eitaa logo
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
598 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
فضیلت زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست.امام خامنه‌ای 🌹🌹🌹 Admin: @daryaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 #به_وقت_رمان #عاشقانه‌های_شهدایی💞 ❣#از_روزی_که_رفتی 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 قسمت ۲۶ : 🔻
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 💞 ❣ 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 قسمت ۲۷ : 🔻 صدرا: _شوخی نکردم؛ تو صدر کار میکنه! تو هم اونجا میرفتی نه شیدا؟ _شیدا ابرو😠 در هم کشید و رو برگرداند. 🗓چند روزی گذشته بود ، و این روزها شرایط بهتر شده بود. دلش❤️‍🩹 هوای را داشت... روز سردی 💨بود و دلش گرمای🔥 صدای آیه را میخواست. 📞تلفن را برداشت و تماس گرفت: +سلام رها! _سلام مادر خانومی، چه خبرا؟ یادی از ما نمیکنی؟ +من امروز اومدم تهران. _واقعا؟ آقاتون🧔 برگشتن که قدم به تهران گذاشتی؟ الان کجایی؟ آیه لرزید: +خونه‌ام🏚. لرزش صدای آیه باعث شد اندکی تامل کند: +چیزی شده 'آیه؟ مشکلی پیش اومده؟ _مشکل؟! نه... فقط به رسید؛ شد، دیروز شهید شد! 😔 جان از تن رفت.... خوب میدانست بدون او میشود.آیه جان از تنش رفته! آیه جانِ رها بود. _میام پیشت . تماس☎️ را قطع کرد. تازه از آمده بود و کارهای خانه🏚 را تمام کرده بود. میدانست صدرا در اتاقش است... در زد. _بفرمایید. _رها سراسیمه😣 مقابلش ظاهر شد. چهره‌ی رها، صدرا را روی تخت🛏 نشاند و نگران پرسید: _چی شده؟ +من باید برم؛ الان باید برم. صدرا پرسید: _بری؟! کجا بری؟ +پیش ، باید برم! صدرا برخاست: _اتفاقی افتاده؟ +شوهرش... 😫شوهرش شده؛ باید برم پیشش! آیه تنهاست. آیه میکنه... آیه ؛ باید برم پیشش! _آیه همون که میگفتی؟ +آیه اینجا بودن منه، آیه و زندگی منه! _باشه! لباس🧥 بپوش میرسونمت. توی راه برام تعریف کن جریان چیه. رها نگاهی به لباسهای انداخت. اشکهایش😭 را با پشت دست پس زد.چادرش را سر کشید و از اتاق خارج شد. هنوز هم میپوشید. آدرس خانه‌ی آیه را که داد، صدرا گفت: _خب جریان چیه؟ +شوهر آیه رفته بود ، تا حالا چندبار رفته بود. دیروز خبر دادن شده... آیه برگشته. مادرش چند سال پیش از دنیا رفت؛ الان تنهاست، باید کنارش باشم... اون . این شرایط برای خودش و بچه‌ش خیلی خطرناکه! مهم‌تر از اینا تمام وجود آیه همسرش بود. عاشق♥️ هم بودن... آیه بعد از رفتن اون میشه! من باید کنار باشم. آیه منو از نیستی به هستی رسوند. روزای سخت زندگیم اون بود. حالا من باید براش باشم! صدرا خودش را به خاطر آورد... تنها بود. دوستانش برنامه اسکی🏄 داشتند. و با یک و رفتند. خوش به حال آیه، خوش به حال رها...ادامه دارد... 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید