eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part129 - خوب پسرم نیتت تو کردی توی دلم آروم گفتم خدایا م
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> از زبان زهره❤️ مجتبی با من و ساره موافقت کرد و قرار شد بعد از نماز بیاد دنبالمون تا باهم بریم برای هیئت ،خوشحالم امروز بعد از ظهر برای ناهار ساره اومد پیشم، منمدرسم رو خوندم و ساره و مامان شروع کردم به پختن غذا . اصلا درس ومتوجه نمی شدم هی فکر می کردم نکنه آقا مصطفی بیاد ولی باز یه طرف مغزم میگفت: نه بابا اون با پاش نمیتونه جایی بره اگر هم مرخص شده باشه باید مواظب پاش باشه ولی هر کاری کردم نتونستم درسم رو بخونم کتاب گاج رو گذاشتم کنار و رفتم پیش ساره و مامان + خوب بگین ببینم عروس و مادرشوهر چیا بهم میگین - والا هیچی خواهرشوهر جان همین صحبت های ساده هرسه خندیدیم و سبزی هایی که مامان خریده بود و پاک کردیم و ساعت نزدیک به پنج شده بود چند دقیقه دیگه اذان مغرب بود و من و ساره نماز هامون و توی اتاق من خوندیم ساره برای مجتبی زنگ زد که گفت تا ۲۰ دقیقه دیگه خودش رو میرسونه هرچی به مامان اصرار کردیم قبول نکرد تا با ما بیاد میگفت میخواد استراحت کنه واقعا روضه حضرت زهرا رو دوست داشتم از کودکی به این روضه ها علاقه‌مند بودم ... رفتم به اتاقم و ساقدست و روسری و شلوار و پیراهنم رو کنار گذاشتم موهام رو سفت بالا بستم بعد پیراهن و شلوارمو پوشیدم و روسری رو لبنانی بستم ساق دست پرنسسی که ست روسری بود و پوشیدن چادر جده سرم کردم و رفتم به حال که ساره آماده بود مامان شام درست کرده بود و گفته بود که منتظر میمونه تا حداقل ما بیایم ؛ گوشی ساره زنگ خورد و ساره جواب داد که مجتبی گفت بریم دم در.... سوار ماشین شدیم و من عقب نشستم وساره جلو ،همه فکرم به اونجا بود یه طرف دلم میخواست آقا مصطفی اونجا باشه و ببینمش طرف دیگه دوست نداشتم من و با این چشم های داخل رفته ببینه نمیدونستم چم شده ..... -زهره زهره +بله داداش -کجایی کم حرف شدی ‌+هیچی نیست داداش رسیدیم و مجتبی ما رو دم هیئت پیاده کرد و رفت ماشین رو پاک کنه که ساره گفت...... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part130 از زبان زهره❤️ مجتبی با من و ساره موافقت کرد و قر
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> تا صبر کنیم که مجتبی بیاد و بدونیم درب بانوان کجاست قبل از اینکه مجتبی بیاد سه تا خانم وارد درب حیاط شدن و رفتن به سمت پرده ای که زده بود و وارد شدن ... + ساره بیا باهم بریم اونجا ورودی خانم‌هاست رفتیم داخل که حاج آقایی داشت سخنرانی می کرد خیلی صحبت های قشنگی می کرد تعداد خانم ها کم بود و با من وساره شاید می‌شدیم ۸ نفر هیئت بزرگی داشتند ولی انگار ازش استقبال نمی‌شد من و ساره یه جایی پشتی داده بودیم که یه خانم سنداری اومد کنارمون نشست ساره داشت پیامکی با شخصی حرف میزد منم همینطور به رفت و آمدها نگاه میکردم که یه خانم سنداری برام آشنا آمد به صورتش توجه کردم دیدم مادر همون شهیدی هست که بغل دست عمودفن شده، مداحی شروع شد و برق ها را خاموش کردند چادرم رو آوردم پایین تا راحت تر با مادر دردودل کنم با خانم خیلی حرف زدم اولین حرف من این بود که( مادر جان کمکم کن تا بتونم واقعاً برای پسرت کاری کنم حداقل روی لبش خنده هم بیارم برام کافیه) ببین گریه ام گفتم: مادر جان ازتونمیخوام من و مصطفی را به هم برسونید حاضرم همسرش باشم همه سختی ها رو به جون بخرم رفتن به ماموریت ها همه چیز حتی مدافع دخترتون باشه با همه سختی ها میسازم فقط همسرم باشه . من نمیدونم این علاقه چجوری به وجود آمد ولی اینو میدونم که شما میتونید ما را به هم برسونید، برق هارو روشن کردن و منم چادرم رو بالا کشیدم که کلم سوت کشید ؛وای این همه آدم کی جمع شدن ساره دست روی شونم گذاشت و گفت: خب حاج خانوم خوب گریه می کنی حالا حاجتت چیه؟ رومو کردم سمتش و گفتم مگه فضولی - آدم بشو نیستی نه خجالت بکش تو روضه حضرت زهرا به من توهین می کنی + وای وای ببخشید😂 خودش هم از طرز حرف زدنم خنده اش گرفت و گفت خیلی رو داری دیدم از دور یه نفر داره به سمت ما میاد که نقاب زده ،نزدیک تر که شدم متوجه شدم نگار من و ساره بلند شدیم به احترامش...... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
نوش جانتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شنیدے‌میگن‌مذهبیا‌عاشق‌تࢪن؟! 💚 ❤️ 💚 ❣بر چهره دلربای مهدی صلوات❣ ‌♥️•╣ @Banoyi_dameshgh╠•♥️
🌿' ° . حضرت‌رسول‌اڪرم‌فرمودند‌هرشب پیش‌ازخواب↓🌙 - 1. قرآن‌راختم‌کنید [=٣‌بارسوره‌توحید]🌱 - 2.‌پیامبران‌راشفیع‌خود‌گردانید ۱‌بار↓ [ اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌ال‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم اللهم‌صل‌علی‌جمیع‌الانبیاء‌والمرسلین‌]♥️ - 3. مومنین‌راازخودراضی‌کنید ۱بار↓ [اللهم‌اغفر‌للمومنین‌والمومنات]🍃 - 4. یک‌حج‌‌ویک‌عمره‌به‌جاآورید ۱ بار↓ [سبحان‌الله‌والحمد‌لله‌ولااله‌الا‌الله‌والله‌اکبر]✨ - شبتون‌مھدی‌پَـسند^^💚'! •
🦋─═हई╬ شب همگی حیدری🕊🌑 فردا میایم پر انرژی✋🏻🥀 ایده و پیشنهاد های خودتون رو با ما در میون بگذارید 🖋 @ya_zeinab09 صبور باشید 🕊🥀 وضو قبل از خواب یادتون نره🏴 🖇یاعلی علیه السلام 🏴 التماس دعا سر نماز هاتون مارو فراموش نکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان عزیز🌹 قرار بود روزانه ۱۰ صلوات به نیت ظهور اقامون امام زمان بفرستیم❤️ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم ‌‌‌‌
⚡️دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود⚡️ 🌻 اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، 🌻 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، 🌻 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ . ⛅️ دعای غریق⛅️ 🌸 دعای تثبیت ایمان درآخرالزمان 🌸 ⚡️یا اَللَّهُ یا رَحْمن یا رَحِیمُ⚡️ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ⚡️ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک⚡️ 🎄أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
°🦋 • . ↺متن دعای عهد↯❦.• . «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» . °↵❀اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. . °↵❀اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. . °↵❀اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ . °↵❀حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. . •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ . •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ . •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان {♡ @Banoyi_dameshgh ♡}
🌸 امام‌علےعلیه‌السݪام : مبادا مرگ در حالے به سراغت آيد كه تو از پروردگارت در طلب دنيا گريخته باشے غررالحكم ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh ________________________ •~
شهيد حسـن ابوالقاسمي: هوشيار باشيد، همان‌طور كه امام عزيزمان فرموده‌اند: خطر براي اسلام بيشتر از داخل است، تا خارج» پس مواظب باشيد. اگر در صحنـہ باشيد و وحدت كلمـہ شعار شما باشد، خطر شما را تـہديد نخواهـد كرد.✺ ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh _________________ •~
میان آرزوی تو و معجزه ، دیواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزویت برسی با تمام وجود به او کن. هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد. ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم به خدا… ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh ____________________ •~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ 🖇•[💗] بهش گفتم : " پسرم ؛ تو به اندازه کافی جبهه رفتی ، دیگه نرو ؛ بزار اونایی برن که نرفته اند .. " چیزی نگفت و یه گوشه ساکت نشست ... صبح که خواستم نماز بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد ، بهم گفت : " پدر جان ! شما به اندازه کافی نماز خوندی بذارین کمی هم بی نماز ها ، نماز بخونن .. " خیلی زیبا منو قانع کرد و دیگه حرفی برای گفتن نداشتم .. .. منبع : نرم افزار خادم شهدا (خاطرات کوتاه شهدا) ✨______|[🦋]|______✨ @Banoyi_dameshgh ✨______|[🦋]|______✨
سلام خدمت بزرگوار راس ساعت ۴ ان شالله دو پارت داریم 😉
‼ پاڪ بۅدن‌ بہ‌ این‌ نیسٺ کہ ٺسبیح‌ بردارۍ ۅ ذڪر بگۍ.. پاڪۍ بہ‌ اینہ‌ ڪہ‌ ٺۅ مۅقعیٺ گناھ؛ از‌‌ گناھ‌‌ فاصلہ‌‌ بگیرۍ! . . . ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ☆🌸💕 @Banoyi_dameshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ابلیـس‌وقتـی‌نتوانـدبـه‌کسـی‌بگویـد بیـاخـراب‌شـومـدام‌می‌گویـد : تـوالان‌خـوب‌هستـی !! اورادرهمیـن‌حـدمتوقـف‌می‌کنـد درحالـی‌کـه‌ایـن‌مـرگ‌ایمـان‌وهلاکـت انسـان‌اسـت✋🏻💕 :) ـــــ‌استـادپنـاهیـان🖇📮ـــــ ❣بر چهره دلربای مهدی صلوات❣ ‌♥️•╣ @Banoyi_dameshgh╠•♥️
Γ📲🍃•• | | شهرِمن‌پُرشده‌ازخَنده‌هآیَت ‌میدانم‌که‌نگآهت‌ جوابِ‌دِلتَنگی‌های‌مارامیدهد💔(: ✌️🏽!'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بزرگواران تا پارت ها به دستتون برسه ۵ تا صلوات برای سلامتی آقات امام زمان بفرست 😉 @Banoyi_dameshgh
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part131 تا صبر کنیم که مجتبی بیاد و بدونیم درب بانوان کجاس
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> با هم سلام کردیم و نگار لپم رو کشید و گفت: مگه قول نداده بودی خونه خودم رفتم بیای، ولی حتماً یه شب شما این عروس خانم با آقاش دعوت می‌کنم البته آقا رضا گفته یه شب رفیقای من ورفیقای خودش رو دعوت میکنه حتما شما رو دعوت می کنم + ممنون عزیزم خوشحال شدم دیدمت از اون موقع که عروسی کردی کم پیدا شدی؟ -وا زهره باور کن ما رو یک دقیقه ای میتونی پیدا کنی خودت از بس که سر توی درسه مادر نمیبینی هردوتاشون خندیدنو با هم جور شدن مثل قبل من اصلا تغییر کرده بودم انگار باهاشون بور نمیخوردم شاید به خاطر این بود که او ازدواج کرده بودند و من هنوز مجرد بودم ولی اینو میدونم که چند هفته میشه که احساس می کنم افسردگی گرفتم.... همراه بچه ها چای و خشک خوردیم و همسر نگار برای زنگ زد و گفت بیاد در همین حین مجتبی تماس گرفت و گفت بریم بیرون کفش هامون رو از نایلون درآوردیم پوشیدیم خداروشکر خیلی بهم خوش گذشت حس سبک شدن کردم ، همین طور سه تایی یه کنار ایستاده بودیم که نگار و ساره داشتند با هم حرف میزنن منم با چشمام دنبال مجتبی میگشتم که روی خودم حس سنگینی نگاهی رو کردم . هر لحظه فکر میکردم یک نفر داره بهم نگاه میکنه رو اون طرف کردم که دیدم دم در یک نفر نشسته روی صندلی و داره نگام میکنه هوای کمی سرد بود چشام یه جوری شده بود ولی کمی که چشمم رو زوم کردم دیدم آقا مصطفی ، سرم رو اون طرفی کردم و نگاهش نکردم قلبم تپشش به صد رسیده بود نمیدونستم الان باید چیکار کنم هزار بار به خودم نفرین کردم که مثل نگار توی خونه نقاب داشتم و نزدم ؛پس چرا این مجتبی نمیاد. اصلا نمی دونستم الان کجا ایستادم هم ذوق داشتم که دیدمش هم خجالت میکشیدم کنار ساره اینا ایستاده بودم والکی سرم و تکون میدادم که انگار دارم حرف اونا روگوش میدادم دلم میخواست رومو سمت آقا مصطفی کنم ببینم واکنشش با دیدنم چیه ولی باز بیخیالش میشدم همینطور ایستاده بودیم که مجتبی اومد سمتمون و با نگار سلام کرد پشتش آقا رضا هم•••••••••••••••••••• ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part132 با هم سلام کردیم و نگار لپم رو کشید و گفت: مگه ق
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> به همون پیوست انگار حس می کنم آقا رضا باهام بهتر شده و سلام میکنه و از این اخم ها نداره ولی هنوز سنگین برخورد میکنه برام مهم نیست، همه با هم خداحافظی کردیم و قرار شد یه روزی به خونه نگاراینا بریم..... من و ساره جلو می‌رفتیم و مجتبی پشتمو میومد آخرین لحظه رفتن به سمت آقا مصطفی و چند ثانیه ایی نشدکه با سرعت به سمت مون برگشت، نفس راحتی کشیدم داشتم از استرس میمردم؛ مجتبی بهمون سوئیچ داد و من هم همین طور داشتم به کارهای مجتبی نگاه می‌کردم که به ساره گفت: ساره جان شما برو عقب بشین من آقا مصطفی رو بیارم جلو بشینه کسی نیست این بنده خدا را ببره خونه ،با این حرفش چشمام سیاهی رفت. وای خدای من تازه راحت شده بودم که مجتبی رفت ومن و ساره پشت سوار شدیم و منتظر شدیم که مجتبی اینا حرکت کنیم. چند دقیقه شد که مجتبی آقا مصطفی اومدن مجتبی اون سمت کتف آقا مصطفی رو گرفته بود که پاش گچ بود همین طورداشتند حرف میزدن ومیومدن ، به سمت ماشین اومدن که آقا مصطفی رفت کنار دیوار ایستاده و مجتبی اومد سوار ماشین شد و ماشین و یکمی برد جلوتر تا آقا مصطفی راحت‌تر بتونه سوار شه،بعد مجتبی پیاده شد که کمکش کنه که در همین حین شیشه سمت نگار ضربه خورد هردو رومون و اون طرفی کردیم که عمه و دختر عمه ساره بودن ساره پیاده شد و آقا مصطفی سوار شد مجتبی هم رفت سراغ سلام کردن با عمه و دختر عمه خانمش من و آقا مصطفی تو ماشین تنها نشسته بودیم آقا مصطفی یه سرفه ایی کردو سلام کردم منم دیگه مجبور شدم سلام کنم ..... چشمم به ساره و مجتبی بود وای خدلی من چقدر استرس دارم یک لحظه توی فکرم چیزی گذر کرد که چرا نباید به چیز های خوب فکر کنم ?? به بوی عطر آقا مصطفی که کل فضای ماشین رو گرفته بود ،یه جایی خونده بودم عطر آدم عاشق میکنه .......... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ویدئویی تاثربرانگیز از شستشوی فرش‌های مسجد شیعیان قندهار که در اثر حمله تروریستی در آن ۹۰ شهید و مجروح بر جای گذاشته شد💔 ‼️ 🖐🏽 ❣بر چهره دلربای مهدی صلوات ❣ ‌♥️•╣ @Banoyi_dameshgh╠•♥️