•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
باورکنکهمیتونی👒🌸
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
تــــ☝️ـو قشنگتـرین دلیــــ🙄ــــل براے
نشـــون دادنِ عظمـــ😍ــت خــــ🤴🏻ــــدایے!💛❤️
#دلبــــــــــرجآن💙
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_هفتادوچهارم احمد از آقاجان تشکر کرد و همرا
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_هفتادوپنجم
محمد علی قبل از این که از مطبخ بیرون برود پرسید:
آبجی احمد هم رفته مسجد؟
شانه بالا انداختم و گفتم:
نمی دونم.
محمد علی سر تکان داد و گفت:
خیلی خوب خودم میرم پیداش می کنم.
عجیب بود که بعد این همه مدت محمد علی در مورد احمد از من سوال می پرسید.
از قبل عقدم تا به امروز حتی اسمش را هم از دهان محمد علی نشنیده بودم چه برسد که دنبالش بگردد و کارش داشته باشد.
به یک باره با او خوب شده بود و با ازدواج من و او کنار آمده بود؟
به نظرم مشکوک می آمد اما چیزی به روی خودم نیاوردم.
رو به مادر پرسید:
با من کار نداری؟ چیزی لازم نداری از بیرون برات بگیرم؟
مادر زیر لب برایش لاحول و لا قوة الا بالله خواند و گفت:
نه پسرم برو خدا به همرات.
محمد علی خداحافظی کرد و رفت.
مادر یکی از جعبه های شیرینی را آورد و روبرویم نشست.
در حالی که چای می ریخت پرسید:
محمد علی چی میگه؛
وقتی ما نبودیم از چیزی ناراحت بودی؟
از سوال مادر جا خوردم.
تکه شیرینی درون دهانم را فرو بردم و گفتم:
نه ناراحت نبودم.
فقط یکم دوری دلتنگم کرده بود.
آخه هیچ وقت خونه این قدر خالی و سوت و کور نبود.
خیلی روزا از صبح تا شب تنها بودم.
آقاجان هم نمی ذاشت با حمیده بیام دیدن راضیه.
همه این ها یکم دلگیرم کرده بود.
مادر چای نوشید و گفت:
دیگه باید کم کم به دوری و ندیدن ما عادت کنی.
چند وقت دیگه ان شاء الله میری خونه خودت دیگه هر روز که نمی تونی بیای اینجا.
نهایت هفته ای یکی دو بار بتونی بیای سر بزنی.
_چه سخته این جوری.
فکر کنم دلم از غصه بترکه.
_خدا نکنه دختر. اولش سخته ولی کم کم سرت گرم کار خونه میشه عادت می کنی.
_حالا که هنوز صحبتی نشده و منم دور نشدم پس لازم نیست عادت بکنم.
مادر گفت:
دیشب یه چیزایی به مادر شوهرت گفتم.
به حاجی هم گفتم به حاج علی شون 😁 بگه اگه زحمتی نیست دوشنبه شب بیان این جا صحبت کنیم و قرار عروسی رو بذاریم.
ناخودآگاه از رویای شیرین آغاز زندگی من و احمد لبخند به روی لبم آمد.
مادر لب گزید و استغفرالله گفت و رو به من گفت:
دم خروستو باور کنم یا قسم حضرت عباست رو؟
مثل این که خیلی خوشحال میشی زود از پیش ما بری؟
با خجالت سر به زیر انداختم و گفتم:
نه مادرجان این چه حرفیه.
کجا برم از این جا بهتر؟
مادر گفت:
باشه مادر جان باور کردم لازم نیست سرخ و سفید بشی.
خوبه که ذوق عروسیت رو داری.
نظر منو بخوای خونه شوهر خیلی بهتر از خونه پدر مادره.
هر کی غیر اینو بگه یا دروغ میگه یا خوشبخت نیست.
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_هفتادوششم
مادر چهار زانو نشست و گفت:
رقیه مادر، یادت باشه تو توی خونه پدر و مادر مهمونی ولی تو خونه شوهر صاحب خونه ای.
گرمی خونه، شادی خونه، صفای خونه با توئه.
اگه درست برخورد کردی، خوش اخلاق بودی، خوش زبون بودی، عیب های شوهرت رو به روش نیاوردی و مطیعش بودی خونه ات با صفا میشه،
خودت خوشی (خوش هستی) و خوش بختی تو خونه ات رو پر می کنه
ولی اگه بد اخلاق و تلخ زبون بودی، به شوهرت زخم زبون بزنی، عیب هاش رو جار بزنی، به حرف شوهرت و خواسته هاش عمل نکنی خونه زندگیت میشه جهنم!
خوش بختی و بدبختی،
خوشی و ناخوشی تو زندگیت دست خودته.
ما زن ها دست خودمون نیست غر غر زیاد می کنیم.
غر غر بکن ولی تو غر زدن زیاده روی نکن،
تو غر زدن بی انصافی نکن،
سر هر چیز کوچیک غر نزن.
هر وقت خیلی روت فشار اومد در حد یه جمله اشاره کن و بگذر.
پیگیر نشو.
وقتی هم از یه چیزی خواستی گله کنی هزار و یک چیز نذار روش، آشوب درست نکن.
درسته دختر با خودش جهیزیه می بره خونه شوهر،
این اسباب و اثاث هم برای شروع زندگی دختر و پسر لازمه،
ولی بهترین جهیزیه که یه دختر از خونه پدرش با خودش می تونه ببره تربیت درست و اخلاق خوبه.
دنیا جهیزیه ببری ولی اخلاق نداشته باشی نه شوهرت، نه خانواده اش برات تره هم خرد نمی کنن
ولی اخلاق و تربیت که داشته باشی رو سرشون جا داری.
تو دختر خوبی هستی، به من و آقاجانت، به خانباجی و خواهر برادرات تا حالا بی احترامی نکردی
سعی کن با شوهرت و خانواده اش هم همین طور باشی.
بی ادبی و بی احترامی نکنی.
بد اخلاقی نکنی و حرمت ها رو از بین نبری.
حتی اگه خدایی نکرده، خدا اون روزو نیاره اونا بی ادبی و بی احترامی کردن تو به بدی جواب شونو نده.
یا بسپار به خدا که خودش جواب شونو بده و متوجه اشتباه شون بشن یا با خوبی و احترام جواب بده.
اگه یه روزی هم دیدی قدر خوبی هات رو نمی دونن جای مقابله به مثل ارتباطت رو باهاشون کم کن
دعا کن که خدا هدایت شون کنه و به تو به خاطر صبرت اجر و ثواب بده.
سرم را پایین انداخته بودم و به حرف ها و نصیحت های مادر گوش می دادم.
مادر ادامه داد:
خدا نیاره اون روزو ولی خوب هیچ کس از آینده و عاقبتش خبر نداره
حتی اگه یه روز رسید که شوهرت عوض شد،
با تو بد تا کرد یا کُلاً آدم بدی شد تو خوبی ات رو بهش بیشتر کن و سعی کن با اخلاق خوب و با زبون خوش جذبش کنی و جای این که نفرین و لعنش کنی دعا کن خدا خوبش کنه و رابطه بین تونو اصلاح کنه.
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی ••
امام رضا(ع)
درمورد انسان متواضع
ویژگیهایی میگفتند
مثلا میفرمودند:
او خشم خود را میخورد
و مردم را میبخشد 💕🌸
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩🍭𓆪• . . •• #نےنے_شو •• دیگه وَگتِ خوابم لِسیده🥱 اِیلی شَبحَت نمیتُنم😁 شَب بهحیل🌙 . . 𓆩نسلآیند
•𓆩🍭𓆪•
.
.
•• #نےنے_شو ••
✍ وانمود کنین دارین از یک شِی
خیالی استفاده میکنین و به
کودکتون بگید دارین چکار میکنین.
☝️ مثلا وانمود کنین شیر مینوشین
و لیوان خیالیتون و بالا ببرین. و از او بپرسین آیا اونم میتونه این کار رو انجام بده؟؟
👌 اینگونه بازیهای خیالی به
تقویت تخیل ومهارتهای فکری
کودکتون کمک میکنه.☺️
.
.
𓆩نسلآیندهسازاینجاست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🍭𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
این صبـ🌤ـح زیبا
ازخداے مهربان آرامـ💚ـش را
برایتان خواستارمـ🌸
زیرا آرامش☺️
قطره قطره ڪدورتـهاے جانتان
را شستشو میدهد❗️
#صبحتون_بهطراوت_باران😍🤍☔️
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
❇️ قال علےبن موسے الرضا(؏)
🥰 همسرت از تو همان را مےخواهد
ڪه تو از او توقع دارے.❤️🩹
(بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج73، ص:102)
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
/🌼/حاضرم در عوضِ
دستـ✋🏻ڪشیدن زِ بهشت
تُـ😍ـ فقط قسمت من باشے و
من قسمت #تو.../🌼/
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🥿𓆪•
.
.
•• #ریحانه ••
💠 نگاه و حجاب
🔗 یکی از دلایل انتخاب حجاب، نگاه شکنی است.
کسی که پوشـ💎ـش او چادر مشکی است🧕🏻
با خواست خود، جلوه اش را از نگاه ها دور میدارد؛
یعنی فرد با پوشش مشکی به نگاههای نامحرم
میگوید: «هیچ جایگاهی برای نگاه در من وجود ندارد
و من انتخاب میکنم که چه کسی نگاهم کند.»
📚 کتاب ترگل، ص۷۱ /
.
.
𓆩صورتتٓوروسرےهاراچهزیبامیڪند𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🥿𓆪•
•𓆩📺𓆪•
.
.
•• #هیس_طوری (History) ••
🦊با دیدن این تصویر، شاید در نگاه اول
تصور کنید که گرگ ماده در این درگیری از
ترس به جفتش پناه آورده است!
🔸اما واقعیت این است که هنگامیکه یک
گرگ نر با گرگ غریبه ای میجنگد، گرگ ماده
خود را زیر گردن گرگ نر مخفی میکند تا از
حمله گرگ مهاجم به گردن گرگ نر جلوگیری
و از آن محافظت کند!
.
𓆩هوشیارپایانمیدهدمدهوشےتاریخرا𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📺𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
❌پیامهای مسموم نفرستید❌
➖کاش #ازدواج نکرده بودم. ⛔️
➖خوش به حال مجردها که هرکاری
دلشان می خواهد انجام می دهند🤨
این جملات فقط به رابطه تان لطمعه می زند.
🔸فقط کافیه ناراحتی هاتون رو با آرامش
و در موقعیت مناسب با همسرتون درمیون بذارید🙂
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
.
•• #منو_مامانم ••
💬 مامانم زنگ زده میگه:
دیدی یوزارسیف چجوری زندانشو تمیز میکرد؟
توام همونطوری اتاقتو تمیز کن :) 😁
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 748 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
بهجهانیهدلیلبدهتا . . .🍾✨
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
💠 برنامه اتحاد کانال های انقلابی
1️⃣ برنامه اتحاد به صورت روزانه و شبانه برگزار می شود و هر کانال می تواند در یکی یا هردو شرکت کند.
2️⃣ پذیرش از کانال های انقلابی بالای 200 بازدید شبانه یا طی 24 ساعت روزانه صورت می گیرد.
3️⃣ برای عضویت لطفا آدرس کانال خودتون را به شناسه زیر ارسال بفرمایید(امکان عضویت تا قبل از تکمیل ظرفیت فقط امکان پذیر است) :
@Gomnam313u
⛔️ انصراف از اتحاد با فروش،تغییر مدیریت و... تا قبل نوبت ممکن است ولی بعد از آن شرعا باید تا آخر دور مانده و شرایط را قبل فروش یا تغییر به مدیر جدید بفرمایید.
✍ اتحاد کانال های انقلابی با سال ها تجربه یکی از قدیمی ترین و ان شاء الله به توفیق الهی یکی از منظم ترین اتحاد های داخل ایتا است لذا مدیران می توانند با اعتماد در برنامه شرکت کرده و تمام دوستان موظف هستند جهت عضویت تمام قوانین و تبادلات را به صورت کامل رعایت کنند
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_هفتادوششم مادر چهار زانو نشست و گفت: رقیه
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_هفتادوهفتم
مادر دوباره برای خودش چای ریخت و گفت:
مبادا به شوهرت بی احترامی کنی، مبادا روت بهش باز شه و بهش فحش و ناسزا بگی.
مبادا حرمتش رو بشکنی، عزتش رو از بین ببری.
مرد اگه تو خونه واسه زنش با عزت باشه بچه هاش حرمتش رو حفظ می کنن.
اگه برای زنش عزیز نباشه بچه هاش هم اونو خرد می کنن.
مرد غرور داره مبادا غرورش رو بشکنی مبادا بی عزتش کنی همون طور که تو از اون توقع محبت داری اونم از تو توقع عزت و احترام داره.
حواست رو جمع کن.
زندگی زناشویی خاله بازی یا شوخی نیست تا آخر عمرت ادامه داره اگر زندگیت رو تلخ کنی، شوهرت رو ناراحت کنی و برنجونی اون دنیا باید به خدا جواب پس بدی.
اگر هم زن خوب باشی شوهرت دم در بهشت هم که باشه منتظرت می ایسته که تو هم بیای و با هم وارد بهشت بشین و تو بهشت هم با هم باشین.
با خنده گفتم:
حالا نمیشه برعکس باشه مثلا من دم در بهشت منتظر باشم تا اون بیاد؟
مادر پوزخندی زد و گفت:
نه دختر جان
ما زن ها این قدر غیبت می کنیم اصلا نباید فکر کنیم بهشتی میشیم
مگه این که شوهرامون خوب باشن برن بهشت بعد از ما راضی باشن و از خدا بخوان که ما رو هم با خودشون ببرن تو بهشت.
آهی کشید و گفت:
خدا رو چه دیدی شایدم چهارده معصوم شفاعت کنن و ما رو ببرن بهشت.
مثلا به حرمت اشک هایی که تو روضه امام حسین ریختیم آتیش جهنم بهمون حروم شه بریم بهشت
ولی نه
دلت رو خوش نکن با این غیبت هایی که ما می کنیم محاله بریم بهشت یا شفاعت اهل بیت شامل شون بشه
ولی در هر حال سعی کن زن خوبی باشی که اگه شوهرت ازت راضی باشه هم تو دنیا هم تو آخرت خوشبخت میشی.
در حالی که خم شدم دست مادرم را ببوسم گفتم چشم مادر جون.
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_هفتادوهشتم
مادرم دستش را عقب کشید تا نبوسم و گفت:
میگی چشم ولی وقتی بری سر خونه زندگیت می فهمی چقدر سخته رضایت مردت رو جلب کنی.
مادر تکه ای شیرینی در دهانش گذاشت و از طعمش تعریف کرد.
در حال و هوای خودمان بودیم که محمد حسین از حیاط مادرم را صدا کرد.
مادر برخاست و لب پنجره رفت.
محمد حسین گفت:
محمد حسن تب داره داغه، جونش دون دون شده.
با مادر سریع از مهمانخانه خارج شدیم و به اتاق پسرها رفتیم.
محمد حسن بی حال و با بدنی پر از دانه های قرمز در تشکش دراز کشیده بود.
مادر کمی بدن او را بررسی کرد و گفت که آبله مرغان گرفته است.
از من خواست تا صبحانه را برایش به اتاق ببرم و کمی هم شربت خنک درست کنم.
مادر می گفت باید خنکی و سردی بخورد تا حرارت درونی بدنش فروکش کند و از طرفی باید بدنش را پوشاند تا تمام دانه ها بیرون بریزد.
وقتی به اتاق برگشتم مادر او را با لحافی بزرگ پوشانده بود.
مادر لقمه می گرفت و در دهان او می گذاشت. او هم بی حال و بی اشتها و به زور مادرم می خورد.
به مادر گفتم:
چقدر خوب شد شما برگشتین وگرنه من دست تنها نمی دونستم باید چه کار کنم.
مادر گفت:
کم کم باید یاد بگیری.
مادر به پنجره اشاره کرد و گفت:
در و پنجره رو باز بذار تا هوای تازه بیاد تو اتاق.
با محمد حسین از اتاق بیرون رفتیم و او را به مطبخ بردم و به او هم صبحانه دادم.
محمد حسین لباس پوشید و تنها به سر کار رفت و قرار بود به صاحب کارشان خبر دهد که محمد حسن مریض است و نمی تواند بیاید.
مادر خودش آشپزی کرد و تا ظهر یا در مطبخ بود یا در اتاق پیش محمد حسن بود.
من هم اتاق ها را جارو زدم و گردگیری کردم و از باغچه سبزی چیدم.
نزدیک اذان ظهر به اتاق رفتم و کمی رساله عملیه را مطالعه کردم.
آقاجان تاکید داشت حتما جمعه ها کمی احکام بخوانیم تا یاد بگیریم و عمل کنیم.
در خانه چند رساله داشتیم چون هر کدام مرجع تقلید خودمان را داشتیم.
آقاجان مقلد آقای خمینی بود و با وجود این که داشتن رساله ایشان جرم به حساب می آمد اما در خانه ما دو سه جلد از رساله ایشان در طاقچه و جلوی چشم بود.
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی ••
حرف هایم همه
در صحن حرم یادم رفت🥺
خوب شد اینکه خودت
حرف دلم را خواندی🤍
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🍭𓆪•
.
.
•• #نےنے_شو ••
این تَدو اژ بالا دلخت اپتاده؟؟😳
اژه میخولد تو سَلم شی؟😱
.
.
𓆩نسلآیندهسازاینجاست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🍭𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
.
•• #آقامونه ••
⃟ ⃟•🌃 شهر بوى خوبى گرفته
يا شال گردنت را جايى جا گذاشتى🌱
يا پنجره ى اتاقت باز مانده☺️
يا همين اطرافي …🥰
#طوفان_الاقصی | #فلسطین | #غزه
.
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1993»
.
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
صبـ🌤ـحشد
شروع شد امروز😊
و خــبرهای خوبـــ❤️
درراهاست👀
پنجشنبه🖐🏻
همیشه پایان هفتهنیست😌
گاهیمیتواند
#آغاز یک اتفاقخوبباشد😍🎉
#صبحتونبخیر😇✋🏻💌
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
بیقرارتر از مݩ بھ جهاݩـ🌍
هیچڪسے نیسٺـ💓!
ولیڪݩـ👇🏻
درگوشھے #آغوشتو آرامترینمـ😌!
#آشوبمآرامشمتویے🥰
#تقدیم_به_فرمانده_قلبم👮♂
.
.
𓆩عشقتبههزاررشتهبرمابستند𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩💌𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
ازتو بگذشتم و بگذاشت با دگران
رفتم از گوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمات و دگران وای به حال دگران🪴🌸
.
.
𓆩ازتوبهیڪاشارتازمابهسردویدن𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💌𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🥿𓆪•
.
.
•• #ریحانه ••
🗳 تجربه نزدیک به مرگ یک خانوم بی حجاب 🥶‼️
📕 کتاب آن سوی مرگ
#استاد_امینی_خواه🌱
.
.
𓆩صورتتٓوروسرےهاراچهزیبامیڪند𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🥿𓆪•
•𓆩📺𓆪•
.
.
•• #هیس_طوری (History) ••
🏘 در یکی از روستاهای رومانی اتاقی بنام "طلاق آشتی" وجود داشت. زوجهایی که قصد طلاق داشتند باید دوهفته در آن با 1 تخت، 1 قاشق و 1بشقاب زندگی میکردند. طی 300 سال تنها 1 طلاق در این روستا ثبت شد!
.
𓆩هوشیارپایانمیدهدمدهوشےتاریخرا𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📺𓆪•