eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• 🌤 صــبحـت بـہ زیـبایےِ جنگـل‌هاے شمـال :)🌱💚 . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩🌿𓆪• . . •• •• تو را دوست دارم و این دوست داشتن ؛ حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می‌کند .💚✨ . . 𓆩عاشقےباش‌ڪه‌گویندبه‌دریازدورفت𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌿𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• نازم بـه چشمِ یار که تیرِ نگاه را بیجا هدر نکرد و به قلبـ💘ــم نشانه زد...! 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• ڪــباب تابه‌ای لذیذ و خوشـمزه😍 مواد لازم : فلفل قرمـز🌶 پاپریڪــا، دارچین سیب زمینــے ۱ عدد🥔 زعفـران غلیظ دم‌کرده🧡 گوشـت چرخ‌کرده ۲۵۰ گرم🥩 پـیاز متوسط ۱ عدد🧅 نمـک، فلفل سیاه رب گوجه و ڪـره🍅 سـیب زمینـے گوجه، پیاز فلفل سـبز ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍‍♂𓆪• . . •• •• 💬 ‏سلام. خاله م تازه ازدواج کرده بود. بعد یکی از فامیل های شوهرش یه پسر جوان بوده تو تصادف فوت میکنه. اونا هم میرن مراسم ختمش. خاله‌ام اون موقع خیلی خجالتی بود؛ خلاصه با شوهرش میرن پیش مادر پسره که بهش تسلیت بگن، مادر پسره هم میگه خیلی ممنون که اومدین؛ خاله‌ام میگه خواهش میکنم ان‌شاالله قسمت بشه واسه پسرهای دیگه تونم بیایم😐☺️ مثلا اومده بگه غم آخرتون بشه، خدا پسرهای دیگه تونو حفظ کنه😐 . •📨• • 1007 • "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩مجردی‌یعنی،مجردی𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🤦‍♂𓆪
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• "انظر إلي لن تجدشـیئاً سـوي صـورتك..." بـہ من نگاه کن! چیـزے جز تصویرِ خـودت پیدا نمی‌کنـے...❣ . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• بفرست براش😍👆 اعتبار هر خونه ای ب مــردشه... . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
•𓆩🖤𓆪• . . •• •• کبوتر حرم آستان قدس توام🕊 بجز هوای تو در سر، مرا هوایی نیست . . 𓆩پنجرهِ‌فولادِرضابراتِ‌کربَلامیدھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🖤𓆪
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوسی‌وهشت من و من میکنم و جویده جویده میگویم :_امرو
•𓆩💞𓆪• . . •• •• +:عیبی نداره،این آدمی که من دیدم،حالا حالا دست بردار نیست... هروقت دوباره اومد،خودم بهش میگم مامان میخواهد اعتراض کند اما کلام مقتدر بابا خاموشش میکند:بریم تو اتاق،حرف میزنیم. مامان و بابا میروند. آرام و متین از پله ها بالا میروم،اما در حقیقت روی ابرها ِسیر میکنم. چیزی درونم با صدای فاطمه میگوید《همه چیز درست میشه》 چراغ اتاق را روشن میکنم. نور روی تمام زندگی ام مینشیند. برابر آیینه میایستم. موهایم را باز میکنم و به تقلایشان برای رهایی خیره میشوم . نگاهی به خودم میاندازم،انگار زیباتر شده ام.... دراز میکشم و غرق در رویای شیرین بیداریم می شوم. ******** موهایم را پشت گوش می دهم و با دست راست دوباره به جان کیبورد میافتم. صدای موبایل بلند میشود. کمی صندلی را عقب میدهم و دستم را دراز میکنم تا از روی تخت،برش دارم. فاطمه است،نشانک سبز را لمس میکنم و گوشی را با شانه ی راستم،دم گوشم نگه میدارم. صندلی را به حالت اولش برمیگردانم و میگویم :_سلام فاطمه صدای فاطمه در گوشم میپیچد. +:سلام از ماست خانم خانما..چه خبر؟خوبی؟ دوباره مشغول تایپ میشوم :_آره،تو خوبی؟ +:خوبم،صدات چرا یه جوریه؟ نفسم را با حرص بیرون میدهم :_باید واسه فردا یه تحقیق پنجاه صفحه ای رو آماده کنم،چشمام درد گرفت بس که زل زدم به مانیتور +:عه،چه بد...یعنی نمیتونی بیای خونه ی ما؟ :_نه فک کنم باید تا صبح روش کار کنم... +:عیب نداره،غصه نخور...راستی چه خبر از قضیه؟؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• :_قضیه؟؟؟ +:مهنــــــدس! سیاوش رو میگم. ناخودآگاه آه میکشم :_هیچی...همون چیزایی که میدونی...فقط... صدای فاطمه،رنگ خوشحالی میگیرد +:فقط چی؟ امید در رگ هایم جریان مییابد :_فک کنم قرار خواستگاری رو گذاشتن.. فاطمه جیغ میکشد،مجبور میشوم موبایل را از گوشم دور کنم. :_چته دختر؟گوشم سوخت! +:قرار خواستگاری گذاشتن اونوقت تو میگی هیچی...واقعا که :_اولا گفتم فک کنم...نصفه نیمه از حرفای مامان و بابا شنیدم... اینکه هردوتاشون ناراحت بودن و سگرمه هاشون تو هم بود... بعدم وقتی از قبل میدونم قراره چی بشه،چرا بیخودی خودمو گول بزنم ؟ +:از قدیم گفتن از این ستون به اون ستون فرجه ، غصه ی چی رو میخوری آخه؟ :_چی بگم؟ هرچی خدا بخواد ... +:اوهوم،به خودش توکل کن.. وقتت رو نمیگیرم،برو به کارت برس..فقط اگه خبری شد بهم بگو. :_حتما....مرسی که به فکرمی +:قربانت،خداحافظ :_خداحافظ. موبایل را روی میز میگذارم و به صفحه ی لپ تاب،خیره میشوم. بیهدف آنقدر به مانیتور نگاه میکنم تا قطره اشکی از چشمم میچکد. نگاهم را از صفحه میگیرم. سرم را روی دستانم میگذارم. مغزم کار نمیکند... حتی به چیز خاصی هم فکر نمیکنم... نمیتوانم ادامه بدهم...این همه فکر و خیال مرا از پا درمیآورد... لپ تاب را میبندم و بلند میشوم. چراغ را خاموش میکنم و روی تخت میافتم. فکر و خیال از هر طرف به مغزم هجوم میآورد. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪• . •• •• * رهبر انقلاب: من شمشیر رو کشیدم از چپ و راست دارم میزنم! . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🚩 | •📲 بازنشر: •🖇 «1470» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• هر صبــح با سـلام تـو بیدار مـےشویم✨ از آفتــاب چـشم تو سرشـار مےشویم🕊 🌱سلـمان هراتـے . . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪• . . •• •• امام حسن سلام الله علیه : لمّا سألَهُ أبوه عن تفسيرِ الجَهلِ : سُرعهُ الوُثوبِ علَى الفُرْصةِ قبلَ الاسْتِمْكانِ مِنها ، والامْتِناعُ عنِ الجَوابِ🫀 امام حسن عليه السلام در پاسخ به پرسش پدرش از تفسير نادانى : زود پريدن روى فرصت پيش از آن كه آن را كاملاً به دست آورى و خوددارى كردن از جواب .👌 معاني الأخبار : ۴۰۱ /۶۲✍ . . 𓆩خوانده‌ويانَخوانده‌به‌پٰابوسْ‌آمده‌ام𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📿𓆪•
•𓆩🌿𓆪• . . •• •• تو شاید عاشقم هستی و مغروری، نمی‌گویی تو مغروری که از دلتنگی و دوری نمی‌گویی! . . 𓆩عاشقےباش‌ڪه‌گویندبه‌دریازدورفت𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌿𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• تو را مےخواهم اے دیرینه دلخواه💚 👵🏻👨🏻‍🦳 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
28.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• مرغ بريــان ڪـره‌اى ، خــوشمـزه و مـتفـاوت😍❤️🥘 مـواد لازم : ڪـره ۱۰۰ گرم🧈 مـرغ ١٠٠٠ گرمی🍗 سـیب زمینی ۳ عدد🥔 پیاز متوسط ۳ عدد🧅 ذرت یا هویـج🌽🥕 چـند حبه سیر🧄 آویشـن کوهی پودر جعفری سیر ۱ بوته🧄 ادویــہ‌هـا : ‌[ادویه مرغ ، فلفل سیاه ، زست لیمو ، پودر سیر ، پودر پیاز ، رزماری ، پاپریکا ، نمک] ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍‍♂𓆪• . . •• •• 💬 ‏دوست مشهدیم زنگ میزنه به پذیرش هتل، میگه: تو رو خدا سریع بی ین بالا! با زنم دعوام رِفته! حالا مِخِه خودشِه از پنجره بندزه بیرون! پذیرش: ببخشید، اما این یه مسئله کاملا شخصیه و خانوادگیه. ما ترجیح میدیم که دخالتی نداشته باشیم!!! دوستم میگه: نه! پنجره وا نِمِرِه! ای که به هتل مربوط مره..😅 . •📨• • 1008 • "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩مجردی‌یعنی،مجردی𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🤦‍♂𓆪
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• گل و گلزار خـوش آید ڪـسـے را ڪــہ گلزار و گلسـتانـش تو باشـے 💞🌱 . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
•𓆩🖤𓆪• . . •• •• فَرِّغْ قَلْبِی لِمَحَبَّتِک🌿 قلبم را خلوتگه محبت خود ساز🌱 📍صحیفه‌سجادیه . . 𓆩پنجرهِ‌فولادِرضابراتِ‌کربَلامیدھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🖤𓆪
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• دوست قشنگم لطفا لطفا😘👇 نذارید قهرهاتون طولانی بشه❌ نذارید بغضهاتون طوفان بشه❌ نذارید دلهاتون‌ احساسِ سنگینی کنه❌ هرچقدر هم که صداتون بالا رفت و اخمتون در هم شد🥺 با حرفی، آغوشی، نگاهی😍 یک نقطه‌ ی پایان بذارید♥ ادامه دادن یعنی غرور و غرور تمرینِ جداییه💔 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوچهل :_قضیه؟؟؟ +:مهنــــــدس! سیاوش رو میگم. ناخود
•𓆩💞𓆪• . . •• •• حس میکنم مغزم در فضای پر از فکر و خیال،دست و پا میزند. به منبع اکسیژنم احتیاج دارم،به سرچشمه ی آرامشم. دست میبرم و از پاتختی،تسبیحی که فاطمه از کربلا برایم آورده،برمیدارم. طبق معمول از لمسش،احساس خلسه میکنم. حس قشنگ غوطه ور شدن در آغوش مهربان خدا . تسبیح را روی صورت و چشمانم میگذارم. تمام تنم پر میشود از رایحه ی دل انگیزش... آرامش،جرعه جرعه از دانه های فیروزه ای اش روی پوستم میچکد و من غرق میشوم در توکل به خدا.. تسبیح را کنار مهر میگذارم و سجده ی شکرم را به جا میآورم. دیشب آنقدر آرام شدم که نفهمیدم کی خوابم برد. سجاده و چادرنمازم را داخل کشو میگذارم. از پنجره به آسمان خیره میشوم. آفتاب،دامن زرینش را در گستره ی قلمرو شب پهن کرده و کم کم جلوتر میآید تا آسمان را تسخیر کند. لپ تاب را روشن میکنم و نسخه ای از تحقیق دیشب که نصفه مانده بود،به فلش انتقال میدهم. بلند میشوم. لباس هایم را عوض میکنم و چادرم را روی کتاب هایم داخل کیف میگذارم. مقنعه ام را سر میکنم و به دختر داخل آینه نگاهی میاندازم. به نظر،شاد نمیآید... سرم را تکان میدهم،شاید افکار مزاحم از ذهنم بیرون برود. موبایل و کلیدم را برمیدارم. کیف را روی دوشم میاندازم و از اتاق بیرون میروم بالای پله ها که میرسم،بابا را میبینم . آرام سلام میدهم و سرم را پایین میاندازم. :_نیکی،بیا کارت دارم... و به دنبال این حرف،به طرف آشپزخانه میرود. متعجب،به دنبالش کشیده میشوم. پشت میز نشسته و دستانش را در هم قالب کرده. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• به منیرخانم که مشغول چای ریختن است،سلام میدهم و روبه روی بابا مینشینم. منیر،استکان چای را برابرم میگذارد. +:نمیخورم منیرخانم،ممنون بابا آمرانه دستور میدهد :_صبحونه ات رو بخور،شدی یه پوست و استخوون از لحن جدی و خشک بابا،جا میخورم. مجبور به اطاعتم. تکه ای از نان جدا میکنم و داخل دهانم میگذارم. منتظرم بابا شروع کند. نگرانم. مکالماتمان که محدود به همین چند جمله است،هر بار هم که بابا و مامان با این لحن صدایم کرده اند،مشکلی جدید به دغدغه هایم اضافه شده. مگر این مقدار دوری عاطفی،برای اعضای یک خانواده طبیعی است؟ بابا چند سرفه ی کوتاه میکند تا حواسم جمع شود. +:یه قول و قراری با هم داشتیم،یادته؟ قول و قرار؟نکند راجع سیاوش..؟ +:به این پسره گفتم.... دست میبرم و استکان چای ام را برمیدارم،شاید اضطرابم را پنهان کنم،شاید هم لرزش دست هایم را +:امشب بیان خواستگاری جرعه ی چای ، ناخواسته وارد سیستم تنفسی ام میشود و راه نفس کشیدنم را سد میکند چای میپرد گلویم. ناخودآگاه سرفه میکنم تا بتوانم کمی هوا وارد ریه هایم کنم. منیر،با عجله به طرفم میآید و چند ضربه به کمرم میزند. چشمم به بابا میافتد،نگاهش را میدزدد،تا نگرانی اش را نبینم،تا در لایه ی خشک و جدی اش فرو برود... قطره اشکی که به خاطر سرفه های متمادی از چشمم خارج شده و تا گونه ام خودش را کشانده،با دست میگیرم و به منیر میگویم. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪• . •• •• * رهبر انقلاب: هدف از زندگی چیه!؟ . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🚩 •📲 بازنشر: •🖇 «1471» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• "کَمـا یـکُـون قـلبُک، تکُـون الُّدنیـا فـیِ عیـنَیْـک..." قلبِ شمـا هرطور ڪـہ باشـد جـهانِ شـما هـمان‌طـور خـواهد بـود...🫀🌸 . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪• . . •• •• عَن الباقِر عليه السلام : اِنَّ بَعْضَ اَصَحْابِهِ سَأَلَهُ فَقالَ: جُعِلتُ فَدِاكَ اِنَّ الشّيعَهَ عِنْدَ ناكثيروُنَ، فَقالَ: هَلْ يَعْطِفُ الغَنِىُّ عَلى الفَقيرَ، وَ يَتَجاوَزُ المُحْسِنُ عَنْ المُسى ء وَ يَتَواسُونَ؟ قُلْتُ: لا، قالَ عليه السلام : لَيْسَ هؤُلاءِ الشّيعَةَ، الشَّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هذا.✨ يكى از ياران امام باقر عليه السلام به آن حضرت گفت: شيعيان در منطقه ما زيادند. حضرت فرمود: آيـا توانـگر آنان بر فقير مهر مى ورزد؟ و نيكوكار از بدكار مى گذرد؟ و مواسات و بذل و بخشش مالى دارند؟ گفت: خير. حضرت فرمود: اينان شيعه نيستند. شيعه كسى است كه چنين باشد.👌 منبع : قضاء حقوق المؤمنين، الشيخ ابو على الصورى، ص 21، ح 22 . . 𓆩خوانده‌ويانَخوانده‌به‌پٰابوسْ‌آمده‌ام𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📿𓆪•