eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.5هزار عکس
130.6هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ جام خشم آماده ریختن است! تابستان 93، تابستان عجیبی بود! عجیب از چشم کور و گوش کر دنیا! در حالیکه بیش از سه سال از آتشبازی ها در می گذشت و حدوداً یک ماهی میشد که آتش به جان هم افتاده بود، ، باریکه را به آتش کشیده بود و دنیا به شدت سرگرم جام جهانی 2014 بود! البته تازگی نداشت، سیاست لابی های است که ننگواره های نسل کشی شان را به وقت جشنواره های جهانی برگزار کنند تا چشم و گوش دنیا چیزی نبیند و نشنود، درست مثل درهم کوبیدن مردم و جنایت که آن هم سال 2006 همزمان با جام جهانی فوتبال اتفاق افتاد! تابستان 93، جنایت بی حد و مرز صهیونیست ها در غزه، 51 روز طول کشید؛ حدود 2300 فلسطینی شدند که 500 نفرشان کودک بودند! نمی دانم چرا هنوز زنده ایم و از این داغ جان ندادیم که در آن جنگ جنون آمیز، حتی جنین در شکم مادر هم از اصابت ترکش صهیونیست ها در امان نماند و مادر و کودک هر دو با هم جان دادند! سختی بر مسلمانان گذشت، البته بر مسلمانان، نه بر دولت های عربی که برای خوردن خرمای ختم غزه لحظه شماری می کردند! رسید، اما چه عیدی؛ هلال ماه از آسمان به خون تپیده سوریه و عراق و غزه، به سختی دیده می شد! سوریه که حالا بیش از سه سال می شد همه گونه جنایتی به خود دیده بود، از سر بریدن دختر خردسال و دارزدن پسر 5 ساله و دریدن سینه و خوردن جگر سرباز سوری تا قتل عام دسته جمعی مردم... عراق هم که سقوط و و جنایت و کشتار هزاران دانشجوی نظامی و اسارت زنان ، تنها بخش قابل پخش جنایات داعش بود. حکایت غزه را هم که کنار اینها می گذاشتی، یک نتیجه بیشتر نداشت؛ تا فینال جام 2014، صهیونیست ها و آمریکایی ها فرصت داشتند قلعه قدرتمند در منطقه را فتح کنند. اما هیچ کربلایی بی نمی شود! لشگر مجاهدان مقاومت در سوریه و عراق و لبنان و فلسطین و عَلَم به دست بود! یک روز در شکستن محاصره در عراق، یک روز آزادی در سوریه و یک روز هم موشک های براق و فجر و جراد و قدس که دست مقاومان غزه را پُر کرده بود! آن روزها مردم دنیا سه دسته بودند: اسرائیل، آمریکا، داعش و هم پیاله های شان که فقط می کشتند، علمداران مجاهدت و حامیان شان که مردانه مقاومت می کردند و مردمی بی تفاوت که منتظر نتیجه فینال آلمان و آرژانتین بودند! البته، حکایت همه روزهای دنیا همین است، حتی همین امروز! عید فطر که رسید، شب در خبرگزاری ها خبری منتشر شد که خواب از چشم همه قاتلان پرید! سردار سلیمانی فرمانده انقلاب اسلامی، در نامه ای سرگشاده به مقاومان فلسطینی، نفس اسرائیلی ها را به شماره انداخت: "در یاری دادن به مقاومت و پیش بردن آن به پیروزی اصرار خواهیم کرد تا زمین و آسمان برای صهیونیست‌ها به تبدیل شود... بر سر صهیونیست‌های مجرم در زمان مناسب ریخته خواهد شد." اردوگاه اسرائیلی ها آن شب به هم ریخت! خواب از چشم خائنین پرید! غربی ها فهمیدند باید پای خود را از این مهلکه عقب بکشند و دل مقاومان فلسطینی بیش از پیش قوّت گرفت! خلاصه، جنگی که قرار بود مقاومت فلسطین را برای همیشه خلع سلاح و خائنین عرب را از دست غزه راحت کند، با عقب نشینی اسرائیل تمام شد! درحالی که شمشیر مقاومت تیزتر و نقش ایران در حمایت از مقاومت مسلحانه فلسطین عیان تر شده بود! در آن نامه گفته بود شهادت در راه فلسطین آرزویی است که هر مسلمان شریف و انسان آزاده‌ای به آن افتخار می‌کند، افتخاری که در نهایت به آن رسید، اما رسالت ، همچنان باقی است! این روزها با رونمایی از "مضحکه قرن" و هم زمانی آن با عملیات ، اطمینان داریم زمان مناسب برای ریختن جام خشمی که سردار سلیمانی وعده اش را داده بود، فرا رسیده و همین روزها، شاگردان و سربازان ، زمین و آسمان را برای صهیونیست‌ها به جهنم تبدیل خواهند کرد، ان شاءالله! ✊✊✊✊✊
روزت مبارک رهبر عزیزم ❤️ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎
🍃دلم خوش بود که منتظرم.با دل شکسته ام راهی جاده ی شدم .گاهی که از سرگرمی های دنیا راه خلاصی داشتم و به انتهای مسیر می اندیشیدم، زبانم به ذکر ‌"اللّهم عجّل لولیک الفرج" معطر می شد اما، پاهای از الهتابِ ، قدم هایم را ناتوان کرده بود...سرانجام در جاده های فرعی غفلت گم شدم .😔 . 🍂 اکنون سال هاست من راه گم کرده ام.صدای ترسیده ی ، بغضِ پیچک شده در گلویم و چشم هایم که هوای گریه دارند،سبب شد که دست های خالی ام را به سوی بگشایم و دعای بخوانم از برای آمدنت.🕯 . 🍃مولا جان.... من همان رفیق نیمه راه هستم که نامه نوشتم برای اما، هنوز جوهر عهدنامه ام خشک نشده کردم و آمدنت را فراموش کردم .😞 . 🍂شرمنده ام که به پای پرونده سیاه اعمالم می ریزی، پیش خدا واسطه می شوی و برایم طلب می کنی.😓 . 🍃میخواهم در این روزهای باقی مانده تا ماه مهمانی خدا، سکوت بگیرم و اندکی به احوالم فکر کنم .... همچون حُر ،کفش هایم را بر گردن آویخته ، سر از خجالت خم کنم وبا شرمندگی در حضور امام زمانم توبه کنم. . 🍂 یا صاحب الزمان ... هوای زمینی را کرده ام که بوی تو را می دهد.دلتنگم برای ، دعای ، ندای و بارانی که زنگارهای گناه را از دلم بشوید.🌧 🍃دلم لک زده برای نماز که در هر رکعت اش تسبیح به دست، صدمرتبه "ایاک نعبد و ایاک نستعین" گواهی دهم.📿 . 🍂حال که خانه نشین شدم و از هیاهوی شهر و آدم هایش رها ، فهمیدم چقدر جای خالیت حس می شود.😰 . 🍃چقدر این روزها ترس از دارم و نگرانم، امامم را ندیده از دنیا بروم .😥 . 🍂یوسف زهرا ... خوبی نبودم .اما دل خوشم به بخشش و مهربانیت و صدای تا قلب مرده ام را جان تازه ببخشد.💚 🍃آقاجان ..... به حرمت های علی(ع) بر سرچاه ... به حرمت ناله ی بین در و دیوار... به حرمت روضه های سه ساله در شام‌.. به حرمت دل داغدار زینب(س)... به حرمت کهنه بیا ....😭 . 🍂بارالها.... ما بد کردیم در حق خودمان و امام غریبمان . اما تو را قسم به دست های قلم شده برای ، مابقی مهدی فاطمه را بر ما ببخش...😔 . 🍃اللّهم کن لولیک الحجة بن الحسن..... .
‍🎀در دامان خاک چشم به جهان گشود.در چشمان پدر شوقی بود که در نگاه اول هم میتوانستی آن را بیابی و شادی دل را چه میتوان گفت، وقتی که سعید کوچکش را در آغوش کشید💞 و عاشقانه به خود فِشُرد. 🎀مردی با منشی بزرگ👌 که از همان کودکی جاذبه ی اخلاقش گریبان گیر همه بود و همه عالم را در سیل خود غرق میکرد. 🎀در دومین چله نشینی اش و در دومین پیاده روی ، اذن بانو را گرفت و راهی شام شد. همانگونه که گفته بود نفس کشیدن برایش در هوای ریا و دروغ🚫 سخت بود و بعد از رسیدن به آرزویش اینبار در عطر هوای نفس کشید.. او رفت🕊 تا اسیر نَفْس نشود. 🎀در حماسه نخستین کسی بود که شهد را نوشید. خوش به حالش که بنده ی شیطان نشد. جامانده این قافله شب منم و شما خود بودید.. جامانده ی روضه ی زینب کبری منم😔 شما خود روضه خوان جگر سوخته ی بودید راستی ... دعا کن ما هم بار دیگر متولد شویم برای ، زندگی و ...🌷 🌹🍃🌹🍃
حاجی بین خودمون بمونه‌آ ولی بعد پرواز شما، دیگه هیچی مثل قبل نشد... حتی لبخندهای آقا...
حاجی بین خودمون بمونه‌آ ولی بعد پرواز شما، دیگه هیچی مثل قبل نشد...
✨ زینب (س) بعد "کاری‌کرد" تنها نماند امامش... نکند بعد "حاج‌قاسم" کاری نکنیم برای آقا....!!! •┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
بسم الله القاصم الجبارین
📖 #عبدالمهدی گفت: «من قبل از ازدواج، #زمانی که درس #طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت #آیت
4⃣7⃣2⃣1⃣💐 💍 👈ازدواج شهید مدافع حرم و همسرش به واسطه 🌷 💠 شهدا حاجت میدن👇👇 🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی داشتم، در خصوص زندگی ایشان مطالعه📖 می کردم. این مطالعات به شکل کلی من را با ، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد👌. 🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر دارید، در خانه شهدا🌷 را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم🎧 به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان (عج) و از اولیا باشد. 🔹حاجتی که با عنایت ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا🕊 قرار گرفت، آشنا شدم. 🔸یک شب خواب را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود👥. شهید لبخندی زد😊 و به من گفت (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به تان می آید. نذرتان را ادا کنید✅. 🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم🚫. با خودم گفتم من بزرگ تر دارم و غیرممکن است📛 که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر کنم. غافل از اینکه شدنی خواهد بود👌. 🔸فردا شب سید مجتبی به خواب آمده و در خواب به مادرم گفته بود : جوانی هفته دیگر به خواستگاری می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند❌. شهید علمدار گفته بود که این کارها را آسان می کنیم☺️. 🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد🗣، پدرم دیگر حرفی نزد🚫 و کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت✔️. 🔸پدر بدون هیچ رضایت داد✅ و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به یکدیگر درآمدیم. همان شب خواستگاری قرار شد با صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم و حتی ترسیدم😨! طوری که یادم رفت سلام بدهم. 🔸یاد خوابم افتادم. او همان بود که شهید علمدار در خواب😴 به من نشان داده بود. 💕 وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است⁉️ گفتم شما را در خواب همراه دیده ام. 🔹خواب را که تعریف کردم شروع کرد به گریه کردن😭. گفتم چرا گریه می کنید؟ در کمال تعجب او هم از خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن و متدین برایم گفت☺️.💞 راوی:همسر شهید 💗 ♥️ ♥ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💥خدمتی که ذخیره آخرت شد؛ 🔰در سفری که به داشتیم شهید حسین هریری در حال قدم زدن در اطراف بین الحرمین بود ،که یکی از خدام حرم عباس(ع) اشاره ای کرد به حسین و چند نفری که با هم بودیم برای کمک به ساخت برخی کفشداری­ های اطراف حرم که در حال حاضر ساخته و آماده شده است. ✨ 🔰با شهید بزرگوار تا پاسی از شب در حال خدمت و ساخت بخشی از کفشداری حرم حضرت عباس (ع) بودیم، در همان حال به فکر گرفتن روزی از حضرت کربلا و ارباب بی کفن بودیم که شهید هریری عنوان داشت: "خدا همین کار ما را ان شالله ذخیره آخرت قرار بدهد و وسیله شفاعت باشد." و این رفتار شهید هریری از علاقه شدید او به حضرت سیدالشهدا(ع) و ساقی العطاشا حضرت عباس(ع) برای من خاطره شد.✨ 🌷 📎به روایت دوست شهید 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قافله داره میاد خداکنه برگرده میگن داره میاد خداکنه برگرده داره میاد خداکنه برگرده... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
استوری... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
ای اهل میر و نیامد سقّای حسین سیّد و سالار نیامد🇮🇷 تصویری که خود یک دنیا روضه است😭 🌼 🥀یافاطمه زَهرا سَلام الله 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز تاسوعا جا داره یادی کنیم از که گفت: ایشالا تاسوعا پیش عباسم؛ و تاسوعای ۵ سال پیش رفت پیش از پیش دعامون کن شهید مصطفی ... ‌ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
دستشان باز شد آلوده به خون، جانی‌ها بی‌دوام است ولی خنده شیطانی‌ها کم ندادیم در این کرب و بلا کم نبودند در این خاک جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت کی جهان دیده از این گونه فراوانی‌ها؟ ◾️در روز یادی کنیم از و همه شهدایی که راه امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) رو ادامه دادند. 🌷 را یاد کنیم با ذکر 🌷 ‌ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃♡🍂🕊🍂♡🍃🕊🍃 🕊 🍃 تاریخ ولادت:۱۳۴۵/۱۰/۱۱ تاریخ شهادت:۱۳۷۵/۱۰/۱۱ محل ولادت:ساری کیفیت شهادت:شهید علمدار در کردستان عراق از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد،وی سرانجام در ۱۱دی ۱۳۷۵ هنگام اذان مغرب بر اثر عوارض شیمیایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد . عشق عاشقي بود دلسوخته. وجودش با محبت حضرت زهرا(ع)آميخته شده بود. از زماني كه پا در عرصه جهاد نهاد براي رزمندگان محور معنوي شده بود. بسيجيان لشكر 25 كربلا خاطرات او را به ياد دارند. در لحظه لحظه دوران نبرد در كنار آنها بود. او در طي جنگ، جهاد اصغر را با جهاد اكبر توأم نمود. سيد بعد از پايان جنگ در همان مناطق ماند. پايان جنگ براي او شروع نبرد فرهنگي بود. مدتي بعد به ساري آمد. راه اندازي هيئت رزمندگان ساري و... از اقداماتش بود. سيد در اين راه لحظه اي آرامش نداشت. خستگي را خسته كرده بود. سال 75 عوارض شيميايي به سراغش آمد. زمستان همان سال همه دست به دعا برداشته بودند و شفاي سيد را مي خواستند. يكي از دوستانش مي گفت: پدرم در زمان جنگ شهيد شده بود. يك شب او را در عالم خواب ديدم كه با دسته گلي زيبا به ساري آمده. از او سؤال كردم پدر جان اينجا چه مي كني؟! گفت: امشب با شهدا و... آمده ايم استقبال سيد! صبح روز بعد خبر شهادت سيد مجتبي علمدار در همه جا پخش شد. ••• فرازی از اصیت نامه شهید : ... اولین وصیت من به شما راجع به نماز است. چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است. پس سعی کنید در حد توان نمازهایتان را سروقت بخوانید. شناسی
بسم الله القاصم الجبارین
به سید می‌گفتن: اینا کی هستند مياري #هيئت؛😒 بهشون #مسئوليت میدی؟!😟 می‌گُفت: ✨کسی که تو #راه نیست،
🌷‍ 💠 🔸یکی از رفقایم که از ساری برگشته بود. بهم گفت: «جلوی 🏥خیلی شلوغ بود. جانبازی به نام حالش بد شده بود و آورده بودنش بیمارستان.»🚐 تا گفت علمدار تو سینه ام حبس شد.😨 🔹به خودم گفتم: «نه، که حالش خوبه.🤫 اما مصطفی، پسرعموی سید مجتبی جانباز قطع نخاع بود. حتما اون رو بردن بیمارستان.» همان موقع زنگ زدم محل کار سید، بهم گفتند سید مجتبی هست.🙁 با خودم گفتم حتما رفته دنبال کارهای سید مصطفی. روز بعد هم زنگ زدم📱 اما کسی گوشی را برنداشت. 🔸شب آماده خواب شدم.😴 خواب دیدم: «که در یک هستم. از دور گنبد ابراهیم شهرستان بابلسر نمایان بود. وقتی به جلوی امامزاده🕌 رسیدم. با تعجب دیدم تعداد زیادی را با لباس خاکی دیدم.😵 🔹هر رزمنده ای به گردن و پرچمی در دست داشت. آن رزمندگان از شهر بابلسر بودند. در میان آنها پدرم را دیدم که در سال 62 شهید شده بود. یک گل زیبا در دست پدرم بود. 🌹 🔸بعد از احوالپرسی🤝 به پدرم گفتم: «پدر کسی هستید🤔.» گفت: «منتظر سید مجتبی علمدار هستیم.» با ترس و ناراحتی گفتم: «یعنی چی؟ یعنی مجتبی هم !»🕊 گفت: «بله، چند ساعتی هست که اومده این طرف. 😍ما آمدیم اینجا برای سید. 🔹البته قبل از ما معصومین و حضرت زهرا(س) به استقبال او رفتند.😘 الان هم خدا و بزرگان دین در کنار او هستند🤗.» این جمله پدرم که تمام شد از خواب شدم😱. به منزل یکی از دوستان تماس گرفتم. گفتم چه خبر از . گفت سید موقع پرید.😭 📚کتاب علمدار، صفحه 193 الی 195 🌺 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
❄️💥❄️💥❄️ 🌴صبح 🌤زود یکی از #اقوام خیلی #دورمان که رفت و آمدی با هم نداشتیم آمده بود برای تشییع #مصطف
🌷‍ ⚜ 🔰هرچه تقویم 📆را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در 🚩خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود. هایش برای نبودن در ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش💞 خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. 🔰عشق به شهید در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. دلش در گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های☄ پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. 🔰در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود.مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شد سفارش دیگری را پیش کند . با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق🌸 پیوست .🕊 🔰مصطفی در صدر قلب💓 ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند.او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست .در روز شهید شد ، 🔰روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه برگزار کرد آن روزبا آمدنش . تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف.⚡️ ✍نویسنده : منتظر به مناسبت سالروز تولد 🌸 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
🦋✨🦋✨🦋 🌻خاص #بودن یعنی: با #شهدا بودن در مسیر #شهدا بودن عطر🌸 #شهدا را داشتن رنگ #شهدا را داشتن 🌻
🔰ناله جامانده ها به گوش می رسد. حسرت بر دلشان و بغض دلتنگی💔 بر گلویشان مهمان شده است. شهادت را هنوز باور نکرده اند و جای خالی سیدابراهیم تلنگر دل های شکسته است. اشک می ریزند😭و میان هق هق هایشان، دعای روسفیدی می کنند🤲 🔰دلتنگی های همسر💞 روح الله از پشت گوشی و حرف های زندگی اش برای آرام کردنش قصه هرروز دمشق است. تمام شده و روح الله بار سفر برای بازگشت بسته است💼 🔰دقایق آخر است و فرمانده گردان امام حسین آرزوی شهادت🌷 را تا می کند و در چمدان امید می گذارد برای بازگشت مجدد به سرزمینی که برای آرزویش آمین می گوید. را میگویم. مدافعی که میخواهد قبل از رفتن، امانتی های لشکر را تحویل دهد مبادا مدیون شود 🔰قدم بر می دارند👣 برای برگشت اما دل کندن از سرزمینی که صدای از آن به گوش می رسد سخت است😔 سنگینی دل کندن همچون وزنه ای به پایشان زنجیر شده است. هوای دلشان ابری شده و برای آرزوی چندسالشان می خوانند. به قول روح الله اگر خدا بخواهد جلوی مقر هم شهادت روزی می شود🕊 🔰دعایشان مستجاب شد. ماشین منفجر شد💥 بوی می آمد وآتش روضه در دلشان زمزمه میشد. بقیه که آمدند به یاد ناله کردند😭 حاج عمار از روضه علمدار گفت و های قطع شده. نوحه خواند و به رسم کربلا تکه های بدن را روی پتو جمع کرد. امان از دل عمار و روضه 😞 🔰حرف از که می شود دل می لرزد و چشم بر جای خالی می بارد. او هم سوخت. در شب جمعه ای، شد. حال، دست قطع شده و انگشترش💍 روضه روزهای بدون او شده است😭 شکر خدا مونده توی دستت شکر خدا که اونطرف‌ها نیست ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت و 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
dardodel_alamdar.mp3
3.3M
درددل جانسوز شهید باشهدا😔 💔🕊 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
♡ 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود. 🍃حسرت هایش برای نبودن در ، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. 🍃عشق به شهید در دلش جوانه زد. نام جهادی را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🍃دلش در گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. 🍃مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند. با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست. 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست. در روز شهید شد، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش. تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف. ✍نویسنده : 🌙✨
معنی این بیت رو رهبر انقلاب بهتر از همه درک میکنه😭😔 ای اهل حرم میر و علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجی جان... به یادت که میوفتم... عجیب دلم‌میگیرد😔 ۳ روز تا شهادت علمدار💔🖤 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✋قسم به خستگی پلک هایت؛ و به سرخی چشمانت وبه آن جمعه دلگیر💔 با رفتنت هرگز از یاد نرفتی... 🏴 🥀 🕊 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
-حاج‌قاسم‌با‌شهادتش‌، دنیارو‌زیرو‌رو‌کرد‌ن! حتی‌آدمارو‌🌿 اصلا‌کلمات‌توان‌توصیف‌ندارن‌! ♥| 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin