eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
365 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امضا.. . خدا.....😍😍 ┄•●❥ @Cafe_Lave
⫷𝕀 𝕟𝕖𝕧𝕖𝕣 𝕗𝕠𝕣𝕘𝕖𝕥 𝕙𝕠𝕨 𝕟𝕚𝕔𝕖 𝕪𝕠𝕦𝕣 𝕧𝕠𝕚𝕔𝕖 𝕚𝕤⫸ قشنگیِ صداتو هیچ وقت یادم نمیره... ┄•●❥ @Cafe_Lave
تو شدی دلیل زندگیم و زنده بودنم 😍😘❤️ ┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_273 من چقدر اين مرد بيچاره رو اذيت ميكردم! تو دلم به افكارم خنديدم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 سرم و كشيدم عقب و گفتم: _چه خبرته؟ نگاهش خمار بود: _گشنمه! و با يه خنده ي فوق العاده جذاب دوباره براي بوسيدن آماده شد كه مثل خودش خنديدم: _پس غذارو پيچوندي خسيس خان! نميدونست چيكار كنه، چشم هاي خمارش خبر از بي طاقتيش و لب هاي خندونش خبر از ديوونگيش از دست من خل و چل رو ميداد! وقتي شرايطش و ديدم لبخندم و جمع و جور كردم و اين بار من پيش قدم شدم و روي پنجه پا ايستادم و دستام و دور گردنش حلقه كردم و بوسيدمش... دست هاش روي كمرم تكون ميخورد و هر چند لحظه يكبار با فشار محكمي به كمرم من و بيشتر به سمت خودش ميكشوند تا جايي كه ديگه نتونستم رو پنجه ي پاهام بمونم و قفل دست هامم از دور گردنش باز شد و بالاخره با چند تا بوسه ريز از هم جدا شديم: نفس عميقي كشيد و چشم هاي خمارش و ماليد: _الان گشنه تر از هر وقتيم! رو يكي از صندلي هاي ميز غذاخوري نشستم و گفتم: _خودت که ديدي يخچال خاليه! صداي گرفتش توي آشپزخونه پيچيد: _از اون نظر نه،از... و حرفش و با خنده قطع كرد كه سرم و چرخوندم سمتش: 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
𝐈𝐭'𝐬 𝐞𝐧𝐨𝐮𝐠𝐡 𝐭𝐨 𝐛𝐞 𝐲𝐨𝐮 𝐁𝐮𝐭 𝐰𝐡𝐚𝐭 𝐝𝐨 𝐈 𝐰𝐚𝐧𝐭 𝐛𝐮𝐭 𝐦𝐲 𝐬𝐨𝐮𝐥 ...! تو که باشی بس است مگر من جز نفس چه میخواهم ...! ┄•●❥ @Cafe_Lave
الـهـی بـمــونـی بـرام ؛ ♥️ قربونت برم من ... آخه که شدی دوست داشتنی ترین فرد زندگیم که حتی از خودم بیشتر ... دوسـتت دارم ┄•●❥ @Cafe_Lave
🐞 ⃟⸙ℍ𝕒𝕧𝕚𝕟𝕘 𝕒 𝕥𝕠 𝕋𝕠 𝕞𝕒𝕟𝕪 𝕥𝕙𝕚𝕟𝕘𝕤 𝕀 𝕕𝕠 𝕟𝕠𝕥 𝕥𝕙𝕚𝕟𝕜 𝕀 𝕕𝕠 𝕟𝕠𝕥 𝕙𝕒𝕧𝕖🐞 ⃟⸙ با داشتن طُ به خیلی چیزایی که ندارم فکر نمیکنم *-*🎋 ┄•●❥ @Cafe_Lave
▭▬▬ʷᵉ ᵇᵉᶜᵒᵐᵉ ʷʰᵃᵗ ʷᵉ ᵗʰⁱⁿᵏ ᵃᵇᵒᵘᵗ▭▬▬ ما تبدیل به چیزی می‌شویم که به آن فکر میکنیم:) ┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_274 سرم و كشيدم عقب و گفتم: _چه خبرته؟ نگاهش خمار بود: _گشنمه! و ب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 _زهر مار،برو يه كم خرت و پرت بخر بيا حال و هوات عوض ميشه نفسش و عميق بيرون فرستاد: _ كي بشه ما بريم زير يه سقف اي خدا! خنديدم: _برو رواني سري تكون داد و از آشپزخونه زد بيرون: _تو نمياي؟ سريع جواب دادم: _نه من ترجيح ميدم همين جا بمونم و فكر كنم كه براي سير كردن شكم آقا چي درست كنم! صداش و شنيدم: _آره برو تو گوگل سرچ كن ببين با ٤تا دونه تخم مرغ چه غذاهايي ميتوني درست كني تا من برگردم! و بعد صداي آشناي خنده هاش دوباره طنين انداز شد كه رفتم بيرون: _من كه گشنم نيست ولي عماد ناهار اولين مسافرتمون تخم مرغ باشه يه كم ضايع نيست؟ در حالي كه پاشنه كفشش و ميكشيد گفت: _نه اتفاقا هميناست كه ميشه خاطره! و يه لبخند ضايع تحويلم داد كه همون لحظه با يادآوري ناهاري كه تخم مرغ بود و هيچ جوره جوابگوي شكم يلداي گشنه نبود لب و لوچم آويزون شد و سري به نشونه باشه تكون دادم كه در و باز كرد تا بره و من هم نااميد از سير شدن راه افتادم سمت مبلي كه كيفم روش بود تا خودم و با گوشيم سرگرم كنم و حالا با حرفي كه عماد زد انگار دوباره جون به تنم برگشت: _گفتي ماهي دوست داري يا كوبيده؟ غرق در خوشحالي و با قيافه اي كه يه جوري خندون بود انگار دنيا رو بهش دادن سرم و بلند كردم و بعد از قورت دادن آب دهنم جواب دادم: _گفتم هردوتاش 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
ᎽᎾu'ᏒᎬ mᎽ ᏁᎬᏉᎬᏒ ᎬᏁᎠᎥᏁᎶ ᏆhᎾuᎶhᏆ . " تــو فکـرِ بـی پـایـانِ مـنــی "🌱 ┄•●❥ @Cafe_Lave