عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتصدویکم] با لبخندی عجیب خیره همسر رفیق باب
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتصدودوم ]
بعد یک هفته غیبت به دانشگاه رفتم
سعی کرده بودم از طریق جزوه های ارسالی سارا عقب نمانم
هر چند زیاد نمانده بود تا فارغ التحصیلی !
هر دفعه پدر یا مادرم حرف از بعد فارغ التحصیلی حرف می زدند ، بحث را عوض می کردم
حالا که بیشتر فکر می کردم ، رویا های من مال بچگی بود
آتلیه ای مجهز ؛ عکس های دلبر از بچه ها
و عکس های مختلف عاشقانه عروس و داماد
ولی بعد رفتن به بیش مله یک مورد دیگر هم اضافه شده بود
...تدریس ...
باید سراغ آموزشگاه های هنری می رفتم
معلمی را دوست داشتم مخصوصا اگر تدریس عکاسی باشد
چیزی که جانم بود !
بعد کلاس ، همراه سارا راهی کافه جمع و جور دانشگاه شدیم
مشغول صحبت بودیم که اسم نورا بالای صفحه گوشیم افتاد
همانطور که کیک را می خوردم ، پیامش را باز کردم
^سلام عزیزدلم خدا قوت
خوبی ؟! یادته اون بار قرار بود بریم یه جایی ؟!
اگه وقت داری امروز با هم بریم
اومدی به فاطمه جان هم بگو
یا علی ❤️^
لبخندی به روی گوشی زدم !
سریع برایش تایپ کردم که حتما میایم ، به فاطمه که گفتم
گفت کلاس دارد ، نورا زنگ زد و هماهنگ کرد که خودمان برویم سراغ فاطمه !
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
_ یادته دیوونم کرده بودی که اون عکس ها کجاست ؟!
این شما و اینم گمنام های سرزمین ما
با ذوق به نورا نگاه کردم
یکی از چیز هایی که برایم گنگ مانده بودم
همین قضیه گمنامی بود !
از قبل نورا و فاطمه با هم هماهنگ کرده بودند !
نورا بازویم را کشید
و کنار یکی از همان سنگ ها که عین هم بودند نشستیم !
- خب !
عرضم به حضور مبارکت ریحانه خانووم
اینا قهرمان های گمنام ما هستن
حالا گمنام یعنی چی ؟!
معنی اخلاص میدونی چیه ؟!
یعنی بی ریا کار کردن
یعنی همون چیزی که الان به شدت کم شده !
همه دنبال اسم و شهرتن
فاطمه با بغض گفت :
همه دنبال اسم و شهرتن
غافل از اینکه فاطمه گمنام می خرد !
دوباره نورا ادامه داد :
موقع عملیات ها
یکی از شهدا رو روایت می کردن
که تو اون وضعیت که محاصره شده بودیم
دیدیم این پلاکش رو از گردنش در آورد
گفتیم:
داری چیکار میکنی ؟! این نباشه بی هویت میمونی که
با یه لحن خاص گفت :
فلانی الان فکرم رفت
که اگه شهید بشم چه تشیعی قراره بشه پیکرم !
چه مراسم هایی قراره بگیرن
خواستم با این کار شهوت شهادت رو خشک کنم !
الان اگه شهید هم بشم دیگه مراسمی نیست
تازه مگه نشنیدی شب ها شهدای مفقود الأثر
و جاوید الأثر مهمون بی بی زهران!
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal