eitaa logo
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
597 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
فضیلت زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست.امام خامنه‌ای 🌹🌹🌹 Admin: @daryaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 #به_وقت_رمان #عاشقانه‌های_شهدایی💞 ❣#از_روزی_که_رفتی 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 تقدیم به از
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 💞 ❣ 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 قسمت ۵۹ : 🔻 📍مقابل جایگاه ایستاده بودند. همه با لباسهای یک دست... گروه موزیک 🎺مینواخت و صدای جمهوری اسلامی در فضا پیچید و پس از آن نوای زیبایی به گوشها👂 رسید: شهید... شهید... شهید... 🥀 ای تجلی ایمان... شهید... شهید... +شعر خوانده میشد و ارمیا 🧑نگاهش به حاج علی بود. در میان زنان بود... زنان ! نمیدانست کدامشان است اما سیدمهدی را حس میکرد. سیدمهدی انگار همه جا با بود. +همه جوان بودند... بچه‌های کوچکی👦🧒 دورشان را احاطه کرده بودند. تا جایی که میدانست همه‌شان دو سه بچه داشتند، بچه‌هایی که تا همیشه از شدند... +مراسم برگزار شد، و لوحهای تقدیر 🖼 بزرگی که آماده شده بود را به دست فرزند👩‍👧‍👦 و یا همسر شهید🥀 میدادند. نام سیدمهدی علوی را که گفتند، زنی از روی صندلی🪑 بلند شد. قدم برمیداشت! راه میرفت، انگار آیه هم یک شده بود؛ +شاید اینهمه سال با یک ارتشی 👨‍🎨 سبب شده بود اینگونه به بکشد خانواده‌ی شهدای ایران را! آیه مقابل رئیس عقیدتی سیاسی ارتش ایستاد، را به دست آیه داد. آیه دست دراز کرد و لوح🖼 را گرفت: _ممنون _سخت بود... فرمانده حرف🗣 میزد و آیه به فکر میکرد... جای تو اینجاست، اینجا که جای من نیست مرد! آنقدر خاطراتش بود که مکان و زمان ⏳را گم کرد. حرفها تمام شده بود و آیه هنوز نشان نداده بود: _خانم علوی... خانم علوی! صدای فرمانده نیروی زمینی بود. آیه به خود آمد و نگاهش هشیار شد: _ببخشید. +حالتون خوبه؟ آیه لبخند تلخی😒 زد: _خوب؟ معنای خوب را گم کردم راه رفته را برگشت... برگشت و رفت... رفت و نگاه👀 مردی که نگاهش غمگین بود. ⏪ ادامه دارد... 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید