eitaa logo
شهید محمودرضا بیضائی
282 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
18 فایل
شهید محمودرضا بیضائی ولادت زمینی: 1360/09/18 ولادت آسمانی: 1392/10/29 محل شهادت: قاسمیه جنوب شرقی دمشق. بر اثر اصابت ترکش. مزار شریف: تبریز گلزارشهدای وادی رحمت. بلوک۱۱ ردیف۶ شماره۱ ادمین: @Beyzai_mahmoud
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌤 اللهم اَنتَ السلام السلام علیک یا اباعبدالله(علیه السلام)🍃 السلام علیک یا صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)🍃 السلام علیکم ایهاالشهدا🍃 @Beyzai_ChanneL
🌴سالگرد شهادت🌴 🍃میوه ی پخته محال است نیفتد بر خاک هر که دلبسته به این دار فنا نیمرس است ✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۱۴ تیر ماه سالروز شهادت مدافع حرم" کمال شیرخانی " گرامی باد @Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
🌴سالگرد شهادت🌴 🍃میوه ی پخته محال است نیفتد بر خاک هر که دلبسته به این دار فنا نیمرس است ✊او ایستاد
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 همیشه اولین دعای شهید شیرخانی «اللهم عجل لولیک الفرج» بود. ما نیز اولین دعای‌مان ظهور است و منتظر آن روز هستیم تا هم‌چون شهدای‌مان در رکاب آقا خدمت کنیم. "به روایت خانواده ی شهید بزرگوار" @Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
✍️ #دمشق_شهر_عشق #قسمت_هفتم 💠 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا می‌زد من نبودم، سعد ناباورانه نگاهش
✍️ 💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشه‌ای دیگر جعبه‌های ؛ نمی‌دانستم اینهمه ساز و برگ از کجا جمع شده و مصطفی می‌خواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد :«سریعتر بیاید!» تا رسیدن به خانه، در کوچه‌های سرد و ساکت شهری که از در و دیوارش می‌پاشید، هزار بار جان کندم و درهر قدم می‌دیدم مصطفی با نگرانی به پشت سر می‌چرخد تا کسی دنبالم نباشد. 💠 به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی‌هوشی روی همان بستر سپید افتادم. در خنکای شب فروردین ماه، از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک می‌دید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت و همین حال خرابم مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد :«شما اینجا چیکار می‌کنید؟» 💠 شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به بوی به این شهر آمده‌ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید :«چرا نرفتید بیمارستان؟» صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه می‌خواست کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!» 💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو بود...» و مصطفی منتظر همین بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟» برادرش اهل بود و می‌دانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیه‌اش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمی‌خواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش خودشون رو از مرز رسونده بودن درعا و اسلحه‌ها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!» 💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!» از چشمان وحشتزده سعد می‌فهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش می‌جنبید و مصطفی امانش نمی‌داد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو و و تظاهرات می‌کنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش می‌کشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«می‌دونی کی به زنت کرده؟» 💠 سعد نگاهش بین جمع می‌چرخید، دلش می‌خواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمی‌دونم، ما داشتیم می‌رفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی دارن فرار می‌کنن سمت ما، همونجا تیر خورد.» من نمی‌دانستم اما انگار خودش می‌دانست می‌گوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس می‌زد و مصطفی می‌خواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت :«اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، می‌دیدی چند تا پلیس و نیروی هم کنار مردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟» 💠 سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته، شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج پشیمان شده و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه می‌کرد و او همچنان از که روی حنجره‌ام دیده بود، زخمی بود که رو به سعد اعتراض کرد :«فکر نکردی بین اینهمه وهابی تشنه به خون ، چه بلایی ممکنه سر بیاد؟» دلم برای سعد می‌تپید و این جوان از زبان دل شکسته‌ام حرف می‌زد که دوباره به گریه افتادم و سعد طاقتش تمام شده بود که از جا پرید و با بی‌حیایی صدایش را بلند کرد :«من زنم رو با خودم می‌برم!» 💠 برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد تا مانع سعد شود که خون در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید :«پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه‌تونه!» برادرش دست سعد را گرفت و دردمندانه التماسش کرد :«این شبا شهر قُرق شده که خون شیعه رو حلال می‌دونن! بخصوص که زنت و بهش رحم نمی‌کنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه‌ها کمین کردن و مردم و پلیس رو بی‌هدف می‌زنن!»... ✍️نویسنده: @Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #خاطره #تمام_عکسهایش_را_پاره_کرد #شهید_سیدمصطفی_موسوی @Beyzai_ChanneL
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 مادر شهید سید مصطفی موسوی می‌گوید: بسیاری از عکس‌هایش را پاره کرد که علتش را زشت بودن آن‌ها می‌دانست.😳 ولی در واقع می‌خواست کمترین خاطره را برای ما به جا بگذارد.😢 یکی از دوستانش گفت که به سختی توانسته چند عکس از او بیندازد.😍😄 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 @Beyzai_ChanneL
🔴متفکر قلابی فحاش.... ‏سعید حجاریان را به‌اصطلاح مغز فکری جریان دوم خرداد و اصلاح‌طلبان می‌دانند؛ او در بیانیه حمایت از موسوی‌خویینی‌ها، منتقدان را «مشتی سفله» نامیده! آقایان سفله‌پرور! خودتان کجا رشد کرده‌اید که سفله نشده‌اید؟ بیچاره آن‌هایی که شما را متفکر می‌دانند... @Beyzai_ChanneL
🔹یعنی رو نیست که، سنگ پای قزوینه... محمدعلی زم، پدر که پسرش به اعدام محکوم شده در نامه‌ای رئیسی، نسبت به حکم کرده و آن را "خلاف عدالت و دادرسی اسلامی" خوانده است.... الحق که از همون دار و دسته‌ی هاشمی رفسنجانی هستی! 💬محمد جواد عمرانی 🔸آقای در جایگاه شاکی قرار گرفته و مدعی شده روند دادگاه پسرم خلاف است... آقای زم! سرنوشت امروز فرزندت نتیجه‌ی عملکرد دیروز توست ؛خاطرت هست دفتر کارت در شده بود محل تبلیغات برندهای ؟! آتشی که اکنون بر خرمنت افتاده از دود همان سیگارها‌ست... @Beyzai_ChanneL
این آیینه‌ی تمام‌نمای رذالت نهفته در نمایش "حقوق‌بشر" غرب است: چهل‌ میلیون‌ دلار کمک مالی برای جلوگیری از فاجعه انسانی داده، همزمان ۳ میلیارد دلار (۷۵ برابرش) اسلحه به و امارات فروخته تا همان یمنی‌ها را کباب کنند! پ‌ن: حال بماند آن چهل‌ میلیون را به چه طرفی داده‌اند!! @Beyzai_ChanneL
‏مردم شریف ایران یادتونه پارسال دلار رو کردیم ۱۹ تومن ریختید بیرون زدیم پاره پوره‌تون کردیم؟ الان دلار ۲۰ تومنه ولی چون انرژی‌تون رو خالی کردیم دیگه عین خیالتون هم نیست :) ‎ *حی متاله* @Beyzai_ChanneL
🕊🍃🕊🍃🕊🍃 ما را به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحرخیز که صاحب نفسانند @Beyzai_ChanneL
طبق قرار شبانه هرکس ۵ صلوات به نیابت از #شهید_بیضائی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم » @Beyzai_ChanneL