو بگیرم؟
دکتر والا با همان گشاده رویے مخصوص به خودش میگوید: بفرمایید...
_میخواستم احوال مینا رو از خودتون جویا بشم...
لبخندے میزند و میگوید:میدونستم همین سوال رو دارے خانم سعیدے !
به مرد جوان کنارش اشاره کرد و گفت: دکتر والا جراحشون بودند از خودشون بپرس!
با تعجب به مرد کنارش نگاه میکنم و در یک لحظه به شباهت عمیقے که بین این دو مرد است
فکر میکنم!!! عجب خلقتے دارد خدا!
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_پنج ♡﷽♡ دیالوگ هاے نابے داشت این کتاب به آخر صفحه 42رسیده بودم که
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_شش
♡﷽♡
دکتر والاے بزرگ با ورژنے جوان تر!
کمے قدبلند تر از پدرش بود و پوستش هم تیره تر بود والا چشمهاے مشکے و فرم کلے صورت همان والاے بزرگ بود!!
اه آیه بس کن !دید زدن پسر مردم در مرامت نبود که آمد!
دکتر والاے کوچک هم گویے تعجب کرده باشد چرا یکے از پرستارها باید جویاے احوال بیمار کوچک اتاق 207 باشد؟
کنجکاو میپرسد: شما نسبتے با مریض دارید؟...
میگویم: نه نسبتے نیست فقط خیلے نگرانم...
یک تاے ابرویش بالا میرود و میگوید : جالبه!
دکتر والاے بزرگ لبخندے روے لبش بود و پسرش شروع کرد به توضیح دادن اصطلاحاتی را که به کار میبرد تا حدے میفهمدم ...خدا را شکر میکردم!
آنجور که میگفت عمل از آنچه که پیش بینے کرده بودند بهتر بود!
والاے کوچک بالاخره توضیحاتش را تمام کرد و من حس کردم جان کندن برایش راحت تر بوده تا گفتن این توضیحات!!! یک جورے بود!!!
الحمدالله گفتم و بعد با لبخند به دکتر والاے بزرگ یادآوری کردم: دیدید گفتم علم دروغ میگه؟
خندید و گفت: بله خانم آیه!!!
حرفتون به جد براے من ثابت شد...
به ساعتم نگاهے انداختم و گفتم: ببخشید آقایون وقتتون رو گرفتم ...
و بعد رو به والاے کوچک
گفتم: مرسی از توضیحاتتون دکتر...
خداحافظے کوتاهی کردم و با خوشحالے به ایستگاه برگشتم ...
حس خوبی بود خبر سلامتے
دوست کوچک این روزهایم را شنیدن واقعا حس خوبے داشت...
نسرین که حال خوشم را دید با کنجکاوے پرسید: چیه کبکت خروس میخونه!
خوشحال کتاب در حال مطالعه ام را برداشتم و گفتم: به تو ربطے نداره !
از این لحنم به خنده افتاد و گفت: راستے آیه دکتر جراح مینا رو دید؟
صفحه 43 کتاب را پیداکردم گفتم :آره دیدم...
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃