eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71.2هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
66 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✅چرا بعد از عطسه الحمدلله میگوییم ؟! (خیلی جالبه) علت گفتن الحمدلله بعد از عطسه اینست که ضربان قلب در هنگام عطسه متوقف میشود و سرعت عطسه 100کیلومتر در ساعت است و اگر به شدت عطسه کردی ممکن است استخوانی از استخوان هایت بشکند و اگر سعی کنی جلو عطسه را بگیری باعث میشود خون در گردن و سر برگردد و سپس باعث مرگ شود و اگر در هنگام عطسه چشم هایت را باز بگذاری ممکن است از حدقه بیرون بیاید! و برای آگاهی در هنگام عطسه همه دستگاههای تنفسی و گوارشی و ادراری از کار می ایستد و قلب هم از کار می افتد رغم اینکه زمان عطسه بسیار کوتاه است و بعد آن به خواست خدای مهربان بدن به کار می افتد اگر خدا بخواهد که به کار افتد گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است به همین دلیل الحمدلله میگوییم. میگوییم خدایا شکرت برای سلامتی که به بدنم دادی و شکرت برای بیماری هایی که به من ندادی.. خدا را شکر •✾📚 @Dastan 📚✾•
❓چرا احمد الحسن برای ادعای خود به این حدیث تمسک کرد: صاحب این امر شناخته نمی شود مگر با سلاح وصیت و بیرق ☑️ دلیل واضح است چون دیگر علامت‌های شناخت امامت ، ادعایشان برای احمد الحسن بصری غیر ممکن است و به هیچ وجه نمی تواند آنها را ادعا کند زیرا فقط حجت های واقعی خدا میتوانند آنها را بیان و انجام دهند نه افراد معمولی و تنها چیزهایی که احمد الحسن می تواند آنها را ادعا کند همین سه چیز می باشد چرا که هرکس دیگری هم می تواند آنها را ادعا کند. ⁉️چرا احمد الحسن این علامت را انتخاب نکرد؟؟؟ 👇 این روایت یکی از علامت‌های اساسی برای حجت های خدا می باشد و در آخر روایت امام به این نکته اشاره کرد که اگر کسی این علامت را نداشته باشد امام و حجت نیست و آن علامت عبارت است از: امام می تواند با هر لغت و لهجه و کلامی با مردم سخن بگوید و امام در همان لحظه برای شخص سوال کننده یک نشانه و مثال میزند چرا که در آن هنگام شخصی از خراسان بر امام وارد می شود وامام با همان لغت خراسانی(فارسی) با او سخن می گوید. 📗 منبع: اصول الکافی کتاب الحجه باب الامور التی توجب الحجه.حدیث السابع. ✔️واضح است که احمد الحسن کذاب نمی توانداین را ادعا کند چرا که واضح است او حتی زبان عربی که زبان مادریش است را نمی تواند به خوبی تلفظ بکند چه برسد به دیگر زبانهای جهان !!! واما کلام ما به پیروان او : هر چند شما قانون معرفی حجت را در این سه علامت منحصر نمودید اما این روایت حداقل علامتی دیگر را برای امامان مشخص کرد حداقل از خودتون بپرسید که آیا احمد اسماعیل (احمد الحسن ) می تواند با شما به زبان فارسی حرف بزند؟؟؟ آیا به هر زبان و لهجه ای تسلط دارد؟ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🖤﷽🖤 ⚫اعــمال روز عــرفـــه👆👆 ✦ ✧ ✦ ✧ ✦ ✧✦ ✧ ✦ ✧ ✦ شــهادت مــظلومانه ی مســلم ابــن عــقیل رو تسلیــت عــرض مــے ڪـنیم🥺 ✦ ✧ ✦ ✧ ✦ ✧✦ ✧ ✦ ✧ ✦ در ایـــن روز از هــمه ی شــما عــزیزان الـ.ــتماس دعـــا🤲 داریـــم᯽ ❂اللــــهم عـــجل لـــولیڪ الفـــرج❂
فریب نخورید! در زمان حضرت سلیمان پرنده‌ای برای نوشیدن آب به سمت حوضی که کنار چشمه‌ای بود پرواز کرد اما چند کودک را به سر برکه دید پس آنقدر صبر کرد تا کودکان از آنجا متفرق شدند! همین‌که قصد فرود به سوی برکه را کرد این بار مردی را با ریش بلند و آراسته دید که برای نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود. پرنده با خود گفت که این مرد خوبی است از وی آزاری به من نمی‌رسد! وقتی نزدیک شد آن مرد سنگی به‌سویش پرتاب کرد و چشم پرنده کور شد! پرنده از مرد نزد حضرت سلیمان شکایت برد! پیامبر آن مرد را احضار کرد او را محاکمه و فرمان کور کردن چشم او را داد. اما پرنده به حکم صادر شده اعتراض کرد و‌ گفت: چشم این مرد هیچ آزاری به‌من نرساند بلکه ریش او بود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوی او آزاری به من نمی‌رسد! پس به عدالت نزدیکتر است اگر ریش او را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند! #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔅امام باقر علیه السلام ؛ همانا خداوند اطعام کردن و قربانی کردن را دوست دارد😌 🌺الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ🌺 "آیه ۲۰ سوره مبارکه توبه" 📚 @Dastan 📚
✨﷽✨ ✅مراقب دینمان باشیم ✍روزي (عقيل ) برادر (امام علي ) عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالي كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزي بده . حضرت فرمود : صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد . عقيل اصرار ورزيد ، امام به مردي گفت : دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار ، بگو قفل دكاني را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد . عقيل در جواب گفت : مي خواهي مرا به عنوان دزدي بگيرند. امام فرمود : پس تو مي خواهي مرا سارق قرار دهي كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم ؟ عقيل گفت : پيش معاويه مي رويم ، فرمود : خود داني عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاي كمك كرد . معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاي منبر برو بگو علي عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم . عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از علي عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت ، ولي از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت . 📚پند تاریخ ج ۱ ص۱۸۰ ‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✅داستان کوتاه ✍در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!! 🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔴 رهبر معظم انقلاب جمعه 10 مرداد از رسانه ملی سخنرانی خواهند کرد 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی روز جمعه 10 مرداد ۱۳۹۹ و همزمان با عید سعید قربان با ملت شریف ایران از طریق رسانه ملی سخن خواهند گفت. 🔹سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی ساعت 11.30 از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی به‌صورت زنده پخش می‌شود. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅نامه امام زمان(عج)به شیخ مفید : ✍️الهم عجل لولیک الفرج میشد زودتر از این ها هم اتفاق بیفتد...میشد زودتر بیایند به پیشم فقط کافی بود که پای قرارهایشان بمانند و دلشان با هم یکی شوند؛ اگر میبینی این همه تاخیر افتاده و من حبس شده ام دلیلش خود آنها هستند کارهایی که میکنند خبرش میرسد کارهایی که توقعش را از آنها ندارم. 📚بحارالانوار،ج۵۳،ص۱۷۷ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
پاسخ حامد کاشانی به حسین دهباشی و دیگر کسانی که هرساله قبل از محرم با هر دستاویزی به دستگاه اباعبدالله(ع) حمله می‌کنند و امسال هم با کرونا... ✍پ.ن. ‌‎تحریف تاریخ کار شما و امثال آن پرزیدنتی ست که درس مذاکره از عاشورا میگرفت... آقای تاریخ دان!! ➖اولا حرمت کعبه باید حفظ میشد ➖دوما وعده کوفه بود نه مکه ➖سوما با پروتکل های بهداشتی ، مراسم احیا هم برگزار شد و اتفاقی نیفتاد ➖چهارماً گندی که بار اومد و مجدد کرونا اوج گرفت طبق گفته وزیر بهداست ثمره یاغی گری و تمرد دولت مورد تایید و حمایت شما از توصیه های وزارت بهداشته و مسافرت رفتن های بخشی از مردم در تعطیلات گذشته ➖پنجما خاک بر دهان شبهه افکنانِ بیسواد ➖ششماً؛ حیف از نام زیبای حسین که پشت دهباشی نوشته شده ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹 روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. 🍃وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟ هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند. و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم. همه‌ی این‌ها از یک دعای مادر است 👤: ایت الله میلانی ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13990510_39462_1281k.mp3
10.13M
🎙بشنوید | صوت کامل سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت عید سعید قربان. ۹۹/۰۵/۱۰ ☑️ @Khamenei_ir
و کیف اصبر علی فراقک ؟ مرا که عمری بدون او گذرانده ام از سختی جان کندن مترسان . . . ! ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✍ به دستور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) گوسفندى را سر بريدند و انفاق كردند. پيامبر اکرم (صلى اللّه عليه و آله) فرمود : از آن قربانی چه چيزى ماند؟ عايشه گلایه آمیز گفت چيزى جز کتفش باقى نماند. پيامبراکرم پاسخ دادند: (برعکس) بجز کتفش که به مصرف ما خواهد رسید ، در حقیقت همه آن چه انفاق شد باقى مانده است. 📚 سنن الترمذی، ج ۴، ص ۵۸ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
هر كس را فداى مى‏‌كند و محبوب را در راه محبوب‌تر مى‌گذارد. بر پايه همين دستور و همين عقل، ابراهيم اسماعيلش را قربانى مى‌كند. اما نمى‌خواهد كشته شوند، او مى‌خواهد ‏ها آزاد شوند و رشد كنند و به قرب و رضوان دست بيابند ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
این دوری آقا حق من بوده.mp3
9.08M
🎧 این دوری آقا حق من بوده 🎤 کربلایی سیدرضا نریمانی #مداحی ✍🏻ارتباط با ادمین کانال #داستانهای_آموزنده 👤 @AminiAsl •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• 🌺➣ http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
✅ادب و حیا در برابر خداوند ✍️از امام جواد علیه السلام سوال شد: یابن‌ رسول ‌الله ادب با خدا چگونه است؟ امام(علیه السلام) فرمودند: قرآن را تلاوت کند آن گونه که نازل شده است ٬احادیث ما را روایت کند آن طور که ما گفته‌ایم و خدا را بخواند بدون اینکه از خدا طلبکار باشد. روایت شده است خداوند متعال در بعضی کتاب‌های آسمانی‌اش می‌فرماید: ای بنده من! آیا سزاوار است وقتی با من سخن می‌گویی به چپ و راست نگاه کنی، در حالی که اگر بنده‌ای مثل خودت با تو سخن بگوید و این گونه رفتار کند رهایش میکنی!پس رواست با من این گونه باشی؟ روایت شده است که روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به طرف گوسفندانش که به همراهی چوپانی به بیابان فرستاده بود رفت. چوپان، بی خبر از آن حضرت، لباس‌هایش را در آورده بود، به محض اینکه متوجه آمدن حضرت رسول شد لباس‌هایش را پوشید. 🌹پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: برو ما نیازی به چوپانی تو نداریم، ما خاندانی هستیم که کسی را که حتی در خلوت با خدایش رعایت ادب نکند، استخدام نمی‌کنیم... 📚آداب سلوک علامه حسن زاده آملی •✾📚 @Dastan 📚✾•
#قویترین ✍️حضرت‌ پيامبراکرم (ص) بر گروهى گذشتند كه سنگى را بلند مى كردند . فرمودند : اين چه كارى است؟ گفتند : با اين كار ، نيرومندترين و محكم ترينِ خود را مى شناسيم .فرمودند : آيا به شما خبر دهم كه محكم ترين و قوى ترينِ شما كيست؟ گفتند : بلى اى پيامبر خدا ! فرمودند : محكم ترين و قوى ترين شما ، كسى است كه هر گاه خشنود شود ، خشنودى اش او را به گناه و باطل نكشاند ، و هر گاه خشمگين شود ، خشمش او را از سخن حق ، بيرون نبرد ، و هر گاه به قدرت رسيد ، به آنچه برايش حق نيست، دست نزند. 📚 معاني الأخبار ، ص 366 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
نجم الدين جعفر بن زهدرى مى گويد: به بيمارى فلج مبتلا شدم، پس از مرگ پدرم، مادر بزرگ پدريم کمر همّت به علاج من بست، او با تمام توان به معالجه من پرداخت، ولى اثرى نبخشيد. به او گفتند: از پزشکان بغداد کمک بگير. او از پزشکان بغداد دعوت به عمل آورد، وآنها مدّتى طولانى در حلّه مرا تحت معالجه قرار دادند اما سودى نبخشيد. تا اين که به او گفتند: او را به قبّه شريف منسوب به امام زمان (عليه السلام) در حلّه ببر تا شفا يابد. شبى همراه مادر بزرگم به زير گنبد شريف حضرت (عليه السلام) مشرف شده ودر آنجا بيتوته کرده بودم، ناگاه به ديدار حضرت موفّق شدم.🌹 حضرت رو به من کرد وفرمود: برخيز! عرض کردم: آقا جان! يک سال است که نمى توانم از جا برخيزم. فرمود: برخيز! به اذن خدا.🌹 ومرا برى برخاستن يارى نمودند. هنگامى که مردم از شفى من مطّلع شدند چنان برى ملاقاتم هجوم آوردند که چيزى نمانده بود که کشته شوم. آنها تمام لباس هايم را به عنوان تبرّک تکه پاره کردند، وبر من لباس ديگرى پوشانيدند، آنگاه به خانه باز گشتم، ولباس خود را عوض کرده ولباس آن ها را برايشان فرستادم.🌻 •✾📚 @Dastan 📚✾•
❗️ 🍃آیت الله حائری شیرازی : زندگی آپارتمان نشینی اجازه نداده انسانها سالی یک بار هم به آسمان نگاه کنند. یکی از محرومیت‌هایی که ایجاد کرده ، محروم شدن از نعمت بزرگ دیدار ستارگان است . اگر انسان ماهی یک شب برود در روستا تا بتواند آسمان را ببیند و زیارت کند ، مثل زیارت یک امامزاده برایش سازنده است. ندیدن آسمان ، خیلی مضر است. 🍃یک نگاه به آسمان برای انسان کافی است که بداند این چیزهایی که برای خودش برداشته ، باعث خجالت است. آسمان را گذاشته اند برای صفر کردن تعلقات. انسان یک نگاهی به آسمان بکند، پاسخ سوالاتش را می گیرد! برای نجات انسان از تعلقات ، یک نگاه معنادار به آسمان بس است. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅آيا کسي که نماز نميخونه يا نمازش به تاخير ميفته ممکن است در تسلط شیطان باشه؟ ✍️پاسخ: پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: شيطان هميشه از فرزند آدم وحشت دارد و فاصله مي گيرد تا زماني که نمازهاي پنج گانه اش را در وقتش به جا مي آورد، پس هرگاه آنها را ضايع کرد بر وي جرأت پيدا مي کند و او را به گناهان بزرگ وارد مي سازد.۱ البته همانطوريکه خداوند نيز در قرآن کريم فرموده است اين تسلط و اغواگري حاصل کوتاهي عبد و همراهي او با شيطان است وگرنه خداوند براي شيطان قدرت تسلط بر بندگانش را قرار نداده است. 💥در قرآن آمده است: ابليس گفت: پروردگارا! به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من هم در زمين بدي ‏ها را برايشان مي آرايم و همه را فريب خواهم داد. مگر بندگان مخلَصت را ... خداوند فرمود: همانا براى تو بر بندگان من تسلطّى نيست، مگر آن گمراهانى كه تو را پيروى كنند.۲ 📚1. الکافي، ج۳، ص۲۶۹ 📚2. حجر، ۴۲ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨🌸✨ ✍️فردی به حکیمی گفت: خبر داری که فلانی درباره ات چقدر غیبت کرد! حکیم گفت: او تیری به سویم پرتاب کرد که نرسید. تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فرو کردی؟ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•