eitaa logo
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
593 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
فضیلت زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست.امام خامنه‌ای 🌹🌹🌹 Admin: @daryaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
📽 #جزایر_مجنون وقتی ملائکۀ الهی به کمک رزمندگان اسلام می‌آمدند... 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
👆🌺🍃 📽 روایت عجیب و شنیدنی سردار شهید فرمانده دلاور لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) از و یاری و امدادهای غیبی خداوند در لحظات سخت و طاقت فرسای حملات سنگین عراقی ها 🎞 همراه با تصاویری دیدنی و خاطره برانگیز از جزایر خونرنگ مجنون و عملیات عاشورایی 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
💔🍃 🥀در عملیات بر اثر اصابت گلوله آرپی‌جی در به شهادت رسید و پیکرش در میدان نبرد مانده و هرگز به میهن بازنگشت که به عنوان یاد می‌شود... 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
📸 مراسم تشییع سردارشهید حاج محمد ابراهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله ( ص ) 👈🌹کوچه‌های آسمانی
3.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆🎥 فیلم قدیمی // گزارش اخبار تلویزیون از تشییع پیکر شهید همت در تهران -- اسفند ۶۲💔🍃 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید 🔹سالروز شهادت محمدابراهیم همت، فرمانده رشید سپاه اسلام — عملیات - جزیره
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
🌷 دو سردار شجاع سپاه، از "ری" و "تبریز" که در یک روز به شهادت رسیدند 🕊🕊 ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ - سالروز
👆✅ 🌴پس از عملیات و عدم الفتح در برخی جبهه ها، مباحثی بر سر نحوه اداره عملیات ها صورت گرفت. 🌴 و هر دو برای ایجاد سهولت در فرماندهی جنگ، از مسئولیت های خود کناره گرفته و در مقطعی کوتاه به عنوان و نیروی عادی رزمندگان را همراهی کردند. 🌴. . . و تقدیر این بود که در خطوط مقدم نبرد (عملیات بدر - شرق رودخانه‌ دجله) همزمان به شهادت برسند.🕊🕊 - 🌴 🌴 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
شهیدان زنده‌اند الله اکبر 🇮🇷 📌 اذان دسته جمعی؛ 📆 روزهای سال ۱۳۷۲ بود. بچه های همه به دنبال پیکرهای مطهر شهدا بودند. مدتی بود که در منطقه (طلائیه) بعنوان انتخاب شده بودیم. با دل و جان به دنبال پاره های دل این ملت بودیم. قبل از وارد شدن به منطقه 🖼 نظرمان را جلب کرد که روی آن نوشته بود: «با وضو وارد شوید، این خاک آغشته به خون شهیدان است.» ❁ این جمله کلی حرف داشت. همه ایستادیم، نزدیک ظهر🌝 بود، بچه ها با آب کمی که همراهشان بود وضو گرفتند. ناگهان صدای ، آنهم بصورت دسته جمعی به گوشمان رسید، به ساعت⌚️ نگاه کردم وقت اذان نبود! همه این صدا را میشنیدند هر لحظه بر تعجب ما افزوده میشد. یعنی چه حکمتی در این اذان بی وقت و دسته جمعی وجود دارد؟! نوای بسیار زیبا و بود. این صدا از میان نیزارها🎋🎋 می آمد. با بچه ها به سوی نیزارها حرکت کردیم. این منطقه قبلاً محل عبور قایق ها🛶 بود. هرچه جلوتر میرفتیم صدا زیباتر میشد، اما هرچه گشتیم اثری از مؤذنین نبود. ناگهان در میان نیزارها🌾 قایقی را دیدیم. قایق🛶 را به سختی از لا به لای نی‌ها بیرون کشیدیم. آنچه میدیدیم بسیار عجیب🤔 و باور نکردنی بود. ❁ ما مؤذنین را پیدا کردیم. درون آن قایق شکسته پر از بود. آنها سالهای سال در میان نیزارها🎋🌾 وجود داشتند. پیکر مطهر شهید داخل قایق🛶 بود و عجیب تر اینکه همه آنها بودند و شناسایی نشدند. 📚 منبع: کتاب «ما زِنده‌ایم» ص ۳۰۹. | راوی: شهید علیرضا غلامی. 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
زندگینامه شهید 📍شهید محمدرضا تورجی زاده سال ۴۳ در به دنیا آمد. هنوز ۱۴ سال بیشتر نداشت که به دلیل و سخنرانی حضرت امام (ره) از طرف دستگیر شد و بار‌ها مورد ضرب و شتم قرار گرفت. 📍با پیروزی انقلاب اسلامی، همراه فعالیت‌های فرهنگی خود را در مسجد🕌 آغاز کرد و با اشنا شد. 📍در مدرسه با برگزاری ، مداحی را شروع کرد. امتحانات سال آخر دبیرستان را نیمه کاره رها کرد و شد. دوران آموزشی را در گذراند و به لشکر ۸ نجف اشرف پیوست. 📍ابتدا در ضربت لشکر ۸ نجف اشرف در شرکت کرد. سپس در دی ماه ۶۱ به (ع) منتقل شد. در این لشکر با آشنا شد. شخصیت این شهید تأثیر زیادی بر وی داشت. در مدت پنج سال حضور پی در پی در جبهه چند بار شد. بهمن ماه سال ۶۳ به درخواست فرمانده گردان رزمی یا زهرا (س) به این گردان رفت و را به عهده گرفت. 📍در ، ، ، ، و عملیات شرکت داشت و سرانجام در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶در بانه (منطقه عملیاتی کربلای ۱۰) در اثر اصابت ترکش ناشی از انفجار💥 خمپاره به پهلوی چپ و بازوی 💪راست به خیل شهیدان پیوست و شد 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
احمق‌ها..! روزی که در و دیوار این شهر رنگ و بوی را دارد، دست به حماقت زدید..!! روز خوبی ست برای شروع پایانتان... 👌✅ 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
💠 آقا #مهدی_باکری هم، همچون #حاج_قاسم #مزد شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت... 🔻ماجرای توسل شهید مهدی
🕌 بعد از عملیات ، فرماندهان را بردند امام رضا (ع). وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بهم گفت: ☆ برایم سوغاتی جانماز📿 و دو حبه قند و نمک تبرکی🧂 آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان. ☆ مهدی حال همیشگی را نداشت. گفتم: «تو از چه خواسته‌ای که این چنین شده‌ای؟ نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟» ☆ چیزی نمی‌گفت. به جان امام که قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز...گفتم: چه؟ ♡گفت: «دیگر نمی‌توانم بمانم. باور کن. همین را به امام رضا (ع) گفتم. گفتم واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد» ☆عجیب😳 بود. قبلا هر وقت حرف از می‌شد، می‌گفت برای چه شهید🥀 شویم؟ شهادت خوب است اما دعا🤲 کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی چه؟ ☆ اما دیگر شده بود. امام رضا (ع) هم خیلی نکرد و شد آخرین عملیاتش. (راوی،: دوست و همرزم شهید باکری) 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید