eitaa logo
اسناد المصائب
3هزار دنبال‌کننده
974 عکس
303 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ یابْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ(علیه السلام) اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(سلام الله علیها) اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(علیه السلام) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ》🔶🔸 ✅با پایان گرفتن مراسم صلح و کناره گیری امام حسن مجتبی(علیه السلام) از حکومت، ایشان از کوفه به مدینه هجرت کرد. حتی حضرت(علیه السلام) به تقاضای برخی از اهل کوفه مانند؛ «مُسّیب بن نجبه» و دیگران که خواستار توقف آن حضرت(علیه السلام) در کوفه شدند پاسخ رد داد، و درخواستشان را نپذیرفت و به مدینه رفت. از طرفی هم مغیره از سوی معاویه حاکم کوفه شد. طبق منابع در این مدت که حضرت(علیه السلام) در مدینه ساکن بود، معاویه به مدینه سفر کرد. حضرت(علیه السلام) با معاویه و درباریان او مانند عمرو بن عاص و مغیره بن شعبه و مروان بن حکم و ولید بن عقبه و دیگران دیدارهایی داشته و سخنانی از آن حضرت(علیه السلام) در برخورد با آنها نقل شده است، و در این برخوردها و دیدارها چیزی که همه جا به چشم می خورد، عناد و دشمنی و اهانت و جسارت آنها به امام حسن مجتبی(علیه السلام) است. آنان همواره می خواستند حضرت(علیه السلام) را در انظار مردم و در حضور دیگران تحقیر نمایند. و حتی این شیوه ی ناپسند در هواداران آنها و بنی امیه نیز معمول بوده که هر جا امام(علیه السلام) را دیدار می کردند، دشنام و یا زخم زبانی به آن بزرگوار می زدند.(۱) در یکی از این دیدار ها که هرکدام به امام مجتبی(ع) اهانت کردند و امام(علیه السلام) با حلم حَسنیّه خود، جواب تک تک آنان را داد، وقتی نوبت به مُغیره رسید، امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمود : 📋《مَهلَاً یا مُغَیرَه! أَنْتَ ضَرَبْتَ فَاطِمَةَ(س) بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) حَتَّى أَدْمَيْتَهَا وَ أَلْقَتْ مَا فِي بَطْنِهَا اِسْتِذْلاَلاً مِنْكَ لِرَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ مُخَالَفَةً مِنْكَ لِأَمْرِهِ وَ اِنْتِهَاكاً لِحُرْمَتِهِ》 ♦️ساکت باش مغیره! تو همان هستی که فاطمه(سلام الله علیها) دختر گرامی رسول خدا(ص) را زدی؛ تا آنجا که خون آلود شد و فرزند در شکمش را سقط کرد که تو به خاطر تحقیر حضرت رسول اکرم(ص) و در مخالفت با فرمان ایشان و هتک حرمت، مرتکب این جنایت شدى.(۲) مرحوم مجلسی در کتاب فارسی خود یعنی «جلاء العیون» درباره ی جنایت مغیرة بن شعبه در قبال حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) می‌ نویسد : «مغیره بن شعبه با عمر بن خطاب شکم مبارک آن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) زد و فرزند او را شهید کرد.»(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : چه بگويم؟ چه ستمها به سرم آوردند طفل بودم که گل خاطر من پژمردند پيش من در پَسِ در، مادر من آزردند ريسمان بسته به مسجد، پدرم را بردند من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد گاهی به پشت و پهلو، گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت، گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ، هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر، این تازیانه می زد 👤سازگار 📚منابع : ۱)حیاة الامام الحسن(ع) قرشی، ج۲، ص۲۸۵ ۲)الإحتجاج طبرسی، ج١، ص٢٧٨ ۳)جلاء العیون مجلسی، ص۲۵۰ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ ✍ 7️⃣7️⃣ 👤 👤 @AsnadolMasaeb
🔸🔶《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ》🔶🔸 ✅از دیرباز، عریان بودن و یا عریان کردن در یک عملی، امری مذموم شمرده شده است و اسلام نیز با این امر به شدت مخالفت کرده است. یکی از عادات زشت عرب جاهلیت در مراسم حج، طواف در حال برهنگی و عریانی بود. تا جایی که خداوند متعال این روش را ممنوع کرد و آیه ۳۱ سوره اعراف را نازل نمود و به این رسم جاهلی پایان داد. 📋《یا بَنی‏ آدَم‏! خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ》 ♦️اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! در جنگهای پیش از اسلام نیز عریان کردن جنگجوی مغلوب، توسط جنگاوران، امری ناپسند و در حق او ناجوانمردی محسوب می شد و اگر شخصی در این میان، این امر را مرتکب می شد، باید سرزنش های دیگران را به جان می خرید. ولی غالبا این امر، برای اینکه شدّت خفت و خواری شخص را نمایان گردد، انجام می شد. در تاریخ نقل شده است که؛ «عَمرو بن عَبدِوُدّ» از برترین جنگجویان قریش بود که در سال پنجم هجری در جنگ خندق، به دست امام علی(ع) کشته شد. با اینکه او دشمن خدا و رسول خدا(ص) بود، اما امیرالمومنین علی(ع) در نهایت جوانمردی او را کشت و با تمام تجهیزات جنگی اش، او را تحویل سپاه دشمن داد. تا جایی که در برخی نقلها آمده است که؛ هنگامی که خواهر عمرو بن عبدودّ برادرش را دید که كشته شده است، پرسيد : 📋《مَنْ قَتَلَهُ؟》 ♦️چه کسی برادر مرا كشته است؟ به او گفتند : او به دست على بن ابى طالب(ع) كشته شده است. در این هنگام خواهر عمرو گفت : 📋«كُفْوٌ كَرِيمٌ!》 ♦️به درستى كه على بن ابى طالب(ع) همتاى خوبى است. بعد از آن، این شعر را سرود : 📋《لَوْ كَانَ قَاتِلُ عَمْرٍو غَيْرَ قَاتِلِهِ لَكُنْتُ أَبْكِي عَلَيْهِ آخِرَ اَلْأَبَدِ لَكِنَّ قَاتِلَهُ مَنْ لاَ يُعَابُ بِهِ مَنْ كَانَ يُدْعَى قَدِيماً بَيْضَةَ اَلْبَلَدِ》 اگر كشنده ی عمرو بن عبدود، غير كشنده ی او يعنى على بن ابى طالب(ع) بود، هر آينه تا آخر الزمان گريه مى‌ كردم. اما كشنده ی عمرو كسى است كه نمی توان بر او عيب گرفت، کسی که از قدیم الایام او را «بيضة البلد»(کنایه از کمال مدح) خوانده اند.(۱) اما مصیبت امام حسین(ع) فراتر از این نوع مصیبت ها بود که با احدی قابل قیاس نیست. طبری می نویسد : 📋《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》 ♦️هر آنچه با حسین(ع) بود، از او ربوده شد.(۲) و به نقل ابن طاووس؛ 📋《وَ تُرِكَ الْحُسَیْنُ(ع) مُجَرَّدَاً》 ♦️حسین(ع) در قتگاه، عریان رها شد.(۳) دشمن خونخوار می خواست که این عمل در تاریخ بماند و مورّخان بنویسند که حسین(ع) عریان در قتلگاه، ذلیلانه جان داد! در حالی که این عمل، مایه ی عزتی شد برای حسین(ع)! زیرا همه فهمیدند که حسین(ع) لباس تنش ربوده شد اما حاضر نشد، لباس ذلت بپوشد! در زیارت ناحیه مقدسه، امام زمان(عج) به جدّ غریبش این گونه سلام می دهد : 📋《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِیبِ》 ♦️سلام بر آن کسی که جامه تنش را به غنیمت بردند.(۴) مصیبت امام حسین(ع) به قدری سنگین بوده، که از حضرت صادق(ع) روايت شده كه فرمودند : 📋《مَا اكْتَحَلَتْ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا اخْتَضَبَتْ وَ لَا رُئِيَ فِي دَارِ هَاشِمِيٍّ دُخَانٌ خَمْسَ حِجَجٍ حَتَّى قُتِلَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ زِيَادٍ》 ♦️از قبيله بنی هاشم، هيچ زن هاشمیّ سرمه نكشيد و خضاب نكرد و تا پنج سال دود از خانه ی احدی از بنی هاشم، بلند نشد تا اين كه پسر زياد كشته شد.(۵) در نقلی دیگر آمده است؛ 📋《مَا تَحَنَّأت اِمرَأَةُ مِنَّا، وَ لَا أَجَالَت فِي عَينِهَا مَرُودَاً، وَ لَا امتَشَطَت حَتَّي بَعَثَ المُختَارُ رَأسَ عُبَيدِاللهِ بنِ زِيَادِِ》 ♦️زنی از قبيله ی ما بنی هاشم، حنا به دست و پا نگذاشت و ميلی از سرمه به چشم نكشيد، شانه بر سر نزد، تا آن كه مختار، سر پسر زياد را فرستاد.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست  این مرحله را غیر امام الشّهدا نیست  آئینه تر از روی تو خورشید ندیده  این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست  آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بی تو  برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست   با این همه لشکر چه کنی ای گل زهرا  این دشت به جز نیزه و شمشیر بلا نیست   ای یوسفم از غارت این گرگ صفت ها  جز پیرهن کهنه تو را چاره گشا نیست  👤محمود ژولیده 📚منابع : ۱)الفصول المختارة علم الهدی، ج۱، ص۲۹۲ ۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۴ ۴)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۰ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۸۶ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۸۶ @AsnadolMasaeb‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9️⃣سخنی چند درباره کتاب «مقتل الحسین(علیه السلام)» منسوب به «ابی مخنف» معروف به «مقتل ابی مخنف» در پنج مقوله :👇 ۱)معرفی مولف :(نام، ولادت، مذهب، آثار) ۲)معرفی کتاب مذکور : ۳)دلایل و نشانه های تحریف : ۴)نوع نگارش و نقل روایت کتاب : ۵)سخن مورخین معاصر : ۶)کلام آخر : @AsnadolMasaeb
۱)معرفی مولف : (نام، ولادت، مذهب، آثار، وفات) : 1⃣نام : نام کامل او «لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف ازدی کوفی» مشهور به ابو مخنف است. 2⃣ولادت : در مورد سال تولد او اختلاف است. 👤ابراهیم صالحی حاجی آبادی طبق پژوهشی که در کتاب خود در مورد هویت مقتل ابی مخنف داشته، قائل است که ابومخنف در نیمهٔ دوم قرن اول هجری در کوفه به دنیا آمده است.(۱) 👤استاد یوسفی غروی در مقدمه کتاب «وقعةُ الطَّف» خود می نویسد : «در کتب تاریخ ذکری از زاد روز او نیست، اما شیخ طوسی نقل کرده که کشّی در رجال خود، او را در طبقه راویان امیرالمومنین(ع) برشمرده است و سپس می گوید به نظر من این مطلب نادرست است! زیرا لوط بن یحیی امیرالمومنین(ع) را ملاقات نکرده است، بلکه پدرش یحیی، از اصحاب امیرالمومنین(ع) بوده است. اما شیخ طوسی، خود یحیی را در زمره اصحاب امیرالمومنین(ع) ذکر نکرده و فقط پدربزرگش مخنف بن سلیم ازدی را ذکر کرده است. شیخ طوسی در الفهرست مجدد کلام کشّی را یادآور شده و سپس می گوید : صحیح آن است که پدر ابومخنف از اصحاب علی(ع) باشد و خود او ایشان را ندیده است. به هر حال در مورد تاریخ تولد او نظر قطعی در تاریخ نیافته ایم.»(۲) 3⃣مذهب : 👤 در اینباره می نویسد : «دلیلی بر تشیع ابومِخنف در دست نیست، اما روشن است که وی متمایل به اهل بیت(ع) بود و به آنان محبت داشته است.»(۳) 👤 می نویسد : «می توان پذیرفت که وی نوعی عقیده به تشیع دارد، در همان حدی که در کوفه رایج بوده است، یعنی راجع به خلفای اول و دوم اثباتا و نفیا حرفی نداشتند، نسبت به خلیفه سوم انتقادهای تندی می شده و معاویه را اصلا نمی پذیرفتند.»(۴) 👤ابن ابی الحدید معتزلی نیز به شیعه نبودن او تصریح کرده است.(۵) به هر حال، صرف نظر از مذهب او، برخی رجالیون او را توثیق کرده اند. 👤نجاشی از او، با جمله «وَ کَانَ یَسکُنُ الَی مَا یَروِیهِ» آنچه را نقل می‌کرد، مورد اعتماد و پذیرش بود، وثاقت او را تایید کرده است.(۶) 👤اما یحیی بن معین او را با عبارت «لَیسَ بِثِقَةِِ» وثاقت او را ردّ کرده است.(۷) 4⃣آثار : کتاب‌های بسیاری در حال حاضر به نام ابومخنف ثبت شده است. نجاشی ۲۸ کتاب را برای او برشمرده است که برخی از آنها تک نگاری هایی مربوط به حوادث مهم قرن اول و دوم است که نجاشی نوشته های او را اینگونه برشمرده است : «کتاب المغازی، کتاب السقیفه، کتاب الردّه، کتاب قتل عثمان، کتاب صفّین، کتاب جمل، کتاب النهروان، کتاب اخبار المختار، کتاب کتاب مقتل أمیرالمؤمنین(ع)، کتاب مقتل الحسن(ع)، کتاب مقتل الحسین(ع)، کتاب الغارات و..»(۸) 5⃣وفات : سال وفات وی صریحا در تاریخ ذکر شده و اختلافی در آن نیست. ذهبی وفات او را در سال ۱۷۵ هجری قمری نوشته است.(۹) ۲)معرفی کتاب : «مقتل ابی مخنف»، نخستین مقتل درباره واقعهٔ عاشورا است. زمانی او نگارش مقتل الحسین(ع) را آغاز کرد، که هنوز برخی از شاهدان مورد اعتمادِ واقعهٔ کربلا، در قید حیات بودند. 👤محمد اسفندیاری در پژوهش خود در باب مقتل ابی مخنف قائل است که، کتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف تا حدود قرن چهارم موجود بوده است، اما بعدها مانند دیگر آثار ابومخنف، از میان رفته است و کتابی که امروزه با نام «مقتل ابومخنف» شهرت دارد، کتابی است مجعول و احتمالاً در قرن ششم ساخته شده است.(۱۰) 👤استاد یوسفی غروی در فرازی دیگر در مقدمه وقعةُ الطَّف خود می نویسد : «در سال های اخیر کتابی پیرامون مقتل امام حسین(ع) در دسترس افراد است که به ابومخنف نسبت داده می‌شود! بسیار روشن است که این کتاب نوشته ابومخنف نیست بلکه کسی غیر از ابومخنف این کتاب را جمع آوری کرده است! ولی معلوم نیست چه زمانی و کجا یافت شده و از چه کسی رسیده و نخستین چاپ آن چه زمانی است؟!! آنچه به نظرم می‌رسد اینکه این فرد از متأخرین عرب است که با علم تاریخ حدیث رجال و حتی ادبیات عرب آشناییتی نداشته است، زیرا او از کلماتی استفاده کرده که از استعمالات رایج و عامیانه اعراب متاخر می باشد. کتاب مذکور ۱۵۰ حدیث دارد که شش حدیث آن بی سند است : ۱) یک حدیث از امام زین العابدین(ع) در صفحه ۴۹ ۲)حدیثی از عبدالله بن عباس در صفحه ۹۴ ۳)حدیث سوم از عماره بن سلیمان از حمید بن مسلم در صفحه ۸۲ ۴)حدیثی از کتاب کسی به نام عبدالله بن قیس در صفحه ۹۶ ۵)حدیث پنجم از شخصی به نام عمار و روایتی بدون سند از کلینی در صفحه ۷۰ که در کتاب کافی یافت نمی شود. بعد از حدیث ۱۰۵ از کسی به نام سهل شهرزوری روایات زیادی نقل و او را از کوفه تا شام و تا برگشت به مدینه همراه اهل بیت(ع) دانسته و ۳۱ حدیث مرسل از او نقل کرده است. در صفحه ۱۲۳ نیز حدیث سهل بن سعید ساعدی را به اسم سهل بن سعید شهرزوری روایت کرده است. بقیه روایات کتاب یعنی ۱۳۸ روایت نیز از ابی مخنف نقل شده است.»(۱۱) @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
۳)دلایل و نشانه های تحریف : مقتل ابی مخنف که کهن‌ ترین منبع تاریخی دست اول می بوده است، به‌طور تقریباً کامل از دو طریق کتاب تاریخ طبری و کتاب الارشاد شیخ مفید در دسترس می‌باشد و این دو کتاب بیشترین روایات را از مقتل اصلی ابی مخنف نقل کرده اند. و مورخین دلیل اصلی اینکه، این کتاب (کتابی که در حال حاضر، در دسترس است و با نام مقتل ابی مخنف مشهور گشته است) تحریف شده و به ابومخنف منسوب است را، این گونه ذکر کرده اند که؛ محتوای این مقتل با تاریخ طبری بسیار متفاوت است؛ درحالی‌که طبری بدون واسطه یا با یک واسطه از این کتاب نقل کرده است. که استاد یوسفی غروی در کتاب «وقعةُ الطَّف» خود، به بیست مورد از تناقصات و اشتباهات فاحش آن اشاره نموده است که به برخی از آن اشاره می کنیم : 👤یوسفی غروی می نویسد : «کتاب مذکور اشتباه های بزرگی دارد که از این قرار است : ۱)خواننده در همان صفحه نخست کتاب با چنین اشتباه رسوا کننده مواجه می‌شود : ابومخنف می‌گوید : روایت کرد برای ما ابومنذر هشام از محمد بن سائب کلبی! یعنی ابومخنف استاد هشام بوده و از شاگرد خود یعنی هشام روایت کرده است و هشام نیز از پدرش محمد بن سائب روایت کرده است! جای بسی تعجب است که گردآورنده کتاب تا چه حد جاهل به زندگینامه این افراد بوده که مرتکب چنین اشتباهی شده است. ۲)در صفحه ۷ نوشته شده است کلینی در حدیثی روایت کرده است، معلوم نیست چه کسی از کلینی روایت کرده است؟ زیرا ابومخنف در سال ۱۵۷ در گذشته است و به علاوه چنین روایت نیز در کافی وجود ندارد و الی آخر!»(۱۲) 👤اسفندیاری نیز می نویسد : «در صفحۀ ۱۱۳ کتاب آمده است طِرِمّاح بن عَدی پس از آنکه هفتاد نفر را از لشکر عمر سعد کشت، خود نیز کشته شد؛ حال آنکه طبری در تاریخش از ابومخنف نقل می‌کند که طِرِمّاح بن عَدی در کربلا نبوده است.»(۱۳) ۴)نوع نگارش و نقل روایت کتاب : 👤زرگری نژاد در کتاب خود می نویسد : «ابومخنف از روایت دو گروه عمده برای نوشتن کتاب خود استفاده کرده‌است : 🔷راویان حاضر در صحنه :👇 🔸شامل اعضایی از خاندان امام حسین(ع) که در کربلا حاضر بودند. مانند امام سجاد(ع)، زینب کبری(س) و امام محمد باقر(ع) و .. 🔸یاران امام حسین(ع) که هرکدام به دلایلی زنده ماندند : ۱)گروه اول کسانی بودند که به او وفادار ماندند مانند عقبة بن سمعان، همسر زهیر بن قین، مرقع بن ثماثه اسدی که اسیر شد، مولی عبدالرحمن عبد ریه، طرماح بن عدی، عبدالله بن حازم و عباس جدلی! ۲)از میان گروه دوم، می‌توان از ضحاک بن عبدالله مشرقی نام برد که تا ظهر عاشورا در کنار حسین(ع) ماند اما با مشاهدهٔ غلبهٔ دشمن، از صحنهٔ پیکار خارج شد. 🔸شاهدان بی‌طرف و ناظر بر وقایع : اینان نه به سپاه حسین(ع) پیوستند نه علیهٔ ایشان جنگیدند. 🔸شاهدانی از سپاه ابن سعد : افرادی از سپاه ابن سعد، یعنی کثیر بن عبدالله شعبی و هانی بن ثبیت‌ الحضرمی که در کشتن امام حسین(ع) نقش داشتند. 🔸افرادی که با دلایل مختلف، بر کشتن امام حسین(ع) حریص نبودند و حتی از آن امتناع داشتند. 🔷راویان دور از صحنه :👇 ابومخنف روایات اینان را گاه از طریق یک تا سه واسطه به‌دست آورده و نقل کرده‌ است. 🔸راویان دوستدار امام حسین(ع) و شیعیان و ائمه اطهار(ع)! 🔸راویان وابسته یا متمایل به امویان و خویشاوندان آنان! 🔸راویان طرفدار زبیریان! 🔸محدثان بی‌طرف! 🔸مشایخ حدیث و خویشاوندان ابومخنف!»(۱۴) 👤استاد یوسفی غروی می‌نویسد : «برخی نیز هستند که ابومخنف از آنها مطالبی نقل کرده؛ در حالی که آنان نه شاهد وقایع کربلا بودند و نه تاریخ نگار!»(۱۵) ۵)سخن مورخان معاصر : 👤مرحوم محدث قمی می نویسد : «ابومخنف کتابهای بسیاری درباره تاریخ و سیره دارد یکی از آنها مقتل الحسین(ع) است که بزرگان از علمای گذشته از آن روایت کرده و به آن اعتماد داشته اند، ولی متاسفانه آن کتاب از میان رفته و نسخه‌ای از آن بر جای نمانده است و مقتلی که اینک در دست است و به او نسبت داده می‌شود، نوشته ی او نیست و حتی نوشته هیچ یک از تاریخ‌نگاران مورد اعتماد نیست! کسی که می‌خواهد نسبت به این مطلب مطمئن شود بین آنچه در این کتاب و آنچه طبری و دیگران از ابی مخنف نقل کردند، مقایسه کند. من این نکته را در کتاب نفس المهموم در خصوص واقعه مربوط به طرمّاح ابن عدی بیان کرده ام و الله العالم!»(۱۶) 👤استاد یوسفی غروی می‌نویسد : «اما آن چه با نام مقتل الحسین(ع) منسوب به ابومخنف است یقینا از ابومخنف نیست.»(۱۷) 👤مرحوم علامه سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی می‌ نویسد : «پوشیده نیست که کتاب مقتل الحسینی که رایج است و دست به دست می‌گردد و منسوب به ابومخنف است، دارای بسیاری از احادیثی است که ابومخنف هرگز از آن‌ها اطلاع نداشته است و این‌ها را به دروغ به او نسبت داده است.»(۱۸) @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
👤مرحوم میرزا حسین نوری(محدث نوری) در کتاب «لؤلؤ و مرجان»، دربارۀ مقتل منسوب به ابومخنف می‌نویسد : «ابومخنف لوط بن یحیی از بزرگان محدثین و معتمد ارباب سیر و تواریخ است و مقتل او در نهایت اعتبار است ولکن افسوس که اصل مقتل بی‌عیب او در دست نیست و این مقتل موجود که به او نسبت می‌دهند، مشتمل است بر بعضی مطالب مُنکَرۀ مخالفِ اصول مذهب و البته آن را اَعادی و جُهّال به جهت پاره‌ای از اغراض فاسده، در آن کتاب داخل کردند و از این جهت از حداعتبار و اعتماد افتاده، بر منفردات آن هیچ وثوقی نیست.»(۱۹) ۶)کلام آخر : به هر حال، استاد یوسفی غروی، مقتل ابی مخنف را بر اساس تاریخ طبری و الارشاد شیخ مفید بازسازی کرده و نام آن را «وقعة‌ الطف» گذاشته است که توسط محمد صادق روحانی با عنوان «ترجمه وقعة الطف، بازسازی مقتل الحسین ابومخنف» به فارسی روان ترجمه شده است که کتابی است بسی خواندنی! 📚منابع : ۱)پژوهشی در هویت تاریخی مقتل ابی مخنف صالحی حاجی آبادی، ص۵۲ ۲)وقعةُ الطَّف یوسفی غروی، ص۱۹ ۳)وقعةُ الطَّف یوسفی غروی، ص۲۰ ۴)تاملی در نهضت عاشورا جعفریان، ص۲۵ ۵)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۴۷ ۶)رجال نجاشی، ص۳۲۰ ۷)میزان الاعتدال ذهبی، ج۳، ص۴۲۰ ۸)رجال نجاشی، ص۸۷۵ ۹)تاریخ الاسلام ذهبی، ج۹، ص۵۸۱ ۱۰)کتاب شناسی تاریخی امام حسین(ع) اسفندیاری، ص۴۲ ۱۱)وقعةُ الطَّف یوسفی غروی، ص۲۴ ۱۲)وقعةُ الطَّف یوسفی غروی، ص۳۴ ۱۳)کتاب شناسی تاریخی امام حسین(ع) اسفندیاری، ص۴۳ ۱۴)نهضت امام حسین(ع) زرگر نژاد، ص۲۵ ۱۵)وقعة الطَّف یوسفی غروی، ص۳۳ ۱۶)الکنی و الالقاب محدث قمی، ج۱، ص۱۴۸ ۱۷)وقعةُ الطَّف یوسفی غروی، ص۲۳ ۱۸)الشیعة فی صدر الاسلام شرف الدین، ص۴۰ ۱۹)لولو و مرجان محدث نوری، ص۱۲۵ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍ 9️⃣ :📚 ۱)کتاب «مقتل الحسین(ع)» منسوب به ابی مخنف ۲)کتاب «وقعةُ الطَّف» شرح و تصحیح کتاب مقتل الحسین(ع) مُحرّف ابی مخنف؛ اثر استاد محمد هادی يوسفی غروی ۳)ترجمه کتاب «وقعةُ الطَّف» استاد یوسفی غروی؛ اثر محمد صادق روحانی @AsnadolMasaeb
مقتل ابی مخنف.pdf
2.09M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚 1⃣کتاب «مقتل الحسین(ع) ابی مخنف» @AsnadolMasaeb
وقعةُ الطَّف.pdf
2.47M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚 2⃣کتاب «وقعةُ الطَّف» @AsnadolMasaeb
📚✍📚✍📚✍📚✍📚 3⃣کتاب «ترجمه وقعةُ الطَّف» 🌐برای خرید یا مطالعه این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :👇 🆔 https://shahreketabonline.com/products/5/253831/ترجمه_وقعه_الطف_بازسازی_مقتل_الحسین_ابومخنف @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷️چه کسانی از دام شیطان در امانند؟ 🎙با نوای 👤حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند : «ثَلَاثَةٌ مَعْصُومُونَ مِنْ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ : ۱)الذَّاکِرُونَ لِلَّهِ ۲)وَ الْبَاکُونَ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۳)وَ الْمُسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ» 🔹️سه دسته اند که از اغوای شيطان در امانند : ۱)کسانی که همواره در ذکر و به ياد خدا هستند. ۲)کسانی که از ترس خدا گريه می کنند. ۳)کسانی که در سحرها از گناهان استغفار می نمايند.(۱) 📚منبع : ۱)ارشاد القلوب دیلمی، ص۱۹۶ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال6️⃣ : منظور از «روضه مکشوف» چیست؟ @AsnadolMasaeb
✍پاسخ : «روضه مکشوف» یا همان «روضه باز» اصطلاحی است که در مرثیه خوانی یا همان روضه خوانی، مورد استفاده منبری ها و مادحین قرار می گیرد. و در اصطلاح یعنی بیان تفصیلی واقعه و مصیبت اهل بیت(علیهم السلام) بدون ملاحظه هیچ گونه مانعی با بیان جزئیات آن! این نوع روضه خوانی، در نزد اغلب مداحان پسندیده نیست، چرا که مستلزم بیان مطالبی است که طرح آنها گاهی مستلزم اسائه ادب و گاهی مستلزم ناراحتی اولیاء الهی و گاهی موجب تحریک شدید احساسات شنونده می شود. به همین خاطر از سوی بزرگان توصیه می شود، وقایع و مصائب اهل بیت(علیهم السلام)، به صورت اجمالی مطرح شود. در عین حال برخی از مداحان به انگیزه های مختلف و با نظرات متفاوتی روضه مکشوف را در شرایطی خاص و مجالسی ویژه بلا اشکال می دانند. مثلا در روضه امام حسین(علیه السلام) آمده است که؛ «وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ، بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ» ♦️شمر بر روی سینه ات نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشته بود و محاسن غرقه به خون تو را، بدست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا می‌کرد. در گذشته این نوع مرثیه سرایی، فقط در روز عاشورا متداول بوده و شخص مداح نیز فقط به متن عربی آن اکتفاء می کرده است. برخی نیز قائلند که روضه اهل بیت(علیه السلام) به این نحو، موجب قساوت قلب می شود و در حکم فقهی آن، برخی مراجع قائلند که؛ باید روضه به گونه ای باشد که نه موجب قساوت قلب شود و نه موجب وهن مذهب! به هر حال، مردم با روحیات مختلف هستند و برای روضه مکشوف خواندن باید شرایط مجلس و روحیات افراد، توسط مداح، در نظر گرفته شود. معدودی هم معتقدند که روضه را مکشوف نباید خواند و اگر نیاز به روضه مکشوفی بود، معصومین(علیهم السلام) بعد از امام حسین(علیه السلام) مشروح و ریز وقایع عاشورا را تدوین کرده و به مردم می‌گفتند. بعضی ها هم قائلند که چرا باید اصلا با ذکر مصیبت اهل بیت(علیهم السلام) دل قسیّ شود؟ و این رو قبول ندارد، ولی برای خود، حد و مرزی قائلند که نکند حق گریه آن اداء نشود. 👤 در این رابطه می گوید : «اینکه مثلا به یک بیان دیگر روضه مکشوف خوانده شود یا خوانده نشود، اصل این‌که کسی بگوید نباید روضه مکشوف خواند، درست نیست و اینکه بگوییم در هر جایی می‌توان خواند، این هم منطقا درست نیست. یعنی اگر بگوییم روضه مکشوف خواندن اصلا خطاست، این حرف غلطی است. به عنوان مثال الان در جامعه جهانی آمریکا و صهیونیست‌ها جنیاتی مرتکب شده و ظلم‌هایی می‌کنند و یکی از خواسته‌هاشان این است که کسی ظلم‌هایشان را برملا نکند و نگوید که در فلان منطقه جهان چگونه انسانهای بی گناه را کشتند و رسانه‌ها نیز آنها را بیان نکنند و نشان ندهد که در فلان منطقه دنیا کسی را می‌کشند و جگر انسانی را به دندان می‌کشند. اگر بنا را بر این بگذاریم که اصلا روضه مکشوف نخوانیم این خواسته یزیدی‌هاست و در اصل به همین دلیل بوده که ائمه اطهار(ع) ما هم یک چیزهایی را مکشوف گفته‌اند و آرزو و دلخواه یزیدی‌ها این بوده که این موارد گفته نشود. خواندن روضه مکشوف و باز در هر شرایطی دل آدم را سنگ می‌کند. بنابراین این‌که هیچگاه روضه نباید مکشوف خوانده شود، صحیح نیست؛ ولی گفتن در هرجا و موقعیتی هم صحیح نیست.» 👤حجت الاسلام در این رابطه می گوید : «گاهی اوقات دیده می‎شود روضه‎ای را که تأیید شده با بیان معصوم است، در جلسات می‎گویند آقا نخوانید و نامش را هم می‎گذارند روضه مکشوف! با این حرف شما در حقیقت امام رضا(ع) را به روضه مکشوف خواندن متهم می‎کنید. اصلا ما روضه سنگین‎تر از روضه امام صادق(ع)، امام رضا(ع) و حضرت حجت(عج) نداریم. نقل است که؛ روضه‎خوان خدمت معصوم بود و خواست مراعات کند اما امام معصوم فرمود : « همان‎گونه که برای خودتان روضه می‎خوانید، برای ما هم بخوانید.»  من بحث مکشوف خواندن را به‎صورت خاص در مورد اسارت حرم آل الله می‎دانم. باتوجه به مطالب کتاب لؤلؤ و مرجان مرحوم نوری اصلا ورود در این مقوله صلاح نیست ولی بیان نکات و روضه‌‎های دیگر به جهت این‎که انکسار قلب را زیاد می‎کند، لازم است.  بعضی‎ها می‎گویند روضه‎ها قساوت قلب می‎آورد. این حرف از حرف قبلی بدتر است. اهل بیت(ع) قرآن ناطقند! مگر گوش دادن به قرائت قرآن قساوت می‎آورد که بیان گوشه‎ای از مصائب معصومین این‎گونه باشد؟! کسی که این حرف را می‎زند، باید ببیند با چه انگیزه و هدفی وارد مجلس سیدالشهدا(ع) شده است. نظر من این است که هرچه حرارت بیشتر باشد و اقبال نسبت به مجلس صورت بگیرد، اثرش بیشتر خواهد شد.» @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال7️⃣ : منظور از «زبان حال» که در بین روضه خوانها مرسوم شده است، چیست؟👇 @AsnadolMasaeb
✍پاسخ : آنچه که در لسان ذاکران و مداحان اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان زبان حال بیان می‌شود، کلامی است که نه احادیث و نه تاریخ، شرح حال واقعه یا مصیبت خاندان اهل بیت(علیه السلام) را بیان نکرده اند و مداح با قرار دادن خود در جایگاه آنان سخنانی را از لسان آن بزرگواران نقل می کند! در زبان حال، آشفتگی هایی وجود دارد که با مراجعه به اشعار مداحان و شاعران حماسه عاشورا می توان به تزلزل آن پی برد و خطر انحراف آن را لمس کرد، زیرا انسان عادی که از درک حقیقت خویش غافل و از احساس نگرانی ها و مسائل دیگر آن عاجز است، چگونه می تواند انسان های آسمانی و ملکوتی را درک کند و خود را جایگزین آن نماید و بیان مصائب آنان را با جایگزین کردن خود در جایگاه آنان ترسیم کند؟ احساسات ما در مواجهه با مسائل مختلف زندگی اعم از غمها و شادی ها، منحصر به شخص ماست. مثلا؛ ممکن است احساس من در برخورد با یک مصیبت امروز به گونه ای باشد و در برخورد با همان مصیبت در زمان دیگری به گونه‌ای دیگر واکنش نشان دهم. در مواجهه ی با یک خبر ناگوار، عکس‌ العمل من با واکنش شخص دیگر متفاوت است و نمی‌توانیم احساس خود را تعمیم دهیم. آیا می توانیم در قالب نوحه یا نظم یا نثر بگوییم سید الشهدا(علیه السلام) در مواجهه با فلان مصیبت این گونه می اندیشید؟ تردیدی نیست که ما مُجاز نیستیم ادراکات خود را تعمیم دهیم، آن هم در مورد آنان که آسمانی و دگرگون می اندیشند. همانگونه که مجاز نیستیم در زبان قال از خود تصرفی داشته باشیم در زبان حال نیز به طریق اقلام مجاز به برداشت های شخصی و قیاس به نفس نیستیم اما دیده می‌شود که مدیحه سرایان به منظور ترسیم موقعیت گاهی اقوالی را به ویژه درباره حادثه عاشورا به عنوان زبان حال نقل می‌کنند که جای تامل دارد و نگران کننده تر از آن اینکه گاهی زبان حال هایی گفته می شود که به هیچ روی با مبانی اعتقادی و آموزه‌های اسلام و شأن معصوم سازگاری ندارد. زبان حالی که حاکی از تردید اضطرار نگرانی امام حسین(ع) در روز عاشورا به یقین با انگیزه اراده و سیره و از آن حضرت ناسازگار و تحریف آشکار است و نقل آن گناه به شمار می‌رود. در طی قرون گذشته، در عالم تشیع کسی به سادگی نمی‌توانست روایتی را از معصوم نقل کند، بدین منظور سال‌ها در محضر بزرگان علم حدیث تلمذ می‌کردند و پس از گذراندن سطوح مختلف علمی نهایت اگر از طرف اساتید واجد شرایط شناخته می‌شدند، به داشتن اجازه نامه نقل حدیث مفتخر می‌شدند اما متأسفانه کمبود آگهی از اهل بیت(علیهم السلام) سبب شده خود را در مقام آن بزرگواران انگاشته و شرح حال واقعی خویش را جایگزین متون تاریخی کنند و اشعاری را بخوانند که در کتب تاریخی معتبر نگارش نشده و به بهانه زبان حال به مدیحه سرایی های سخیف و نادرست بپردازند. بهتر است به جای بیان این‌گونه سخنان مجهول الحال از مطالب متقن تاریخی که با اهداف و سیره اهل بیت(علیهم السلام) در تضاد نیست بسنده کنند و اعلام خطر تحریف در تاریخ به خصوص در تاریخ کربلا توسط ذاکران اهل بیت(ع) پدید می آید، که قطعا مرضیّ امام زمان(عج) نخواهد بود.(۱) 👤ابا ربیع شامی می گوید : امام باقر(ع) خطاب به من فرمود : «وَیْحَكَ یَا أَبَا الرَّبِیعِ! لَا تَقُلْ فِینَا مَا لَا نَقُولُ فِى أَنْفُسِنَا فَإِنَّكَ مَوْقُوفٌ وَ مَسْئُولٌ لَا مَحَالَةَ فَإِنْ كُنْتَ صَادِقاً صَدَّقْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ كَاذِباً كَذَّبْنَاكَ!» ♦️واى بر تو اى ابا ربیع! درباره ما آنچه خود نگفته ایم مگو! زیرا ناچار تو در قیامت بازداشت و بازخواست شوى، پس اگر راست گو باشى تصدیقت كنیم، و اگر دروغگو باشى تكذیبت می كنیم.(۲) باید بدانیم که ما مسئوليم و از ما درباره آنچه گفتیم و بیان کردیم، سوال خواهند کرد. در دعاى مكارم الاخلاق مي خوانيم : «وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ» ♦️پروردگارا! فردا (قيامت)، از من سوال خواهى كرد؛ مرا یاری كن كه آن چيزى را كه بناست فردا از من سئوال كنى، من جوابش را امروز در عملم آماده كنم!(۳) 📚منابع : ۱)احکام مداحی و سوگواری عابدینی، ص۵۶ ۲)الكافى شیخ کلینی، ج۳، ص۴۰۶ ۳)الصحیفه السجادیه، دعای بیستم @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👤 : ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ ✅[جناب سعید خوری شرتونی] در کتاب «اقرب الموارد» در توضيح واژه «لسان الحال» یا همان «زبان حال» می نويسد : «ما دل علی حالة الشئ أو کیفیة من ظواهر أمره فکأنه قام مقام کلام یعبر به عن حاله، فلم یفتقر معه الی کلام، یقولون : نطق بلسان حاله» با توجه به سخن فوق و نیز آنچه در کتاب های لغت از جمله «لغت نامه دهخدا» آمده است، می توان گفت : «اگر شاعر و یا نویسنده ای حال شخصی را به نحوی توصیف کند که «منسوب الیه»[یعنی همان شخص توصیف شده] خود آن را نگفته باشد، ولی اگر می گفت، این چنین می گفت، از زبان حال استفاده کرده است.» ✍زبانحال در مرثیه سرایی به ویژه برای اهل بیت(علیهم السلام ) از دیرباز امری رائج بوده و هست و اساس این کار هم امری پسندیده و زیبا و هنری است، اما؛ 1️⃣زبانحال باید بیانگر عزت کرامت و حریت اهل بیت(علیهم السلام) و نیز مظلومیت آنان باشد، نه نشانگر ضعف و زبونی و ذلّت، زیرا که اینها زبان‌ حال خاندان عزت نیست. 2️⃣باید به گونه ای بیان شود که مخاطب متوجه شود، این قسمت عین تاریخ نیست، بلکه زبان حال است.(۲) گاهی دروغ های بزرگی را از «کمپانی صادرات دروغ» می شنویم‌ که وقتی به آنها اعتراض می شود، بهانه می آورند و می گویند این زبان حال است در حالی که فهم مخاطب این است که گوینده تاریخ می گوید نه زبان حال! هیچ دروغی و هیچ مطلب توهین آمیزی را نمی توان با برچسب «زبان حال» مجاز دانست.(۳) 📚منابع : ۱)اقرب الموارد شرتونی، ج٢، ص١١٤٢ ۲)کتاب «ثارالله» مرحوم حسین عندلیب، ص۳۹۵ ۳)کانال تلگرامی استاد عندلیب همدانی https://t.me/andalibhamedani/6569 @AsnadolMasaeb