🌹کوچههای آسمانی🌱
#برشی_از_کتاب [ ۰۵ ]📚 ● از سر شب 🌖حالتی داشت که احساس میکردم میخواهد #چیزی به من بگوید، بالاخره #سر
#برشی_از_کتاب [ ۰۶ ]📚
● بلندیهای «سرا» دست #ضد_انقلاب بود، از آنجا #دید_خوبی روی ما داشتند. آتش🔥 سنگینی طرفمان میریختند، طوری که سرت را نمیتوانستی بالا بگیری. همه خوابیده بودن روی #زمین.
+برای اینکه نیروها را #تحت_کنترل داشته باشم به حالت #نیم_خیز بودم، ناگهان از پشت، دست #سنگینی را بر شانهام احساس کردم؛ برگشتم دیدم #محمود است. جلوی آن همه تیر 🔫و گلوله، #صاف ایستاده بود.
● آمدم بگویم سرت را #خم کن، دیدم دارد #بدجوری نگاهم میکند. گفت: «داوودی این چه وضعیه؟ خجالت بکش.» چشمانش از خشم😡 میدرخشید. با صدایی که به فریاد🗣 میماند، گفت: «فکر نکردی اگه سرت رو پایین بیاری، نیروهات منطقه را #خالی میکنن؟» بعد هم، بدون توجه به آن همه تیر و #گلوله که به طرفش میآمد، به سمت جلو حرکت کرد.
● عملیات تمام شده بود که دیدمش، دستی به #شانهام زد و گفت: «ضد انقلاب ارزش این رو نداره که جلویش سرتو #خم کنی.»
📚 ستارههای دنبالهدار ۱؛ کتاب محمود کاوه نوشته: حمیدرضا صدوقی صفحه ۲۳. راوی: علی محمود داوودی.
🗓 ۱۱ شهریور؛ سالروز شهادتِ شهید «محمود کاوه» گرامی باد.🥀
#شهید_محمود_کاوه
#تیپ_ویژه_شهدا
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
👈🌹کوچههای آسمانی🌱دعوتید