عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_پنجاه_وسه سعید برایش فندک گرفت. چند تا پک زد و پرتش کرد. - یا نکش، یا خ
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_پنجاه_وچهار
شروین لباس رسمی داشت. خیلی شیک پوش به نظر می آمد. صورتی اصلاح شده و عطری که با هر تکانش در هوا پخش می شد. با هم دست دادند. شروین نفسی رضایتمندانه کشید. اقلا این یکی کمی شبیه قهرمان هایی بود که در فیلم ها دیده بود. خودش هم از این فکر خنده اش گرفت برای همین لبخندی زد و بابک که فکر می کرد این لبخند نشانه تاثیر گذاری خودش بوده متقابلا لبخند زد. بعضی مواقع دو فکر متضاد کاملا مشابه به نظر می رسند و این وقتی است که تنها ظاهر قضیه ملاک قضاوت باشد. بابک گفت:
-سعید حق داشت اینقدر ازت تعریف می کرد. از همون نگاه اول معلوم می شه که بچه با حالی هستی. مگه نه بچه ها؟
بچه ها نگاهی به هم انداختند. شروین به این تلاش مضحک بابک برای خودمانی شدن لبخند زد و بابک ادامه داد:
-اینطور که معلومه دفعه پیش آشنایی جالبی نداشتید. خب گاهی از این اتفاقها می افته . نباید زیاد سخت گرفت.
شروین که از شکل شش گوشه سنجاق سینه بابک تعجب کرده بود جواب داد:
- اشکال نداره
-حالا حاضری یه دست بازی کنیم؟
شروین نگاهی به سعید کرد و رو به بابک گفت:
- ولی من بلد نیستم
-اینکه چیز مهمی نیست. خیلی راحت می شه یاد گرفت
پکی به سیگار برگش زد و به شروین تعارف کرد.
- نه ممنون
بابک رَک را تکان داد تا توپ ها مرتب شوند. بعد گچ را سر چوبش مالید و بریک را زد:
-اوکی. حالا اینجا وایسا نگاه کن. ببین ما چه جوری بازی می کنیم سخت نیست.من مدل ضربه زدن رو یادت میدم خرت و پرت هاش رو از بچه ها بپرس.
شروین گوشه ای ایستاد و بازی بابک و سعید را تماشا کرد. بابک توضیح می داد و گاهی چوب را به شروین می داد تا بزند. بعد از یک ساعت بابک پرسید:
-چطوره؟
- داره خوشم میآد
-حالا کو تا خوشت بیاد. وقتی شرط بندی کنی قضیه جالب تر هم میشه.البته برای اینکه بازی کن خوبی بشی باید زیاد بازی کنی
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
[• #سکینه🎙 •]
.
.
#دعاے_روز_نهم_ماه_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.
خدایا قرار بده برایم در آن بهره اى از رحمت فراوانـت وراهنمائیم کن در آن به برهان وراههاى درخشانت وبگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبه ات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.
.
.
چند ڪلمه ــمناجات😌👇
[•💐•] @asheghaneh_halal
•[ #ادعیه📖 •]
.
.
✨ اَللّهُمَّ اَحفِظي و اَحفِظ ما مَعي
وَ سَلِّمني وَ سَلِّم ما مَعي وَ بَلّغني وَ
بَلِّغ ما مَعي بَلاغاً حَسَناً.
🌟 خداوندا من و آنچه با من است
را نگهدار و من وآنچه با من است را
سالم نگهدار ما را به آنچه با من است
برسان.
#آمین_یا_رب_العالمین
📕|• #مفاتیح_الجنان. ص: ۱۰۱۶
.
.
سیم دلتو ــوصل ڪن😌👇
[•🌙•] @asheghaneh_halal
Tahdir-www.DaneshjooIran.ir-joze9.mp3
4.11M
••🍃🎙••
#سکینه
🌙: #ویژهبرنامهماھمبارڪرمضان
تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖
بھ صورت تحدیر(تندخوانے)
[• جزء نهم •]
@asheghaneh_halal
••🍃🎙••
عاشقانه های حلال C᭄
🎈🍃 💕{ #ویتانژے }💕 √ نشاط و سرزندگے (5) √ بـــرنامهـ یڪسالتون و با خدا تنظیـــم ڪردین✋ لحظهـ به
🎈🍃
💕 { #ویتانژے } 💕
نشـاط و سرزندگے(6)
بهـــترین بنده هاے خدا☺️
ســـــ😍ـــلام✋
طاعاتتون مقبول درگـــاه خداوند🎀
دعـــا برای خادمـــاے مــا
فــــراموش نـــشهـ💕
بـــریم ڪه از #امــید صحبت ڪنیم✋
امـــید یهـ نـفرو زیاد مےڪنے😉
میبینــے شادتـــر میشهـ😊
یڪے از عـــوامل شادے و امــید
تو وجـــود انـــسان، نگـــاه خوشبینــانهـ
بهـ آینـــده اس= امـــــید.
و امـــا یهـ نــشاط،دهنــده دیگهـ
#شــــوق😎
ڪه از امـــید قدرتش بیشتـــره😌
و تـــرغیب ڪننــده بهـ سمت آینده اس😇
اینـــها همهـ بـــاید
مـــا رو #قدرتمنــــد بڪننــد🙃
بــــاید
بـــاید
بــاید✌️
اگهـ نیستے بدون یهـ جا
ڪم گذاشتے✋✋
ادامهـ دارد.....✌️💕
دریــــاب👇 ڪه بسے انرژی زاست☺️
•|💕|• @asheghaneh_halal
حاج_مهدی_اکبری_مصطفی_صابر_خراسانی_1840155620__42801569.mp3
6.85M
---
🌺🍃
---
#ثمینه
بانــــــوے قد خمیدهامـ😖
از زینبات شنیدهامـ😔
مسافرے فاطمہ😢💔
#به_یاد_مادر
#یافاطمهالزهرا
#استاد_صابر_خراسانے
#حاج_مهدے_اڪبرے
---
🌺🍃 @asheghaneh_halal
---
😜 •| #خندیشه |•😜
معلم از شاگردش ميپرسه
واسه چے اينقدر دير رسيدے؟ 😡
شاگرد: به خاطر تابلو راهنمايےرانندگے!
معلم: مگه چه علامتے روش بود؟😟
شاگرد: به مدرسه نزديڪ ميشويد،
آهسته حرڪت ڪنيد!😂😂😂😂
خلاقیتش نابووودم کرد...
ڪلیڪ نڪن خنده حرامه😅
🎯 @asheghaneh_halal
💍🍃
🍃
#همسفرانه
احـتـیاجـے
بــہ تـسـبـیـح نـیسـت(❌)
دسـتـانـت راڪه بـه مـن بـدهـے (😌)
بـا انـگشـتانـت(✋)
ذکـــــــر دوســتــــ
داشـتـن سـر مـیدهـــــــم (🙈)
#غشڪنمیازوده؟😍
🍃 @asheghaneh_halal
💍🍃
[• #مائده🍲 •]
.
.
#حلوای_شیر
شیر 1 لیتر
شكر2 پیمانه
نشاسته1 پیمانه
آرد برنج نصف پیمانه
گلاب نصف پیمانه
آب4 پیمانه
#دستور_طبخ
◀️نشاسته را در 4 پیمانه آب سرد حل میكنیم و آن را از صافی میگذرانیم.
◀️ آرد برنج را در شیر حل، آن را هم از صافی رد میكنیم (توجه داشته باشید كه شیر باید سرد باشد).
◀️شكر، نشاسته حل شده و محلول آرد برنج و شیر را باهم مخلوط میكنیم و در ظرفی میریزیم و روی حرارت ملایم میگذاریم.
◀️دقت داشته باشید برای آن كه مایع نسوزد و به ته ظرف نچسبد، باید آن را مرتب هم بزنیم. این كار را آنقدر ادامه میدهیم تا مایع به جوش آید و غلیظ شود.
◀️گلاب را به آن اضافه میكنیم. وقتی خط قاشق روی مواد به جا ماند و محو نشد یعنی حلوای ما آماده است و باید از روی حرارت برداشته شود.
#نکته_معنوی
وقت افطار باید یادمون باشه که:
گر تو را در خانه ی جانانه مهمانت کنند
گول نعمت را نخور،
مشغول صاحب خانه باش
#التماس_دعاے_فراوان
.
.
تغذیه ـسالم و اقتصادے در😌👇
[•☕️•] @asheghaneh_halal
[• #قرار_عاشقی🌙 •]
🍃.•{ نگاهـ من بہ ضریح تو
یڪ جهاݧ حرف اـسـت
براے عرض ارادتـــ ،
زباݧ نمےخواهمـ }•.🍃
#جاݧ_و_جهاݧ_منے
#السلام_علیک_یاعلےبن_موسےالرضا
هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇
[•💛•] @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنےشو |°🐝
انگشتـلم خوشمــله😉
بهتـــلین عمه دنـــیا اینو بلام علیده😍
عمه دون ملسے ڪه عستے😌
و خوس عالم ڪلدی☺️
قُل میدم ڪه نزالم ڪسے بجه
عَمَتهــ😂😂😂
دعواس میتُـــــنم🙈
اے جونِ دلم😍
در بهـــارےترین مـــاه خدا
بهـ دنـــیا اومـــدے😉
قــــدمـــت روے چشــم🎈🎈🎈
خـــوش اومــــدے، خرگوشڪ🎀
#پــــرنیـــانم😍💕
استودیو نےنےشو؛
آبـ قنــــ🍭ـــد فراموش نشه 👶👇
°🍼° @Asheghaneh_halal
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
😊✋سلام به همه، امشب شب سومیه که من توی این کانال مهمونم و قرار شد امشب درباره اهمیت موضوع حجاب یه توضیح ویژه ای براتون بدم:
⚠️ وضعیت بعضی از موضوعات در جامعه ما دقیقا مثل دومینو است.
⁉️شاید برای خیلیا سوال باشه که چرا دشمن انقدر مصرانه روی موضوع حجاب متمرکز شده و داره سعی می کنه این علم را به زیر بکشه
✅چون حجاب یکی از مهم ترین عناصر مصونیت بخش در فرهنگ ماست
♨️حجاب همون قطعه اول دومینو هست و اگه سقوط کنه به ترتیب موارد بعدی هم سقوط می کنه
👈سقوط حجاب⬅️ سقوط حیا ⬅️سقوط عفت و پاکی⬅️ سقوط معنویت⬅️ سقوط دامن هایی که مرداز آنها به معراج می رود⬅️ سقوط معنویت گرایی در نسلهای آینده⬅️ سقوط روح ایستادگی در مقابل دشمن⬅️ سقوط استقلال⬅️ سقوط ارزش انسان⬅️ آغاز بردگی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی
👌اگه دشمن تا حالا نتونسته به ملت ایران غلبه بکنه، به خاطر روح معنویتی بوده که در جامعه ایران جاری بوده
▫️دشمن فهمیده اگر دختران امروز و مادران فردای جامعه، فاسد بشن، چیزی از معنویت در نسل های آینده باقی نخواهد ماند و مانع اصلی از مقابلش برداشته خواهد شد.
🔺شاید خوب متوجه شده باشید که دشمن به شدت درحال فشار آوردن به مهره اول این دومینو، یعنی حجاب هست!
⚠️اخیرا عده ای بصورت خزنده و آرام اما حساب شده، اقدام عملی را شروع کرده اند تا باب بی حجابی را در جامعه باز کنند و گام نهایی را برای به زیر کشیدن علم حجاب بردارند.
☝️هرچند در جامعه افراد با حجاب در اکثریت اند اما اگه امروز در این میدون یک ضد حمله محکم و جدی به دشمن زده نشه ممکنه فردا دیر باشه
🔸در این باره، پویش حجاب فاطمی برنامه ریزی شده و چند ماهی هست که وارد فاز اجرایی شده
☝️فردا شب براتون میگم که برنامه ویژه ما توی پویش چیه
#پویش_حجاب_فاطمے ۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرکی ۱۰ دقیقه وقت داره و میخاد همه ی توضیحات را یه جا بخونه به این آی دی مراجعه کنه
@hemayat_puyesh
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_پنجاه_وچهار شروین لباس رسمی داشت. خیلی شیک پوش به نظر می آمد. صورتی اصلا
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_پنجاه_وپنج
سعید به شروین اشاره ای کرد. شروین منظورش را نفهمید.
- پول می خوای؟
سعید می خواست حرفی بزند که بابک خنده ای کرد و گفت
-نه آقا سعید، ما تو مراممون نیست پول میز رو مهمون بده. حالا می خوای یه دست بازی کنیم؟
شروین نگاهی به ساعت انداخت و گفت:
-خیلی ممنون. من دیرم شده. ساعت 5 قرار دارم. میآی سعید؟
- تو برو. منم الان میام
شروین که رفت سعید رو به بابک گفت:
- دمت گرم. عالی بود
بابک که دیگر از خنده ها روی صورتش اثری نبود درحالی که سیگارش را روشن می کرد گفت:
-دفعه بعد از این خبرا نیست. من پول مفت ندارم
-دفعه بعد پول این دفعه رو هم در میاری...
سعید سوار ماشین شد و گفت:
-کجا قرار داری؟
-هیچ جا. خسته شدم. خفه شدم از بس سیگار کشید
-اینقدر ادای بچه مثبت ها رو درنیار! اصلاً بهت نمیاد. حالمون رو گرفتی. یه دست بازی می کردیم دیگه. دیدی که خیلی باحال بود
-بازی کنم که من ببازم و تو حالش رو ببری؟
- خسیس. چطور بود؟ بابک رو می گم
- آدم جالبیه و البته خالی بند
دنده را عوض کرد و ادای بابک را در آورد:
-ازهمون نگاه اول معلوم باحالی!
و با تمسخر ادامه داد:
- چاخان!
-خب هرکی یه عیب داره دیگه ولی عوضش خوش اخلاقه
- ایرانیه؟
سعید گفت:
- نه آلمانیه! ایرانیه دیگه
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_پنجاه_وپنج سعید به شروین اشاره ای کرد. شروین منظورش را نفهمید. - پول می
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_پنجاه_وشش
و پرسید:
- میری خونه
شروین سر جنباند.
- پس من همین جا پیاده می شم
*
روی نیمکت نشسته بود که سعید به طرفش آمد. پاکت شیر کاکائو رو به طرفش پرت کرد و کنارش نشست. شروین نی را توی پاکت زد.
- ناپرهیزی کردی
سعید دهانش را از نی برداشت.
-پف کردی؟
- دیروز تا حالا خوابیده بودم
-مگه تو کار و زندگی نداری؟
-نه که تو داری؟
سعید نگاهی به سر و کله شروین کرد و گفت:
-می تونم یه سوال بپرسم؟ به نظرت حمام چه جور جائیه؟
-باورت نمیشه سعید حوصله حمام هم ندارم
-مملکتی که تو دانشجوش باشی چه شود
-یه دانشجوی خوب مثل تو داره براش کافیه
سعید خندید و سرش را به طرف در چرخاند.
-هی، شروین؟ رفیقت
شروین متفکرانه گفت:
-دوتا نکته رو توجه کردی؟همیشه از ورودی خیابون قدس میاد، همیشه هم فقط جلو رو نگاه می کنه
- فکر کنم اگر کنارش بمب هم منفجر بشه برنمی گرده
شروین نگاهی به سعید کرد و با لحنی موذیانه گفت:
- بمب نه ولی ترقه دارم
-الان نه. یه موقعیت خوب حالش رو می گیرم
-چی شد؟ سوال جور کردی؟
-نه ولی جور می کنم. تو که منو میشناسی
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_پنجاه_وهفت
-آره. سابقت رو دارم. بیچاره سعیدی، اینقدر ازش سوال کردی که آخرش از کلاس انداختت بیرون
شروین پاکت شیر کاکائو اش را تکان داد تا مطمئن شود تمام شده
- تموم شد!چقدر زود!!
بعد پاکت را مچاله کرد و ادامه داد:
-خیلی ادعای فضلش می شد، باید حالش رو می گرفتم
-ولی فکر کنم وقتی افتادی حال تو بود که گرفته شد
- می ارزید. تازه اینجوری نشون داد واقعاً کم آورده
بعد همانطور که با نگاهش شاهرخ را دنبال می کرد نیشخندی زد...
ساعت 8 بود که از حمام بیرون آمد، سری به آشپزخانه زد ، ناخنکی به غذا زد و بعد از شام رفت توی اتاقش و نشست پشت میز.
-خب استاد شاهرخ مهدوی. سوال دوست داری؟ چشم، یه سوال هایی برات دربیارم که حال کنی آقای دکتر
بعضی جاها را علامت زد. نگاهش به کتابهای شاهرخ که گوشه میز بود افتاد. یکیش را برداشت. برگه ای از لایش بیرون افتاد. بلند خواند:
-زندگی چیزی نیست که سر طاقچه عادت
از یاد من و تو برود
زندگی
ترشدن پی در پی
زندگی
آب تنی در حوضچه اکنون
است
ابرویی بالا برد. برگه را روی میز گذاشت و شروع به برگ زدن کتاب کرد. بعضی جاها علامت سوال بود.
-نه، اینجوری تابلو میشه. ترکیبش؟ آره ترکیبش بهتره
نگاهی به ساعت کرد. 12 بود
-دیگه کافیه
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
[• #سکینه🎙 •]
.
.
#دعاے_روز_دهم_ماه_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوکّلین علیکَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْکَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیکَ بإحْسانِکَ یاغایَةَ الطّالِبین.
خدایا قرار بده مرا در این روز از متوکلان بدرگاهت ومقرر کن در آن از کامروایان حضرتت ومقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت اى نهایت همت جویندگان.
.
.
چند ڪلمه ــمناجات😌👇
[•💐•] @asheghaneh_halal