eitaa logo
بانو نگار
514 دنبال‌کننده
316 عکس
99 ویدیو
6 فایل
رسانه بانوان انقلاب اسلامی ارتباط با ما👇 @Abaspoor98 @elhamghafari انتشار مطالب با ذکر نام کانال مجاز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
بانو مجتهده زهره صفاتی در گفت‌وگوی اختصاصی با مفتاح:(بخش نخست) نیازمند مدرسه تخصصی فقه بانوان با نگاه اجتهادی هستیم/ با چریکی درس خواندن نمی‌توان به عمق مباحث پی‌برد. 📖 بانو مجتهده زهره صفاتی در گفت‌وگوی اختصاصی با مفتاح تأکید کرد؛ ✅ سطوح علمی حوزه‌های علمیه خواهران همانند حوزه‌های علمیه برادران است. ولی مسلما خلأهای وجود دارد که باید بیشتر به فکر پر کردن آن‌ها باشیم. ✅ موضوع نخست این‌که اخلاق عملی باید در حوزه‌های علمیه برادران و خواهران بیشتر تقویت شود، اگر ما مزین به اخلاق عملی نشویم علوم اسلامی نمی‌تواند تأثیر خود را داشته و جایگاه صحیحی را پیدا کند. ✅ برای رشد طلاب خواهر افزون بر علوم جانبی که در حال فراگیری آن هستند، نیازمند حوزه فقاهتی هستیم که بسیار جای آن خالی است. با وضعیت موجود نمی‌توان این خلأ را پر کرد. ✅ حوزه فقاهت پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، به همین دلیل نیازمند کار کردن بر روی نیروهای کارآمد هستیم، چون مراتب اجتهاد نیازمند تمهیدات علمی خاص و ویژه است و به تعبیر استادمان حضرت آیت‌الله سبحانی با چریکی درس خواندن نمی‌توان به عمق مباحث پی برد. ✅ ما مقدمات مدرسه تخصصی را فراهم کردیم و إن‌شالله در آینده نه چندان دور مدرسه تخصصی فقه بانوان با نگاه اجتهادی را راه اندازی می‌کنیم. ✅ یکی از نظرات مقام معظم رهبری این است که ما باید‌ یک مرکز عالی و بالادستی داشته باشیم تا بتواند زیر مجموعه‌های خود را پاسخ دهد که متأسفانه هنوز محقق نشده است. 📕 متن کامل: http://meftaah.com/?p=22608 @Banounegar
بانو نگار
📌خوانشی واقعی ومبتنی برعرف ایرانی اسلامی در حقوق وتکالیف زوجین نسبت به یکدیگر در قانون مدنی وسایر قو
📌خوانشی واقعی و مبتنی بر عرف ایرانی اسلامی در حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر در قانون مدنی و سایر قوانین موضوع با نگاه به اجرای آن در محاکم خانواده 📌 یادداشت پنجم... در ادامه بازخوانی و بازتحلیل مبتنی بر رویکردهای مختلف به زن و شرایط تاریخی تصویب هر ماده ناظر به کارکرد واقعی مواد قانونی و بایسته‌های امروز زندگی زنان ایرانی به ماده 1105 قانون مدنی که در حوزه نظری رویکرد فمینیستی و برابری خواه به شدت با آن چالش دارد، می‌پردازیم. ماده‌ای که ریاست زندگی مشترک را از *خصایص مرد* می داند. اگر این ماده بدون توجه به مواد متعاقب آن مورد تحلیل انتزاعی قرار گیرد می‌توان به رویکرد فمینستی حق داد اما در یادداشت‌های قبل از ایده اسلام درخصوص زن، یعنی فراتر از نقش او به عنوان همسر در همه نقش‌ها اعم از اجتماعی و سیاسی و نقش‌های خاص و ویژه او در ساحت جنسیتی نظیر همسری، مادری، خواهری، دختری و نیز ایده عدالت جنسیتی به عنوان رویکرد اسلام به زن به عنوان انسان و تاثیر آن در قوانین موضوعه و ایضا ضرورت تنقیح و تصحیح و نسخ بعضی مواد ناظر به همین ایده اصیل اسلامی سخن گفته‌ایم. 📍در ماده 1105مقنن از یک اصطلاح دقیق استفاده کرده و آن *خصایص* است که حکایت از یک ویژگی وامر ذاتی وفطری دارد لیکن طبع عدالت طلب انسان به راحتی تسلیم نمی‌شود لذا مقنن برای رفع این چالش به مردی که خصلت ریاست طلبی‌اش را به رسمیت شناخته تکالیف مصرحی را برای او تعبیه کرده است، تا احساس تبعیض و ناعدالتی و نابرابری در زن ایجاد نشود، لذا محل نزاع با فمنیست‌ها همین جا متبلور می‌شود: روح حق طلب انسان و زن وقتی که در عمل و عالم واقع در برابر مردی قرار می گیرد که مکلف به تامین نیازهای او مطابق مواد 1106و1107 قانون مدنی می‌باشد، این ریاست را در ترازوی عدالت قرار می‌دهد و حتی با نگاه مادی و اقتصادی هم توجه کند، مثلا شبیه شرکت و سهام، این جایگاه را حق مرد می‌داند، اما چرا برونداد این مواد و نتایج آن در محاکم به سیاق این تحلیل و تفسیر ذایقه زنان را شیرین وروح آنها را اقناع نمی‌کند و قوانین حوزه حقوق زن را مردانه و خارج از عدالت می‌دانند؟ 🌱حقیقت نظر و رویکرد قوانین در حوزه خانواده چه قبل از انقلاب اسلامی چه بعداز انقلاب مبتنی بر شریعت بوده و قایل به عدالت جنسیتی که ناظر به رویکرد انقلاب اسلامی و فراهم کردن شرایط برابر برای بروز و ظهور استعداد بانوان و به رسمیت شناختن نقش‌های سیاسی اجتماعی برای، او در حوزه فقه اجتماعی و پاسخگو، به نیازهای متناسب با این نقش‌ها شاهد تحول هم‌پا و مستغنی نبودیم. 📍لذا در شرایط کنونی که هنجارهای تحمیلی سبک زندگی های مدرن بقای خانواده و تامین نیازهای اولیه را مستلزم شاغل شدن زنان کرد که البته در نظریه کلی اسلام، استقلال اقتصادی زن مساله غیر دینی و غیراسلامی نمی‌باشد؛ نمی‌توان صرفا به تفسیر و تعریف سنتی از این مواد قانونی بسنده کرد و ازطرفی زنی که مرد رییس خانواده‌اش نیازهای قانونی وتصریح شده در مواد 1106 و 1107 قانون مدنی را قادر نیست تامین کند از حق قانونی وشرعی خود مبنی بر اختیارشغل استفاده میکند ودر اولین بزنگاه اختلاف ذیل تفسیر سنتی از ماده 1108 قانون مدنی احتمالا وظایف زوجیت را تماما انجام نداده و از دریافت نفقه محروم می‌شود! لشکری از مواد قانونی رو در روی هم شمشیر می‌کشند تا شمشیر استدلال کدام برنده تر باشد که تشیید مبانی خانواده را که مشترکا ملتزم به رعایت آن بودند، ذبح کنند. قانون محترم و دارای ارزش ذاتی و درونی، لاجرم باید بتواند از اهداف مقنن خود صیانت کند. 📌ادامه دارد... سکینه السادات پاد دانش پژوه مقطع دکتری حقوق عمومی –وکیل پایه یک دادگستری – عضو کمسیون بانوان و خانواده مرکز وکلا خراسان رضوی @Banounegar http://eitea.com/Banounegar
📌خوانشی واقعی و مبتنی بر عرف ایرانی اسلامی در حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر در قانون مدنی و سایر قوانین موضوع با نگاه به اجرای آن در محاکم 📍یادداشت ششم قانون محترم و دارای ارزش ذاتی و درونی، لاجرم باید بتواند از اهداف مقنن خود صیانت کند. لذا نویسنده که بارها وبارها در محاکم خانواده با همه این مواد بحث وجدل و مناظره کرده است معتقد به وجود خلاهای قانونی متناسب با وضعیت واقعی وحاکم بر روابط خانواده های امروزی ایرانی است. 📍ایده و نظریه عدالت جنسیتی نمی تواند مبتنی بر بخشی از قوانین که تصویب آن به دوره اول قانون گذاری ومبتنی بر رویکرد سنتی به زن ونقش محدود او در خانواده است محقق شود ، زنی که قرار است با نقش وتکلیف برابر برای تشیید مبانی خانواده مساعدت کند و برای اداره امور مالی ومادی زندگی وگاهی فراتر به دلیل استعداد فاخر و نیز نقشی که انقلاب اسلامی برای او در اداره اجتماع قایل شد کماکان حقوقش اسیر موادی از قانون باتفسیر ورویکرد سنتی به زن تضییع شود . ❗️برای حل این مسایل نهادها و متولیان مشخصی می بایست به سرعت به نسبت نقش قانونی خود ورود کنند و نهادهای حاکمیتی متولی امر نظارت و فعالین مدنی وکنشگران تخصصی نیز با دقت بر کار انها نظارت کنند وترک وظیفه قانونی انهارا پر هزینه کنند. 📌به عنوان مثال حوزه های علمیه بانوان باید طرح وایده خود را درخصوص مسایل جدید وتعارض وظایف زوجین نظیر ضرورت اشتغال بانوان از یک طرف و بحث حق قانونی تمکین مرد از طرف دیگر ونیز اقتضائات طبیعی اشتغال وتحصیل به عنوان مثال خروج از کشور را چگونه وبا چه مکانیسمی در قالب ایده عدالت جنسیتی حل می کنند . 📍مجلس شورای اسلامی سلسله مسایل حوزه خانواده و نقطه ثقل کانونی آن زوجین را بر اساس چه رصد دقیق وعلمی و واقعی انجام می دهد . 📍قوه قضاییه در تفسیر قضایی محاکم وقضات خانواده براساس نگاه شاخص ومعیار زن در تراز اسلام وانقلاب چقدر دقت دارد و عدالت جنسیتی را چگونه در شرایطی که ادله اثبات محدود دعوی زن را ناتوان از اثبات می کند دایر مدار حکم خود قرار می دهند . برای رسیدن به نقطه مطلوب بایسته هایی باید محقق گردد... ✍ سکینه السادات پاد وکیل پایه یک دادگستری -عضو کمیسیون بانوان وخانواده مرکز وکلا خراسان رضوی-عضو هیات تحریریه بانو نگارودانش پژوه مقطع دکتری حقوق عمومی @Banounegar https://t.me/Banounegar
من وجود مردسالاری را تأیید می‌کنم. هرچند در این‌که این مردسالاری چگونه عمل می‌کند پرسش‌های تعدیل‌گرانه‌ای دارم که اینجا از آن می‌گذرم. اما به هر صورت می‌پذیرم جهان با دور نگاه‌داشته شدن زنان از تولید معنا، به نحو فزاینده‌ای مردانه شده. برخی از عرصه‌ها البته واقعاً بهتر است بر دوش مردان تکلیف شود، اما برخی دیگر ابتکار مردان بوده و لذا به نام مردان هم سند زده شده؛ حال آن که هیچ ضرورت انسانی‌ای، اقتضاء بودن آن را توجیه نمی‌کند. دنیای مدرن با پیشرانه‌های مردانه در عرصه فرهنگ به تولید انبوه همت گماشته، بی‌آنکه مشخص باشد نسبت آن عرصه‌ها با انسان و کمال او در چیست؟ تنها به دلیل این‌که هست و بسیار هست، بدیهی و لازم فرض می‌شود. به هر ترتیب اتمسفر مردانه با تمام هنجارهایش عرصه‌های وجودی زن را فشرده و در تنگنا قرار داده؛ مثل یک گازی که نشت کرده و تمام اتاق‌ها را از آن خود می‌کند. حال، زنان می‌توانند جهان مردان و مردانه شده را از آنها باز پس بگیرند و در نهایت به سهمی برابر برسند، و نیز می‌توانند جهانِ خود را خلق کنند و از فشار معانی مردسالار بکاهند و در کنار آن، و نه در درون آن خود را جانمایی کنند. تفاوت در چیست؟ در راهبرد نخست، زنان در گفتمان مردانه هضم می‌شوند و به بهای یک مبارزة حسابی، جامعه مردانه را به پذیرش خود وادار می‌کنند؛ یعنی فیزیک زن در قلمرو متافیزیک مردانه جای می‌گیرد؛ چیزی که با آن مخالفم. در راهبرد دوم اما، این گفتمان زنانه است که در برابر مردسالاری و جهان مناسب مردان متولد شده و رشد کرده و فربه می‌شود. یعنی یک گاز دیگر با مختصاتی تقریباً متفاوت سعی می‌کند در اتاق‌ها نفوذ کرده و با گاز قبلی به تعادل برسد (معنا و فرهنگ را به گاز تشبیه کردم). در رویکرد اول که بیشتر به تقریر فمینیستی از استراتژی احیای حقوق زنان قرابت دارد، پرسش مرکزی این است که آیا «زن هم می‌تواند» یا خیر؟ و در پاسخ تلاش می‌کنند به این سؤال پاسخ مثبت بدهند. درصورتی‌که ارزشمندی توانستن و نتوانستن زنان در این امور علی‌السویه است. گیرم که می‌تواند. ثم ماذا؟ اما در تقریر دوم که من آن را به رویکرد انقلاب اسلامی مربوط می‌دانم، پرسش اصلی این است که «کیفیت دنیای زنانه که می‌تواند در کنار دنیای مردانه یک جهان مطلوب، متعادل و ایدئال (سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا)، را رقم بزند چیست؟» مثال بزنم: جهان ناب زنانه را ما چه زمان بهتر کشف کردیم و در کجا بود که این صدف کمی برایمان دهان گشود و درخشید؟ در مبارزات انقلاب اسلامی، در دفاع مقدس و ... زنان کاری متفاوت از مردان کردند. زنان مواجهه‌ای متفاوت با مسائل کردند؛ که اگر چنین نمی‌کردند توازن این جهان انسانی (و پیروزی) میسر نبود و نتیجتاً در آن عرصه‌ها شکست می‌خوردیم. زنان هرکجا پا به عرصه گذاشتند و خلق معنا (و نه مصرف معنا) کردند، و هرکجا کنش و زایش کردند، توانستیم یک روح جمعی مبارک را تجربه کنیم و توانستیم سهم اختصاصی زنان را قدر بدانیم. دقیقاً به همین دلیل است که مبارزه زینب کبری (س) با اباعبدالله (ع) ضمن عدم تشابه اما به همان میزان مهم و برای ما جذاب است؛ بنابراین، معتقدم حرکت جمعی ما نه فقط در بحران‌ها، بلکه مستمراً بدون دنیای زنانه لنگ خواهد بود. زنان باید باشند و کنش کنند و جهانشان را بسازند. ✍مهدی تکلو https://t.me/Banounegar @Banounegar
بانو نگار
📌 نقش مادران ائمه هدی( علیهم السلام) در جامعه پردازی شیعی 📎 یادداشت 1 ⬅️ مادران ائمه علیهم السلام
📍نقش مادران ائمه هدی در نظام سازی جامعه ی شیعی یادداشت۴: بانو حمیده مصفا بررسی و توجه به تاریخ و سیره مادران امامان شیعه (علیهم السلام) به عنوان بهترین زنان زمان خود که مصداق «ارحام المطهره» می باشند و نوع تعامل امامان معصوم(علیهم السلام) با ایشان همواره یکی از خلاءهای معرفتی و مطالعاتی در حوزا مسائل زنان در کشور بوده است. همچنان که قبلا اشاره گردید سعی می شود در طی سلسله یادداشت هایی به این مهم پرداخته شود. بانو "حُمَیّدِه مصفا" همسر امام صادق(علیه السلام) و مادر امام موسی کاظم(علیه السلام) از کنیزان بربر و اهل مغرب بودند. به طور کلی مادران ائمه اطهار علیهم السلام به دو قسم آزاد و کنیز تقسیم می شوند که هر یک در جایگاه ویژه خود به نقش آفرینی پرداخته اند. انتخاب کنیز به عنوان همسر و مادر امام توسط ائمه معصوم می تواند چند دلیل می تواند داشته باشد: - جهت تکریم و تعظیم طبقه و قشری از جامعه که همواره مورد تحقیر و توهین قرار می‏گرفتند. - ایجاد زمینه پیوند زناشویی برای کنیزان با حرمت بخشیدن به آنان پس از حضور در خانه امام با ایجاد الگوی برتر. - کنیزان مورد نظر که افتخار مادری ائمه را یافتند، قابلیت ها و استعدادهایی داشتند و بر اساس همان قابلیت ها و استعدادها، برگزیده و به عنوان مربی امام معصوم انتخاب شدند. - سیره پیامبر (ص) و معصومان پیش از امام صادق (ع)، ایحاد زمینه آزادی و یا کامیابی قشرهای مستضعف جامعه بود؛ چنان که پیامبر (ص) بانوان اسیر را آزاد می فرمودند و در صورت تمایل خودشان با آن ها ازدواج می کرند. بر این اساس از زمان بانو حمیده مصفا به بعدهمسر مادر امامان شیعه همگی کنیز بودند(هفت امام). بر اساس روایات تاریخی امام باقر علیه السلام، هشام بن احمر را جهت خریدن بانو رهسپار نمودند. امام باقر (ع) پس از خریداری بانو حمیده، شکر الهی به جای آوردند که این نشان دهنده اهمیت ورود بانو حمیده به خاندان ولایت است. از مجموع روایات مستفاد می شود، فرشتگان- بر اساس حکمت الهی برای پذیرش و پرورش امانت بزرگ خداوند یعنی امام (ع) - باو را نگاهبانی کرده اند. بانو حمیده در بیانات معصومین بسیار مورد تقدیر قرار گرفتند؛ امیر مومنان علی علیه اسلام بر منبر کوفه در وصف حضرت مهدی(عج الله) فرمودند: «کأني یابن حمیدة قد ملأها عدلا و قسطا»؛ گویا پسر حمیده را می بینم که زمین را از عدل و قسط پر می کند. شیخ طوسی، می نویسد: «این که صاحب الأمر را فرزند حمیده که مادر امام موسی بن جعفر (ع) است نامیده اند، مثل آن است که وی را فرزند فاطمه (س) دانسته اند. امام باقر (ع) پس از پرسیدن نام حمیده به وی می فرماید: «در دنیا پسندیده و در آخرت ستایش شده هستی».در روایت دیگری آمده، وقتی امام باقر (ع) از دوشیزه بودن حمیده و علت این امر آگاه می شود، می فرماید: «ای اباعبدالله! حمیده بانوی کنیزان، مهذب و وارسته و هم چون شمش طلا، خالص و پاک از پلیدی هاست. پیوسته فرشتگان الهی او را حفظ کرده اند تا به دست تو رسید و این کرامتی از ناحیه خداوند متعال است». با بررسی منابع تاریخی در خصوص نقش آفرینی بانو حمیده مصفا در طول عمر پر برکتشان می توان به ۳ ویژگی منحصر به فرد ایشان اشاره نمود: ۱_مقام مادری امام معصوم ۲_مقام علمی بانو ۳_مقام وکالت امام ۴_مقام وصایت امام ادامه دارد... ✍ زهرا عباسپور @Banounegar
📍نقش مادران ائمه هدی در نظام سازی جامعه ی شیعی یادداشت۵: بانو حمیده مصفا ۱- مقام مادری امام از مهم ترین ویژگی های ایشان، داشتن مقام والای مادری معصوم را می توان برشمرد. بر اساس گزارشات موجود بانو حمیده در بازگشت از سفر حج و در مکان ابواء (بین مکه و مدینه و محل قبر بانو آمنه) امام موسی کاظم علیه السلام را به دنیا آوردند. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که خداوند پسری به من بخشید که بهترین مخلوق اوست و حمیده درباره او خبری به من داد که من از وی بدان داناتر بودم . فرمود:حمیده خبر داد که چون نوزاد به دنیا آمد دستانش را بر زمین نهاد و سرش را رو به آسمان گرفت . من نیز بدو گفتم که این علامت رسول خدا و علامت امامت است. 2- مقام علمی بانو حمیده مصفا بر اساس روایاتی که در منابع معتبر دیده می شود، امام صادق (ع) به عبدالرحمان بن حجاج، از شاگردان آن حضرت که در مورد کیفیت انجام دادن مناسک حج برای فرزند خردسالش پرسید، فرمود: « کنیزی را نزد حمیده مصفاه بفرست و احکام حج کودک را از او بپرس». کنیز او نزد حمیده می رود و پاسخ حمیده در مورد کیفیت اعمال حج کودک، در منابع فقهی به عنوان مبنا قرار می گیرد. این برخورد امام، حاکی از اعتقاد آن حضرت به آگاهی فقهی و قدرت و توانایی پاسخ گویی به مسائل فقهی توسط بانو حمیده است. از سوی دیگرارجاعِ افراد توسط امام، به بانو نشان دهنده ی اهتمام امام معصوم در جهت اعتمادسازی و اعتبار سازی بانوان مجتهده در میان مردم است. هم چنین بانو حمیده مصفا راوی چندین حدیث است از این رو نامش در منابع رجالی دیده می شود. احادیث او در کتبی همچون کافی، تهذیب الاحکام و الغیبه شیخ طوسی و آثار شیخ مفید آورده شده است. ۳_ مقام وکالت امام بر اساس منابع روایی امام کاظم علیه السلام فرمودند هر گاه امام صادق علیه السلام می خواستند حقوق اهل مدینه را بپردازند مادرشان ام فروه و همسرشان حمیده مصفا را برای این کار می فرستاد. از حدیث مذکور می توان میزان اعتماد امام صادق (ع) به همسر بزرگوارش، بانو حمیده را دریافت؛ به علاوه، انجام دادن این کار در اوضاع سخت سیاسی - اجتماعی و فرهنگی آن دوره، به تدبیر و دانش و شجاعت نیاز داشت و اگر این ویژگی ها در بانو نبود، امام وی را برای اعطای حقوق مردم نمی فرستاد. 4_ مقام وصایت امام بر طبق منابع تاریخی، منصور عباسی پس از آن که دستورکشتن امام صادق (ع) را می دهد، از فرماندار مدینه می خواهد تا وصیت امام صادق (ع) را ببیند تا پس از شناسایی وصی آن حضرت، او را بکشد. فرماندار مدینه پس از دیدن اسامی افرادی که در وصیت نامه امام به عنوان وصی از آن ها یاد شده، برای منصور دوانیقی می نویسد که جعفر بن محمد پنج نفر را به عنوان وصی انتخاب کرده است : منصور داونیقی، محمد بن سلیمان، عبدالله بن جعفر و موسی بن جعفر (دو پسرش) و حمیده (همسرش). گرچه وصیت امام به چهار نفر دیگر غیر از موسی بن جعفر (ع)، حرکتی سیاسی برای حفظ جان امام پس از خویش و از باب تقیه بوده، اصل این عمل در مورد بانو حمیده، نشان دهنده عظمت شخصیت این بانو و جایگاه و مقام او نزد امام و نیز مردم عصر اوست. با توجه به اوضاع سیاسی - اجتماعی و فرهنگی شیعیان در دوره ای که این بانو در مدینه می زیست، نقش وی احتمالا باید بسیار پررنگ تر و برجسته تر از آنچه در گزارش ها آمده، باشد اما به دلایل سیاسی و نیز وجود حریم ویژه بانوان حرم اهل بیت میزان گزارش هایی که در دست است، اندکی ما را در تبیین شخصیت بانو یاری می کند. از زمان مرگ و محل قبر بانو حمیده گزارشی در دست نیست و تنها می توان گفت حداقل تا سال ١٤٨ قمری در قید حیات بوده است . ✍زهرا عباسپور @Banounegar
📌 زن در گفتمان سنت گرای دینی 🔗یادداشت اول 🔒 یکی از ویژگی های زن در گفتمان سنت گرای دینی همانطور که قبلا اشاره شد؛ موجودی،شر، ناقص در ایمان، ناقص در عقل و ناقص در اموال می باشد. از این رو مردان را از مشورت با زنان هرچند نیکو نیز بر حذر می دارد. این تعابیر به نقل از پیامبر اکرم صلی لله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام در کتبی همچون وسائل الشیعه، لایحضره الفقیه،بحار الانوار، نهج البلاغه و ....درج گردیده است. ❗می توان گفت این گونه روایات علاوه بر این که دستاویزی برا جنبش های فمنیستی جهت تخطئه دین گردیده است در متون تفسیری و حتی فقهی مسلمانان نیز بی تاثیر نبوده است. اولین پرسشی که برای هر مسلمان معتقد پیش می آید این است که تعارض باور به این کاستی ها با برخی از آیات قرآن که خلقت واحده برای زن و مرد قایل است و خلقت خداوند را احسن می داند چگونه قابل جمع است؟! ♦️از میان این احادیث، خطبه 80 نهج البلاغه بیش از دیگر روایت ها مشهور است. متن این حدیث بدین شرح است: مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ. فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ. فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَر. اى مردم، بدانيد كه زنان را ايمان ناقص است و بهره منديهايشان ناقص است و عقلهايشان ناقص است. اما ناقص بودن ايمانشان از آن روست كه در ايام حيض از خواندن نماز و گرفتن روزه معذورند و ناقص بودن عقلهايشان، بدان دليل است كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است و نقصان بهره منديشان در اين است كه ميراث زنان نصف ميراث مردان است. از زنان بد بپرهيزيد و از زنان خوب حذر كنيد و كار نيك را به خاطر اطاعت از آنان انجام مدهيد، تا به كارهاى زشت طمع نكنند. 🍃جهت تبیین آن بسیاری دست به تعبیراتی زده اند از جمله اینکه حضرت این جملات را ناظر به شرایط "جنگ جمل" و حضور "عایشه" در این جنگ و به جهت نکوهش وی بیان نموده اند، هر چند این سوال پیش می آید که "طلحه" و "زبیر" به عنوان عوامل اصلی این جنگ ار نقش پر رنگ تری در این فتنه داشته اند پس مردان به این تعبیر شایسته تر بوده اند و از این رو بیان این دلیل به نظر ناقص می باشد. از سوی دیگر عده ای به بیان تعریف انواع عقل و تقسیم آن به عقل عملی و نظری پرداخته و بیان داشتند مراد در این روایات "عقل نظری" است و در عقل عملی زن و مرد را برابر دانسته اند. هر چند توضیح دیگری جهت ناقص الایمان بودن زن و پرهیز از مشورت با آنان در این دسته از تبیین ها دیده نمی شود. ⭕خلاء تبیینی این احادیث و تعارض این دسته از روایات با روح حاکم بر قرآن کریم و سیره رفتاری معصومین علیهم السلام این دسته از تعابیر را که با هدف تبیین، سالیان سال است نقل محافل بسیاری از خطبا و حکما و دوره های تخصصی و ... گردیده است. از این رو سعی می گردد با استفاده از نقد حدیثی و ارائه فضای فرهنگی اجتماعی زنان در زمان ثبت این احادیث وجه دیگری از رسوخ این نگرش به زن در متون اسلامی را بررسی نماییم. از آنجا که حدیث به عنوان دومین منبع شناخت دستورات دین می باشد می توان با توجه به جایگاه و نقش ویژۀ حدیث، به پاکسازی اخبار از جعلیات و تحریفات اقدام شود در این راه لازم است به بحث و نقد کتابهای حدیث، سیره، تاریخ، رجال هم از نظر سند و هم از نظر متن و محتوا با همانندشان پرداخته شود تا بتوان به نتایج قابل قبولی در این موضوع دست یافت. جهت رسیدن به این مهم سعی گردیده با استفاده از روش نقد بیرونی حدیث(نقد سند حدیث) به بررسی این خطبه بپرازیم . ادامه دارد... ✍🏻زهرا عباسپور @Banounegar
📌زن در گفتمان سنت گرای دینی 🔗یادداشت دوم 🍂 خطبه 80 نهج البلاغه که توسط سید رضی جمع آوری شده است به لحاظ تاریخی در کتب پیش از سید رضی هم ذکر شده است. نکته جالب آنست که این خطبه بخشی از یک نامه ی طولانی و مفصل امام است که سید رضی آن را قطعه قطعه کرده و در قالب چند خطبه و نامه آورده است، صرف نظر از اینکه تقطیع چقدر می تواند فهم نامه را با مشکل رو به رو سازد. به لحاظ سند، اختلاف تعابیر متن نامه در منابع پیش از نهج البلاغه نیز جای تامل دارد. 🌿در واقع این خطبه، بخشی از نامه ایست که امام پس از دریافت خبر شهادت محمد ابن ابی بکر نگاشته اند. امام پس از شنیدن خبر کشته شدن محمد ابن ابی بکر بسیار ناراحت می شوند و در همین وضعیت عده ای از یاران ایشان در خواست میکنند امام نظرشان را نسبت به ابوبکر، عمر و جریانهای پس از رحلت پیامبر (ص) اعلام فرمایند. به هنگام نوشتن این نامه امام ده نفر از یارانشان را گواه گرفتند. محتوای این نامه یک دوره تاریخ سیاسی پس از رحلت پیامبر (ص) تا سالهای پایانی عمر مبارک امام علی (ع) است و ظاهرا امام در هنگام شرح حوادث جنگ جمل و بیان نقش عایشه آن را در قالب یک نتیجه از حضور عایشه در این جنگ بیان می فرماید. ❗نکته مهم آنکه مهم ترین منبع این نامه پیش از سید رضی درکتابهای "الامانه و السیاسه "از ابن قتیبه (متوفی 276 ق ) و "الغارات ثقفی" (283 ق) است. در این دو کتاب متن این نامه مفصل آمده و جالب آنکه در قسمت مباحث مربوط به جنگ جمل قسمت مذکور ( خطبه 80 ) اصلا نیامده است ! اما در منابع بعد از این دو کتاب این بخش به محتوای کتاب اضافه شده است که قدیمی ترین آنها المسترشد طبری آملی (326 ق) است که دقیقا این بخش را برای اولین بار در ضمن نامه اضافه کرده است و پرسش مهم آنست که چگونه درمنابع 50-60 سال پیش این بخش موجود نیست اما به یکباره در کتاب طبری آملی این بخش اضافه می¬شود ؟! نکته مهم دیگر آنکه نامه با این سند در المسترشد آورده می شود: "رَویَ الشَعبی عَن شُریحِ هانی..".در مورد شعبی که همان عامر بن شرحبیل است در کتب رجالی توثیق یا مدحی دیده نمی شود گرچه در معجم الرجال به نقل از سید تفریشی آمده است « هُوَ مَذمومٌ عِندَنا وَ هُوَ الخَبیثُ الفاجِر الکَذاب ». سیدرضی در کتابهای خصایص الائمه (ص 100) و نهج البلاغه خطبه (خطبه 80) این بخش را بدون سند می آورد و سایر بخش های نامه مفصل امام را به هفت خطبه و نامه دیگر منتقل می کند. ❗️دقت در اسناد این روایات نشان می دهد که هیچ یک از احادیث سند متصلی ندارند و سید رضی هم در دو منبع خود آنها را بدون سند نقل نموده است. سایر منابعی که بعد از سید رضی این احادیث را از نهج البلاغه نقل نموده اند نیز به طور طبیعی فاقد سند هستند. گرچه روایات یاد شده با موضوع فوق در کتاب های معتبری آورده شده اند ولی اکثر این کتب روایات را بدون سند ذکر کرده اند. برخی محققان معتقدند که برای این احادیث سند متصلی وجود ندارد و منبع قابل استنادی ندارد. 🔺بر اساس مطالب بیان شده و نقد بیرونی حدیث در میابیم این خطبه از آنجا که دچار ضعف ماخذ، گسست سند و درغگو بودن روای است از حیث اعتبار ساقط است. هر چند بررسی سندی سایر احادیث با این مضمون نیز ما را به این نتیجه رسانید که این احادیث به تواتر نرسیده و نمی بایست در بررسی مسائل زنان مبنا قرار گیرند. جهت درک بهتر ورود این گونه احادیث در منابع حدیثی و روایی می بایست به بررسی اوضاع فرهنگی اجتماعی زمان نقل و ثبت این احادیث نیز پرداخت از این رو سعی می گردد در بادداشت های آتی به این برهه حساس تاریخی نیز پرداخته شود. ✍🏻زهرا عباس پور @Banounegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ نگرش به زن و حقوق او مبتنی بر قرآن یا روایات؟ 🍃🍃🍃 👌 سخنان کمتر شنیده شده از شهید مطهری در خصوص نگرش به زن در برخی از متون دینی @Banounegar
💢 اعتبار سنجی خطبه ۸۰ نهج البلاغه 📝 چکیده ارائه محمد قندهاری در جلسه آخر کارگاه تصویر زن در نهج البلاغه بخش ۱ از ۲ 🔹خطبه ۸۰ نهج‌البلاغة : "1️⃣ معاشر الناس، إن النساء نواقص الإيمان نواقص الحظوظ نواقص العقول، فأما نقصان إيمانهن فقعودهن عن الصلاة و الصيام في أيام حيضهن و أما نقصان عقولهن فشهادة امرأتين كشهادة الرجل الواحد و أما نقصان حظوظهن فمواريثهن على الأنصاف من مواريث الرجال. 2️⃣ فاتقوا شرار النساء و كونوا من خيارهن على حذر و لا تطيعوهن في المعروف حتى لا يطمعن في المنكر " قرائن متعددی نشان می‌دهد آنچه به صورت متن کوتاه بالا در خطبه ۸۰ نهج البلاغه آمده است، مبتنی بر یکی از نقل‌های نامه‌ای از امیرالمومنین علیه‌السلام است که آن حضرت وقتی بیرون کوفه (در قادسیه یا ذی قار) بوده‌اند، خطاب به شیعیان کوفه به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند. در واقع مطابق نقل تواریخ، این نامه در سال ۳۸ هجری و پس از دریافت خبر شهادت محمد بن‌ابی‌بکر و سقوط مصر، در واکنش به ابهامات برخی شیعیان کوفه و در جهت جذب نیرو برای لشکر نوشته شد و آن حضرت در آن، وقایع پس از وفات پیامبر را به طور مختصر توضیح داده‌اند و در ضمن آن به وقایع جنگ جمل نیز اشاره کرده‌اند. سید رضی نقلی از این نامه را در اختیار داشته که آن را قطعه قطعه کرده و قطعات مختلف آن را در قالب چندین خطبه و نامه (از جمله ضمن خطبه ۸۰) آورده است. خوشبختانه این نامه به دلیل اهمیت فوق العاده‌ای که داشته از طرق مختلفی ثبت و روایت شده و به دست ما رسیده است. با دقت و مقایسه این نقل‌ها، مشخص می‌شود که این نامه دو تحریر دارد: نخست، یک تحریر مختصر که در کتب متقدمی چون "الغارات" و "الامامةوالسیاسة" نقل شده و دوم تحریر مفصلی که شامل همان تحریر مختصر به همراه توضیحات و حاشیه‌هایی است که در لابلای فقرات نسخه دیگر قرار گرفته و تنها در کتاب "المسترشد" طبری آملی و "رسائل الائمه" کلینی (با تفاوت‌هایی در نقل) به جا مانده است. بخش 1️⃣ خطبه ۸۰ تنها در تحریر مفصل این نامه، آمده است که بنا بر نقل این تحریر، حضرت به هنگام ذکر وقایع جمل و یادکرد عائشه، به نکوهش کلی زنان پرداخته‌اند. (در مورد بخش دوم در ادامه سخن خواهیم گفت) بر این اساس، برای داوری در مورد بخش 1️⃣ خطبه ۸۰، ناگزیر باید در مورد نسبت دو تحریر مختلف این نامه با یکدیگر پژوهش کرد. بدین ترتیب اعتبارسنجی خطبه در گروی پاسخ به این سوال است که آیا نسخه‌ی مفصل اصیل است و نسخه‌ی مختصر، خلاصه‌شده‌ی آن است؟ یا آن که نسخه مختصر اصیل است و نسخه مفصل در اثر افزوده شدن اضافاتی متاخر پدید آمده است؟ برای این داوری باید از روش‌های نقد تاریخی و نیز نقد متنی استفاده کرد. 🔹🔹🔹🔹 (۱) برخی پژوهشگران که روی این خطبه کار کرده‌اند (برای نمونه خانم ناهید طیبی و خانم اسمر جعفری در مقالاتی مستقل) نقل "المسترشد" را به عنوان منبع این خطبه معرفی کرده و برای نشان دادن عدم اعتبار این نقل، بیشتر بر روی ضعف سندی آن (به خاطر حضور شعبی در سند) تکیه کرده‌اند. جدا از آن که در این تحقیقات به عدم نقل بخش 2️⃣ خطبه ۸۰ در کتاب "المسترشد" توجهی نشده، به نظر می‌رسد پاسخ ارایه شده در مورد بخش1️⃣ نیز همچنان خالی از ابهام نیست. چه آن که ضعف سندی منابع تحریر بلند، گرچه برای عدم اعتماد به نامه یا خطبه، تا حد خوبی بسنده است، اما دلیل کافی برای جعلی بودن این تحریر به شمار نمی‌رود. (۲) در بخش دوم ارائه‌ام، تلاش کردم -شاید برای اولین بار- به این کاستی‌ها بپردازم. با بازنگری در فرآیند تدوین نهج‌البلاغة و توجه به بهره‌گیری سیدرضی از کتب متقدم خود، نشان دادم که سید رضی بخش قابل توجهی از نهج‌البلاغة را با بهره‌گیری از کتاب قبلی خود: "خصائص‌الأئمه" تدوین کرده است. از جمله دو بخش 1️⃣ و 2️⃣ خطبه ۸۰، دو حکمت مستقل پیاپی همین اثر بوده‌اند که به هنگام انتقال به نهج‌البلاغة، به طور سهوی در هم ادغام شده‌اند. (اشاره اشتباه به خطبه بودن این متن نیز در اثر همین جابجایی ایجاد شده است.) (۳) همچنین در ادامه‌ی ارائه‌ی خود، بر اساس شواهد متعدد متنی نشان دادم که منبع سید رضی برای ثبت بخش 1️⃣ خطبه در کتاب اول خود (خصائص الأئمه) نیز کتاب "المسترشد" نبوده و به احتمال بسیار زیاد، سید آن را از کتاب "رسائل" الأئمه شیخ کلینی نقل کرده است. خوشبختانه گزارشی از متن کامل تحریر مفصل نامه به نقل کتاب "رسائل الائمه" کلینی، به واسطه‌ی کتاب "کشف المحجة" ابن‌طاوس به دست ما رسیده است؛ لذا امروزه می‌توانیم متن منبع اصلی سیدرضی یعنی تحریر مفصل نامه را بدون اعمال تقطیعات سید رضی، ملاحظه کنیم و آن را مستقلا مورد بررسی قرار دهیم و در مورد اصالت بخش‌های اختلافاتی دو تحریر مختلف نامه‌ی مزبور داوری کنیم. ادامه دارد.. @Banounegar
💢 اعتبار سنجی خطبه 80 نهج البلاغه 📝 چکیده ارائه محمد قندهاری در جلسه آخر کارگاه تصویر زن در نهج البلاغه بخش ۲ از ۲ (ادامه از بخش اول) (۴) در بخش سوم ارائه‌، با دقت در فضای صدور نامه و متن آن نشان دادم که چرا تحریر مفصل از نامه را نمی‌توان از لحاظ تاریخی اصیل دانست. این نامه در شرایطی جنگی و به نیت جذب نیرو برای لشکر نوشته شده تا در کوی‌ و برزن کوفه خوانده شود و مردم با شنیدن آن به شرکت در مبارزه علیه تجاوزات و تعدی‌های شامیان و یا خوارج ترغیب شوند. اضافاتی که در تحریر مفصل نامه مشاهده می‌شود، از هدف این نامه بسیار دور است و به جای ترغیب، مخاطب را درگیر بحث‌های اعتقادی و تاریخی ریز جدلی کرده است. تحلیل متن این افزوده‌ها نیز حکایت از آن دارد که راویانی متأخر، با استفاده از منابع سنی و با نیات جدلی، مواردی ناهمگون را به اینجا و آنجای نامه افزوده‌اند و بدین وسیله، نامه را از هدف اصلی‌اش منحرف کرده‌اند. در ارائه‌ی خود، با ذکر مثال‌هایی نشان دادم که چگونه بخش‌های متفاوت تحریر بلند، یکپارچگی و همگنی متن نامه را بهم زده‌اند. تحریر کوتاه نامه، تنها به مروری کلی بر تاریخ خلافت و حقانیت امیرالمومنین علیه‌السلام اکتفا کرده است. اما در تحریر بلند، توضیحات و حاشیه‌هایی جدلی در میانه‌ی متن نامه افزوده شده و از افرادی فرعی و کم‌اهمیت نام برده شده و به سخنان افراد مختلف و اتفاقات جزئی تاریخی استناد شده است که بیشتر این مطالب را عینا می‌توان در دیگر منابع اهل سنت نیز مشاهده کرد. این افزوده‌ها منجر به آشفتگی و بهم‌ریختگی متن تحریر بلند نامه شده است. ⭕️ یکی از این افزوده‌های جزئی، فقره مورد نظر ماست. بر اساس آنچه گفته شد، به نظر می‌رسد راوی (سازنده) تحریر بلند نامه، مناسب دیده که در متن نامه پس از یادکرد عائشه‌ (در جریان جنگ جمل) به منظور قدح وی، اخباری در نکوهش کلٌی زنان را بیافزاید و در راستای همان سیاست جدلی، از متن روایتی معروف میان اهل سنت کمک گرفته است که حکایت از نقصان عقل و ایمان زنان دارد. (نمونه ای از نقل‌های سنی این حدیث از ابن عمر در صحیح مسلم) با تقطیع این بخش از نامه مفصل و ثبت آن به صورت مستقل در خصائص‌الأئمه و سپس انتقال آن به نهج‌البلاغة، متن بخش اول خطبه ۸۰ شکل گرفته است. (۵) گفتنی است نقل تحریر مختصر نامه، به دو کتاب "الغارات" و ا"لامامةوالسیاسة" منحصر نمی‌شود و در منابع متقدمی چون کتب ابومخنف (م. ۱۵۷ق)، "العقد الفرید" از ابن عبدربه (م. ۳۲۸ق) و کتب شیخ مفید (م. ۴۱۳ق) نیز می‌توان تحریرهای دیگری از آن یافت. در هیچ یک از این تحریرهای مختصر و قدیمی‌تر نامه، اثری از بحث نکوهش زنان وجود ندارد. در این میان، به خصوص نقل کتاب "الجمل" ابومخنف و نیز خطبه ۱۷۲ نهج البلاغة از همین نامه از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. کتاب "الجمل" ابومخنف از این جهت مهم است که نویسنده متقدم آن، به دنبال ثبت سخنان مرتبط با جنگ جمل بوده است. از آنجا که این بخش نکوهش زنان در تحریر بلند نامه، دقیقا در بخش مرتبط با جنگ جمل آمده است، انتظار می‌رفت که در نقل ابومخنف مشاهده شود. اما در نقل کتاب "الجمل" ابی‌مخنف عبارتی دال بر نکوهش زنان به چشم نمی‌خورد. اشتراک متنی قابل توجه خطبه ۱۷۲ نهج‌البلاغة با تحریر کوتاه نامه به نقل "الغارات"، نیز نشانگر دسترسی جداگانه سیدرضی به تحریر کوتاه نامه است. بخش جنگ جمل از نامه در نقل خطبه ۱۷۲ نیز کامل به نظر می‌رسد، اما باز خالی از نکوهش زنان است. بنابراین، اگر بخواهیم تنها از دریچه نهج‌البلاغة به این نامه نگاه کنیم، باز می‌بایست بین نقل‌هایی که سید رضی از تحریر کوتاه (خطبه ۱۷۲) و تحریر بلند نامه (خطبه ۸۰) آورده است، فقط یکی را انتخاب نماییم. به عبارت دیگر نمی توان همزمان هر دو خطبه را سخن امیرالمومنین علیه السلام دانست. ✨ در نهایت می‌توان نتیجه گرفت که بخش اول خطبه ۸۰ نهج‌البلاغه در حقیقت قطعه‎ای از تحریر مفصل و تحریف‌شده از نامه است که توسط راویان متاخر و با بهره‌گیری از منابع سنی به تحریر متقدم نامه افزوده شده است. قابل توجه است که بخش دوم این خطبه نیز، در متقدم‌ترین منابع به عنوان سخن خلیفه دوم، عمر بن خطاب، ذکر شده که سازوکار انتساب آن به امیرالمومنین ع نیازمند پژوهش‌های مستقل است. @Banounegar