eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💛 #بکانه قلمِ عَفو بِکش بَرگُنهــَم جانِ #حُسیـــن😔✋ #حال‌_دلتـون_حسینـی❤️ خوشگݪ ــسازے😌👇 @asheghaneh_halal 🍃💛
🕊🍃 🍃 #شهید_زنده |حاج‌حسین‌یڪتا| اگہ میخواے یہ روزی دورِ تابوتت بگردن ؛ امروز باید دورِ امام زمانت بگردی... #اللهم‌اخرج‌حب‌دنیا‌من‌قلوبنا❤️ #آقاجـان‌هستم‌اونی‌که‌تو‌میخوای؟😔 |°° @asheghaneh_halal 🍃 🕊🍃
🕗💓 🍃 #قرار_عاشقی ← پلاستیک ها براے اینکه پذیراے کفش زائرین تو باشند☺️ ← سینه چاک مے کنند😊 ← و خدا خدا مے کنند😥 ← کاش کفشدارے ها پر باشند...🙂 ← تا پلاستیک ها به بهانه نگهدارے از کفش زائرها😌 ← به چند قدمے ضریحت برسند..😇 #السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا #سلام_امام_رضا😊 💓 @asheghaneh_halal 🕗🍃
🌟✨ ✨ #آقامونه رهبرانقلاب، صبح دیروز در دیدار مداحان🎤: دشمنان بشریت به‌دنبال نابود کردن خانواده👨👩👧👦 و از بین بردن حیا هستند😕 بهترین کار برای حفظ انقلاب این است که مقابل برنامه دشمن علیه خانواده بایستید😎 ۹۷/۱۲/۷ #سخن_جانانــــ❤️ ✨ @asheghaneh_halal 🌟✨
🍃💍 #همسفرانه +برو پے زندگیت! - باشه..☺️ + باز ڪه دنبال من راه افتادے‼️ - خودت گفتے برو پے زندگیت... :) + واے....از دست تو....!😬 - از دستِ من فقط میتونے به خودم پناه ببرے!😉 #علی_سلطانی #خلاقیتوبرمممم @asheghaneh_halal 🍃💍
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [☺️] اے واااے بازم پستام دیل تُد💻 [😍] خادم الخادمین در حال پست گذاشتن😅 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_halal
🍃🎉 🎯° | #غربالگرے |°🎯 یڪے از ڪـارهایے ڪه باید انجــام بدیــم #فــرهنگ_سازی سبڪ زنــدگے غـــربیاست😁 ڪه ببینیم چقــد بــرخلاف تصــورمون اونــا عقب افتاده ان بــرای همــین روزای چهـــارشنــبه بــــا #ڪوتوله_های_ڪوته_بیــن😎 یـــه تُڪ پــا پــیش👇 #مسیح_علے_نـــژاد😎 هــم مےریم الگــوی زنــدگے زنــان ایرانے #حضرت_زهراست😍 بنــابراین ایــن موضوع مےارزه به تمــام دنــــیا و هیــچ حــرفے نمیمــونه👊👊👊 #مــادرای_ایرانے_از_بهترین_هزار_پـله #بـــــالاتـــرن😌❤️ #زنــدگے_رنگےرنگے😍 #عڪسای_رنگےرنگے😊 •|🌺|• @asheghaneh_halal 🍃🎉
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🎉 🎯° | #غربالگرے |°🎯 یڪے از ڪـارهایے ڪه باید انجــام بدیــم #فــرهنگ_سازی سبڪ زنــدگے غـــربیاست
به پـــاسداشت زحمتــای مامانامـــون😍 مامانای باشیم چــه الان چه در آینـــده😉 چهــارشنبه ها قــرارمون اینجــا 😂
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_چهل_وشش ♡﷽♡ نزدیکش رفتم و دیدم مدام زانویش را ماساژ میدهد و صورتش
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ _تا اورژانس کلی راه بود. تخت کدوم اتاق خالیه فعلا بخوابه اونجا دکتر ببینه چشه تا بعد ... هنگامه هم کمک میکند تا او را روی یکی از تخت ها بخوابانیم . خیلی درد داشت و این را میشد از چهره اش فهمید. وضعیت بیماران را چک کردم و طبق معمول از ریحانه برای پیدا کردن رگها کمک گرفتم! خب این یک ضعف بزرگ برایم به حساب می آمد. بعد از بررسی حال بیماران سراغ شهرزاد میروم. منتقل نشد به اورژانس و همانجا کارش را انجام دادند. تشخیص همان ضرب دیدگی بود و حالا آتل سبز رنگی به زانوانش بسته بودند. مستقیم به سقف خیره شده بود و به فکر فرو رفته بود. کنارش میروم و بعد از وارسی آتل پایش میگویم: حالا پدرت نگران نشه نرفتی پیشش... بهش خبر دادی چه اتفاقی برات افتاده؟ نگاهم میکند و اشک چشمهایش را پاک میکند و میگوید: اون نمیدونه من اینجام! با تعجب میگویم: نمیدونه؟ از بیماران همینجاست؟ لبخند محوی میزند و میگوید: نه از دکتراست. اوضاع جالب تر شد :کی؟ آب دهانش را قورت میدهد و میگوید:دکتر والا! تعجبم بیشتر میشود! این دختر ریز نقش دختر دکتر والا بود؟ باید حدس میزدم با آن لهجه خاص و بامزه .حالا میفهمم چرا آنقدر برایم آشنا بود چهره اش! شبیه دکتر والا بود...خیلی زیاد. دستانش را میفشارم و میگویم: پس تو دختر یکی یه دونه ی دکتر والایی... کمی جا میخورد و میگوید: تو منو میشناسی؟ قدری پتوی رویش را مرتب میکنم و میگویم: گاهی وقتا ازت میگفتن! دستم را دراز میکنم سمتش میگویم:اسم من آیه است شهرزاد! اینبار متعجب تر از قبل میگوید:آیه تویی؟ منهم تعجب میکنم:اوهوم اسم من آیه است! منو میشناسی؟ میخندد و میگوید:آره بابا خیلی از تو میگفت! من خیلی دوست داشتم ببینمت! بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_چهل_وهفت ♡﷽♡ _تا اورژانس کلی راه بود. تخت کدوم اتاق خالیه فعلا بخ
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ _وااای من چقدر طرفدار دارم و نمیدونستم! باز هم میخندد!چه خوب که دیگر گریه نمیکرد.... نگاهی به ساعتم می اندازم و میگویم: معمولا این ساعت روز برای ویزیت مریضاشون میان! هول و هیجان زده کمی در جایش جابه جا میشود و میگوید: راست میگی؟ خب من باید چیکار کنم تا منو نبینه؟ خنده ام گرفته بود از این کارهایش... _چرا باید تو رو نبینه؟ _خب میخوام سورپرایزشون کنم! سری تکان میدهم و میگویم:وضعیتت به اندازه کافی شگفت آور هست! ببینم تو وقتی اومدی بهشون خبر ندادی؟ تخس سری بالا می اندازد و میگوید: نه!تازه کلی با مامانم کلنجار رفتم تا راضی شد بزار بیام! _ایشون نیومدن؟ _نه خوب یه سری کار داشت که باید انجامشون میداد اونم تا چند وقت دیگه میاد تا وقتی بابا برگشت همه باهم برگردیم! از دور صدای دکتر والا را میشنوم و با لبخند رو به شهرزاد میگویم:بیا اینم جناب پدرت! همین دیشب هم از کنفرانس کیش برگشتن! مطمئنن سورپرایز خوبی میشی! با غم نگاهم میکند و میگوید: یعنی خیلی وضعیتم بده؟ شانه ای بالا می اندازم و چیزی نمیگویم!... دخترک با مزه ای بود شیرین و دلچسب بود حرکاتش! دکتر والا بی آنکه متوجه ما شود سمت اتاق های بیمارانش حرکت میکند. از اتاق بیرون میروم و حین خروج به شهرزاد میگویم: اون قیافه کج و کوله رو درست کن! مگه نمیخوای سورپرایزشون کنی؟ بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_چهل_وهشت ♡﷽♡ _وااای من چقدر طرفدار دارم و نمیدونستم! باز هم میخند
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ منتظر میمانم تا کارشان تمام شود.طبق معمول پدر و پسر همراه همند! درست مثل شاگرد و استاد.... دکتر والا با دیدنم لبخندی میزند و با سر سلام میدهد و دکتر آیین هم چیزی شبیه سلام زمزمه میکند. میخواهند بروند که دکتر والا را صدا میزنم: _دکتر یه لحظه لطفا... با کنجکاوی نگاهم میکند و با لبخند به در کناریشان اشاره میکنم و میگویم:یه چیز خیلی جالب اونجا هست که دیدنش میتونه خیلی هیجان انگیز باشه! دکتر آیین ابرویی بالا می اندازد و بعد از کمی مکث در اتاق شهرزاد را باز میکند!یک آن هردو با دیدن دخترک ریز نقش و آن لبخند مضحک روی لبش مات میمانند! دکتر آیین نگاهی به زانوهای شهرزاد می اندازد و میگوید: این جا چیکار میکنی؟ هر دو وارد اتاق میشوند و من با لبخند سمت ایستگاه برمیگردم!خب حداقلش این بود که دخترک چشم خاکستری به خواسته اش رسیده بود و به قول خودش پدرش را سورپرایز کرده بود!هنگامه با لبخند میگوید: ماشاءالله چه شیطونه! سری به عالمت تایید تکان میدهم و کنارش مینشینم. خیره به حلقه در دستانش میپرسم:چه خبرا؟ _خبر خاصی نیست سلامتی دستانش را در دستم میگیرم و میگویم: اوضاع بر وقف مراده؟ لبخند خسته ای میزند و میگوید:خدا رو شکر... خوبه ...حالا تا حدودی با اوضاع کنار اومدیم... میپرسم:دیگه پیگیر ماجرا نشدید؟ _نه دیگه وقتی نمیشه پیگیر چی بشیم؟ _پرورشگاه... _محسن نمیزاره حتی حرفشو بزنم! دستانش را بیشتر میفشارم و میگویم: نگران نباش! هرچه به صلاحه همون میشه. هیچ نمیگوید و هیچ نمیگویم...خب هنگامه از آنهایی بود که بلد بود زندگی کند! بلد بود به خودش بیاید بلد بود .... بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🍃 بسمــ رب المهــ💚ــدے🍃
🍃🍒 سلااااام سلااام 😊✋ اندراحوالات عاشقانه هاے حلالے توووپ تووپ خب قول و قرارامونو تو این دوروز ڪه فراموش نڪردین؟😁 دمتــون گرم بانام و یاد خدا وقبلش وضو شروع میکنیـــم 😊 بسمڪ یااللــه 🍃🍒
🍃🍒 دوشب پیش گفتیم اولین صفتے که باید ب دلمون بشینه ڪبریایی خداستـــ☝️ حالا غیــرازمودب بودن کدوم قسمت نمازرو باکمی طول دادن و توجه کردن اجراکنیم؟ (ک کمی نمازمون قشنگ بشه) آباریڪلا سجده 🍃🍒
🍃🍒 خدامیــدونه تو سجــده نماز چقدر نعمت هست برای همین توهررکعت دوسجــده گذاشته نه یک سجــده چون میدونه اثرش چیه برای من و شما شماهم دلچسب ازهمون موقع که الله اکبر رو میگی عشقتون سجــده باشه ڪه آخ جون الان یک رکوع میرم بعد میرسم به سجده😍 تااز سجده اول بلند شدی جوری قلبت پرمیکشه که خدا صدا میزنه صبر کن دوباره برو سجده☺️ 🍃🍒
🍃🍒 خب درحدے عاشق سجده میشی که نمیتونی ازجات بلند شی اونوقتــ چی میگی ?? بحول الله وقوه اقوم و اقعد خدا میگه پاشو کمکت میکنیم دوستان حاضرید ذکـر سجده رو سه بار بگــیم ؟؟ قبووله؟😉 🍃🍒
🍃🍒 اگه سه بار بگی خدا گره تو کارت باشه رو حل میکنه چرا میگم سه بار؟؟ الان میگم مثلا دارے نماز میخونی میبینی مشتری اومده میگی عههه مشتری اومد بذار زود تموم کنم نمازمو خدا میگه تو نگران نباش سجدتو طولاني کن شاید خدا یه مشتری دیگه ای بفرسته که خیلی پربرکته پس از نمازت کم نکن 🍃🍒
🍃🍒 بذارید یه داستان دراین مورد بگم که بیشتر به دلتون بچسبــه 👌 یروز پیامبر تو بیابونی گیر افتاده بودن یه پیرمردی اومد به کمک حضرت و خدمتی کردن پیامبر به شخص گفت هرچی میخوای بگو یه خواستتو ان شالله اجابت میکنم پیرمرد رفت توفکر و گفت من فقط یه خواسته دارم واون اینه که دوست دارم تو روز قیامت هم نشین شما توبهشت بشم☺️ 🍃🍒
🍃🍒 پیامبر تاملی کرد وگفت چجوری این فکر به ذهنت رسیــد؟؟ گفت اخه فکر کردم هرچے که تو این دنیا ازت بخوام یروزی تموم میشه وقتی که زندگی ابدی شروع بشه شما کجا ماکجا شما تونقطه رضوان الهی هستی اگه اونجا رو بدست بیارم دیگه چیزی نمیخوام 🍃🍒
🍃🍒 پیامبــر قبول کردن گفتن اگه یڪاری بگم انجام میدی؟ واَعِنّی بکثره السجــود برای اینکه من بتونم تورو اون بالا بالاها ببرم توفقط یه قول بهم بده و اون اینه که زیاد سجده ڪن☺️ 🍃🍒
🍃🍒 زیاد سجده کنیم درستـــه حالمون داره گرفتــه😐 میشه اما خدا داره میبینه توروایت داریم اگر بنده من بفهمه موقع سجده کردن چه رحمتی ازمن اورا دربرگرفته دیگه سراز سجده برنمیداشت☺️ 🍃🍒
🍃🍒 مثلا خیلی عجله داری اما سجدتو طولانی کن مبارزه کن حتما خدا شیرینشو بهت می چشونه امام سجاد بعضی اوقات یه سجدشون ازشب تا صبح طول میکشیــد😮 🍃🍒
🍃🍒 اهل تقوا اگه فرصت داشتن چه کارها که نمیکردن در خانه خدا وقتی سجده میکنیم خدامیدونه حال عرفانی نداریم ولی میدونه خودمون رو وادار کردیم به سجده بالاخره اون شعور و آگاهی کمک کرده و گفته هرچقدر درخانه خدا خاک بشی عیبی نداره 🍃🍒
🍃🍒 خدا به ملائکش میگه این جوونو ببینید تازه کاره هاااا اما ببینین چطور سرمایه وقتشو میذاره؟ رفقــا یذره وقت بذاریم اینقدر خداتحویلمون میگیـــره!!👌 از سجده نماز شب امشب شروع کنیم پایه اید ؟😉 بسم الله 🍃🍒