eitaa logo
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
462 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
13.4هزار ویدیو
131 فایل
🌸 ظـ‌ه‍وࢪ بسیاࢪ نزدیک استــ :( @Beh_to_az_door_salam ادمین تبادلات: @ya_zah_raa مدیر اصلی @Asmahasani12 ادمین رمان @Loiaa009979
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 علت عجیب ترس از مرگ... آیت الله مجتهدی طهرانی رحمت الله علیه ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ╭─🌿✨🔥────• │ ╰➛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کلیپی با موضوع فشار قبر استاد الهی قمشه ای حتما ببینید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ╭─🌿✨🔥────• │ ╰➛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡بعد از خودکشی چی میشه..؟!💡 . 💠 دکتر سید محسن میرباقری 🔷 خلاصه مطلب کلیپ : . 🔸 کسانی که خودکشی میکنند، در پیشگاه خداوند با مجرمین تفاوتی نمیکنند . 1️⃣ همانند مجرمین سخت جان میدهند. 2️⃣ چهره‌ی فرشته‌های مرگ برای این افراد خشن است. پس خود را میبازند و حالت تسلیم به خودشان میگیرند. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ╭─🌿✨🔥────• │ ╰➛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 به یاد پدران و مادران آسمانی حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی 🔸 اگر پدر یا مادر شما از دنیا رفتند مبادا اون ها رو فراموش کنید. 🔸 انجام کارهای خیر و هدیه ثواب به روح پدر و مادر، رو یادمون نره ... بعضی ها پس از مرگ پدر یا مادر، عاق والدین می شوند، چون در دنیا به یاد اون ها نبودند. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ╭─🌿✨🔥────• │ ╰➛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅بیشترین عامل بیماری جسمی و مرگ 🔰 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ╭─🌿✨🔥────• │ ╰➛
✍ امام على عليه السلام: شما به انجامِ درست و صحيح كارها نيازمندتريد تا درست و فصيح ادا كردن سخنان 📚 غررالحكم حدیث3828 ✨ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ╭─🌿✨🔥────• │ ╰➛
🔺حدیث روز پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله: ▫️كسى كه با معصيت خدا به دنبال كارى باشد، از مطلوب خود دورتر و به آنچه از آن مى ترسيده است نزديكتر گردد مَن حاوَلَ أمراً بِمَعصيَةِ اللّهِ كانَ أبعَدَ لَهُ مِمّا رَجا و أقرَبَ مِمّا اتَّقى 📙بحارالأنوار جلد77 صفحه178 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ╭─🌿✨🔥────• │ ╰➛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گلایه یک مادر بعد از مرگ، از فرزند 🎤 استاد عالی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ╭─🌿✨🔥────• │ ╰➛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『 🎥🪴』 کلیپِ شهید احمد مشلب✨ رُفَقا این کلیپو اگه ده بارم ببینی بازم کمه... ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽سخنرانی استادرائفی پور درموردشهدا😔🌷🌷 خدایاروزیمون کن......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من همش گریم میگیره واسه ی کربلا ... ❤️ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
4_5987574561158203013.mp3
4.56M
⁽﷽⁾ °•|🌱『🎼🎶』🌱|•° ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ آقا بزار بمونم همیشه مبتلاتون میشه منم بمیرم به عشق کربلاتون 🎙سید مجید بنی فاطمه 🚩السَّلام‌علےالحسین(ع) 🚩وعلےعلےبن‌الحسیـن(ع) 🚩وعـــــلےاولادالحسیـن(ع) 🚩وعلےاصحاب‌الحسیـن(ع) ─━━━⊱✨✿✨⊰━━━─ ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
یه‌بلیط‌به‌کربلا " ترجیحاً‌بدون‌‌برگشت:) ! ❤️ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال دلم بده صبرم سر اومده..؛ تو هم منو نخای بگو کجا برم❤️‍🩹 ❤️ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
زهرایِ حیدر ؛ بعد تو دنیا نمیسازه به ما، دنیایِ حیدر (:💔 🖤 ⃟ ⃟🏴¦↭ 🏴 ⃟ ⃟🖤¦↭ •┈••✾🍂🥀🍂✾••┈• ╔═•══❖•ೋ° ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «دلیل غیبت امام مهدی» 👤 کلیپ مهدوی استاد رائفی پور 🔹 دلیل غیبت امام زمان چیست؟! 🔹 ما برای ظهور چکار باید کنیم؟! 🔺 شبکه سازی و کادر سازی برای امام 🔹 می‌نویسم که شب تار، سحر میگردد 🔸 یک‌نفر مانده از این‌قوم که برمیگردد ❤️ امام زمان علیه‌السلام: در تعجيل فرج بسیار دعا كنيد كه تعجيل در فرج، گشايش كار خود شماست. ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
میگفت: گاهی‌درهیئت‌ها‌یک‌قطره‌اشک برای‌ارباب‌را‌به‌من‌هدیه‌کنید،ازهمه‌چیز برایم‌بالاتراست آن‌را‌به‌تمام‌بهشت‌نمیفروشم... :)♥️
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
که حتی بایکی ازاین شاهدهاهم که خود محمدرضابودوحالایکی ازسربازهای خودش ازنزدیک آشنابشن قمست داستانها
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 - پنجاه ویکم 1⃣5⃣ وامشب داستان آقا دامادی که به خاطرتزئین ماشین عروسش باعکس شهدا ازدست شهدای عزیزمون دو عددهدیه گرفت 26شهریورماه:سال1396 عروسی برادرم بود ومابدون اینکه باخبرباشیم ازتصمیم برادرم برای تزئین ماشین عروس باعکس شهدا درست همان روز26شهریورماه قبل نمازصبح توخواب دیدم که عروسی تموم شده وداشتیم به سمت درخروجی تالارمیرفتیم وقتی نزدیک شدیم دیدم که شهیدمحمدرضاشفیعی وشهیدمحسن حججی زیریک نورمهتابی خیلی خیلی نورانی ایستاده بودن وکنارشون هم یک ماشین پارک بودوداخل ماشین پشت فرمان یکی نشسته بود وقتی آقادامادازدرخروجی تالاررفت بیرون شهیدشفیعی وشهیدحججی نزدیک شدن و اشاره به دامادکردن تانگه داره ووقتی نگه داشت بادامادسلام واحوال پرسی کردن وتبریک گفتن او رابردن پای عکسهای خودشون که روماشین عروس بودوهرکدوم یک مُهری را ازجیب خودشان درآوردن وپای عکس خودشان یک مهری زدن ووقتی من به مهرهای خورده روی عکسهانگاه کردم دیدم که نقش اون مهرها نقش بین الحرمین وگنبدهای امام حسین هست ویک نوشته که نوشته شده بود هدیه کربلا دامادهم بادیدن این مهرهای کربلاکلی خوشحال شد وبعدهم این دوشهیدعزیز داماد را راهی وسوارماشین عروس کردن وخودشان هم سوارماشین خودشون شدن وهمراه ماشین عروس ازپشت سرحرکت کردن مسیرخونه پدرم که به سمت جاده مشهدبودتافلکه قوچان وازاون فلکه مسیرروستاومشهدازهم جدامیشد که شهیدمجیدقربانخانی ماشین رانزدیک ماشین عروس کرد ازسمت دامادکه شهیدحججی سرش راازپنجره ماشین بیرون آوردوبه دامادگفت که مسیرماازاینجابه بعدجدامیشه ازشما. وبراش کلی آرزوی خوشبختی کردوبعدهم گفت مامیریم به سمت مشهد وزیارت دلم واسه آقاامام رضاخیلی تنگ شده وبعدهم حرکت کردن سمت مشهدوماهم سمت روستاحرکت کردیم گفتم شهیدقربانخانی بله کسی که پشت فرمان ماشین شهدانشسته بودخودش هم شهیدبودواونم شهیدقربانخانی که من هنوزعکس شهیدقربانخانی راندیده بودم وآشنانبودم که بعددیدن عکسش دربیداری به آقادامادگفتم همین شهیدبود خلاصه زمانی که توخواب شهیدحججی خداحافظی کردورفتن سمت مشهد من یهویی تازه توخواب متوجه شدم که دارم خواب میبینم واون شهیدحججی هست که به تازگی هاشهیدشده وباشهادتش غوغایی بپاکرده بود تایادم اومدخواب میبینم واونم شهیدحججی بودتپش قلب عجیبی گرفتم وبه گریه افتادم که باصدای گریه های بلندخودم ازخواب بیدارشدم ودستم هم روی قلبم بودکه احساس میکردم هرلحظه قلبم میخوادازقفسه سینه ام بزنه بیرون وحالم خیلی خیلی بدبودوهنوزگریه میکردم که برادرم وارداتاق شدومتوجه حال من اومدبه سمتم وروبه روم تقریبا رودوتاپانشست وپرسیدچی شده چراگریه میکنی نکنه بازخواب شهید محمدرضارادیدی تااین راگفت گریه هام شدیدشدوپشت سرهم ازش پرسیدم عکسهای شهدارامیخواستی چیکارکه چندوقت پیش بهم میگفتی هرچی عکس ازشهید محمدرضاوشهیدحججی دارم رابرات بفرستم راستشوبگومیخواستی چیکار تااین راگفتم برادرم نشست روزمین وبابغض وچشمان پرازاشک گفت میخواستم واسه تزئین ماشین عروس نکنه راضی نیستن آره گفتن این کاررانکنم تااین راشنیدم ودیدم خوابم واقعی بودوتزئین ماشین باعکس شهدابود گریه هام بیشترازقبل شد وگفتم نه برعکس خیلی خوشحال بودن وراضی که حتی بهت دوتاکربلاهدیه دادن واگرواقعی بشه خوابهام مثل همیشه ان شاءالله کربلاقسمتت میشه واگرهم کربلاقسمتت نشه ثواب کربلارابردی به خاطراین کارت برادرم تااین راشنیداونم ازخوشحالی زدزیرگریه وبعدکه کمی آروم شدگریه هامون برادرم گفت اگه بهت نگفتم فقط میخواستم یهویی ببینی وخوشحال بشی ویک دلیلش هم این بودکه بقیه متوجه نشن باحرفهاشون یه وقتی منصرفم کنن یامامان وبابا سرسوزنی ناراضی باشن ازاین کارم..بعدمن گفتم بابقیه کاری ندارم ولی بایدمامان باباازالان متوجه بشن تاشب بعدمتوجه شدن یهویی ناراحت نشن درحضورمهمان ها البته میدونستم که ناراحت نمیشدن درکل جامیخوردن وهمه متوجه میشدن مامان وباباخبرندارن به همین دلیل گفتم بامن ومن بهشون میگم توخیالت راحت وبعدرفتم ازاتاق بیرون مامان آشپزخونه بودتانگاهم کردگفت گریه کردی نکنه بازخواب دیدی بازبغضم ترکیدوگفتم بله چه خوابی هم
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 #قسمت- پنجاه ویکم 1⃣5⃣ وامشب داستان آقا دامادی که
. نگران شدپرسید چی شده؟؟ گفتم مامان یه چیزی میگم اول قشنگ گوش بده بعدجواب بده وجریان خواب وکاربرادرم به خاطرماشین عروس رابراش گفتم،،مامان بعدشنیدن حرفهام هم خوشحال شدوهم کمی ناراحت وفقط گفت من باکارشهدایی وباشهداخودت میدونی که مخالف نیستم ولی خب نمیشدحالابرادرت این کاررانکنه همین امشب وببین چقدرحرف بشه توعروسی تااین رامامان گفت گفتم همین دیگه همش میگیم مردم مردم آدم شهدایی اونیکه به حرف مردم گوش نکنه وقتی میدونه کارش درسته ومامان شماهم بایدافتخارکنی وحتی اگرکسی هم چیزی گفت در آرامش کامل جواب بدی وحتی بگی افتخارمیکنم به کارپسرم به مامان کمی حق میدادم دلهره داشته باشه چون برادرم اولین دامادقوچانی بودکه ماشین عروسش راباعکس شهداتزئین میکرد.. ❤️ ...
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
. نگران شدپرسید چی شده؟؟ گفتم مامان یه چیزی میگم اول قشنگ گوش بده بعدجواب بده وجریان خواب وکاربرادر
🌸بسم رب الشهداءوالصدیقین🌸 ✍داستان:حقایق پنهان📖 ودوم2⃣5⃣ به مامان کمی حق میدادم دلهره داشته باشه چون برادرم اولین دامادقوچانی بودکه ماشین عروسش راباعکس شهداتزئین میکرد.. شب همان روزی که خواب دیده بودم عروسی بود وآقادامادهم بعدمتوجه شدن خواب من خوشحال تر ازقبل وبااطمینان اینکه دیگه شهداهم ازکارش خوشحال هستن درپوست خودش نمی گنجید وباکلی ذوق وشوق ماشین رابرده بودگذاشته بودواسه تزئین وعکس شهدا راهم داده بودبامنظره خوشگل ومدل قلب چاپ کرده بودن وروی ابرهای اسفنج به صورت برجسته درست کرده بود ویک متن هم گفته بودتاپشت شیشه ماشین بنویسن واون متن این بود 🌷تمام شادی هایمان رامدیون خون شهداهستیم🌷 ساعت شروع عروسی فرا رسید وبعداومدن عروس ودامادبه تالار نیم ساعت نگذشته بودکه داخل تالاربین مهمون ها هم همه شد وداشتن ازماشین عروس برادرم صحبت میکردن کسایی که تاحدی خبرداشتن ازحضورشهید محمدرضادرزندگی ماوشهداراهم واقعی دوست داشتن بعددیدن ماشین عروس ویاشنیدن خبرداخل تالار ازخوشحالی میامدن سراغ من ومیگفتن احسنت به برادرت چقدرکارش جالب وعالی بود خداراشکرعروسی به خیروخوشی تموم شد که ازروزبعدعروسی متوجه شدیم که شب عروسی سمت آقایون متاسفانه بعضی هاچقدربرادرم رویه جورایی مسخره کرده بودن وکسایی هم گفته بودن چراعکس شهدای روستای خودمون راچاپ نکرده،،چون ازقضیه خوابهای من وشهید محمدرضابه جزشاید ده نفری بیشترهنوزتوروستاباخبرنبودن.. هشت روزبه نیت امام هشتم ازعروسی گذشته بودکه بعداذان مغرب تلویزیون روشن بودکه یکدفعه متوجه خبری شدم که اعلام کردن پیکرپاک شهیدمحسن حججی فردا چهارم مهر برای زیارت آقاعلی بن موسی الرضا واردشهرمشهدخواهدشد وساعت4بعدازظهرمراسم استقبال ووداع بااین شهیدبزرگواردرحرم امام رضابرگزارخواهدشد باشنیدن این خبرخشکم زد ویهویی یادخوابم افتادم که شهیدحججی توخواب خداحافظی کردوگفت دلم واسه آقاامام رضاتنگ شده مامیریم مشهدزیارت بااینکه همیشه خواب هام واقعیت میشد بازهم ازشنیدن این خبرو واقعیت شدنش تپش قلب گرفته بودم..وازشوق به مامانم گفتم وای مامان باورم نمیشه شنیدی اخبارچی گفت؟؟گفت اره پیکرشهیدحججی رافردامیارن مشهد گفتم مامان خوابم یادت هست روزعروسی داداش که گفتم شهیدحججی چطورخداحافظی کردوچیاگفت مامان هم چندلحظه خشکش زد و باچشمان پرازاشک گفت آره راست میگیا بلافاصله رفتم سمت گوشی تااین خبررابه داداش بدم چون سرکاربودومیدونستم که بی خبره ازاین خبری که اعلام کردن یادم نیست تماس گرفتم یاپیام دادم وخبررابهش گفتم درجواب گفت وای خدای من واقعامیگی؟خداراشکر گفتم آره باورم نمیشه ولی اون همیشه بیشترازخودم به خوابهای من ایمان قلبی داشت چون هرباربعددیدن خوابهام بلافاصله براش تعریف میکردم وبعدعین خوابهام اتفاق میفتادبه خاطرهمین دیگه شکی نداشت،،ولی من خودم به خاطرباورنکردن مردم ویاشایدباورنکردن پیغام گیرنده ها بااینکه هشت سااال خواب شهید محمدرضارادیدم استرس ودلهره داشتم همیشه بعدگفتن خبربه داداش بهش گفتم میشه فردابریم مشهداستقبال شهیدحججی داداش گفت من ازخدامه ولی فکرنکنم بهم مرخصی بدن چون کل مرخصی هاموتواین یک ماهه گرفتم به خاطرعروسی،،وبازهم مثل همیشه درادامه گفت غصه نخورقسمت باشه خداوخودشهیدحججی بطلبن حتمارفتنمون میشه.وشمامثل همیشه دعاکن فقط،صبح شدفکرکنم ساعت8یا9بودکه داداش تماس گرفت وگفت بهش مرخصی نصفه روزه دادن تاظهرکارکنه وبعدازظهربریم مشهد بهترین خبربودبرام وباورنکردنی که بامرخصیش موافقت کرده بودن گفت بعدنمازظهربیامنزل مامنم بعدازکارمیرم دنبال زنداداش که کلاسه میاییم باهم ناهارمیخوریم وتا2بعدازظهرحرکت میکنیم که ساعت4مراسم شروع میشه ان شاءالله بتونیم برسیم... الشهداءنوشت❤️ دارد....
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
🌸بسم رب الشهداءوالصدیقین🌸 ✍داستان:حقایق پنهان📖 #قسمت_پنجاه ودوم2⃣5⃣ به مامان کمی حق میدادم دلهره
🌸بسم رب الشهداوصدیقین🌸 ✍🏻داستان: حقایق پنهان📖 -پنجاه و سوم3⃣5⃣ روزچهارم مهرسال1396بود خداراصدهرازبارشکر که امام رضاوخودشهیدحججی مارا طلبیدن تاماهم دراین مراسم استقبال و وداع حضورداشته باشیم من همان عکس شهیدحججی راکه برای ماشین عروس داداش چاپ کرده بودراهم همراه خودم برداشتم که هنوز روی همان اسفنج ابری وبرجسته بود ماتاساعت سه ونیم رسیدیم مشهد ونزدیک حرم امام رضا (ع)پیاده شدیم خیابانهاپرازمردمی بودکه داشتن برای مراسم به سمت حرم میرفتن،ماداخل صحن شدیم هنوزخیلی شلوغ نشده بود وداداش تونست باعکس شهیدحججی بره صف های جلوسمت آقایون ومن وزنداداش هم سمت خانم هاکه حوض های آب وسکوهایی بود ما بالای سکوهاایستادیم تابتونیم مراسم راراحتترببینیم اون روزهمه مردم وما.هم خوشحال بودیم وهم غصه وماتم واشک به خاطرداشتن جوانهایی شجاع ودلاورهمچون شهیدحججی وبقیه شهدای مدافع حرم ومدافع وطن وناراحتی مابه این دلیل بودکه به طرزفجیح وسخت به شهادت رساندن جوانهای مابود به دست داعش ازخدابی خبرو کفار و بی دین وگرنه شهادت بهترین درجه واسه ماایرانی هاهست.. مخصوصابرای جوان های ما وبایدطوری راه درست راانتخاب کنن وپشت ولایت فقیه باشن که بادرجه شهادت با زندگی دنیوی خودشان خداحافظی کنن نه ساده مردن ماتاروز مراسم فکرمیکردیم که فقط سرشهیدحججی رابریده ان ولی اون روزمتوجه شدیم که دست های این شهیدبزرگوار راهم ازبدن جداکرده اند مراسم تمام شدوخیلی هااومدن سمت عکس شهیدحججی که دست خودم بود،باچشمهای پرازاشک ویاگریه دستی به صورت شهیدحججی میکشیدن والتماس دعامیگفتن ودرآخر هم میپرسیدن این عکس خریدین وازکجا؟؟چقدرجالب درست کردن درجواب میگفتم نه نخریده ایم عکس راچاپ کردیم روبنر وبرجستگیش هم به خاطراین اسفنج پشتشه ونشون میدادم آخه جالبی عکس بیشتربه خاطراین بودکه عکس شهیدحججی وشهیدقربانخانی درکنارهم بود در دوقاب قلبی شکل وقتی عروسی داداش بوددرست سه روزهم مانده بودبه ماه محرم وشهیدحججی دردهه اول ماه محرم زیارت امام رضا اومدوبعدهم تشیع شد ماه محرم وصفر اولین سال مشترک زندگی داداش وزنداداش تمام شدکه فقط دوماه ونیم اززندگی مشترکشون میگذشت ومن به خاطرخوابی که دیده بودم شهیدحججی وشهیدشفیعی هدیه کربلابهش دادن همش امیداوربودم که ماه محرم ویاصفر همان سال کربلا قسمت داداش بشه ونشد وچون خبرنداشتم ازآینده که خداوشهدا واسه داداش چه برنامه هایی راردیف کرده بودن واقعاکمی ناامیدشدم ازدیدن اون خواب ودوسال هدیه کربلا وباخودم میگفتم شایدکربلااصلاقسمتش هم نبوده واون خواب به معنی همان ثواب کربلابراش نوشته شده درپیشگاه الهی و اربعین سال1397مثل همیشه شهید محمدرضاکاری کردکه یه باردیگه جای شکی به خاطردیدن خوابهای من باقی نماند ❤️ ...