🌹کوچههای آسمانی🌱
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 #به_وقت_رمان #عاشقانههای_شهدایی💞 ❣#از_روزی_که_رفتی 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 قسمت ۲۸ : 🔻
🕊🌷🇮🇷🌷🕊
#به_وقت_رمان
#عاشقانههای_شهدایی💞
❣#از_روزی_که_رفتی
🖊به قلم : سنیه منصوری
👈 قسمت ۲۹ : 🔻
صدرا فکر🤔 کرد :
"معصومه هم اینقدر بیتابی کرد؟
اگر خودش بمیرد، #رویا
هم اینگونه بیتابی میکند؟
#رها چه؟
رها برایش اشک😢 میریزد؟
یا از آزادیاش غرق لذت😁 میشود و #مرگش برای او #نجات است؟"
_نگاهش روی 🖼 تابلوی «وَ إِن یَکاد» خانه ماند، خانهای🏚 که روزی زندگی در آن جریان داشت و امروز انگار خاک مرده بر آن پاشیدهاند...
📍صدرا قصد رفتن کرده بود.
با حاج علی خداحافظی 🖐کرد و خواست رها را صدا کند.
#رها، #آیه را به اتاقش برده بود تا اندکی استراحت کند. اینهمه فشار برای کودکش عجیب خطرناک است. حاج علی تقهای به در زد و با صدای بفرمایید رها، آن را گشود.
_پاشو دخترم، شوهرت👨 کارت داره؛ مثل اینکه میخواد بره.
دل❤️🩹 رها در سینهاش فرو ریخت؛
حتما میخواهد او را ببرد؛ کاش بگذارد بماند!
وقتی مقابل صدرا قرار گرفت، سرش را پایین انداخت و منتظر ماند تا او شروع کند . و انتظارش زیاد طولانی نشد:
_من دارم میرم، تو بمون پیش #آیه_خانم. هر روز بهت زنگ📞 میزنم، شماره موبایلت📱 رو بهم بده؛ شمارهی منم داشته باش، اگه اتفاقی افتاد بهم بگو. سعی میکنم هر روز یه سر بزنم که اگه کاری بود انجام بدم. خبری شد فوری بهم زنگ☎️ بزن، هر ساعتی ⏰هم که بود مهم نیست؛ متوجه شدی؟
_لبخند😊 بر لب رها آمد.چقدر خوب بود که میدانست رها چه میخواهد.
_چشم حتما...
_شمارهاش را گرفت و در گوشیاش📱 ذخیره کرد.
صدرا رفت... رها ماند و #آیهی_شکستهی حاج علی.
رها شام را زمانی که آیه خواب😴 بود آماده کرد. میدانست آیهی این روزها به خودش بیاعتناست. میدانست آیهی این روزها #گمشده دارد. میدانست #مادرانه میخواهد این آیهی شکسته؛ دلش💔 برای آن کودک در بطن مادر میسوخت؛ دلش برای تنهاییهای آیهاش میسوخت.
با اصرار فراوان اندکی غذا 🥘به آیه داد. حاج علی هم با غذایش بازی میکرد
آیه در پیچ و تاب مردش بود....
^کجایی مرد روزهای تنهاییام؟
کجایی هم نفس من؟ کجایی تمام قلبم❤️🩹؟
_ و سخت جای خالیاش درد داشت. و سخت بود نبود این روزها... سخت بود که کودکی👶 داشته باشی مردت نباشد برای پرستاری.
سخت بود سختی روزگار او.
سخت بود که مرد شود برای کودکش؛ سخت بود #مادر و #پدر شدن. جواب مادرشوهرش
را چه میداد...؟
⏪ ادامه دارد...
👈🌹کوچههای آسمانی🌱دعوتید