🔷فلسفه بر پایه روش عقلی و برهانی استوار شده است و روش فهم عرفی و عقل تجربی در آن جایی ندارد. درباره رابطه ایدئولوژی و فلسفه می توان گفت یافتن ایدئولوژی صحیح در گروی داشتن جهان بینی صحیح است و تا پایه های جهان بینی استوار نگردد و مسائل بنیادی آن به صورت صحیح حل نشود، نمی توان به یافتن ایدئولوژی مطلوب و کارساز امید بست.
🔶مراد از مسائل و جهان بینی، همان پرسش های سه گانه مربوط به آغاز جهان، انجام جهان و نیز راه و راهنماست و حل صحیح و قطعی این مسائل بنیادی تنها از طریق فلسفه میسر است. با این توضیح نسبت دقیق فلسفه با ایدئولوژی آشکار می شود؛ فلسفه دانشی است که به پرسش های مربوط به جهان بینی پاسخ می دهد و اصول جهان بینی نیز مبانی ایدئولوژی را تأمین می کند.
💢تفاوت اساسی فلسفه و ایدئولوژی در این است که فلسفه در جست و جوی حقیقت است نه مصلحت. از این رو نمی توان مدعی شد که فلسفه علت تامه و شرط کافی برای داشتن ایدئولوژی صحیح و رفتار عملی بر طبق آن است بلکه دستیابی به فلسفه صحیح شرط لازم برای فراچنگ آوردن ایدئولوژی درست است.
📖کتاب #کارکرد_های_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی به کوشش #حسن_عبدی
#فلسفه
📌@canoon_org
🔶 هر گونه زندگی جمعی مستلزم وجود باورها، گرایش ها و رفتار مشترک است تا حداقل میزان همبستگی میان افراد انسانی را تأمین کند. با این حال صرف زندگی جمعی افراد انسانی دارای باورها و گرایش های مشترک را نمی توان تمدن نام نهاد.
🔷 مفهوم #تمدن ناظر به سیر و تحول زندگی اجتماعی انسان، در بستر تاریخ است و همین عنصر «#تاریخ» متمایز کننده مفهوم تمدن از مفهوم «#جامعه» می شود. البته با توجه به تغییر و تحولاتی که یک جامعه در بستر تاریخ می تواند به خود ببیند لازم است که نکته دیگری نیز در بازشناسی تمدن در نظر گرفته شود؛ این نکته عبارت است از اینکه افراد انسانی در بستر تاریخی با برخی از مسائل مواجه می شوند که در صدد حل آن مسائل بر اساس باورها و گرایش های مشترک بر می آیند.
💢 در یک جمع بندی باید گفت که تمدن عبارت است از:
۱. زندگی همراه با تعاون؛
۲. چند نسل از افراد انسانی؛
۳. برا اساس باورها، گرایش ها و رفتار مشترک؛
۴ که با مسائل مشترکی مواجه شده باشند؛
۵. و ظرف چند نسل در صدد حل آن مسائل برآمده باشند؛
۶. و نتایج حل مسئله در باورها گرایش ها و رفتار افراد متبلور شده باشد.
⭕️ با این توضیح، تمدن در قالب شش شرط لازم و کافی صورت بندی می شود. در تحلیل این تعریف میتوان این نکته را نیز افزود که عناصر مشترک میان افراد جامعه، خود از ترتیب منطقی پیروی می کنند. توضیح آنکه هرگونه رفتاری برخاسته از گرایش هاست و گرایش ها نیز به نوبه خود بر پایه باورها شکل می گیرند.
📖 کتاب #کارکرد_های_معرفتی_و_تمدنی_فلسفه_اسلامی به کوشش #حسن_عبدی
#آموزش_مفاهیم
📌@canoon_org