eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 شهید چمران: سخن: خداوندا مرا فقیری بی نیاز گردان تا زیبایی های مادی چیزی از عظمت تو در نظرم نکاهد. ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh ____________ •~
شعاع مهربانیت را روز به روز زیادتر کن، آنقدر که روزی بتوانی همه را در آن جای دهی آن وقت تا فاصله ای نیست ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh ____________ •~
🌸 هرچیزی رهایش کنی پژمرده می شود به جز که اگر رهایش کردی، خودت پژمرده خواهی شد خدایا قرآن را بهار دلهای ما قرار ده 🤲 ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh ______________ •~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـ عآشقی‌بلدی؟! ـ میدونی‌چطوری‌بایدعاشقی‌کنی(:؟ بلدی‌ازدُنیآت‌دل‌بکنی؟!^^ میتونےچشم‌وزبونُ‌قلبتو همھ‌روبزنی‌بہ‌نام‌یه‌نفر . . . وبراش‌عاشقی‌کنی؟! ابراهیم‌هادی‌رومیشناسی؟! صدرزادھ؟! ازکدومشون‌بگم؟!🌱' ـ میدونی‌معشوقشون‌کی‌بود…چی‌بود؟! یھ‌جنسِ‌نآب..عشق‌خالص":)♥️🌿 رفیقِ‌من : 'سعی‌کن‌یجوری‌زندگی‌کنےکهـ خداعـاشقت‌بشهـ؛‌اگہ‌خُداعاشقت‌بشہ، خوب‌توروخریداری‌میکنھ((:🕊 ❣بر چهره دلربای مهدی صلوات❣ ‌♥️•╣ @Banoyi_dameshgh╠•♥️
سلام خدمت بزرگواران امروز راس ساعت ۴ ان شالله ۳ پارت داریم یکی جبرانی 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفیق جان 😊 ناشناس آوردیم تا بشنویم صداتونو و جوابتونو بدیم حرف ها و سوالاتتو بگو جواب میدیم : https://harfeto.timefriend.net/16341081670451 جوابتو از اینجا بگیر 👇 @HEYDARIYON3134
[• 💌•] ـ✍🏽امام باقر «علیھ‌السلـام» میفرمایند: از این بدتر نیست کھ جوان مسلمانے بھ خواستگار؎ دختر برادر مسلمانش برود اما پدر خواستگار بھ خاطر فقر و کم پولے خواستگار را رد ڪند و بگوید من از تو ثروتمندترم و تو هم شان و هم مرتبه من نیستے💔🚶🏻‍♂. - مستدرک‌الوسائل‌باب۱۷📚..:) ❣بر چهره دلربای مهدی صلوات❣ ‌♥️•╣ @Banoyi_dameshgh╠•♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بزرگواران تا پارت ها به دستتون برسه ۵ تا صلوات برای سلامتی آقات امام زمان بفرست 😉 @Banoyi_dameshgh
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part133 به همون پیوست انگار حس می کنم آقا رضا باهام بهتر
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> به موهاش نگاه میکردم به قول ساره چقدر خوشحالم همسر آینده ام کچل نیست از اینکه موهاش با ریشش زیبا اصلاح کرده بود و یکسان بود خوشم میاد موهاش توی شلمچه زیر آفتاب قهوه ایی تیره نشون میداد ولی الان توی ماشین سیاهه،آخه چقدر خنگم چون ماشین نوری نداره و تاریکه ،خداروشکر که پشتش نشسته ام و اون نمیتونه من و ببینه ؛یکدفعه ایی یاد این افتادم که خودم سوار تاکسی میشدم آینه بغل دست می تونستم ببینم یعنی چشمم را به آینه دوختم چشمای آقا مصطفی به عقبه یاعلی چه گندی زدم یه سرفه کردم موبایلم رو روشن کردم به بهانه اینکه دارم چیزی می بینم و انگار چیزی نبوده ولی از داخل داشتم داغون میشدم چقدر امروز گند زدم مجتبی و ساره خداحافظی کردند و سوار شدن من خودم رو یه کمی به سمت ساره کشیدم تا تو آینه بغل معلوم نشم.... -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- از زبان مصطفے💓 با علی به هیئت رفتم و بچه ها خیلی اصرار کردند مداحی بخونم ولی گفتم نه بعد از سخنرانی حاج آقا محمد یکی از بچه های هیئت اسمش محمد بود مداحی خوند و مراسم تمام شد که چای خوردیم یکدفعه تلفن علی زنگ خورد و باید میرفتم دنبال خانمش که خونه پدر خانومش بود از آن خیلی عذرخواهی کرد و منم ازش خواهش کردم من رو ببره دم در حیاط روی صندلی بشینم تا حداقل یکی از بچه ها یا منو ببره یا آژانس بگیرم. با کمک علی رفتم و روی صندلی نشستم هوا سرد بود بچه ها اومدم بیرون خانم ها هم اومدن که چشمم خورد به یه نفر که این ور و اون ور رو نگاه می کرد نگاه کردم دیدم درسته خود زهره خانومه چقدر به صورت عروسکیش روسری سیاه میاد و چهره اش رو قشنگ تر میکنه همینطور محو این دختر بودم و داشتم نگاه میکردم اونم انگار دنبال یه نفر می گشته که روش و سمت من کردو چشم تو چشم شدیم تا من و دید یکدفعه صورتش رو سمت خانم مجتبی کرد و دیگه روش و سمت من نکرد از کاراش خیلی دلم خندم میگیره واقعاً دختر......... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10