در تاریخ بنویسید
درحالی که خاستگاه اسلام با مدیریت وهابیت تروریست آل یهود جولانگاه رقاصه های هرزه شده بود
این علی و سربازانش بودند که مقابل شیطان ایستادند
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️ ایران بابت کار نکرده توسط اروپا مجددا تحریم شد و در هفته آینده گویا این روند در شورای حکام انرژی هستهای نیز مجددا تکرار خواهد شد؛ بسیار روشن است که شبکه همراه و کارگزاران این دولتهای خبیث، میخواهند فشار بر ایران را افزایش داده و جو روانی آنرا در داخل، با ما به ازای واقعی رو به رو کنند. یکی از راههای اصلی برای تفهیم هزینهمند بودن اقدامات آنها، دست گذاشتن روی نقاط ضعف آنهاست. زمین اوکراین میتواند فرصتی فراخ برای تست موشکهای بالستیک ایران و زیرضرب بردن قوای ناتو باشد؛ ایران نباید گستاخی انگلیس، آلمان و فرانسه را بیپاسخ بگذارد. البته تست گرم بالستیکهای برد بلند نیز، راه حل موازی برای تفهیم وجود موازنه با اتحادیه احمق اروپاست!
📌اوکراین جغرافیایی که ایران تست گرم ابزار تسلیحاتی اش را ، مثل پهپاد ، را بر سرسربازان ناتو ، امتحان کرد ، و اتفاقا خوب هم از آب در آمد، حالا نوبت موشکهای است که بعد از جغرافیای اسرائیل حالا نوبت تست روی سربازان ناتو می باشد ، خدا کند که تست خوبی از آب در آید.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
📚:#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_هشتم🎬: جمیل که هزاران سوال در ذهنش چرخ می زد اما می خواس
📚:#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_دهم 🎬:
ماه اسفند بود و موسم جشن بزرگ شکرگزاری در اسفندار، جشنی که در آن خود ابلیس به دیدار مردم می آمد .
خیمه ای بسیار عظیم دور تا دور صنوبر بزرگ که به آن شاه درخت می گفتند بر پا کردند، خیمه ای که ده ها برابر بزرگتر از خیمه دور دیگر درختان صنوبر بود، این خیمه دوازده در داشت که مختص و به نام دوازده شهر اصحاب الراس بود که مردم هر شهری می بایست از درب مخصوص خود وارد این مکان شوند.
پارچه های خیمه، پارچه های الوان بسیار ضخیم و مقاوم که با مواد رنگی که از اختراعات خود ایرانیان بود نقش های گل و گیاه بر آن می زدند و در جای جای خیمه، سنگ های گرانقیمت و تزیینی وصل بود که منظره ای بسیار زیبا را به چشم بیننده می کشید و خبر از تمدنی نوین در پارچه بافی داشت.
در اینجا هم آتش بزرگی برپا شده بود و بعد از آمدن تمام مدعوین، قربانی های نگون بخت به داخل آتش پرتاب می شدند.
دود غلیظی داخل خیمه برپا می شد به طوریکه چشم چشم را نمی دید و این دود از سوراخ انتهایی خیمه که سر شاه درخت از ان گذشته بود، بیرون می رفت و زمانی که دود اوج می گرفت،وقت آمدن ابلیس بود.
اینبار نه شیطانک ها بلکه خود ابلیس دست به کار می شد چرا که مجموع تمام مردم ایران آنجا جمع بودند.
ابلیس بر فراز درخت صنوبر می ایستاد و شاخ و برگ درخت را به شدت تکان می داد و سپس از درون درخت صدای انسان بزرگسالی ساطع می شد که می گفت: ای بندگان من! بدانید که من، خدای خدایان، قربانی های شما را پذیرفتم و شکرگزاری شما را قبول کردم و به شما نعمت های فراوان عطا می نمایم و این سرزمین همچنان غرق نعمت و فراوانی خواهد بود، اینک به پاس اینهمه رحمتی که بر شما ارزانی می دارم در مقابل من به سجده بیافتید و سپس چندین روز جشن و پایکوبی بر پا نمایید و بخورید و بیاشامید و خوش باشید.
در این هنگام، مردم کافر غفلت زده در مقابل درخت صنوبر که چیزی جز ابلیس نبود به سجده می افتادند و قهقهٔ مستانه ابلیس به آسمان بلند می شد که : هان ای خداوند ببین که من به آدم ابوالبشر سجده نکردم و تو مرا به عقوبت این کار از درگاهت راندی اما اینک فرزندان همان آدم بر من، ابلیس بزرگ سجده می کنند.
حضرت جاماسب این جهالت و کفر را می دید و خون دل می خورد، هر روز و هر روز برای این مردم با دلیل و منطق و عقل از خدای یکتا می گفت و آنها را از راه خطایی که می رفتند بر حذر می داشت، ایشان برای اقامه دین خدا هر کاری می کرد و حتی صحیفه های بسیاری نوشت تا مردم بخوانند و گمراه نمانند، اما این قوم هم مانند دیگر اقوام، فریب ابلیس را خورده بودند و حضرت جاماسب را به سخره می گرفتند و گاهی او را تهدید می نمودند تا اینکه...
ادامه دارد...
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_یازدهم🎬:
حضرت جاماسب تمام تلاش خود را برای هدایت مردم ایران نمود اما انگار مردم در مقابل او کور و کر بودند.
حالا جاماسب در شهر اسفندار بود، در مقابل مردمی لجوج، پس رو به درگاه خداوند آورد و دستانش را رو به آسمان بالا برد و فرمود: بار الها! ای خداوند کوه ها و درختان و دریا! ای پروردگار زمین و آسمان، ای خداوند یکتا! تو خود شاهد بودی که من به هر زبانی با این قوم سخن گفتم، این قوم اصحاب الراس، چشمانشان را بر حقیقت بسته اند و غرق در خواب غفلت هستند و به هیچ طریقی حاضر نیستند که از این خواب بی خبری بیرون آیند و دست از این بت پرستی بردارند، پس من به درگاه شما دعا می کنم این صنوبر بزرگ را که مشهور به شاه درخت هست بخشکانی و در پی اش صنوبرهای دیگر شهرها را که مردم به دورشان می گردند و آنها را عبادت می کنند خشک شوند، تا همه بدانند که قدرت مطلق و خدای یگانه فقط و فقط تو هستی، همان که صنوبرها را آفرید.
جاماسب دعا می کرد و مردم همچون همیشه او را مسخره می نمودند، جاماسب به سجده رفت و آنقدر در سجده ماند که آفتاب غروب کرد.
شبی دیگر در کره زمین آغاز شده بود، شبی که می رفت به صبحی سرشار از اتفاقات بزرگ گره بخورد.
اشعه های طلایی خورشید از پس کوه های سر به فلک کشیده بیرون زده بود که خبری هولناک در شهر پیچید.
نگهبان صنوبر در شهر می گشت فریاد می زد: وا مصیبتا....خدای خدایان، شاه درخت اسفندار، صنوبر مقدس یک شبه خشک شده، خودم دیشب دیدم که سرسبز و شاداب بود اما اینک حتی یک برگ سبز هم بر او نیست،انگار سالهای سال است که خشک بوده...وای مردم! خدایتان مُرد، خدایتان خشک شده...
آن مرد هراسان این جملات را می گفت و در شهر می دوید تا خود را به خانه ترکوز بن یاغوز، حاکم و پادشاه قوم اصحاب الراس رسانید.
بچه حزب اللهی
📚:#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_هشتم🎬: جمیل که هزاران سوال در ذهنش چرخ می زد اما می خواس
این خبر دهان به دهان می چرخید و خیلی زود همه مردم باخبر شدند که چه اتفاقی افتاده است.
شهر در شوکی عظیم دست و پا می زد ، حاکم و مردمش گیج شده بودند، پس کمیته ای حقیقت یاب تشکیل شد تا بفهمند خشکیده شدن درخت صنوبر آنهم یک شبه کار چه کسی ست؟!
مردم گمان می کردند شخصی از سر دشمنی ماده ای پای درخت ریخته که آن را خشکانیده و تیر این شک و تهمت به سمت جاماسب روانه بود که در پی اش خبری دیگر رسید و قاصدهایی از دیگر شهرها می رسید که حامل خبر بدی بودند، گویا در آن شهرها هم درختان صنوبر به یکباره خشکیده بودند و مردم دیگر خدایی برای پرستش نداشتند.
وقتی معلوم شد که تمام درختان صنوبر در یک شب و یکباره خشک شدند، مردم به این نتیجه رسیدند که این خشکیده شدن نمی تواند به خاطر آسیب ریشه ها و نقشه زمینی باشد و گویا نیروهای دیگری در کار بوده است
پس پادشاه امر کرد تا قاصدهایی به شهرهای اطراف بروند و بزرگان هر شهر در اسفندار برای برپایی جلسه اضطراری جمع شوند تا برای این معضل تصمیم درستی بگیرند.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط ،حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
🔔عجب هنرپیشه ای هست این مردک
🌐 اردوغان: اجازه عبور رئیس رژیم اسرائیل را از حریم هوایی خود ندادیم
رئیس جمهور ترکیه رسماً اعلام کرد کشورش اجازه نداده است هواپیمای حامل رئیس رژیم صهیونیستی از حریم هوایی این کشور برای شرکت در اجلاس اقلیمی «کاپ ۲۹» در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان عبور کند.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🔴خبرنگار رجانیوز:
🔽جلیلی در جلسهای بار دیگر به پزشکیان اعلام کرده آمادهاست برنامهخود را به دولت بدهد اما اعتنا نکردن
🔴معاون اجرایی پزشکیان:
🔽قیمتها با تورم افزایش میابند و قیمت فعلی بنزین بـرای ما قابل ادامه دادن نیست و حتی اگر مردم راضی نباشد/بدون FATF اقتصاد کشور ما اصلاحنخواهد شد
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹«روز کوروش» #قسمت_پنجم 🎬: پادشاه با اشاره ای به قاصد از او خواست تا روی خود را باز کن، قاصد دستار
🌹«روز کوروش»
#قسمت_هفتم🎬:
کاهن اعظم اشاره ای کرد و آن کاهن کوتاه قد و پخمه در حالیکه برق شیطنتی در چشمانش می درخشید جلو آمد، تعظیم بلند بالایی نمود و گفت: جناب کاهن اعظم، همانطور که فرمودید ما نباید بدون بررسی همه جوانب دست به کاری بزنیم که عاقبت دامانمان را بگیرد، پس باید همانگونه که رأی شماست عمل کنیم، همانطور که همه شاهدیم هر روز دانیال پنجره خانه اش را که گویا رو به مکانی مقدس است باز می کند و بارها و بارها بر خدای نادیده سجده می کند.
حال که کوروش شاه برای این پیروزی عظیم به ما مدیون است و حرفمان را میخرد، چطور است بگوییم سجده بر هیچ چیز روا نیست که اگر بود باید بر پادشاه سجده کنند و بگوییم قانونی وضع نمایند که هر کس این عمل را انجام داد با بدترین شکل کشته شود و شک نکنید اگر کوروش شاه حرف ما را بپذیرد در کمتر از یک روز دانیال را رسوا و جان او را خواهیم گرفت.
کاهن اعظم که از خوشحالی نیشش تا بنا گوش باز شده بود، سری تکان داد و گفت: آفرین، این پیشنهاد خوبی ست و اشاره به دو کاهن دیگر که مقامشان از بقیه کاهنان بالاتر بود کرد و گفت: آماده شوید که به قصر کوروش میرویم.
جارچی قصر شاهی جلوی تالار سلطنتی ایستاد و ورود کاهنان معبد مردوک را به اطلاع شاه رسانید.
پادشاه اجازه ورود را صادر کرد و کاهنان با تکبر خاصی که مختص خودشان بود وارد شدند و هر سه به کوروش تعظیم کردند.
کوروش سرش را تکان داد و گفت: چه شده یادی از ما کردید؟! مشکلی برای خود یا خدایانتان پدید امده؟ من که حکم کردم با مردوک را همانگونه که شما رضایت دارید رفتار شود.
کاهن اعظم لبخندی زد و گفت: نه! از برکت وجود شما و حکومت پر از عدل و انصافتان همه چیز خوب است و بر وفق مراد، فقط موردی کوچک ما را آزرده که خواستیم به شما عرضه کنیم.
کوروش که مانند همیشه هنگام تعجب یک تای ابرویش را بالا میداد، ابرو را بالا داد وگفت : عجبا! چه شده؟!
کاهن بزرگ با آب و تاب فراوان خواسته اش را که همان نقشه و نیرنگشان برای به دام افتادن دانیال نبی بود به درگاه پادشاه عرضه داشت.
پادشاه که موضوع را سهل می پنداشت، نظریه شان را پذیرفت و دستور داد که سربازان دربار و جارچیان معبد این تصمیم جدید را به گوش همگان برسانند و در کمتر از ساعتی همه فهمیدند که پادشاه حکم کرده سجده بر هر چیزی حرام و کسی این کار را کند مستوجب عذابی عظیم است و این خبر توسط یهودیانی که به عنوان کنیز و غلام در بند متمولان بودند به گوش دانیال هم رسید.
کاهن اعظم چند نفر را مأمور کرد که در لباس مردم عادی مراقب دانیال باشند و به محض اینکه مشاهده کردند او خلاف فرمان سلطنتی عمل کرده، کاهن اعظم را باخبر کنند.
ادامه دارد...
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
«روز کوروش»
#قسمت_هشتم🎬:
دربان قصر بزرگ بابل از بالای برج نگهبانی، کالسکه مجلل کاهن اعظم را میدید که به سرعت پیش می آمد، انگار مقصد او قصر کوروش کبیر بود.
کاهن اعظم با شتاب پیاده شدو همانطور که نفس نفس میزد اشاره کرد دروازه را باز کنند و گفت: امری مهم و حیاتی پیش آمده که هم اکنون باید خود پادشاه را ببینم.
نگهبان در را گشود، چون کوروش کبیر فرمان داده بود هر کدام از مردم که مستاصل در دیدار با شاه باشد، در کمترین زمان او را به دربار رسانند.
جلوی دروازه بزرگ قصر ارابه ای کاهن اعظم را سوار کرد و به سرعت راه های سنگفرش قصر که در دوطرفش درختان نخل سربه فلک کشیده به مانند نگهبانانی در فاصله معین از هم خودنمایی می کردند را پیمود و کاهن اعظم را جلوی در تالار سلطنتی پیاده نمود.
کاهن اعظم آنقدر عجله داشت که درست وقت پیاده شدن از ارابه، هیکل بزرگ وگشتالودش را تکان داد و نوک انگشتان پایش به پله کوتاه ارابه گرفت و می خواست سرنگون شود اما یکی از نگهبانان کنار در تالار متوجه شد و خود را به او رساند و کاهن تلو تلو خوران بر روی شانهٔ نگهبان فرود آمد.
به کوروش کبیر خبر دادند که کاهن اعظم تقاضای دیداری فوری دارد، کوروش شاه اجازه را صادر کرد و کاهن به داخل تالار قدم گذاشت و بعد از تعظیمی بلند، قدمی به سوی تخت پادشاهی برداشت و گفت: درود بر کوروش کبیر پادشاه سرزمین بزرگ ایران پارسی، پادشاها! عذر تقصیر، تقاضا دارم هم اکنون همراه من بیایید و صحنه ای را از نزدیک با دو چشمان خویشتن ببینید تا خود قضاوت کنید و دیگران نتوانند به ما تهمتها بزنند.
کوروش با حالتی سوالی نگاهی به کاهن کرد و گفت: چه چیزی هست که اینقدر مهم است که ما را از سرای شاهی به بیرون می کشاند؟!
کاهن با التماسی در صدایش گفت: شما را به اهورا مزدایت قسم که بدون پرسش همراه من بیایید، مهمی پیش آمده که خود باید از نزدیک ببینید.
بچه حزب اللهی
🌹«روز کوروش» #قسمت_پنجم 🎬: پادشاه با اشاره ای به قاصد از او خواست تا روی خود را باز کن، قاصد دستار
کوروش که پادشاهی مردم دار بود از جا برخواست و با اشاره به سرباز پیش رو خواستار آماده کردن اسب خویش شد، زیرا کوروش دوست داشت خیلی ساده در جمع مردم سرزمینش حاضر شود.
لحظاتی بعد پادشاه به همراه کاهن اعظم به سمتی روان شدند و در کوچه پس کوچه های شهر جلوی خانه ای ایستادند که برخلاف دیگر خانه ها درب آن به روی مردم باز بود.
کاهن از کالسکه پایین آمد و افسار اسب کوروش را گرفت و کوروش با یک حرکت از اسب به زیر آمد، اگر کسی حرکات کاهن را میدید کاملا میفهمید که خواسته ای از شاه دارد و اینک می خواهد خود عزیزی نماید.
مردم کوچه که هر کدام به کاری مشغول بودند با دیدن کوروش، شاه شاهان جلو آمدند و با تعجب آنها را نگاه می کردند.
کاهن اعظم دست کوروش را گرفت و داخل خانه شدند، پادشاه نگاهی به خانه پیش رو که مانند دیگر خانه های بابل و اندکی ساده تر بود کرد و گفت: چرا درب خانه را نزدید، شاید صاحب خانه نخواهد که ما را در اینجا ببیند؟!
کاهن لبخندی زد و گفت: شما شاه شاهانید و نیازی به کسب اجازه ندارید و از طرفی در این خانه همیشه باز است و صاحبش می گوید هرکس هروقت که خواست وارد شود و خواسته اش را بگوید.
کوروش از این حرف متعجب شد و به صاحب خانه آفرین گفت و کنجکاو شده بود که این خانه متعلق به کیست و دلیل دعوت از او ، ازطرف کاهن اعظم به اینجا چه بوده؟
کاهن اعظم جلو رفت و یکی از کاهنان مردوک از جلوی اتاقی کمی آنطرف تر خودش را به کاهن رساند و آرام در گوشش گفت: هنوز در همان حال است
کاهن اعظم لبخندی گشادی زد و پادشاه را به سمت اتاق کشانید.
هر دو جلوی در ایستادند و کاهن اعظم با حالتی معترض و حق به جانب صحنهٔ پیش رویش را به کوروش نشان داد و گفت: خود با چشم خویش این مرد متمرد را ببینید و درباره او حکم کنید
کوروش کمی جلوتر رفت..
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دانشجوی دانشگاه قم هنگام سخنرانی معاون حقوقی پزشکیان
سوال اول در مورد خودتان : آقای انصاری رئیس جمهور در زمان تبلیغات ریاست جمهوری دانشجویان دانشگاه آزاد را بیسواد معرفی کردند . شما که فارغالتحصیل دانشگاه آزاد هستید چگونه معاون حقوقی رئیس جمهور شدید ؟؟
آقای مجید انصاری شما معاون حقوقی ملت ایران هستید یا معاون حقوقی مسعود پزشکیان؟
دولت در حال فیلترینگ برق ملت است و پروژه گران سازی اقلام را کلید زده و مردم زیر بار فشار اقتصادی کمرشان خم شده آن وقت دولت به دنبال رفع مشکل به کارگیری جواد ظریف است!!
شما یکی از مخالفان. اصلی طرح ساماندهی بکارگیری نیروهای شرکتی در مجمع تشخیص مصلحت هستید .آیا اگر فرزندانتان هم به عنوان نیروی شرکتی بودند مخالفت می کردید ؟؟
شما در خرداد ماه سال ۱۳۸۸ در میان تظاهرکنندگان و اغتشاشگران گفتید ما می خواهیم حق شما مردم را بگیریم بسم الله این گوی و این میدان حق جمهور را از رییس جمهور بگیرید .
دم این دانشجو گرم . دانشجوی مطالبه گر یعنی این .دانشجوی تراز یعنی این . کاش بقیه دانشجویان انقلابی هم همین گونه مطالبه گری کنند.
هر چقدر لذت بردی از سخنان این دانشجوی انقلابی اون رو منتشر کن .
ـــــــــــــــــــــــ
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
به نام خدا
" ضرورت توقیف اموال منقول و غیر منقول امریکا "
دولت و دادگاه های امریکا ، هر از چند گاه و به بهانه های واهی ، مبادرت به صدور احکام سنگین ، متضمن محکومیت کشورمان به پرداخت غرامت به کسانی می نمایند که در حوادث گوناگون در گوشه ای در دنیا ، کشته شده اند .
این اقدام دادگاه های امریکا ، اوج خباثت و دشمنی با کشورمان می باشد .
نمونه بسیار روشن این داستان بی پایان ، شکایت خانواده بازماندگان فروریختن برج های دوقلو در ۱۱ سپتامبر از جمهوری اسلامی ایران و در خواست غرامت از ایران است . حال آنکه تمام دنیا می دانند که عاملان این اقدام دارای تابعیت غیر ایرانی بوده و از منظر عقیدتی نیز در نقطه مقابل باورهای ناب شیعی قرار دارند و از جنبه کمک و هماهنگی نیز سر در آخور حکومتی وهابی ، داشته اند .
در اقدام اخیر نیز خانواده سربازان دو تابعیتی کشته شده در غزه و یا نیروهای سقط شده در اوکراین نیز ، با طرح شکایت ، در صدد دریافت غرامت از کشورمان ، برآمده اند . در همین راستا ، تاکنون ، نزدیک به پانصد میلیارد دلار ، رای محکومیت از طرف دادگاه های امریکا صادر شده است .
جا دارد تا قوه قضائیه با تشکیل دادسرای ویژه و تعیین شعبات اختصاصی و با استناد به حمایت های نظامی ، سیاسی ، اطلاعاتی ، تبلیغاتی از رژیم بعث و حتی حمله مستقیم امریکا به هواپیمای مسافربری و سکوهای نفتی کشورمان و نیز حمایت و پشتیبانی از گروه های تروریستی نظیر منافقین ، طی فراخوانی از خانواده معظم شهداء و نیز دعوت از جانبازان و آزادگان ، شکایت ایشان از امریکا را مورد رسیدگی فوری قرار داده و با صدور آراء محکومیت قاطع ، مبادرت به مقابله به مثل با امریکا نماید و در زمان مقتضی ، نسبت به توقیف و مصادره اموال منقول و غیر منقول منطقه ای متعلق به امریکا به منظور استیفاء حقوق شاکیان ، اقدام نماید .
همچنین جمهوری اسلامی می تواند با در نظر گرفتن صلاحیت فرا سرزمینی ، به شکایات قربانیان جنایات امریکا از سایرکشورها نیز ، رسیدگی نماید .
توجه نماییدکه دیه هر فرد مسلمان ، دو برابر غرامت متعلقه به غیر مسلمان است و لذا محاکم ایران می توانند تا دو برابر احکام دادگاه های امریکا برای هر امریکایی کشته شده ، برای هر شهید و قربانی مسلمان ، تعیین خسارت ، نمایند . / .
🖊گمنام
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi