◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
[😉] استخاره مے ڪنم برای تـو
[💐] آنقدر گُــلـــی
[📖] که از میان سوره ها
[🍯] ۞نحل۞
[😌] باز مے شود…
#قندمنےقندمنےقندمن 🍰🐝
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
|. 🍁'|
|' #آقامونه .|
.
.
👤|• كسى
به غير تو💚
حال مرا نميفهمد✋
🍃|• خوشا
بحالِ دلِ من😌
که در کنار منی😉
#عرفان_مقدم /✍
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1624»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.🍁'|
∫°🍁.∫
∫° #صبحونه .∫
.
.
🌤🌳از صبح بخیرهای تو
عطربهار استشمام می شود
نگاهم کن
صدایم بزن ...
😇🌸و بگذار شکوفه لبخند
لب هایم را مزین به
🤩💝بهاری بی بدیل نماید ...
سلاااااااااام
صبحتون بهشت💚🌱🥰
.
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍁.∫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
.
.
•ما بندهی عشقیم و
حسن بندهنواز اســت•
•تا کوی حسن هست
به جنت چه نیاز است•
#امام_حسنی_ام_الحمدلله💕
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
<💓> برای آنچه کہ دوستش داری ،
<😉> از جان باید بگذرے;
<👇🏻> بعد میماند ،
<😋> زندگےوآنچہ دوستش داشتۍ…
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
😮💨/• تازه از جبھـہ برگشتہ بود ولی انگار خستگی براش معنــا نداشت،
رسیـده و نرسیـده رفت سراغ لبـاسها و شروع ڪرد بہ شستن؛ فــردا صبح هم ظـرفها رو شست...
😥/• مادرم ڪہ از ڪاراش ناراحت شده بود خـواهش ڪرد ڪہ این ڪار رو نڪنہ، ولی یونـس گوشش بدهڪار نبود...
🥰/• میگفت: خـالہ جون این ڪارها وظیفـہی منہ، من ڪہ هیچــوقت خونہ نیستم، لااقـل این چنـد روزی ڪہ هستم باید بہ خــانومم ڪمڪ ڪنم...
🌷شهید دفاع مقدس #یونس_زنگــیآبادی
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
.
.
خواهـــرم 🙂🌱
حجابــــ تــوسٺ ڪه تمــام اهدافـــ
دشمن را به همــ مے ریزد ...✌️
هزاران شبڪه ماهواره اے 🎞
شعــار هاے آزادے 😏
و....
تمامے براے عفٺ و حیاے توسٺ😍
از چادر مشڪۍ تو
دشمن به هــراس افتادهـ اسٺ ✊
زیرا بهـ دسٺ تو شیــر مردان آمادهـ ے جهاد پرورش مے یابند ....😍
مادخترانمادرپهلوشکستهایم✋💕
#اللهمالرزقناتوفیقالشهادتفیالسبیلالله
.
.
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
اگر فڪر میڪنی ازدواج ڪردن یعنی💑
دو نفر به هم رسیدن😍
دو نفر عاشق هم شدن💘
دو نفر راه رفتن👫
دو نفر خوشگذرونی ڪردنه...💏
سخت در اشتباهی...👀😶
بلڪه همون دونفر به خدا رسیدن درسته❤️😎
و همون دو نفر همسفر بهشت میشن🤗😍
#آرامش
#ازدواج_موفق
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
YEKNET.IR - tak - vafat hazrat masoume 1401 - javad moghaddam.mp3
7.72M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#سید_رضا_نریمانی🎙
غافل بشے دینتو میدے از دست
ساڪت بمونے میخورے به بن بست
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
خدایا تا وقتی کہ قلبِ من،
بہ امیدِ لطف و
و مهربونی تو میتَپہ؛
یأس و نا امیدی برام
هیچ معنایی نداره !-シ♥️
.
.
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
عاشقانه های حلال C᭄
«💕» «🤩» #چالش_همسفرانه #مختص_عشق_حلالم . . ↩️شرڪت ڪننده: شماره1⃣2⃣ سـایـه ی سـر،آقـا😌 . . چا
«💕»
«🤩» #چالش_همسفرانه
#مختص_عشق_حلالم
.
.
↩️شرڪت ڪننده:
شماره2⃣2⃣
قلـب هـر کـس
تمـام زنـدگے اوسـت:)
.
.
چالش قشنگمون فراموش نشه☺️
جایزه هم داره ها😉🎁
آیدی خـادم چالش 👇🏻
🆔 : @BanoyDameshgh
«🏃🏻♀» #بدوجانمونیازچالش👇🏻
«💕» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
هدایت شده از هیئت مجازی 🚩
💚🍃
#خادم_مجازے
سلام و ارادتِ بیبدیلِ
خدامِ پشت جبههی هیئت مجازی،
به شما خوبترین های عوالم بالا
ولی ساکنِ زمین❤️
امشب مفتخرم از تک تک شما
برای یک محفلِ خودمونی هیئتی
دعوت به عمل بیارم،
هیئتی های قدیمون میدونن
هیئتامون به چه صورته..
کافیه فقط راس ساعت ۲۲
بعد از پست #وقت_بندگی
درب بهشتیِ هیئتمون رو
به روی خودتون باز کنید و
همراهیتون رو به ما نشون بدین💚
[ هیئت هفتگی هیئتِ مجازی مجموعهی خدام انقلابی تشکیلات فانوس♥ ]
پس قرار ما،
ساعت ۲۲
در همینجا
حرفامون دلی و
دعوتمون خصوصی❤️
#یاعلے
#هیئت_اخلاقی
#هیئت_مجازی
@Heiyat_majazi
💚🍃
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》 [ #قسمت_چهل_ودوم ] ماشین را آوردم و سری هم به مغازه
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_چهل_وسوم ]
_ ازش ناراحت نشو. دختر بی ادبی نیست. زیادی روی من حساسه. انگار راستی راستی برام مادر و فرمانده شده. وقتی از جبهه برگشتم این پا دیگه برام پا نشد. هم ماهیچه هاش رو ترکش برده بود هم عصبش نابود شده بود. اوایل بیش از حد نفسم اذیتم می کرد. امکانات نبود. کشور اوضاع سختی داشت. ازدواج نکردم. فکر می کردم هرکی زنم بشه بعد مدتی تنهام میذاره. تا اینکه خدا حاج خانوم رو سر راهم قرار داد. بعد ازدواج موافق نبودم بچه دار بشیم. نمی دونم چرا ایمانم ضعیف شده بود و فکر می کردم بابای خوبی نمیشم و حال و اوضاعم به غیر از زنم بچه هامم آزار میده. بازم خدا عنایت کرد بعد از چند سال که از ازدواجمون میگذشت، حوریا شد گل سر سبدمون. همیشه تنها بود و با پدر و مادری که خیلی اختلاف سن داشتن باهاش، بازی می کرد. نه خواهری نصیبش شد و نه برادری. فکر کنم به همین خاطر خیلی حساس شده و میترسه از دستمون بده و تنها بشه. اینا رو گفتم که رفتارشو توجیه کنم و ازش دلگیر نشی.
اگر بحث تنهایی و ترس از دست دادن ها بود، من خوب میفهمیدم و درک می کردم.
_ حسام گوش بده تا ناهار رو میارن این قسمت تموم بشه.
_ من ناهار نمی مونم حاجی؟
_ اصلا حرفشم نزن. من منع بیرون رفتن شدم حتی مسجد. میگن هوا آلوده ست. حداقل هر روز تو میای هم بحثمونو تموم می کنیم هم از تنهایی درمیام. ناهار هم تا شروع رمضان، هم سفره خودمونی. من با این دو تا زن چی بگم بیست و چهار ساعته؟
و ریز و آرام خندید. انگار من هم از خدایم بود. نه اینکه بخواهم و یا عادت داشته باشم روی کسی آوار شوم اما چیزی مثل یک آهنربا مرا وصل می کرد به این منزل قدیمی، آهنربایی که نمی خواستم بدانم دلیل جذب و کشش آن حوریا بود یا حرف های حاج رسول. با حرف حاجی افکارم روی ایوان بازگشت.
_ ما توی بحث هدف میگیم که باید بدونی تو زندگی به کدوم سمت و سو میخوای بری. یکی از درس های نماز در ایستادن رو به قبله اینه که خدا میگه بندہ های من، میخوام تو زندگی هاتون هدفمند باشین! بندہ ی من، باید تو زندگی برای خودت سمت و سوی مشخص داشته باشی نه اینکه بگی حالا به هر سمتی شد میریم! چرا میگم که هدفمندی یکی از درس های نمازہ؟ چون خدا میگه بااااید به سمتی مشخص بایستی و این شاه کلید بحث هدفه. در زندگی جهت خودت رو مشخص کن باید بدونی به کجا میخوای بری تا به جایی برسی. ما باید برای نماز خوندنمون نیت داشته باشیم. روایت داریم که اگه کارهای خوب رو برای خدا انجام بدیم ،هم مزد می گیریم هم مقام. چند وقت پیش چندتا خیر هزینه دادن جهیزیه گرفتیم چند نفرشون گمنام موندن چون برای خدا اون هزینه رو دادن و نخواستن خلق خدا اونا رو بشناسن پس هم خدا بهشون مزدشو میده هم مقامشون بالا میره در نظر خداوند.
لبخندی به لبم آمد.
_ پیامبر فرمودند معیار سنجش اعمال شما، نیت شماست ! نیت اول نماز یکی از درس های دانشگاہ بزرگ نمازہ. چه درسیه؟ این درسه که خدا میگه بندہ های من، میخوام یادتون باشه هرکاری توی زندگی می کنید. برای من باشه!
_ رسول جان... خودتو خسته نکن. حسام هم گرسنه س. سفره رو بیارم یا میاید داخل؟
_ همینجا میخوریم.
سفره را از حاج خانوم گرفتم و پهن کردم. حوریا نیامد. سیری را بهانه کرد و حاضر نشد. حاج خانم هم با نیامدن حوریا، داخل منزل به تنهایی غذا خورد که من و حاج رسول را به حال خودش بگذارد. حس بد و معذبی داشتم. فکر می کردم موجودی اضافه هستم که دختر این خانه میخواهد سر به تنم نباشد. بی اشتها چند قاشق خوردم و صبحانه مفصلی که نخورده بودم را بهانه کردم و عقب کشیدم. پرده ی پنجره ی اتاقی که کنار ایوان میخورد، تکانی خورد و من متوجه شدم. بی شک حوریا بود که انگار ما را دید می زد. دلم یک جوری شد. انگار چیزی توی دلم فرو ریخت و آب شد. چیزی مثل قند.
_ ببخشید حاج رسول... اون پنجره اتاق دخترتونه؟
_ آره. چطور مگه؟
_ مثل اینکه دخترتون از حضور من حس ناامنی میکنه و نگران شماست. انگار گوشه پنجره بازه. میشه صداشون بزنید؟
حاج رسول مات و مبهم حوریا را صدا زد. حوریا هم روسری را روی سرش مرتب کرد و از پس پنجره نیمه باز سرک کشید.
_ حوریا خانوم لطفا پنجره اتاقتون رو کامل باز بذارید و به بحث من و پدرتون گوش بدید.
سرم را پایین انداختم و با حسی پیروزمندانه که انگار مچ کسی را گرفته بودم، منتظر ماندم حاج رسول بحث را شروع کند.
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》 [ #قسمت_چهل_وسوم ] _ ازش ناراحت نشو. دختر بی ادبی ن
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_چهل_وچهارم ]
نیم نگاهی به اتاق حوریا و پنجره باز آن انداختم. انگار او هم از خدایش بود با اینکه مچش را گرفته بودم، کنار پنجره نشسته بود و گوشه روسری نیلی رنگی که به سر داشت مشخص بود.
_ مبحث بعدی مون تکبیرة الاحرام یعنی گفتن اللّہ اکبر. دستمون رو تا گوش میاریم بالا و میگیم اللہ اڪبر... ما یه زبان بین المللی داریم «زبانِ ایما و اشارہ» شما هر جای دنیا اینجوری دستت رو ببری بالا، یعنی: نه... هیج جای دنیا نیست که شما وقتی این کارو انجام بدی، بگن این دارہ میگه آرہ.
و خندید و مراهم به خنده واداشت.
_ ما اول نماز، یه نه بزرگ میگیم به کی؟ به چی؟ به شیطان. نفس. گناہ. شهوت پرستی. دنیا طلبی. مقام طلبی. به دنیا نه نمیگیمااا، دنیا خیلی هم خوبه، دنیا مزرعه ی آخرته ،ما اومدیم اینجا تا بکاریم و اونور درو کنیم. دو دستمونو که میاریم بالا پرت می کنیم پشت سرمون انگار داریم همه این بدی ها رو میندازیم پشتِ سر و میگیم که نمیخوامشون. پس چی میخوای؟! توی این حالت دست ها رو به آسمون نشانه میره و میگیم اللہ اکبر. خدایا تورو میخوام... تویی که انقدر بزرگی که قابل توصیف نیستی!
دیدی هرچقدر از چیزی دورتر میشی و بالاتر میری اون چیز برات کوچیک میشه؟ مثلا هرچی از زمین بالاتر بری، چیزایی که روی زمین خیلی بزرگه برات کوچیک میشه. توی هواپیما که نشستی قشنگ تو دوتا انگشتت میگی آخی... تهران ریزہ میزه. این فضانوردا که تو فضا میرن میگن آخی... کرہ زمین چقدر ریزه. اللہ اکبر اول نماز همینه. میگیم خدایا میخوام خطاها رو، نفس پرستی هارو، گناہ هارو بریزم دور... اینارو نمیخوام! با تویی که غیر قابل وصفی، میخوام اوج بگیرم. میخوام اینقدر با تو اوج بگیرم که این چیزایی که رو زمین برای خیلی ها بزرگه ، واسه من کوچیک بشه!
سرفه های حاج رسول شروع شد. لیوان آب را پر کردم و به دستش دادم.
_ کافیه حاج آقا... نمیخوام دوباره حالتون بد بشه. منم اگه اجازه بدید باید برم محل کارم.
کمی که حالش جا آمد با او خداحافظی کردم و از همانجا به مغازه رفتم.
افشین از ماه عسل بازگشته بود. جوری بی قرار دیدنش بودم، که انگار حسام مغرور مرده بود و یک حسام مهربان دوباره متولد شده بود که هر لحظه بیقرار افشینی بود که همیشه او را بی اهمیت می انگاشت. بااوتماس گرفتم.
_ سلام افشین خان. چه عجب که رضایت دادی! ظرف عسلتون تموم شد یا النا دیگه حوصله تو نداشت؟
_ بذار از راه برسم بعد شروع کن. افتخار دادین تماس گرفتین شاهزاده. ما که هرسری زنگ زدیم مخابرات جوابمون کرد... مشترک مورد نظر تحویل نمیگیرد.
_ درگیر بودم هر بار هم که میخواستم زنگ بزنم می ترسیدم مزاحمتون باشم.
_ نه بابا...چه با ادب! اگه می دونستم عامل بی ادبی هات خودمم، زودتر تنهات می ذاشتم و می رفتم ماه عسل.
_ حرف زیادی نزن. میگم تازه دومادی مراعات میکنم. برنامه ی شام که ندارین.
_ نه...میخوای بیای هوارشی سرمون؟
_ نخیر خسیس خان. میخوام با النا شام دعوتتون کنم.
_ پس میاییم...
وخنده ی بلندی سرداد.
_ شعورداشته باش. یه کم تعارف کن. اصلا تو الان عیالواری. با خانومت هماهنگی کن.
_ تو نمیخواد آداب عیالواری به من یادی بدی. تو الان فقط یه مجردی.
آدرس رستوران را برایش فرستادم و قبل از اینکه آنها برسند ربع سکه ای خریدم و به رستوران رفتم و سر میز رزرو شده منتظر نشستم.
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
.
تنـگ بغـل ڪن
دلِ تنـگ مـرا:)
.
.
◦「🕊」 حتما قرارِشاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو👼🏻 »
اَژ بَش نَژاشتن با گوی های خونه باژی تُنَم،
تهنایی اومدم صَبیعت گَدے...😌😬
🏷● #نےنے_لغت⇩
اژ: از
بش : بس
نژاشتن : نذاشتن
گوی: گل
باژی: بازی
تنم: کنم
صبیعت گدی: طبیعت گردی
😇😇🌀😇😇🌀😇😇🌀😇😇
یکی از اصلی ترین راه های شاد نگه داشتن بچه ها، آزاد گذاشتن بچه هاست.
آزاد نذاشتن بچه ها خونه رو براشون مث زندان میکنه.
پدر مادرایی که مانع آزادی بچه هاشون میشن در اصل سدی میسازن در مقابل شادی روح بچه ها.
🔺 #محسن_عباسے_ولدےツ
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
[🎨] تو مثــلِ حاصـلِ کارِ کمال المُلکِ نقاشی
[🤪] ولی من خط خطی هایِ کجِ یک آدمِ ناشی
#بازڪردنعکساشازاوجبِواجباته 🤩❗️
#ببینیدچیگدهگشنگه 😌🐣
#دلتونشاد 😁💖
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
عاشقانه های حلال C᭄
«💕» «🤩» #چالش_همسفرانه #مختص_عشق_حلالم . . ↩️شرڪت ڪننده: شماره2⃣2⃣ قلـب هـر کـس تمـام زنـدگے ا
«💕»
«🤩» #چالش_همسفرانه
#مختص_عشق_حلالم
.
.
↩️شرڪت ڪننده: شماره3⃣2⃣
جــانـــی و دلــــی
ای دل و جـــانـــم همه تـــو❤️
.
.
چالش قشنگمون فراموش نشه☺️🎀
جایزه هم داره ها😉🎁
آیدی خـادم چالش 👇🏻
🆔 : @BanoyDameshgh
«🏃🏻♀» #بدوجانمونیازچالش👇🏻
«💕» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|. 🍁'|
|' #آقامونه .|
.
.
👤|• در فراز و
در نشیبِ ایـن جهان🌐
دریافتم✋
🔝|• هرچه بالا رفت
پایین آمد👇
اِلا پرچمت...🇮🇷
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1625»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.🍁'|
∫°🍁.∫
∫° #صبحونه .∫
.
.
⸀🌿🧡||••
.⭑
بهِیڪ میلیوندَلیلےڪہبِهتمیگہ
بہهدفتنِمےࢪسے گوشنڪن!!
"بهاُونیہدَلیلےڪہبهتمیگہ
تومیتونےدݪ بدھ...(:✨
#صبحتونبھعشق😌💓
.
.
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍁.∫
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
💚~•• امام سجاد "علیہ السلام:
حـق زن این است ڪه بدانے خداوند عزوجل اورا مایہ آرامش و انس تو قرار داده است و...
✍ مـیزان الحڪمہ جـلـ۵ـد صــ۹۸ـ
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
«😰» گفت: از هر چه بترسی به سرت میآید!
«😜» من اگر از تو بترسم، به سرم میآیی؟
#بیاوخلوتمارابہخودمزینّڪن 🐣
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
هـروقت حاجے از منطقہ
بہ منــزل مےآمــد،
بعـد از احــوالپـرسے با من،
با همـان لبــاس خاڪے بسیجے،
بہ نمــاز مےایستـاد …🦋…
یڪ روز بہ شوخے گفتم:
" تو مگہ چقــدر پیش ما هستے
ڪہ بہ محـض آمـدن،
نمــاز مےخوانے؟ …🌼…
" نگاهے ڪرد و گفت:
" هـروقت تــو را مےبینـم،
احسـاس مےڪنم باید
دو رڪعت نمــاز شڪر
بخــوانم." …🤲🏻…
🌷شهید دفاع مقدس #محمدابراهیم_همت
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
تو دنیایی زندگی میڪنیم🌏
ڪه سه تا واژه وجود داره🙂
این سه تا واژه اینه: خوب ، بهتر ، عالی☺️
رفیق اینو یادت باشه!🧐
شـرایط خوب رو به شـرایط بهتر و در نهایت به نتیجهۍ عالی تبدیل ڪن...🤗👌
و تا این راه رو نرفتی؛👣
قول بده متوقف نشے🙃🤩
#آرامش
#ازدواج_موفق
#انسان_های_موفق
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۲_۰۸_۰۲_۲۰_۳۴_۰۷_۹۵۲.mp3
5.28M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#میثم_مطیعی🎙
یه نوجوونم ڪه...
جوونه زده عشقت تو دلم...(:
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑