🔴 خواهی نشوی #رسوا همرنگ #جماعت شو!!
«ولی قرآن چیزی دیگه میگه:👇
*أكثر الناس ﻻ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ*"
👈بیشتر مردم نمۍدانند☄
*أكثر الناس ﻻ ﻳﺸﻜﺮﻭﻥ*"
👈بیشتر مردم ناسپاس اند☄
*أكثر الناس ﻻ ﻳﺆﻣﻨﻮﻥ* "
👈بیشتر مردم ایمان نمی آورند☄
*أكثرهم ﻓﺎﺳﻘﻮﻥ*"
👈بیشترشان گناهکارند☄
*أكثرهم ﻳﺠﻬﻠﻮﻥ*"
👈بیشترشان نادانند☄
*أكثرهم ﻣﻌﺮﺿﻮﻥ*"
👈بیشترشان اعتراض گرند☄
*أكثرهم ﻻ ﻳﻌﻘﻠﻮﻥ*"
👈بیشترشان تعقل نمۍکنند☄
*أكثرهم ﻻ ﻳﺴﻤﻌﻮﻥ* "
👈بیشترشان ناشنوای اند☄
*ﻭﻗﻠﻴﻞ ﻣﻦ ﻋﺒﺎﺩﻱ ﺍﻟﺸﻜﻮﺭ* "
👈و کم اند بندگانی که شاکرند☄
*ﻭﻣﺎ ﺁﻣﻦ ﻣﻌﻪ ﺇﻻ ﻗﻠﻴﻞ* "
👈و جز اندکی ایمان نمی آورند☄
پس نه تنها اکثریت نشانه حقانیت نیست بلکه در مورد زیادی اکثریت بر خلاف معیارهای الهی رفتار مےکنند.
ﷺ 🌹ﷺ🌹ﷺ🌹ﷺ 🌹ﷺ
بسم الله القاصم الجبارین
💐🌾💐🌾💐🌾💐 ♦️نماز رو همیشه #شمرده شمرده و با دقت میخوند، بهمون میگفت: اشکال کار ما اینه که برای همه
#خاطرات_شهدا🌷
🔰علیرضا دبستان را در #مدرسه عصر انقلاب عصر پهلوی آن زمان گذراند.
بسیار #تیزهوش و در عین حال پسری خندان😃 شلوغ و کمی هم اهل #شیطنت بود.
♻️معلم ها خیلی این پسر را دوست داشتند. یکی از #معلمها میگفت شیطنت از چشمای این بچه👫 می باره ولی چون درس و #اخلاقش خوبه ما هم دوسش داریم.
🔰دبستان که می آمدیم با اینکه خسته بودیم همه را #تشویق میکرد که مسجد🕌 برویم و نماز را به #جماعت بخوانیم بعد هم ناهار و بعد از آن مشغول بازی می شدیم. پایان دوران دبستان مصادف بود با #حوادث انقلاب ما کمتر به درس توجه می کردیم.
♻️علیرضا درس #نمی خواند اما چون توی کلاس خوب دقت می کرد همیشه نمراتش از ما بهتر بود.
با #پیروزی انقلاب وارد مقطع راهنمایی شد مدرسه #شهید ارباب در خیابان حکیم نظامی ثبت نام کرد.
🔰علیرضا آنقدر درگیر مسائل #انقلاب و فعالیتهای #مسجد و مسائل فرهنگی بود که کمتر به درس توجه می کرد با این حال سال اول با معدل بالا قبول خرداد شد. ✔️
♻️دوم راهنمایی سال آخر #تحصیل او بود در این سال معمولاً نیمههای شب✨
پس از پایان کار #بسیج به خانه می آمد صبح 🌤زود هم راهی🚶مدرسه می شد.
🔰در همین دوران بود که با راه اندازی انجمن اسلامی #مدرسه مشغول فعالیتهای سیاسی شد.
گروههای سیاسی مختلف نظام که در مدارس فعالیت می کردند #علیرضا را مانعی بر سر راه خود می دیدند لذا یک بار او را به قدری کتک زدند
♻️که کمتر کسی #تحمل آن را داشت با سر و صورتی خونین💔 راهی خانه شد اما دست از فعالیت هایش بر نمی داشت
نمیدانم که این به #پسر در روز چقدر استراحت میکرد.
🔰 تازه از این #سال برگزاری جلسه قرآن 📖و برگزاری اردو و فعالیت برای خانواده #شهدا در مسجد و تبلیغات بسیج هم به کارهایش اضافه شد. ⚡️
#شهید_علیرضا_کریمی🌷
#شهید_دفاع_مقدس
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
#صدا ... رفت تصویر ... رفت #یادت...!!! یادت اما نمی رود ... #هر_ثانیه...!!! دلتنگ 💔تراز دیروزم
#خاطرات_شهدا🌷
♨️پهلوان بی #مزار شهید ابراهیم هادی از زبان #خواهر شهید🌸🌱
🔱بعد از #ابراهیم حال و روز خودم را نمی فهمیدم ابراهیم همه ی زندگی من بود خیلی به او #دلبسته بودیم او نه تنها یک برادر،که مربی ما نیز بود
بارها با من در مورد #حجاب صحبت می کرد و میگفت: چادر یادگار #حضرت زهرا (س) 🥀است،ایمان یک زن، وقتی کامل می شود که حجاب را کامل رعایت کندو...
♨️وقتی می #خواستیم از خانه 🏘بیرون برویم یا به مهمانی دعوت داشتیم به ما، در مورد نحوه برخورد با #نامحرم توصیه می کرد و...اما هیچگاه امرو نهی نمی کرد! ابراهیم #اصول تربیتی را در نصیحت کردن رعایت می نمود
در مورد #نماز هم بارها دیده بودم که با شوخی و خنده، ما را برای نماز صبح🌤 صدا می زد و می گفت:«نماز،فقط اول وقت و #جماعت»
🔱همیشه به #دوستانش در مورد اذان گفتن نصیحت می کرد می گفت: هرجا هستید تا صدای اذان را شنیدید، حتی اگر سوار #موتور 🛵هستید توقف کنید و با صدای بلند، پروردگار را صدا کنید و اذان بگوئید.زمانی که #ابراهیم مجروح💔 بود و به خانه🏡 آمد از یک طرف ناراحت بودیم و از یک طرف خوشحال!
ناراحت برای زخمی شدن ابراهیم و خوشحال که بیشتر می #توانستیم او را ببینیم.
♨️خوب به یاد دارم که #دوستانش به دیدنش آمدند. ابراهیم هم شروع به خواندن #اشعاری کرد که فکر کنم خودش سروده بود:اگر عالم همه با ما ستیزنداگر با #تیغ خونم را بریزنداگر شویند با خون پیکرم رااگر گیرند از پیکر سرم رااگر با آتش🔥 و خون خو بگیرم
#زخط سرخ ❤️رهبر بر نگردم
🔱باره ها شنیده بودم که #ابرهیم، از این حرف که می گفتند:فقط میریم جبهه برای #شهید شدن و... اصلا خوشش نمی آمد!به دوستانش می گفت: همیشه بگید ما تا لحظه آخر تا جایی که #نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم، اگر خدا خواست و نمره ی ما بیست شد آن وقت #شهید شویم ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم
♨️می گفت باید #اینقدر با این بدن کار کنیم ، اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش #صلاح دید، پای کارنامه ما را امضا کند و شهید 🌼شویم.
اما ممکن هم هست که لیاقت #شهید شدن را با رفتار یا کردار بد از ما گرفته شود.
🔱سال ها از#شهادت ابراهیم گذشت.هیچکس نمیتوانست تصور کند که فقدان اوچه برسر خانواده ی ما آورد.مادرما ازفقدان ابراهیم ازپا افتاد و...تااینکه #درسال۱۳۹۰ 📆شنیدم که قرار است سنگ یادبودی برای ابراهیم، روی قبر یکی از #شهدای گمنام دربهشت🌸🥀 زهرا(س) ساخته شود.
♨️ابراهیم #عاشق گمنامی بود.حالا هم مزار یادبود او روی قبر یکی #ازشهدای گمنام ساخته میشد.در واقع یکی ازشهدای گمنام به واسطه ابراهیم تکریم میشد.این ماجرا گذشت تا اینکه به کنار #مزاریاد بود او رفتم.روزی که برای اولین بار در مقابل #سنگ مزار ابراهیم قرار گرفتم، یکباره بدنم لرزید! رنگم پرید و با #تعجب به اطراف نگاه کردم!
چند نفر از بستگان ما هم همین حال را داشتند! ما به یاد یک ماجرا افتادیم که سی سال قبل در همین# نقطه اتفاق افتاده بود!
🔱درست بعد از #عملیات آزادی خرمشهر، پسر عموی مادرم، شهید حسن سراجیان به #شهادت رسید.آن زمان ابراهیم مجروح بود و با عصا راه می رفت. اما بخاطر #شهادت ایشان به بهشت زهرا 🌷(س) آمد.وقتی حسن را دفن کردند، ابراهیم جلو آمد و گفت:
♨️ خوش به حالت #حسن، چه جای خوبی هستی! #قطعه ۲۶ و کنار خیابان اصلی . هرکی از اینجا رد میشه یه فاتحه برات می خونه 🏠و تو رو یاد میکنه .
بعد ادامه داد: من هم باید بیام پیش تو! دعا 🤲کن من هم بیام همینجا، بعد هم با عصای خودش به زمین زد و چند قبر آن طرف تر از #حسن رانشان داد!
چند سال بعد، درست همان جایی که ابراهیم نشان داده بود، یک #شهید گمنام دفن شد.و بعد به طرز عجیبی #سنگ یاد بود ابراهیم در همان مکان که خودش دوست داشت قرار گرفت!!!💥
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin