🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊🌷
اگر خواستی زندگی کنی
باید منتظر مرگ باشی..
ولی اگر عاشق شدی
دوان دوان
سمتِ فدا شدن
در راهِ معشوق میروی..
این خاصیت کسانی است
که در فکر جاودانه شدن هستند..
#شهید_سیدمجتبیعلمدار🌷🕊
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
https://eitaa.com/BandeParvaz
#شهادت طلوعی دوباره است
که تو را میخواند
عقل و عشق در رگهای #شهادت جاریست
عقل میگوید برو
و عشق میخواند بیا ...
آنگاه ست که در آغوش معشوق و معبودت #الله جای میگیری ....
#شهید_روح_الله_سلطانی🌷🕊
تولد: اول مهر۵۷
#شهادت = ۲۳ خرداد ۹۴
پیرانشهر، نوار مرزی شمالغرب
درگیری با تیم های ترور و خرابکاری گروهک پژاک..
#صلوات_و_سلام🌹
#صبحتون_شهدایی
#خدایا_به_امید_تو
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
https://eitaa.com/BandeParvaz
#شهيد به قلبت نگاه ميكند
اگر جايی برايش گذاشته باشی
مي آيد
مي ماند
لانه ميكند
تا همراهیت کند
پس از #شهدا فاصله نگیریم🌷🕊
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
https://eitaa.com/BandeParvaz
به مادر قول داده بود بر می گردد …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد
لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
https://eitaa.com/BandeParvaz
با یک تیر
دو نشان زدند
علی اکبر رفتند
علی اصغر برگشتند!!
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
https://eitaa.com/BandeParvaz
🚩 سنگر خاطره...
در آشپز خانه غرق حال و هوای خودم مشغول کار بودم که محمد رضا با صدای بلند گفت: مادر نگاه کردم و دیدم دم در ورودی ایستاده. آمد توی آشپزخانه و شروع کرد به چرخیدن دور من و میگفت مادر حلالم کن مادر حلالم کن. گفتم: آخه چیکار کردی که حلالت کنم؟! گفت: وقتی آمدم صداتون کردم متوجه نشدید، بعد با صدای بلند صداتون کردم. حلالم کنید اگه صدایم را روی شما بلند کردم...
📚منبع: کتاب همسفر تا بهشت ۱ص۹۴
#سردارشهید_محمدرضا_عقیقی🕊🌹
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
https://eitaa.com/BandeParvaz
🔸من رو بذار و برو؛ امام زمان(عج) رو به رویم نشسته...
#متن_خاطره|در فاصلۀ چندمتری، با بعثیها درگیر شدیم. کاظم روی تپه بود که زخمی شد. رفتم کنارش و دیدم خونِ زیادی ازش رفته. خواستم بلندش کنم که بهم گفت: من رو اینجا بذار و برو... بهش گفتم: تو رو میرسونم بیمارستان ... اما کاظم گفت: آقا امام زمان(عج) رو به رویم نشسته... بعد هم آرام گفت: السلام علیک یا امام زمان(عج) و پر کشید...
.
👤خاطرهای از زندگی #سردارشهیدکاظم_خائف
📚منبع: کتاب افلاکیان، صفحه ۱۷۸
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz