دخترم گریهی تو پشت مرا می شکند
بیش از این گریه نکن قلب خدا می شکند
رحم کن بر دل خود آب شدی از گریه
بغض سر بسته از این حال و هوا می شکند
تا که نشکسته قدت راه برو در بر من
که پس از رفتن من دیده بلا می شکند
#شهادت_پیامبر_اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم )🥀
#شهادت_امام_حسن(علیه السلام )🥀
#شهادت_امام_رضا(علیه السلام )🥀
تسلیت باد.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🔸 ابن عباس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت می کند که فرمود:
🔹 چون #فرزندم_حسن را به زهر شهید کنند ملائکه ی اسمان های هفت گانه بر او گریه کنند و همه چیز بر او بگرید حتی مرغان هوا و ماهیان دریا..😭
🔹 هرکه بر او بگرید دیده اش کور نشود روزی که دیده ها کور می شود و هرکه در مصیبت او اندوهناک شود اندوهناک نشود دل او در روزی که دل ها اندوهناک شود و هرکه در بقیع او را زیارت کند قدمش بر صراط ثابت گردد روزیکه قدم ها بر آن لرزان است..
#شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)🖤🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🔸 امام حسن (علیه السلام) دومین امام شیعیان در دوره ای زعامت مردم بر عهده داشتند که اگر نگوییم شرایط زمانه سخت تر از زمان پدرشان نبود، قطعا آسان تر نبود.
🔻امامی که مردمان اطرافش میل به همراهی و همیاری اش نداشتند، فرماندهانش با وعده پول و قدرت به سپاه دشمن می پیوستند و معاویه ای در برابر حضرت قرار داشت که برای رسیدن به قدرت و نابودی اهل بیت از هیچ مکر و حیله ای دریغ نمی کرد.😔
#مظلوم_امام_حسن(ع)🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
@BandeParvazمداحی آنلاین - باز دوباره ام سفر سوی مدینه آرزوست - کریمی.mp3
زمان:
حجم:
5.73M
#شهادت_حضرت_پیامبر (ص)
#شهادت_امام_حسن (ع)
🕊باز دوبارهام سفر سوی مدینه آرزوست
🎙 #حاج_محمود_کریمی
⏯ #روضه🖤
حتما بشنوید و ما را هم دعا کنید🙏
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
بنویسید به روی سنگ قبر و به روی کفنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم🖤
شهید آرمان علی وردی 🥀
#ماه_صفر #شهادت_امام_حسن علیه السلام
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_سی_یکم ✍🕊✍🕊✍🕊✍🕊✍ برای یک انسانِعاشق دو اتفاق بسیار خوش آیند
#دلنوشته
#صبرانه_ای_از_عشق
#قسمت_سی_دوم
✍🕊✍🕊✍🕊✍🕊✍
دائما طاهر باش و به حال خویش
ناظر باش . عیوب دیگران را ساتر
باش . باهمه مهربان باش و از همه
گریزان باش . یعنی باهمه باش و
بی همه باش . خداشناس باش
در هر لباس باش ..
شهید عارف؛رفیق شهیدم آقای
۰_ احمدعلی نیری _۰
مدتی گذشت نزدیک ایام فاطمیه بودیم..خواهران باربد مدام از ایام فاطمیه ميگفتندتا باربد تلنگری بخورد؛ظاهرش معلوم نمی کرد در دلش چه میگذرد!داخل حیاط خانه مشغول آب پاشی درختهاو گلهابودم که دیدم کلافه است و بیتاب !قدم ميزندوسرش را میان دستانش گرفته و حالتی پرآشوب دارد..ترسیدم حرفی بزنم عصبانی اش کنم!شيرآب رابستم!کنجکاوبودم ولی دلهره نداشتم!به داخل رفتم و برایش آب آوردم از دستم گرفت ولی اينجانبود! حواسش پرت جایی بود که عین مرغ پرکنده اش کرده بود!زل زده بود به من!واشک از گوشه ی چشمانش سرازيربود!اوراچه شده بود؟!دستم را گرفت وگفت که دیگر از این وضعیت خسته شده و باید تغييرکند!داشت مقدمه چینی میکرد!باربد آدم توداری بود وبه سختی میشد سر از کارش درآورد.سرتاپاگوش شدم من ابربهارشده بودم و نمیدانم چرا اینطور ميباريدم! از شدت شوق وشکر بود...باربد خواب زیبایی دیده بود اودرخواب تذکراتی از حضرت رقیه دردانه جان امام حسین علیه السلام گرفته بود وتابحال از جزئیات خوابش برای کسی نگفته اما معلوم بود که یقین دارد به ماجرای خوابش...خب من منتظر این لحظات ناب و بکر بودم وبا تمام وجودم اعلام کردم کنارش هستم و هرچه صلاح بداندانجام میدهم...اولین کاری که کردیم نوارهای ترانه اش را جمع کردیم..کارت پاسور را پاره کرده و آتش زدیم..تمام عکسهای کم وبيشي که از خواننده ها و بازیگران قدیمی داشت هم همینطور!خدای من!بايد بودید ومی دیدید که چقدر دستپاچه است ونميخواهد اثری از گذشته باقی بماند! دلم میخواست درهمان حال زندگی مکث میکرد ومن سالیان وقروني در آن گم شوم و آنقدر نسیم فرحبخش معجزه را نفس بکشم تا تمام عمرم پر بشوم از این اعجاز مسیحایی که مرده را زنده کرده بود...دل که پر از گناه و سیاهی شود میمیرد واقعا باربدحيف بود دلش تیره شود و چقدر برای او خوشحال بودم وبه حال دگرگونش غبطه میخوردم...ومن زندگی ام را همیشه مدیون این معجزات و الطاف الهی و نظر خاص حضرات معصومین علیهم السلام بودم!نقطه ی شروع اتصال باربدو هیأت از همان روز شروع شد...شلوارهای جين جای خودشان را به شلوارهای فاستونی و مقدم و مطهری (پارچه اي/کتان)داده بودند وتيشرت هاو بلوزهاجايشان را با پیراهن مردانه که شکیل و زیباتر بودند؛عوض کردند!این تغییر ظاهر ستودنی بود و قابل تحسین! او فقط به ظاهربسنده نکرد در رفتار واعمال خود هم تجدید نظر کرد اما فکر ميکنيدشيطان بيکارمينشيندوتماشاميکند؟!نه! او تمام قوایش رابه کار میگیرد تا از پادربياوردت! یکی از بزرگترین مشکلات اخلاقی باربد؛خشم وغضب او بود! طفلک تلاش میکرد ولی از کوره در میرفت و راه زیادی درپیش داشت تا به آرامش برسد وبالعکس او من بودم آرام و صبور اما بایک خلق جدیدی که شرایط این چندوقت در من شکل گرفته بود!گناه بزرگی به نام ظن و شک به باربد! این رذیله اخلاقی در من باعث میشد به همه چیز بدبین شوم و حتی وقتی هیأت میرفت من فکرهای بدی داشتم مثلا فکر میکردم او جای دیگری میرود...اینها کم کم کار دست من داد و همه اش از رابطه هایی منشأ می گرفت که باربد با جنس مخالف داشت ومن خواسته یا ناخواسته فهمیده بودم!خیلی تلاش کردم بی خیال این افکار شوم بشوم اما در گوشم پر از این نجواهای شیطانی بود!اوایل در خودم پنهان بود و داشت دیوانه ام میکرد ولی کم کم در رفتارهايم بروز پيداميکردو مرا رسوا ميکرد...من هرشب با مامان راضیه و بهارونگار به هیأت می رفتیم و باربد تنها میرفت!من دلم می خواست با او بروم ولی مخالفت میکرد و دلخورميشدم!کم کم دوستان قدیمی هیأت از باربد خواستند مداحی کند چون بچه های مداحی هیأت رفته بودند تهرانو؛دانشگاه؛و به همین خاطر نیاز بود کمکی داشته باشند!باربد با شوق فراوان به خانه آمده بود و دلش ميخواست که مداحی کار کند...کامپیوتر را روشن میکرد وسی دی های مداحی را می گذاشت و شروع میکرد!ای جانممممممممم! اوایل خارج میخواند و گاهی خنده ام می گرفت ولی تشويقش میکردم و گاهی به اوميگفتم مياندار خانه منم آنجا که نمیتوانم ولی اينجاچرا؟!يادش بخير!بانواهاي هلالی تمرین ميکرد:بين همه ی عشقاي دنیا/عشق است اباالفضل!پورعلوي فاتح بدر است.سال 82بود باربد حتی همکاران شرکتش را طوری انتخاب کرده بود که مثل خودش باشند ولی کم بودند این وسط خب طبیعی بود که از سمت و سوی یکسری طرد شود و مورد استقبال قرار نگیرد همینطور من!امابرايمان مهم نبود!بچه های هیأت برنامه چیده بودند برای مشهدالرضا!دلم داشت پرميکشيد برای حرم و صحن و سرای امام رئوف!همانجا که بهترین جا برای گم شدن بود..رفیق خوب کودکی!ولی نمی دانستم چطور میتوانم از خانواده ام بخواهم که اجازه
دهند بروم آن هم معلوم نبود که باربد می آید يانه؟
ادامه دارد...
❌کپی به هیچ وجه جایز نیست ❌
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_سی_دوم ✍🕊✍🕊✍🕊✍🕊✍ دائما طاهر باش و به حال خویش ناظر باش . عیوب دی
♨️همراهان قدیمی مون می دونید
برای دوستان تازه واردمون میگم
که
این دلنوشته های شبانه داستان جذاب و پر از فراز و نشیب زندگی یکی از اعضای خوب کانال مون هست که زحمت می کشند و برامون ارسال می کنند
حتما قسمت های قبلی را بخونید و با ادامه ی داستان در شب های آینده با ما همراه باشید 🙏
لطفا هر گونه نظر و پیشنهادتون را با نویسنده ی داستان
در لینک ناشناس مون در میان بگذارید✍
https://harfeto.timefriend.net/16839138673523
بهشت چیست در عالم مگر جمال حسین
خدا ڪند ڪه نماند به سینه داغ بهشت
بهشت روے حسین است و ڪربلای حسین
عجیب زخم عمیقے بود فراق بهشت....
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله الحسین(ع)
شبتون حسینی 🌙
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
من کَزین فاصله غارت شده یِ چشم تو ام
چون به دیدار تو اُفتد سَرو کارم چه کنم ..
مهربون ارباب
دلتنگ حرمتم💔