eitaa logo
غرب‌ گرد
930 دنبال‌کننده
374 عکس
150 ویدیو
10 فایل
«غرب یک جریان است، نه جغرافیا.» بازنشر به هر نحوی جایز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ یکی از شاخصه‌هایی که و یک کشور را می‌توان با آن مورد ارزیابی قرار داد در آن جامعه است. 🔻 شاید دیدن علائمی از این دست در محیط‌ های شهری ما بدون اغراق بسیار بعید و به نظر برسد، اما در بسیاری از کشورهای به ظاهر و به امری کاملاً عادی تبدیل شده است❗️ 🔻 این یعنی حتی در ابتدایی‌ترین رفتارهای انسانی قانون باید ورود کند و اگر ها یا دستگاه‌های نظارتی برچیده شوند انسان غربی از هیچ رفتاری اِبا ندارد❗️ 🆔 http://eitaa.com/joinchat/1327562765C0056c05608
42.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ و مرد، مادر و پدر هستند یا رفیق لحظه‌های شهوانی؟ ✍ متفکرانی مثل اشپنگلر معتقدند اولين نشانه‌های تهی شدن يك از درون، تهی شدن آن از هستهٔ اوليه و پايدار اجتماعی، كانون است. 🔹 عقل جدید، تعهد نسبت به یک فرد به عنوان همسر را درک نمی‌کند و طلب لذت بی‌نهایت او را به تنوع طلبی غیر متعهدانه می‌کشاند. «خانه» یا «کافه»؟ کدام با درک لذت‌طلبانه همخوانی دارد؟ 🔹 اشپنگلر می‌گوید آنگاه که هوش بشر به این نقطه برسد، تمدن‌ در میان دیوارهای بلند شهرهای بزرگ و باشکوه می‌میرد. @AskWest
🔻فهرست موضوعی مطالب کانال🔻 هشتگ مورد نظر را لمس کنید ▫️ ||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️||▫️ ▫️||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️||▫️ ▫️||▫️ ▫️||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️||▫️ ▫️ ||▫️ ▫️||▫️ ▫️||▫️ ▫️||▫️ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @AskWest ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ٣١ اردیبهشت، هواداران والنسیا با درآوردن صدای میمون و شعار وینیسیوس بمیر به او توهین کردند؛ تا جایی که اشک او درآمد و قصدی برای ادامۀ بازی نداشت. او در نهایت بعد از درگیری با بازیکنان والنسیا از زمین اخراج شد.  وینیسیوس در این‌باره نوشت: «این بار اول، دوم یا سوم نبود. در لالیگا طبیعی است. فدراسیون و سازمان مسابقات فکر می‌کنند این شعارها طبیعی است و رقبا نیز از این کار حمایت می‌کنند ... پذیرفته که تصویر یک کشور نژادپرست را به جهان صادر کند.» 🔻جالب اینکه بخشی از بیانات در دیدار چند روز پیش با کارگزارن حج به همین موضوع اشاره دارد: «یک نکته مهم اساسی در حج این است که اسلام عملاً نشان می‌دهد که این تمایزهایی که در دنیا وجود دارد، در کشورهای مختلف، این تمایزها را قبول ندارد؛ تمایز نژادی، تمایز جغرافیایی، تمایز طبقاتی؛ این‌ها را قبول ندارد؛ این نکته خیلی مهم است. امروز کشورهای به ادعای خودشان متمدن که به نظر بنده هیچ بویی از نبرده‌اند—همین کشورهایی که می‌دانید خودشان را متمدن می‌دانند و بقیه‌ دنیا را وحشی—گیرند در مسئله‌ سیاه و سفید، گیرند در مسئله‌ نژاد اروپایی و نژاد غیراروپایی، گیرند در مسئله‌ مهاجرین. هزاران آدمِ مهاجر اگر در دریا غرق بشوند، ککشان نمی‌گزد، اهمیتی به آنها نمی‌دهند، اصلاً کأنّه آنها را انسان نمی‌دانند، موجود قابل توجه نمی‌دانند. به حیوانِ خانگیِ خودشان بمراتب بیشتر اهمیت می‌دهند تا یک بیگانه‌ای که در همسایگیِ آنها زندگی می‌کند. این حوادثی است که روزمرهٔ انسان دارد مشاهده می‌کند در دنیا.» ٢٧ اردیبهشت ١۴٠٢ @AskWest
✍ جیمز لووِن در کتابی با عنوان «دروغ‌هایی که معلمم به من آموخت» به چندین تحریف آشکار تاریخی دربارهٔ کریستف کلمب و کشف قارهٔ آمریکا اشاره می‌کند. 1. Somebody was already living there. اولین نکته‌ای که کتاب‌های تاریخ اعم از درسی و غیر درسی نادیده می‌گیرند جمعیت ساکنان قبل از ورود کلمب است. در سال ۱۹۷۵، مورخ فرانسیس جنینگز بین ده تا بیست میلیون نفر جمعیت برای این قاره بر می‌شمارد. که این رقم در کتاب‌های تاریخ آمریکا تا یک میلیون تقلیل پیدا کرده است. 2. Were Indians Primitive or Civilized? نکته‌ دومی که لووِن به بحث می‌گذارد متمدن خواندن کلمب و همراهانش و بدوی دانستن بومیان آمریکاست. لووِن می نویسد که دلیل عمده این ادعا برهنه بودن آنها قید شده است و حال آنکه این موضوع با توجه به آب و هوای بسیار گرم آن منطقه امری طبیعی بوده است. او از اساس این تقسیم بندی را غلط می‌داند و به نقل از یک نهاد متعلق به بومیان آمریکا در ۱۹۲۷ این سؤال را مطرح می‌کند که « چیست؟ آیا تمدن چیزی به جز مذهبی شریف، فلسفه، هنر اصیل، موسیقی و ادبیات غنی است؟ ما همه اینها را داشتیم. پس متمدن بودیم.» 3. "Discovering" the Known! در بخش سوم لووِن به درستی این نکته‌ ظریف را مطرح می‌کند که واژه‌هایی که بکار می‌بریم تعیین کننده تفکر ما هستند. واژه «کشف» معمولاً درباره‌ موضوعاتی است که قبلاً بر بشر پوشیده بوده، اما از نگاه این کتاب‌ها کشف به معنای یافتن چیزی است که قبلاً بر «سفید»ها پوشیده بوده است. در نامه‌ای خطاب به یک نجیب زادهٔ اسپانیایی می‌نویسد: «من جزایر بسیار زیادی را که مملو از انسان‌های بی شماری هستند کشف کردم و همه‌ آنها متعلق به من هستند.» طبیعتاً اگر فردی خود را کاشف چیزی بداند، خود را مالک آن نیز می‌داند. کلمب خود را کاشف آمریکا می‌پنداشت، چرا که تصور می‌کرد او ساکنان آنجا را «پیدا» کرده است. 🇺🇸 @AskWest
47.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 لحظه ورود و کشف! قاره و اولین مواجهه او با بومیان در فیلم «فتح بهشت». ✍ در صحنه روبرو شدن کلمب با بومیان این ذهنیت به مخاطب القا می‌شود که کلمب و همراهانش با گروهی از انسان‌های اولیه و بربر مواجه شده‌اند که گویی بویی از نبرده‌اند. 🇺🇸 @AskWest
💢 نمی‌شود جوان را از سرِ صبح تا بعد از ظهر در مقابل علم و عقلانیت غربی تحقیرش بکنم، بعد با یک درس اخلاق، توقع داشته باشم مثل غربی‌ها لباس نپوشد! چرا نپوشد؟ به چه دلیل، شیوۀ آرایش غربی بد باشد؟ مگر همان دانش و عقلانیت نیست که این سبک زندگی غربی و این نوع پوشش را ایجاد کرده است؟ ✍ آیت‌الله میرباقری: «نکته‌ای را سال‌ها قبل در جلساتی با حضور دبیران عرض کردم؛ جلسه‌ای بود راجع به اینکه برای اخلاق جوان‌ها چه کار کنیم؟ ناچار شدم عرض کنم که: شما از اول صبح تا بعد از ظهر که سر کلاس هستید، دانشجوهایتان را در مقابل غرب تحقیر می‌کنید، هر معادلۀ علمی که می‌گویید با زبان غرب می‌گویید؛ یعنی گاهی زبانتان زبانِ فارسی نیست و اصطلاحاتتان اصطلاحاتِ غربی است. نام دانشمندان غربی را هم تجلیل می‌کنید و بالاسر آن می‌گذارید! بعد به چه جرأتی به جوان می‌گویید موهایت را مثل آنها نزن و مدل لباست مثل او نباشد و سبک پوشاکت را عوض بکن؟! او سبک آرایشش را چرا عوض بکند؟! مگر همان دانش و عقلانیت نیست که این سبک زندگی غربی را ایجاد کرده است؟! چرا من جوان را از سر صبح تا بعد از ظهر در مقابل غرب تحقیرش بکنم، بعد با یک درس اخلاق، توقع داشته باشم مثل غربی‌ها لباس نپوشد! چرا نپوشد؟ به چه دلیل، شیوۀ آرایشش بد باشد؟ اگر بنیانِ تمدن جدید بر اومانیزم است چرا وقتی به و به شیوۀ آرایش که می‌رسد پوچی و نیهیلیزم و فوکولیزم را شما بد می‌دانید؟ چرا بد می‌دانید؟ چرا وقتی به شیوۀ آرایش که می‌رسد، می‌گوئید بد است؟ (معنای این شیوه‌های جدید آرایش این است که زیبایی اصلاً هیچ معنای مطلقی ندارد. دیده‌اید: هر روز، یک قیافه‌های عجیب‌وغریبی درست می‌کنند که انسان وقتی نگاهش می‌افتد متنفر می‌شود. اما بعد از یک‌مدتی، در خیابان جوان‌های زبادی همان قیافه را به خودشان می‌گیرند!) به جوان می‌گویم آقا در سبک پوشاکت از او تبعیت نکن! چرا تبعیت نکند؟ چرا الگوی خوراکش را از آنها برداشت نکند؟ چرا فست‌فودها شلوغ نشود؟ اگر واقعاً دانشگاه‌های ما، همۀ دانشش وارداتی است و همۀ عقلانیتی که آنها آوردند عقلانیت حقی است و دانش است و علم است و محترم است و مبارک است، چرا این سبک زندگی مبارک نباشد؟ چرا مدل شهرسازی‌شان و مدل معماری‌شان، بد باشد؟ چرا سبک خوراک و پوشاکشان بد باشد؟ چه کسی مأموریت دارد که نسل جوان را با این نقطه‌ضعف‌های تمدنی آشنا کند و از منحل شدن در این تمدن باز بدارد؟ جز شما اساتید چه کسی هست؟ و جز با اینکه نسبت به این تمدن، واقعاً افشاگری کنید و این تمدن را عریان نشان بدهید و نشان بدهید که این تمدن، یک مجموعۀ به‌هم‌پیوسته است و به‌راحتی نمی‌شود خوب و بدش کرد و بلکه باید استحاله‌اش کرد. من نمی‌خواهم بگویم صددرصد فاسد است و نقاط مثبت در آن وجود ندارد و نمی‌شود استفاده کرد، اما می‌گویم جهتِ حاکم بر او، جهت حقّی نیست. و الاّ در کاخ فرعون هم، موسی کلیم رشد می‌کند؛ یا آسیه همسر فرعون و مؤمن آل فرعون در کاخ فرعون هست. بنابراین نمی‌خواهیم بگوییم که در تمدن غرب اصلاً عنصر خوب پیدا نمی‌شود. ولی ببینید این جریان، یک جریان به هم پیوسته است. نمی‌شود به‌راحتی غربِ خوب و بد کرد. نمی‌شود به‌راحتی ژاپن را اسلامی درست کرد. ژاپن ایدئولوژی خودش را با خودش به‌همراه دارد و اثر می‌گذارد. این غربِِ به هم پیوسته، لایه‌هایی دارد. ظاهرش محصولاتِ مدرن است. ظاهرش نظم خیابانی و کارخانه و شهر و فست‌فود و ماشین بنز است. این ظاهر آن است. باطنش عقلانیت است و سرّش ایدئولوژی غرب است. این مجموعه را شما باید به نسل جوان معرفی بکنید و به‌خصوص این کار را به‌شکل عالمانه و تخصصی در حوزۀ دانشی خودتان انجام بدهید. یعنی نشان بدهید که این دانش با فلسفه‌اش با ایدئولوژی‌اش یک پیوستارِ به هم پیوسته‌اند. نمی‌شود بگویید من دانش اقتصاد غربی را قبول می‌کنم، ولی ایدئولوژی غرب را قبول ندارم، نمی‌شود. نمی‌شود بگویید من علوم انسانی آن را لااقل، قبول می‌کنم ولی ایدئولوژی‌اش را قبول نمی‌کنم! اصلاً ایدئولوژیِ تجسّد‌یافته در حوزۀ عقلانیت، تبدیل به دانش می‌شود و ایدئولوژیِ تجسد‌یافته در حوزۀ عینیت تبدیل به مظاهر تمدنی می‌شود. شهر و جاده و خیابان و کارخانه و برق و همۀ اینها تجسّد آن می‌شود. ایدئولوژی در عقلانیت تجسد می‌یابد. ساختارها و علوم و فناوری‌ها و رسانه‌های غربی، فرهنگ غربی را به همراه خود می‌آورد. البته این تمدن را نمی‌شود کنار گذاشت؛ باید به قله‌های علمِ مدرن دست یافت و حتی مرزشکنی کرد. مقدمهٔ عبور از تمدن غربی و منحل کردن آن در تمدن اسلامی، تسلّطِ به قله‌های علمی موجود و استحاله آن در جهاز هاضمه اسلامی است، اما این «تسلّط» به‌معنای «مسخّر شُدن» نیست.» (۱۳۹۰) 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/4636 @AskWest
چند سؤال تمدنی رهبری از غرب دربارهٔ زن: چرا در محیط‌های غربی، روزبه‌روز بی‌مبالاتی در حفظ حرمت و شخصیّتِ زنانگیِ خودش بیشتر می‌شود و حرمت زن روزبه‌روز بیشتر شکسته می‌شود؟ چرا در مجالس رسمی‌ای که در اروپا و در برگزار می‌شود، زن می‌تواند حتّی با پوشش نیمه‌عریان در این جلسات رسمی شرکت کند امّا مرد بایستی با لباس کامل، کراوات هم بزند یا پاپیون هم بزند و شرکت کند؟ چرا؟ چرا زن آن‌جور می‌تواند بیاید، [امّا] اگر چنانچه مرد در مجالس رسمی مثلاً فرض کنید با شلوارک بیاید، خلاف آداب عمل کرده؟ علّت چیست؟ زن با مینی‌ژوپ بیاید اشکال ندارد، امّا اگر لباس این [مرد] یک‌ خرده سبک باشد اشکال دارد؛ چرا؟ چرا در محیط‌های غربی روزبه‌روز فحشا و روسپی‌گری بیشتر دارد ترویج می‌شود؟ این اتّفاق دارد می‌افتد. چرا همجنس‌بازی به‌ عنوان یک شیوه‌ مترقّی شناخته می‌شود که اگر کسی انکار کرد، به ‌عنوان یک فکر عقب‌افتاده، یک شخص عقب‌افتاده، یک ملّت عقب‌افتاده تلقّی می‌شود؟ چرا؟ هم در محیط‌های سیاسی ترویج می‌شود، [هم در] محیط‌های اجتماعی ترویج می‌شود؛ رؤسای جمهور، مسئولان کشورها آن را ترویج می‌کنند و بعضی‌ها افتخار می‌کنند که ما این‌جوری هستیم! چرا؟ این چه منطقی دارد؟ چرا در محیط‌های بی‌مبالات غربی، مسائل جنسی سه‌جانبه یا چهارجانبه ــ طبق آمارهایی که خودشان می‌دهند و اطّلاعاتی که در اختیار ما هست و می‌دانیم؛ اطّلاعات پنهانی نیست، اطّلاعات آشکار است ــ روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند؟ همه‌ چیزهایی که را منهدم می‌کند، روزبه‌روز در غرب دارد افزایش پیدا می‌کند. همه‌ این چیزها منهدم‌ کننده‌ اساس خانواده است؛ آزادی جنسی و افراط در گسترش تعرّضات جنسی، خانواده را منهدم می‌کند. من چند سال قبل از این، از کتاب یکی از رؤسای جمهور آمریکا نقل کردم؛ آمارها به معنای واقعی کلمه وحشت‌زا است؛ آمار تعرّضات جنسی، آمار بی‌بندوباری‌ها. و تعرّض جنسی مجازات ندارد، مجازات نمی‌شوند، امّا مجازات دارد! یک رذلی، یک لاتی، یک زن باحجاب را آزار بدهد، بعد به دادگاه کشیده بشود، در دادگاه آن زن را چاقو بزند و بکُشد، این اشکالی ندارد! حالا مثلاً یک مدّتی زندانی به آن آدم رذل می‌دهند، امّا این مبارزه‌ با حجاب و مقابله‌ با حجاب مطلقاً به ‌عنوان یک کار زشت تقبیح نمی‌شود؛ چرا؟ اینها سؤالات بی‌جواب است، اینها را جواب نمی‌دهند، [چون] منطقی وجود ندارد. ... من در یک کلمه عرض می‌کنم که خلاصه‌ حاصل و ملخّصِ سیاست و رویکرد غربی در مبحث بسیار مهم و حیاتی «زن»، در دو عامل خلاصه می‌شود: «سودجویی» و «لذّت‌جویی» که حالا هر کدام یک شرحی دارد. دیدار با اقشار مختلف بانوان ۶ دی ١۴٠٢ @AskWest
الجزایر بی حجاب❗️ ✍ آنچه می‌خوانید بخش‌هایی از «الجزایر بی حجاب»، نوشته فرانتس فانون متفکر مشهور آفریقایی تبار است: «روش پوشاک، سننِ لباس پوشیدن و زینت ها، اساسی‌ترین و مشخص ترین شکل یک جامعه است که بلافاصله به چشم می‌خورد. ... و می‌توان مراحل عظیم و یا مناطق مختلف فرهنگی را، بر حسب روش‌های اصلی و اختصاصی مربوط به لباس مردان و زنان تقسیم بندی کرد. ... اینک خواهیم دید، مسأله چادر که یکی از عوامل و سنن و لباس ملت الجزایر است، موضوع مبارزه عظیمی قرار خواهد گرفت. در این مبارزه نیروهای اشغال‌گر، متنوع‌ترین و قوی‌ترین تدارکات خود را تجهیز خواهند کرد. ... مسئولین دولت فرانسوی در الجزایر، که مأموریت داشتند اصالت ملت را نابود سازند، … حداکثر کوشش خود را بر مسئله متمرکز کردند و آن را به منزله علامت اصالت ملی و وضع خاص زنان الجزایری تلقی کردند ... این روش تمسکی است ساده و روشن به ضرب المثلی قدیمی، که می‌گوید: ”زنان را به دست بگیر، همه چیز به دنبال آن خواهد آمد.“ ... آنگاه اداره کنندگان دستگاه استعمار می‌توانند نظریه سیاسی روشنی ابراز کنند و معتقد شوند: اگر بخواهیم به تار و پود جامعه الجزایری هجوم بریم و استعداد مقاومت او را مغلوب سازیم، باید بدواً زن‌ها را تحت تسلط خویش قرار دهیم. باید برویم زن را در پشت چادری که خود را با آن می‌پوشاند و در درون خانواده‌ها که مرد وی را مخفی می‌کند، جستجو کنیم؛ و لذا موقعیت و وضعیت زن اساس فعالیت‌ها قرار می‌گیرد … پس دفاع از زنِ تحقیر شده و مطرود شده! شروع می‌شود ... دستگاه استعماری برای این مبارزه مبالغ هنگفتی را اختصاص داده است و بعد از آن که تشخیص داد که زن، محور اصلی و نقش اساسی مبارزه است تمام کوشش وی مصروف به تسلط بر زن‌ها و کنترل آنان شد. ... هنوز امروز – سال ۱۹۵۹ - رؤیای رام کردن جامعه الجزایر به کمک ”زنان بی حجاب که شریک جرم اشغال‌گرند“ از مغز رجال سیاسی استعمار بیرون نرفته است،‌ مردان الجزایری نیز به نوبه خود، هدف انتقاد‌های دوستان اروپایی و یا به طور رسمی‌تر کارفرمایان اروپایی خویش قرار می‌گیرند! یک کارگر اروپایی نیست که ... از کارگر رفیق الجزایری خود نپرسیده باشد: ”آیا زن تو چادری‌ست؟ چرا تصمیم نمی‌گیری مثل اروپایی‌ها زندگی کنی؟ چرا زنت را به سینما، مسابقات و کافه نمی‌بری؟“ ... از آن پس این زنانِ نمونه‌ای و آزمایشی با چهره‌ای مکشوف و بدن آزاد، مانند سکه‌ای رایج در ”محیط اروپایی الجزایر“ سیر می‌کنند. در اطراف این زن، حلقه‌ای از تعلیمات نوین به وجود می‌آید و اروپایی‌ها که از این پیروزی کاملاً به هیجان آمده‌اند، از نگرانی اینکه نکند به وضع اولیه برگردند، این زن را مانند کسی که به مذهب جدیدی گرویده باشد، احاطه می‌کنند … زن الجزایری تکیه‌گاهی است برای نفوذ غربیان در جامعه بومی، هر چادری که دور انداخته می‌شود، افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بوده است، در برابر او می‌گشاید و بدن الجزایری را که عریان شده است تماماً به او نشان می‌دهد. پس از دیدن هر چهره بی‌حجاب، امیدهای حمله‌ور شدن اشغالگر، ده برابر می‌شود. هر بار که یک زن الجزایری کشف حجاب کند، با این عمل خویش در واقع وجود جامعه الجزایری را با سیستم دفاعی سست بنیاد،‌ باز و متلاشی به اشغالگر اعلام می‌دارد. هر چادری که می‌افتد، هر چهره که به نگاه جسور و ناآرام اشغالگر عرضه می‌گردد، برگردان این معناست که، ”الجزایر آغاز به انکار خویشتن کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگران پذیرفته است.“ با هر چادری که رها می‌شود گویی جامعه الجزایر خویشتن را به مکتب ارباب تسلیم کرده و تصمیم می‌گیرد تحت رهبری و انقیاد اشغالگر، عادات و رسوم خویش را تغییر دهد @AskWest