‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
#حـجـاب سنگریاسـتآغشتھبه
خـونِمَـنکھاگـرآنراحـفـطنکـنید
بـهخـونِمنخـیانـتڪردهاید💔
<
`
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
🌷اول خودتون رو انتخاب کنید...😍
برای مشاوره ازدواج میاد و میگه:↘️
یکی اومده خواستگاریم؛ شغلش فلان و خانوادهاش اینچنین و تیپ و ترکیبش آنچنان و عقایدش اینه و اونه و ...✨
منتظره که منم نظرمو بگم. من هم میگم:⬇️
خودت چجوری هستی و دنبال چی میگردی؟
اگه معنویت جزو زندگی اونه، تو هم همینی؟
اگه دغدغه اصلی زندگیش کار فرهنگیه، تو هم همینی؟
اگه تو زندگیش پول حرف اول و آخرو میزنه، تو زندگی تو چه چیزی حرف اول و آخرو میزنه؟
اگه جلب نظر مردم واسش مهمه، واسه تو هم مهمه؟
و...🔚
⬅️ مشکل اصلی خیلی از دخترها و پسرها اینه که قبل از #انتخاب_همسر ، «خودشون» رو انتخاب نکردن...😒😐
[استاد عباسی]
#آرامش
#ازدواج_موفق
#انتخاب_همسر
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
∫°🍊.∫
∫° #ویتامینه .∫
.
.
زنها معمولا با سوال ڪردن قصد دارند
تا "گفتگوے صمیمانه" برقرار ڪنند🌺
اما مردان فڪرمےڪنند ڪه آنها قصد
"بازپرسی و ڪنترل" دارند😁
پ.ن:بهتفاوتهایجنسیتیبادیدمثبتبنگریم.😊
.
.
∫°🧡.∫ #ما بہ غیر از #تو نداریم، تمناے دگر👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
.
.
💬 منو مامانم و مامان بزرگ پدری رفتیم
اعتکاف؛ مسجد دو طبقه بود ماهم طبقه بالای
مسجد بودیم... یه دفه دیدیم همه دارن جیغ
میزنن😱 ما رفتیم پایین ببنیم چیشده، دیدم
یه مارمولک سیاه زشت کنار ستونه مامانم هم
یه دستمال برداشت مارمولکو بیرون انداخت
همه دست جیغ هوراا😂😂
آخه مارمولک ترس داره!؟😄
.
.
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 550 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
مداحی آنلاین - حرم نداری - پویانفر نوشه ور.mp3
4.68M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#محمدحسین_پویانفر🎙
این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکو محل گذر است نه وقوف وماندن، و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیریا زود فرقی نمیکند اما چه بهتر که زیبا برویم.
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
" تو "
هرقدر میخواهی عاقل باش
من دلم میخواهد
همچنان
دیوانه تو باشم ..😁♥️
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_صدوبیستوهشت] جایی خوانده بودم که شمس تب
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتصدوبیستونهم]
پیاده شدیم،دیدم بی انصافی است که از نواب تشکر نکنم ،آرام به طرفش برگشتم :
خیلی ممنون بابت گردش و بستنی
خیلی خوب بود!
صدای خنده پر شیطنت عطیه باعث شد،همه مان لبخند بزنیم .
_ آب نبات چوبی رو دوست نداشتی که راجبش تشکر نکردی ؟!
می خواستم دلم را بگیرم و فقط بخندم
انقدر که چشمانم پر شود و گونه هایم سرخ.
امیر علی خواهش میکنم شیرینی گفت.
با همان خنده راهی داخل شدیم ،امروز برای چندمین بار باید اعتراف می کردم ،این جمع به شدت دوست داشتنی بود !
همگی کلی خوش آمد گفتند و من مات توجه پر مهر مادر نواب به خودم شدم و چهره کلافه نواب به این توجه ، افکارم را در هم ریخت ،اینجا چه خبر بود دقیقا؟!
با صدای بلند زهرا انگار خیالم به جمع برگشت.
_ واااای علیییییییی!
کی برگشتی تووو؟؟؟؟
آخه مردم که از نگرانیییی!
با بهت به منظره مقابلم خیره شدم
همسر زهرا برگشته بود
به همین شیرینی !
امیر علی خبر داشت
و نگفتنش باعث چشم غره غلیظ زهرا شد
هر چند زهرا آنقدر ذوق زده بود که همه چی سریع یادش رفت،جلو رفتم و سلام کردم
با احترام سلامی کرد ،لباس سبز پاسداری اش هنوز در تنش بود ! مردی قد بلند و تقریبا هم تیپ نواب.
زمزمه آرام زهرا شنیدم :
دورت بگردُم که
خسته نباشی جانا
دور هم نشستیم و نگاهم درگیر چشم های پر برق
و ذوق زده زهرا بود هنوز !
عشق زیبایت می کرد ،چشمانت پر برق میشد
با دیدن یار تمام غصه ها را فراموش می کردی
و دلبرانه می خندیدی!
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتصدوبیستونهم] پیاده شدیم،دیدم بی انصافی اس
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتصدوسی]
برای چیدن سفره شام جوانان بسیج شدند
و همگی به طرف آشپزخانه رفتیم
عطیه جدی به طرف امیر علی
و همسر زهرا که به شدت مشغول بودند برگشت:
آقایون محترم و ارجمند
لطف کنین یه کمکی بکنین
ثواب داره خو
زهرا خیلی دلسوزانه نگاهی به علی کرد :
آقای مو تازه رسیده،
خسته است خو
عطیه و من همزمان از دهنمان در رفت :
شوهر ذلیللللل
و جمله ما باعث خنده بلند جمع شد
آن دو هم بلند شدند
و برای کمکی آمدند
بشقاب ها را به طرف سفره آوردم
امیر علی از دستم گرفت :
من میچینمشون ،
ممنون
مات ،بشقاب هایی که حالا در دست او بود نگاه کردم
مثلا این چه کاری بود ؟!
سبد های سبزی را آرام چیدم
در آشپزخانه کاسه های ماست آماده بود
به طرف مادر نواب که اصرار داشت
به نام کوچک صدایش بزنم برگشتم :
نرگس خانوم !
گل محمدی دارین ؟!
با محبت نگاهم کرد :
اره عزیزُم
برا تزیین میخوایی ؟
سرم را به علامت تایید تکان دادم
نعناع تازه هم آورد
بعد تمام شدن کارم نگاهی به کاسه های رنگی ماست کردم
شکل لبخند بودند
نعناع ها به جای چشم و گل محمدی شده بود لبخند !
نرگس خانوم به طرفم خم شد :
چه خوشگل شدن
دستت درد نکنه گل دختر !
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
به قربونِ گنبدِ
زعفرونی رنگِ شما
آقایامامرضا✨
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو 👼🏻»
ژان من؟ داست دُفتی؟؟(🤨🤔)
بَدام پَشَم خَدیدی؟ (😍🇮🇷)
بییم داهپیمانی؟(😊)
این دِباسم خوپه؟(🤔☺️)
🏷● #نےنے_لغت↓
🍃ژان من؟ :جان من؟
🍃داست دُفتی: راست گفتی
🍃بییم داهپیمانی: بریم راهپیمایی
ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ
☝️ وقتی شما در منزل با همسرتان
بحث میکنید😠 خانه تبدیل به
استادیوم میشود ولی بچه تماشاگر
نمیماند و در ذهن خود داوری میکند.🤔😥
👈هنگام داوری به دلایلی حق را به
یکی از طرفین می دهد، در حالی که
هر دو را دوست دارد، و همین شروع
زجر دیدن فرزند است.😖
✋هیچ وقت بچههایتان را بین
انتخاب یکی از شما دو نفر قرار
ندهید، چون تنها اتفاقی که میافتد
آسیب روحی فرزند است.
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|. ❄️'|
|' #آقامونه .|
.
.
‖↵ دل خوشم☺️
با غزلی تازه📝
همینم کافیست👌
‖↵ تو مرا👤
باز رسانی🍃
به یقینم کافیست😊
‖↵ قانعم😌
بیشتر از این☝️
چه بخواهم از تو🧐
‖↵ گهگاهی⚡️
که تو یادم بکنی🌹
هم کافیست…✋
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|📖 #ماه_رجب #رجبیه
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1707»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.❄️'|