eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿' ° . حضرت‌رسول‌اڪرم‌فرمودند‌هرشب پیش‌ازخواب↓🌙 - 1. قرآن‌راختم‌کنید [=٣‌بارسوره‌توحید]🌱 - 2.‌پیامبران‌راشفیع‌خود‌گردانید ۱‌بار↓ [ اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌ال‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم اللهم‌صل‌علی‌جمیع‌الانبیاء‌والمرسلین‌]♥️ - 3. مومنین‌راازخودراضی‌کنید ۱بار↓ [اللهم‌اغفر‌للمومنین‌والمومنات]🍃 - 4. یک‌حج‌‌ویک‌عمره‌به‌جاآورید ۱ بار↓ [سبحان‌الله‌والحمد‌لله‌ولااله‌الا‌الله‌والله‌اکبر]✨ - شبتون‌مھدی‌پَـسند^^💚'! •
🦋─═हई╬ شب همگی حیدری🕊🌑 فردا میایم پر انرژی✋🏻🥀 ایده و پیشنهاد های خودتون رو با ما در میون بگذارید 🖋 @ya_zeinab09 صبور باشید 🕊🥀 وضو قبل از خواب یادتون نره🏴 🖇یاعلی علیه السلام 🏴 التماس دعا سر نماز هاتون مارو فراموش نکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• . سرصبح‌بردن‌نـٰام [؏] بن‌ِعلـے‌ میچسبد…! السَلآمُ‌علیك‌یـٰا اَبـا عَبْدِاللهـ وَعلی‌الارواحِ التے‌حلٺ‌بفنـٰائِكَ‌علیكِ‌مِنی‌سلآم‌‌اللهـ اَبدا مـٰابقـیتُ‌وَبقےاللیل‌وَالنَھـٰاروَلاجَعلہُ‌اللھ‌آخِر الْعَھدِمنـے لِزِیـٰارَتِکُـم…! السَلامُ‌عَلـےالحُسَین‌‌وَعَلیٰ‌علـےبنِ الحُسَین وَعَلیٰ اَولآدِالحُسَینِ‌وَعَلےاصحـٰابِ‌الحسین‌؏ . . هرصبح‌سـلام‌بھ‌آقـٰا🖐🏼🍃'! •السلام‌علیک‌یابقیہ‌اللھ‌فےارضھ؛°السلام‌علیک‌یا‌حجةاللھ‌فےارضھ؛ •السلام‌علیک‌یا‌الحجة‌اللھ‌الثانےعشر؛ °السلام‌علیک‌یا‌نور‌اللھ‌فےالظلمات‌الارض؛•السلام‌علیک‌یا‌مولای‌یا‌صاحب‌الزمان؛ °السلام‌علیک‌یافارس‌الحجاز؛ •السلام‌علیک‌یا‌خلیفہ‌الرحمن‌و‌یا‌ °شریڪ‌‌القرآن‌و‌یاامام‌الانس‌و‌الجان آقایِ‌من . .🌸'
°🦋 • . ↺متن دعای عهد↯❦.• . «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» . °↵❀اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. . °↵❀اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. . °↵❀اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ . °↵❀حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. . •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ . •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ . •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان {♡ @Banoyi_dameshgh ♡}
~حیدࢪیون🍃
#هر_روز_یک_آیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡️دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود⚡️ 🌻 اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، 🌻 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، 🌻 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ . ⛅️ دعای غریق⛅️ 🌸 دعای تثبیت ایمان درآخرالزمان 🌸 ⚡️یا اَللَّهُ یا رَحْمن یا رَحِیمُ⚡️ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ⚡️ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک⚡️ 🎄أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
ـ ‹ 💭!› ـ ‌ یاحۍیاقیــــوم ‌ "ذڪراین‌روزموجب‌عزت‌دائمۍاست💕"
° خوشبَختِی یَعنی جِلُویِ اِمآم زمآنِت♡ وآیسی وبِگی : آخَرین گنآهَمویادَم نمیآد . . .🍃 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀••┈••❈✿♥️✿❈••┈•• ☀ { @Banoyi_dameshgh}🔚 💠 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ایام مبارک و فرخنده ولادت پیامبر عشق و رحمت مبارکباد. ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀••┈••❈✿♥️✿❈••┈••❀ ☀ { @Banoyi_dameshgh}🔚 💠 💠
🌸 امیرالمؤمنین عليه السلام: صُحبَةُ الأَخيارِ تَكسِبُ الخَيرَ كَالرّيحِ إذا مَرَّت بِالطّيبِ حَمَلَت طيبا همنشينى با نيكان، نيكى مى آورد، مثل باد كه چون بر بوى خوش بگذرد، با خود، بوى خوش مى آورد ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh ______________ •~
🌷 شهید چمران: سخن: خداوندا مرا فقیری بی نیاز گردان تا زیبایی های مادی چیزی از عظمت تو در نظرم نکاهد. ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh ____________ •~
شعاع مهربانیت را روز به روز زیادتر کن، آنقدر که روزی بتوانی همه را در آن جای دهی آن وقت تا فاصله ای نیست ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh ____________ •~
🌸 هرچیزی رهایش کنی پژمرده می شود به جز که اگر رهایش کردی، خودت پژمرده خواهی شد خدایا قرآن را بهار دلهای ما قرار ده 🤲 ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏🌸↷ ➜ @Banoyi_dameshgh ______________ •~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـ عآشقی‌بلدی؟! ـ میدونی‌چطوری‌بایدعاشقی‌کنی(:؟ بلدی‌ازدُنیآت‌دل‌بکنی؟!^^ میتونےچشم‌وزبونُ‌قلبتو همھ‌روبزنی‌بہ‌نام‌یه‌نفر . . . وبراش‌عاشقی‌کنی؟! ابراهیم‌هادی‌رومیشناسی؟! صدرزادھ؟! ازکدومشون‌بگم؟!🌱' ـ میدونی‌معشوقشون‌کی‌بود…چی‌بود؟! یھ‌جنسِ‌نآب..عشق‌خالص":)♥️🌿 رفیقِ‌من : 'سعی‌کن‌یجوری‌زندگی‌کنےکهـ خداعـاشقت‌بشهـ؛‌اگہ‌خُداعاشقت‌بشہ، خوب‌توروخریداری‌میکنھ((:🕊 ❣بر چهره دلربای مهدی صلوات❣ ‌♥️•╣ @Banoyi_dameshgh╠•♥️
سلام خدمت بزرگواران امروز راس ساعت ۴ ان شالله ۳ پارت داریم یکی جبرانی 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفیق جان 😊 ناشناس آوردیم تا بشنویم صداتونو و جوابتونو بدیم حرف ها و سوالاتتو بگو جواب میدیم : https://harfeto.timefriend.net/16341081670451 جوابتو از اینجا بگیر 👇 @HEYDARIYON3134
[• 💌•] ـ✍🏽امام باقر «علیھ‌السلـام» میفرمایند: از این بدتر نیست کھ جوان مسلمانے بھ خواستگار؎ دختر برادر مسلمانش برود اما پدر خواستگار بھ خاطر فقر و کم پولے خواستگار را رد ڪند و بگوید من از تو ثروتمندترم و تو هم شان و هم مرتبه من نیستے💔🚶🏻‍♂. - مستدرک‌الوسائل‌باب۱۷📚..:) ❣بر چهره دلربای مهدی صلوات❣ ‌♥️•╣ @Banoyi_dameshgh╠•♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بزرگواران تا پارت ها به دستتون برسه ۵ تا صلوات برای سلامتی آقات امام زمان بفرست 😉 @Banoyi_dameshgh
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part133 به همون پیوست انگار حس می کنم آقا رضا باهام بهتر
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> به موهاش نگاه میکردم به قول ساره چقدر خوشحالم همسر آینده ام کچل نیست از اینکه موهاش با ریشش زیبا اصلاح کرده بود و یکسان بود خوشم میاد موهاش توی شلمچه زیر آفتاب قهوه ایی تیره نشون میداد ولی الان توی ماشین سیاهه،آخه چقدر خنگم چون ماشین نوری نداره و تاریکه ،خداروشکر که پشتش نشسته ام و اون نمیتونه من و ببینه ؛یکدفعه ایی یاد این افتادم که خودم سوار تاکسی میشدم آینه بغل دست می تونستم ببینم یعنی چشمم را به آینه دوختم چشمای آقا مصطفی به عقبه یاعلی چه گندی زدم یه سرفه کردم موبایلم رو روشن کردم به بهانه اینکه دارم چیزی می بینم و انگار چیزی نبوده ولی از داخل داشتم داغون میشدم چقدر امروز گند زدم مجتبی و ساره خداحافظی کردند و سوار شدن من خودم رو یه کمی به سمت ساره کشیدم تا تو آینه بغل معلوم نشم.... -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- از زبان مصطفے💓 با علی به هیئت رفتم و بچه ها خیلی اصرار کردند مداحی بخونم ولی گفتم نه بعد از سخنرانی حاج آقا محمد یکی از بچه های هیئت اسمش محمد بود مداحی خوند و مراسم تمام شد که چای خوردیم یکدفعه تلفن علی زنگ خورد و باید میرفتم دنبال خانمش که خونه پدر خانومش بود از آن خیلی عذرخواهی کرد و منم ازش خواهش کردم من رو ببره دم در حیاط روی صندلی بشینم تا حداقل یکی از بچه ها یا منو ببره یا آژانس بگیرم. با کمک علی رفتم و روی صندلی نشستم هوا سرد بود بچه ها اومدم بیرون خانم ها هم اومدن که چشمم خورد به یه نفر که این ور و اون ور رو نگاه می کرد نگاه کردم دیدم درسته خود زهره خانومه چقدر به صورت عروسکیش روسری سیاه میاد و چهره اش رو قشنگ تر میکنه همینطور محو این دختر بودم و داشتم نگاه میکردم اونم انگار دنبال یه نفر می گشته که روش و سمت من کردو چشم تو چشم شدیم تا من و دید یکدفعه صورتش رو سمت خانم مجتبی کرد و دیگه روش و سمت من نکرد از کاراش خیلی دلم خندم میگیره واقعاً دختر......... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part134 به موهاش نگاه میکردم به قول ساره چقدر خوشحالم همسر
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> شیطونیه ولی خوبیش اینه که جلوی نامحرم دختر سنگین و ساکتی میشه..... رضا و مجتبی از درب آقایون اومدن بیرون و رفتن به سمت خانم هاشون بعد از هم خداحافظی کردند و رضا و خانمش از اونا جدا شدند رضا اومد سمت من و من با خانم سلام علیک کردم و رضا اومد کنار گوشم گفت منو ببره منم گفتم نه نمیخواد خیلی اصرار می‌کرد که گفتم اینجا کار دارم. رضااینا رفتند و مجتبی اومد سمتم خانم زهره خانوم با هم رفتم بیرون از حیاط. - داداش من میرسونمت صبر کن الان میام حتی نذاشت بهش بگم از حیاط رفت بیرون دیگه ندیدم چی شد بعد دوباره برگشت پیشم بهش گفتم: نه نمیخواد مجتبی جان برو باید برید خونه دیر وقته آژانسی میگیرم،، ولی هیچ جوره قبول نکرد و عصا را به دستم داد زیر بغلم را گرفت و بلندم کرد با هم به سمت ماشینش رفتیم... خانومش و زهره خانوم داخل ماشین نشسته بودند مجتبی بهم گفت که کنار دیوارایست کنم تا ماشین رو یکمی جلوتر ببره تا راحت‌تر سوار بشم مجتبی جلوتر رفت که دو تا خانم به سمت ماشینش اومدن بعد به سمت خانم مجتبی ضربه زدن که خانم مجتبی پیاده شد تو همون حین مجتبی اومد به سمت منو بهم کمک کرد تا سوار بشم سوار ماشین شدم عصارو بهم داد و در ماشین رو بست به سمت اون خانم ها رفت و شروع کرد به احوالپرسی کردن من و زهره خانوم تو ماشین تنها موندیم از آینه بغل داشتم به چهره اش نگاه می کردم که پر از استرس و نگرانی بود الکی سرفه کردم و سلام کردم که برعکس تصورم جواب سلامم را داد اما صداش انگار نگران بود نمیدونم چرا حسم بهم میگه زهره خانوم بهم علاقه ای نداره امشب توی روضه گفتم مادرجان اگر زهره خانوم بهم علاقه داره و قرار من و ایشون مال هم باشیم شما بهم نشون بده تا بفهمم ایشون هم بهم علاقه داره نمیدونستم قرار امشب ......... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> ایشون را ببینم قطعاً دعا می‌کردم همین امشب این اتفاق بیفته توی همین فکرا بودم که دوباره به آیینه بغل نگاه کردم که دیدم چشماش روی پشت سرم زوم شده و داره نگاه میکنه و لبخند میزنه با این لبخند صورتش زیبا شده بود، مادر جان یعنی این همون اتفاقه یه نفس عمیق کشید و دوباره به پشتم زوم شد نمیدونم چه فکری داشت می کرد که این فکر انقدر شیرین بود که چند دقیقه پیش اون همه نگرانی و استرس را از یاد برده بود و لبخند می زد.یک لحظه لبخند از روی لبش پرواز کرد ، این دختر چه شده بود امشب!!!؟ یکدفعه دوتا چشماش اومد سمت آینه به چشمای من برخورد کرد که سرش و آورد پایین و خودش را الکی مشغول کاری کرد باورم نمیشد این دختر زود می‌فهمید که دارم نگاش می کنم بعد از نوری که به صورتش می خورد متوجه شدم موبایلش را روشن کرده منم بیخیال نگاه کردن بهش شدم اگر خواست خدا باشه و نگاه مادرم زهرا قطعا بعد فاطمیه به هم میرسیم. اگر که ⇦ولش کنیم به چیزهای منفی نباید فکر کرد اصلا...... مجتبی و خانم سوارشدن و کمربند و بستم اومدن یه لحظه از آیینه یه نگاه به زهره خانوم کنم که از دیدرس من رفته بود. مجتبی من رو تا دم در خونه پیاده کرد و خیلی اصرار کرد که بهم کمک کنه تا وارد خونه بشم ولی ازش خواهش کردم که بره ،مجتبی واقعا مثل یه برادر میمونه برام کلید انداختم و وارد حیاط شدم که برق اتاق ها خاموش بود مگه ساعت چنده؟؟؟ یواش روی پله نشستم و کفشم و در آوردم و از عصا رو گرفتم که بلند بشم سر خوردم و با کله افتادم روی پله شانس آوردم دستم و درجا به زمین گرفتم و گرنه سرم نصف می شد با صدایی که من ایجاد کردم مامان دویدتو حیاط . - مصطفی چی شد ببینمت منی که هنوز توی همون حالت بودم تونستم فقط بگم هیچی نشده خوبم مامان زیر بغلم را گرفت و بلندم کرد ایستادم که حس کردم گوشت تنم داره میلرزه شد به خاطر اینکه شوکه شدم از زمین خوردنم بالاخره رفتیم تو اتاق•••••••••• ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا