eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
#مجردانه {🌹}اےکه از کوچہ ے {🍃}معشوقہ مامےگذرے😒 {🌹}چشم درویش بکنـ☝️ {🍃}عشق قداست دارد☺️ #من_عصبیما😡 #دلبرخودمانه •○❤️•○ @asheghaneh_halal
°🌙| |🌙° {•🇮🇷•} خاطـِره رهبرِعزیــز از تماشــاے فوتبالــ ایرانـــ (⚽️) "متأسّفانـِه مَنــ خيلے فرصَتْ نمےكنم بــرنامه هاے ورزشے تلويزيونـــ(📺) را تماشاڪنم؛ خيلے به ندرت اتّفاق مےافتد. از طرفے بيشتر ورزش هايے هم ڪه پخشــ مے شود، فوتبالـــ است. مَنْ در فوتبالـــ هيچ ســَررشته اے ندارمــ و در جوانے هم فوتبالــ بازے نمےڪردم؛ به واليبالــ() مےپرداختم.. درعين حال، آن شبے ڪه بازے ايرانــ(🇮🇷) و آمريڪا [جام جهانے ۱۹۹۸] بود، مَنْ آنــ بازے را نگاهـ ڪردم. البَتــه حقيقتشــ اينــ است ڪه آنــ شب هم نمے خواستم نگاه كنم؛ چون ديروقت بود و وقت خواب من بود؛ ليڪن همين طور ڪه نشسته بودم، تلويزيونــ را روشنــ(ON) ڪردم و ناگهانــ با گل ايشانــ مُواجـِه شديم و ديگر خواب از سرم رفت و نشستم تا آخر بازے را تماشا ڪردم." 🔶🔸(۱۳۷۷/۱۱/۱۳)  بيانات در دومينــ روز از دهه مبارڪ فَجر (روز انقلاب اسلامے و جَوانانــ) ولایتےــا، ڪلیڪ رنجه لدفا😉👇 🍃:🌹| @Asheghaneh_Halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [😌]مامانَم میجه دُخمـَ👧ـل باید از ڪوتولویـے تَملینِ حِداب بِتُنه👌 تا بَقتے بُدُگ تُدو آنـوم تُد بَلد باتِه تِدورے باحِـداب باته😇 مَنم حِـدابَمو تِـیلے دوس دالَم☺️💚 بَقتے حِداب میتُنَم بابام بهم میجه: تو مـ🌙ـاه پیشـونےِمنے!😍 [😊]میگن دخترا سیـ🍎ـب گُـلابنــ🌸 اما ایشـون یڪ عدد زردآلـ💛ـوےناز هستن😋😘 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 •🍼• @Asheghaneh_Halal
✨🌸 🌸 #همسفرانه 👀》اےرنگ دو چشم 💚》توشبانگاه دلمْ 🍎》تو سرخ ترینْ سیب 🌳》در آغوش درختے 👌》دلم محڪمه ے 😍》عشق توست 🍃》چرا ڪه مثل 🌹》گلهاے دقیقه ے ⚽️》 نود زیبایے #میم‌عین #تبریڪ‌حسابےچسبید😁 #تیم‌ملے 🌸 @asheghaneh_halal ✨🌸
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💛🍃💛 🍃 💛 #عشقینه رمانـ : #عمار_حلب قسمتـ :3⃣1⃣ محمدحسین از این پارچه سبزها از تهران خرید با کتیبه،
💛🍃💛 🍃 💛 رمانـ : قسمتـ :4⃣1⃣ رسیدیم کربلا💚 رفتیم حرم حضرت عباس ، سینه زنے و توسل ودعا راه افتادیم سمت حرم امام حسین آنجا هم به همین شکل، بلکه بیشتر... بماند که توے بین الحرمین چقدر خواندیم و سینه زدیم نرسیده به هتل، باز آمد که حاجے بیا برویم حرم سیرے نداشت واقعا عطشان بود...👌 صبح ظهر شب سحر، ول نمے کرد... مدام مےآمد که برویم حرم برایمان روضه بخوان. گاهے، قبول نمےکردم بیشتر از این نمے کشیدم با بچه ها مے رفت و خودش روضه مے خواند شب حرم بود سحر مے رفتیم، مے دیدیم باز توے حرم نشسته جلویش کم آورده بودم اگر معرفت نباشد، آدم نمے تواند این طور عرض ارادت کند خیلے مهم است در جوانے این شکلے عاشق باشے😌 گوشه گوشه زندگے اش را وصل مے کرد به اهل بیت و امام حسین گفتند که برویم خیمه گاه وسط روضه دیدم ماهے قرمز آورده که تلذے¹ حضرت علے اصغر را تداعے کند نمیدانم چطور از بازرسے رد کرده بود...😢 به روضه تعصب داشت همیشه می گفت: «حاجے روضه رو خودت بخون، مفصل هم بخون. » اعتقادش بر این بود که مجلس باید با روضه بچرخد میکروفون توے هیئتش صاحب ثابت نداشت، خودمانے، عمومے گاهے میدیدے پنج نفر میکروفون برمیدارند و مداحے مے کنند. همین، عامل جذب شده بود. بچه ها مے آمدند بعضے از همین طریق به مداحے تمایل پیدا کردند این کار را در هیئت هاے دیگر نمے دیدے خیلے باب نبود✋ حساسیت نداشت که فقط یک نفر بخواند یا مداح حتمأ معروف و کاربلد باشد. 1:بہ باز و بستہ شدن دهان ماهے هنگام تشنگے بیرون از آب،بدون تقلا تلذے میگویند. •|بہ قلمـ : محمدعلے جمعفرے|• 🍃🌸ڪپے با ذڪر منبع و نام نویسنده مانعے ندارد🌸🍃 🍃 💛 @asheghaneh_halal 🍃💛🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💛🍃💛 🍃 💛 #عشقینه رمانـ : #عمار_حلب قسمتـ :4⃣1⃣ رسیدیم کربلا💚 رفتیم حرم حضرت عباس ، سینه زنے و توسل
💛🍃💛 🍃 💛 رمانـ : قسمتـ :5⃣1⃣ شوخے مے کرد، ولے پسرخاله نمیشد با همه کسانے که براے سخنرانے دعوت مے کرد خانه اش، رفیق بود😍 ولے احترامشان را نگه مےداشت به بچه ها هم نشان میداد که چطور باید احترام بزرگتر را رعایت کرد، با الفاظ محترمانه، بلندشدن جلوی پایشان، راه نرفتن جلوتر از آنها اهل هندوانه زیر بغل کسے گذاشتن هم نبود هرکس به اندازه خودش... هر چه جلوتر مے رفت، بیشتر حواسش جمع میشد خودش را ملامت مے کرد به خودش اتهام میزد اگر کسے تعریف و تمجیدے از او مے کرد، اظهار کوچکے مے کرد که مغرور نشود✋ سلوک خوب و آموزنده اے داشت روز به روز خوددارتر و تودارتر و کم حرف تر مے شد در گفتار و موضع گیرے ها، مبنایش حضرت آقا بود در بحث فرهنگے دنبال این بود که الان وظیفه چیست؟ با بچه هاے هیئت هر سال مے رفتیم مشهد یک سال وقتے بچه ها برگشتند، با خانواده ماندم مشهد شش هشت روز مانده بود به ماه رمضان روز آخر آمدم پایین ساختمان چمدان را جمع کرده بودیم یک ساعت قبل از حرکت اتوبوس، آمدم در اصلے را قفل کنم، کلید داخل قفل شکست...🗝 آپارتمان بود زائران دیگرے هم رفت و آمد مے کردند گفتم چاره اے نیست باید قفل را درست کنم رفتم دنبال کلیدسازه تا قفل را درست کردیم، ساعت حرکت گذشت توی آن آپارتمان هم نمے توانستیم بمانیم قرار شد بروم دنبال سوئیتے براے اسکان همان لحظه زنگ زد و پرسید: «حاجے کجایے؟» گفتم: مشهد گفت: «خونه دارے؟ گفتم: پیدا مے کنم گفت: «بیا پیش ما خانه اے وقفے بود، با چند تا رفتاے تهرانش آنجا بودند👥 آنها طبقه پایین بودند و ما بالا نیت ده روزه کردیم که روزه بگیریم، شب ها با محمدحسین مینشستیم و روے زیارتنامه حضرت بحث مے کردیم... ... •|بہ قلمـ : محمدعلے جمعفرے|• 🍃🌸ڪپے با ذڪر منبع و نام نویسنده مانعے ندارد🌸🍃 🍃 💛 @asheghaneh_halal 🍃💛🍃
°🌙| #آقامونه |🌙° °| یا ربـ ز ڪـ{😊}ـرم /° به رهبــ{😘}ـر بےهمــ{👌}ـتاے °\ ڪن هـــ{🎁}ــدیه /° ثبات‌قدمــ{👌}ـے پا بــرجاے °\ از عمــــر تمـ{Oll}ــام /° عاشقانـــ{😍}ـش ڪم ڪـن °\ بر عمـــ{Year}ـــر °| عزیــزِ دلِ زهــ{💚}ـرا افزاے #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍✌️ #نگاره(61)📸 🌹| @Asheghaneh_Halal
. ✍| بسمهـ تعالے ـباتوجهـ بهـ و استارتـ ـڪانالمونـ در ، و اینڪهـ ـهمچنانـ ڪاربرامونـ در تلگرامـ هستنـ، ـبهـ جهتـ استفادهـ جمعـ ڪثیرے از ڪاربرانـ ـمجازے اـز مطالبـ نابـ و خلاقانهـ ڪانالـ، ـو انرژے مضاعفـ گرفتنـ خادمانـ، ـبعنوانـ 😍 ـرفقاتونـ رو بهـ ڪانالـ خودتونـ💚 ـدعوتـ ڪنید{👇👇👇} ـباـشد ڪهـ رستگاـر شوــید😅✋ ـخودتونـ مےدونینـ چڪاـر ڪنینـ😉👇 🎈| eitaa.com/joinchat/2754019330C3ded5d8d29
#صبحونه صبـ🌤ـح غزلـ🎼ـ و هـواے مسـتـانه بـس استــ👌 عطر گـ🌸ـل سرخ ورقص پـروانـ💫ـه بس‌است ڪافیست #تـو باشے 😍 ومن وعشـ💚ـق و امید در دهڪده‌ے بهـشـ💐ـتـ یڪ خـانه بـس اسـتـ😌✋ #سلام_روزتون_دل‌انگیز💖 🍃☕️| @asheghaneh_halal
─═┅✫✰❣✰✫┅═─ #همسفرانه شوڪࢪان هم شھـ🍯ـد مےگــردد بھ وقٺـ⏰ خنده‌اٺـ😄 چشــم‌هاے👀 #ٺُ انوشــاے خیال ٺیــره‌ام...❣ #مھنازمحمودے #مرا_جانےوجھــانے💞 🌹•/ @asheghaneh_halal ─═┅✫✰❣✰✫┅═─
#مجردانه ⬅️|غَـربـ ➡️|شَرقـ ⬆️|شُمالـ ⬇️|جنوبـ ✋|سوء تفاهمـ جغرافیایے بیش نیستـ 💓|جھت فقط 🍃|سمتـ 😌|نگاهـ تو |😐 #سوےچشمانـ_توامـ |☔️ @asheghaneh_halal
✨🌸✨ 🌸 مدرک نشانه باسواد بودن نیست😐 نمیتوان بدلیل تحصیلات متفاوت با کسے ازدواجـ💍 نکرد؛ملاک اصلے تفاهم و تناسب در عقاید و روحیات است نه دکترا و کارشناسے ارشد👌 شادے و خنده هاے خود را در محل کــ🛠ـار خود به جا نگذاريد و فراموش نکنيد که همسـ👛ـر شما در خانه هم نيازمند شادے و خنده هاے شماست..☺️ قبل از این که جـ🗣ــر و بحثے را باهمسرتان شروع کنید با خود فکر کنید آیا موضوع واقعا ارزششـ💎 را دارد که شما را عصبانے کند؟ یا مےتوانید به سادگے از آن بگذرید؟😌 💚 🌸 @asheghaneh_halal ✨🌸✨
💜🍃💜 🍃 💜 #ریحانه مهدی جان❣ این ⇦چــٰادر⇨ اگــر☝️ از منِ دلــداده❤️ برایت "سربــٰاز" نســازد✋ به خــدا فــایده ندارد🚫 #چادر_شروع_قیام_است🌷 #چادرم_را_به_چادر_زینب_گره_بزن💚 •{☔️}• @Asheghaneh_Halal 💜 🍃 💜🍃💜
😜°| |°😜 وضعیت استفاده انسان از حیوانات جورےتغییر ڪرده ڪه قبلا از حیوونا شیر و ماست 🍶میگرفتن الان دوتا پرچم 🎌میذارن جلوش میگن بگو ڪودومه⁉️😂 ڪلیڪ نڪن منفجــرمیشے😳⁉️ |•😜•| @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [😌] منو دُذاشتن اینچا دُفتن تُودِت بایَت پوشڪتو عَوَز تُنے اَڪے نیس بگه آخه مگه من بلتم😬 اینم تُد زندگے [😊] تُدا لو شُڪل میتُنم🙏 امچین مامان بابایے دالم😍 دالن یاتم میتن ایطَورے👇 کم کم تُودم از پوشڪ گلفته شم✋ [😉] تو میتونے💪؛ شڪ نڪن✋ خانوووم کوچولوے فهیمِ👇 ڪے بودے شومااا☺️ پاکشوماے منے😅 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 •🍼• @Asheghaneh_Halal
#همسفرانه ☹️/°بیزارم از ایـن 📚\°درس هاےمبهمِ زورے 📋/°ازجـزوه‌هاو تِستهاے 😫\°سخت مجبورے 💤/°بنده حواسم پرتِ 👀\°چشمانِ سیاهِ اوست 😍/°یڪ عاشق دیـوانـه ام 😬\°از نوعِ ڪنڪورے #من‌یه‌ڪنڪورےدلخستم☹️ |•📚•| @asheghaneh_halal
°🌙| #آقامونه |🌙° [امام خامنه اے] درشبڪه هاے اجتماعے فقط به فڪر خوشگـذرانے نباشید; شما ↫افسرانــ جنگ نرم↬ هستیــد.. ودراین ↞میدانِــ ↠ ِبَصیٖرتے عَمارگـونـه و استقامتے مالڪ اشتـَروار »میطلبــد!« باتمامِ وجود ڪار ڪنید.. ولایتےـا، ڪلیڪ رنجه لدفا😉👇 🍃:🌹| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💛🍃💛 🍃 💛 #عشقینه رمانـ : #عمار_حلب قسمتـ :5⃣1⃣ شوخے مے کرد، ولے پسرخاله نمیشد با همه کسانے که براے
💛🍃💛 🍃 💛 رمانـ : قسمتـ :6⃣1⃣ یک روز ظهر ناهار درست کرده بود، نرفتم خانه گوشے ام خاموش شده بود. غروب برگشتم✋ گفت: «کجا بودے؟ چرا گوشیت خاموشه؟» گفتم: «شارژ خالے کرده.» گفت: «غذا هست، بیا بخور.» خودش آشپزے کرده بود وا رفتم لب نزده بود به غذا، منتظر نشسته بود تا بیایم زیاد از این مرام ها مےگذاشت. یادم هست یک روز عید غدیر دم غروب زنگ زد گفت: «تونباید زنگ بزنے؟😑 ناسلامتے من بزرگتر شما هستم!» پیگیر تدفین شهدا توے پارک کوهستان بود چله زیارت عاشورا هم گرفتیم، نشد. مےگفت اینکه حل نمی شود، مشکل از ماست از تهران برگشته بود میگفت توے بهشت زهرا رفتم یک قطعه همه بیست ساله بودند حسرت مے خورد که ما الان بیست و پنج شش سالمان شده و به جایے نرسیده ایم. واقعا دنبال این بود که برود سوریه...👌 دنبال این نبود که بازے کند و ادا و اطوار در بیاورد عید سال ۹۴ یک شب آمد دنبالم یک ساعتے باهم رفتیم دور زدیم وقتے آمدم خانه، به خانمم گفتم این دیگر رفتنے است✋ آن موقع بچه اش چهل روزه بود گفت: «این بچه ما را اسیر کرده.» داشت میرفت دیدم دارد سخت دل مےکند.... اگر میان تمام رفقایش دقیق میشدے، به یک نقطه مشترک میرسیدے: {حب الحسين يجمعنا...}💚🍃 براے برنامه اے قرار شد نشریه بزنیم. وقت نداشتیم چیز جالبے از آب درنیامد. چند بار تشویقم کرد که «خوشم اومد توے همون وقت کم رسوندے» مے گشت و مے گشت و دست مے گذاشت روے خصوصیت مثبت آدمها هربار از بدے یکے مے گفتم، او خوبے اش را مثال میزد😌 خوبے هایی که اصلا به چشم امثال من نمے آمد چندبار هم گفت: «از فلانے و فلانے برای کارها استفاده نکن، نماے خوبی ندارن!» سر جایش در مقام مشورت و مصلحت، حقیقت را کتمان نمےکرد حتے به آنهایے که قبولشان هم نداشت، احترام مے گذاشت، مخصوصا روحانیون و علماو به همان نسبت به منتسبان امام حسین...☺️ بارها پیش آمد که نظر یکے را قبول نداشت ونقد مے کرد؛ اما به احترامش کوتاه آمد و حتے آن نظر را اعمال کرد. یک بار بهش گفتم: «خسته نمیشی این قدر وقت میذارے؟ » گفت: «کار با عشق خستگے نداره!» تا مے توانست افراد را توے کار شریک مےکرد. براے هر جلسه روضه، به همه زنگ میزد...📱 •|بہ قلمـ : محمدعلے جمعفرے|• 🍃🌸ڪپے با ذڪر منبع و نام نویسنده مانعے ندارد🌸🍃 🍃 💛 @asheghaneh_halal 🍃💛🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💛🍃💛 🍃 💛 #عشقینه رمانـ : #عمار_حلب قسمتـ :6⃣1⃣ یک روز ظهر ناهار درست کرده بود، نرفتم خانه گوشے ام
💛🍃💛 🍃 💛 رمانـ : قسمتـ :7⃣1⃣ از وقتے برنامه قطعے میشد، آرام و قرار نداشت تا آخر جلسه که همه را بدرقه کند...👌 از تبلیغ چهره به چهره گرفته تا آماده کردن عدسے تا جایے که میشد براے جلسه ها کتیبه و پرچم و سیاهے میزد؛ اما بعضے از روضه هایش فقط با یک بلندگو شروع میشد گاهے هم بدون بلندگو روضه هایش ساده بود؛ اما بے روح نبود خلوت بود؛ اما بےرونق نبود☺️ به خاطر اتفاقے، از جمع رفقا طرد شده بودم اولین نفرے بود که این قرق را شکست. با صراحت گفت: «ازت ناراحتم.» براے این کار بارها سرزنش شدم تجربیات و دلسوزے ها و حمایت هاے مداومش چراغے شد براے اینکه راه را گم نکنم شرهانے بودیم✨ خادم آنجا تا فهمید از یزد آمده ایم، ذکر خیر محمدحسین را پیش کشید فکر مے کرد یزدے است گفت که من از بچه هاے یزد خاطره خوبے دارم. خادمے داشتیم که از همه خوش روتر ومهربان تر بود. هرشب توے یادمان شرهانے روضه مے گرفت مفصل هم عزادارے مےکرد. پشت لباسش نوشته بود: «منم گداے فاطمہ!»😌✋ به همه مے گفت: «ایشاللـہ شہید شے...!»💚 روے کار براے شهدا تأکید داشت مے گفت: «کار برای شهدا جذبش بالاست.» دعاے همیشگے اش در آخر جلسه ها به مانند حسرتے نمایان میشد: «خدایا!ما را به قافله خمینے و بسیجیانش برسان!» یک بار صبح زود بعد از نماز، با شماره اے ناشناس تماس گرفت. گفت: حالت خوبه؟» گفتم: «حال خودت خوبه؟! این وقت صبح زنگ زدے، طورے شده؟» گفت: «دیشب خوابت رو دیدم نگران شده بودم. مواظب خودت باش.» شاید همین علاقه و دلسوزے اش بود که نگذاشته هنوز چشم اطرافیانش خشک شود پیام میداد یک جاے خوب به یادت بودم توی روضه اے گفت: «شما از مسیر شام خیلے چیزهارو نمیدونین...😞 روضه سرما رونمیفهمین که این کاروان نیمه شب برای استراحت جاے گرم نداشتن. ما سرماے شبهاے اونجا را درک کردیم.» برایش هر صحنه آنجا، یک گریز روضه شده بود شب آخر فاطمیه بود آخرهاے سینه زنے رسید. با اصرار آمد جلو و میکروفون را گرفت. مثل اینکه روح دوباره اے به مجلس دمیده شود هم روضه خواند، هم خاطره گفت از نبات مجلس یک مشت برداشت گفت: «براے تبرک مے برم.»😊 گفتم:خیلے خسته اے! گفت: « مستقیم از تهران رسیدم، اومدم اینجا.» توی همان جلسه بود که خواند: سرڪہ زد چوبہ محمل دل ما خورد ترڪ ریخت بر قلب و دل جملہ عشاق نمڪ آن قدر داغ عظیم است ڪہ بر دل شده حڪ سر زینب بہ سلامت، سرنوڪر بہ درڪ☺️ ... •|بہ قلمـ : محمدعلے جمعفرے|• 🍃🌸ڪپے با ذڪر منبع و نام نویسنده مانعے ندارد🌸🍃 🍃 💛 @asheghaneh_halal 🍃💛🍃
°🌙| #آقامونه |🌙° °| هــر شـــاهـ🔸 /° وزیـــر راه‌یابے دارد👌 °\ هـــر فـــــرقـه👇 /° براے خـــود ڪتابے دارد📗 °\ تبریڪ به صاحـب‌الزمان(عج)💚 /° بایـــد گفــتـ😊 °\ از اینـڪـه👇 °| چنین نائــبـ نابے دارد😍✋ #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍✌️ #نگاره(62)📸 🌹| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [😌] منو دُذاشتن اینچا دُفتن تُودِت بایَت پوشڪتو عَوَز تُنے اَڪے نیس بگه آخه مگه م
. پستـ ویژهـ ےِ ما(👆👆👆) ڪه براے آن دعــوتـ شدـید🌹 🍃هرشبـ راس ساعتـ 21:30🍃 شپــــخیل✋😍 🎈
#صبحونه دوسـتـ💕ـ داشـ😍ـتـنت هر صبـ🌤ـح در من گلـ🌼ـ میدهـد صبـح صـداے #تو اسـتـ😌💚 با تـ🎼ــرانه‌اے از دوسـت داشـتنـ👌ـ #سین_برزگر #سلام_صبحتون_متعالـے😊🖐 #روزتون_پرتقالـے🍊 🍃☎️| @asheghaneh_halal
#همسفرانه ٺــو ࢪا چــون بادبادڪ🎈 دوسٺـ💖 داࢪم مثال پول قلڪ⚱ دوسٺـ💖 داࢪم ٺــو گفٺے بچھ ای، باشــد🙋♂، ولے من ٺــو ࢪا قــدِ لواشڪ🍎 دوسٺـ💖 داࢪم 😋😍 #قد_بچگیمون_دوستدارم🙈 🌸°( @Asheghaneh_Halal )°🌸
#مجردانه •|👕تار و پود ش همہ •|😌از عطر تنت لبریز است •|💙من بہ پیراهن ٺُو •|✋حس حسادټ دارم •|👤 #حسین_مهدوے •|😅 #اینجوریاستـ ❄️|•° @asheghaneh_halal•°|❄️