eitaa logo
بصیرت
53 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
342 ویدیو
19 فایل
امام خامنه ای:«نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمیبیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، امّا نمیدانید کجا باید بروید.» ارتباط با مدیر📬 @H_sm3y
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیرت
#رمان_سجاده_صبر #قسمت_143 به سمت ماشین میرفت که دستی قدرتمند بازوشو گرفت. انقدر قدرت اون دست زیاد ب
از امتحان ... بعدم شروع کرد به فریاد زدن: از امتحان، امتحان، امتحان ... سهیل دستهای فاطمه رو ول کرد و بعد هم از همون پشت در آغوشش گرفت و سرش رو گذاشت روی سر فاطمه و گفت: خیالم راحت شد. پس تو هنوز فاطمه منی... خدایا شکرت ... اون روز بالای کوه فاطمه و سهیل تا دم غروب نشستند و گریه کردند و حرف زدند ... و به غروب آفتاب نگاه کردند انگار حرف زدن خیلی چیزها رو حل کرده بود، گرچه هنوز هم برای فاطمه کنار اومدن با مرگ پسرش سخت بود اما سهیل که یک روزی معلمی مثل فاطمه داشت خوب میدونست چی باید بگه، از خدا بگه، از صبر، از مصیبتهایی خیلی بدتر از مرگ علی، از امتحان و ... حرفهایی که یک روزهایی فاطمه گویندش بود و سهیل شنونده، اما این بار برعکس بود ... بازی روزگاره ... شاید اون روزها خودشون هم نمیدونستند یک روز سهیل همون حرفها رو به خود فاطمه میزنه .... فاطمه آروم شده بود ... به خاطر جیغ زدنهاش ... به خاطر اطمینان از اینکه سهیل همیشه کنارش هست یا از همه اینها مهمتر به خاطر اینکه اون بالا و با توجه به حرفهای سهیل، دوباره یادش اومده بود با وجود خدایی به اون بزرگی همه چیز حل شدنی و کوچیک به نظر می اومد ... از سهیل زمان خواست و بهش اطمینان داد تمام تلاشش رو میکنه... سر میز غذا نشسته بودند، سها و کامران سعی میکردند با حرف زدن فضا رو عوض کنند، طناز خانم و آقا کمال هم توی بحثهاشون شرکت میکردند، تنها کسی که حرفی نمیزد فاطمه بود که بی سر و صدا مشغول غذا دادن به ریحانه بود... سها با ناراحتی گفت: سهیل میدونستی سهند و مژگان دارن از هم جدا میشن؟ سهیل با تعجب به سها نگاه کرد و گفت: چی؟ چرا؟ -چند شب پیش سهند از آلمان زنگ زد، حالش خراب بود، میگفت دیگه طاقت نیاورده و می خوان از هم جدا بشن، ماه دیگه هم بر میگرده ایران... طناز خانم با ناراحتی آهی کشید و گفت: این دختر آخر پسر منو بدبخت کرد ... از اولشم میدونستم سهیل خندید و گفت: شما که طرفدار پرو پا قرص مژگان بودی که! طناز خانم سری تکون داد و گفت: چه میدونستم این چه مارمولکیه ادامه_دارد... http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba