🔹هارون الرشید به بهلول گفت: می خواهی که وجه معاش تو را متکفل شوم و مایحتاج تو را از خزانه مقرر سازم تا از فکر آن آسوده شوی؟
🔸بهلول گفت: اگر سه عیب در این کار نبود، راضی می شدم؛
➊👈آنکه تو نمی دانی به چه محتاجم، تا آن را از برای من مهیا سازی
➋👈اینکه نمی دانی چه وقت احتیاج دارم تا در آن وقت، وجه را بپردازی
➌👈آنکه نمی دانی چقدر احتیاج دارم تا همان مقدار بدهی
🔹ولی خداوند تبارک و تعالی که متکفل است این هر سه را می داند آنچه را محتاجم ،وقتی که لازم است و به قدری که احتیاج دارم می رساند
🔸ولی با این تفاوت که تو در مقابل پرداخت این وجه، با کوچکترین خطایی ممکن است مرا مورد خشم و غضب خود قرار دهی .
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
🔆پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری رفت.
✨پدر دختر رو به پسر کرد و گفت تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد پس من به تو نمیدهم.
💫چندی بعد پسری پولدار اما بد کردار به خواستگاری همان دختر رفت، پدر دختر با ازدواج موافقت کرد و در مورد اخلاق پسر گفت: انشاءالله خدا او را هدایت میکند.
👈دختر گفت: پدر، مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرقی دارد؟؟!!! 🤔
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
#بهجت_اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
تابستان بود و هوای شهر قم داغ داغ بود . برایشان پنکه ای تهیه و به سختی قانعشان کردند که پنکه در زمان نماز خواندن روشن باشد. پنکه اما چاره ای برای گرما نبود.
روزی با همان تن خیس عرقشان بعد از فراغت از نماز رو به فرزندشان کردند گفتند : اگر سلاطین عالم لذت نماز را درک می کردند به دنبال لذتهای دیگر دنیا نمیرفتند...
📚 براساس خاطره اي از حجت الاسلام والمسلمين علي بهجت
✾📚 @Dastan 📚✾
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 بدترینِ انسانها
🔹مسلمانان در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله اجتماع کرده بودند، حضرت در ضمن سخنرانی فرمودند:
«آیا مایلید از بدترین انسان به شما خبر دهم؟»
گفتند: بلی! یا رسول الله خبر دهید.
🔹پیامبر فرمودند: «آن کس که خیرش به دیگران نرسد، زیردستش را بزند، و همیشه علاقه داشته باشد تنها غذا بخورد، مبادا کسی در کنار سفره ی طعام او بنشیند.»
حاضران میپنداشتند، از این شخص بدترکسی نیست.
🔹حضرت فرمودند:
«از این بدتر هم هست، میخواهید او را معرفی کنم؟»
اصحاب گفتند: بلی یا رسول الله! معرفی فرمایید.
پیامبر فرمودند: «بدتر از او، کسی است که مردم نه امیدی به خیرش دارند و نه از شرش در امانند.»
🔹اصحاب گمان کردند خداوند بدتر از چنین فرد، کسی را نیافریده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
«میخواهید از این بدتر را به شما نشان دهم؟»
اصحاب گفتند: بلی یا رسول الله نشان دهید.
پیامبر فرمودند: «آدمی که بسیار فحش دهد، لعن و نفرین کند و ناسزا گوید. هرگاه از مسلمانان نزد او نام برده شود، از بدگویی او کوتاهی نکند و هر کس نام او را بشنود، لعن و نفرینش کند.»
📚 بحار: ۷۲، ص ۱۰۷
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ شخصی خدمت #پیامبر_اکزم (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت:
🔥 گناهانم بسیار و عمل من اندك است.
🍃فرمود: «سجدههای خود را زیاد كن،
زیرا آنگونه كه باد، برگ درختان را میریزد🍁
سجده هم گناهان را میریزد🍁
📖 کافی، ج82، ص162
✾📚 @Dastan 📚✾
👨👧👦 #داستان
💠 توبه قوم یونس
🌸🍃سعید بن جبیر و گروهی از مفسّرین، داستان قوم یونس را بدین گونه روایت کرده اند: قوم یونس مردمی بودند که در منطقه نینوا در اراضی موصل زندگی میکردند. آنان از قبول دعوت یونس #امتناع داشتند، سی و سه سال مردم را به خداپرستی و دست برداشتن از گناه دعوت کرد، جز دو نفر کسی به او ایمان نیاورد، یکی شخصی به نام روبیل و دیگری به نام تنوخا.
روبیل از خانواده ای بزرگ و دارای علم و حکمت بود و با یونس سابقه دوستی داشت، تنوخا مردی بود عابد و زاهد، و کارش تهیّه هیزم و فروش آن بود.
یونس از دعوت قوم خود طَرْفی نبست، به درگاه حق از قوم نینوا شکایت برد، عرضه داشت: سی و سه سال است این جمعیت را به توحید و عبادت و کناره گیری از گناه دعوت میکنم و از خشم و عذابت میترسانم ولی جز سرکشی و تکذیب پاسخی نمی دهند، به من به چشم حقارت مینگرند و به کشتن تهدیدم مینمایند. خداوندا! آنان را دچار عذاب کن که دیگر قابل هدایت نیستند. خطاب رسید: ای یونس! در میان این مردم اشخاص جاهل و اطفال در رحم و کودکان خردسال، پیران فرتوت و زنان ضعیف وجود دارند، من که خدای حکیم و عادلم و رحمتم بر غضبم پیشی جسته، میل ندارم بی گناهان را به گناه گنهکاران عذاب کنم، من دوست دارم با آنان به رفق و مدارا معامله کنم و منتظر توبه و بازگشتشان باشم، من تو را به سوی آنان فرستادم که نگهبان آنان باشی و با آنها با رحمت و مهربانی رفتار نمایی، و به واسطه مقام شامخ نبوّت درباره آنها به صبر رفتار کنی، و به مانند طبیب آگاهی که به مداوای بیمارانش میپردازد با مهربانی به معالجه گناهانشان اقدام کنی!
از کمی حوصله برای آنان درخواست عذاب میکنی، مرا پیش از این پیامبری بود به نام نوح که صبرش از تو زیادتر بود و با قومش بهتر از تو مصاحبت داشت، با آنان به رفق و مدارا زیست، پس از نهصد و پنجاه سال از من برای آنان درخواست #عذاب کرد و من هم دعایش را اجابت کردم.
عرضه داشت: الهی! من به خاطر تو بر آنها خشم گرفتم، چه آنکه هر چه آنان را به طاعتت خواندم بیشتر بر گناه اصرار ورزیدند، به عزّتت با آنها مدارایی ندارم و به دیده خیرخواهی به ایشان ننگرم، بعد از کفر و انکاری که از اینان دیدم عذابت را بر اینان فرست که هرگز مؤمن نخواهند شد. #دعوت_یونس از جانب حق پذیرفته شد، خطاب رسید: روز چهارشنبه وسط ماه شوال پس از طلوع آفتاب بر آنان عذاب میفرستم، آنها را خبر کن.
زمانی که چهارشنبه وسط شوال رسید در حالی که یونس میان قوم نبود، روبیل آن مرد حکیم و آگاه بالای بلندی آمد، با صدای بلند گفت: ای مردم! منم روبیل که نسبت به شما خیرخواه هستم، اینک ماه شوال است که شما را در آن وعده عذاب داده اند، شما پیامبر خدا را #تکذیب کردید ولی بدانید که فرستاده خدا راست گفته، وعده خدا را تخلّفی نیست اکنون بنگرید چه خواهید کرد.
مردم به او گفتند: به ما راه چاره را نشان بده، چه اینکه تو مردی عالم و حکیمی، و نسبت به ما مهربان و دلسوزی.
گفت: نظر من این است که پیش از رسیدن ساعت عذاب، تمام جمعیّت از شهر خارج شوند، میان زنان و فرزندان جدایی اندازند، همه با هم روی به حق کرده از سوز دل به درگاه خدا بنالند و به حضرتش زاری و تضرع آرند، و از روی اخلاص توبه کنند و بگویند:
خداوندا! ما بر خود #ستم کردیم، پیامبرت را تکذیب نمودیم، اکنون از گناهان ما بگذر، اگر ما را نیامرزی و به ما رحم ننمایی از جمله زیانکاران باشیم، خدایا! توبه ما را قبول کن و به ما رحم نما، ای خدایی که #رحم تو از همه بیشتر است.
مردم نظر او را پذیرفتند و برای این برنامه معنوی حاضر شدند، وقتی روز چهارشنبه رسید روبیل از مردم کناره گرفت و به گوشه ای رفت تا ناله آنها را بشنود و توبه آنها را بنگرد.
آفتاب چهارشنبه طلوع کرد، باد زرد رنگ تاریکی با صداهای مهیب و هولناک به شهر رو آورد که باعث وحشت مردم شد، صدای مرد و زن، پیر و جوان، غنی و ضعیف بیابان را پر کرد، از عمق دل توبه کردند و از خداوند #طلب_آمرزش نمودند، بچهها به ناله جانسوز مادران میگریستند و آنان به ناله فرزندان گریه میکردند. #توبه آنان به قبول حق رسید، عذاب از آنان برطرف شد و مردم با خیال راحت به خانههای خود بازگشتند [۱] .
۱- تفسیر صافی: ۱ / ۷۶۷، به اختصار.
📚 عبرت آموز (مجموعه ای از نکتهها و داستانهای کتب استاد حسین انصاریان) ، مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان ، صفحه ۱۲۵
🌺فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ
🖋چرا اهالی هیچ کدام از شهرهایی که پیامبرشان را انکار کردند، بهوقتش ایمان نیاوردند تا ایمانشان بهدردشان بخورد؟! جز قوم یونس که وقتی با دیدن نشانههای عذاب، بهموقع ایمان آوردند، به خفتوخواری در زندگی دنیا دچارشان نکن
✾📚 @Dastan 📚✾
✨حضرت علی (ع) می فرمایند:
#صدقه از #مرگ_بد و ناگهانی پیشگیری می کند... صدقه #عمر شما را #طولانی می کند.
📚نهج البلاغه، خطبه ی ۱۱۰
🦋امام سجاد (ع) برای یاران خود تعریف می کند:
🔆#کبوتری بر بالای درختی لانه داشت، هروقت تخمی می گذاشت مردی می رفت و آن تخم را بر می داشت.
کبوتر روزی از مرد به درگاه خدا شکایت کرد. خدا گفت: این بار که از درخت بالا می آید تا تخم های تو را بردارد به زمین می افتد و می میرد.
روز بعد کبوتر تخم گذاشته بود. مرد آمد که از درخت بالا بیاید هنوز کاملا بالا نرفته بود که صدای در آمد و مرد از درخت پایین آمد و دید #محتاجی پشت در است، به او صدقه ای داد و دوباره از درخت بالا رفت، تخم کبوتر را برداشت و پایین آمد.
کبوتر به درگاه خدا نالید و گفت: آن وعده ای که دادی چه شد؟
خدا گفت: این مرد جان خود را به واسطه ی صدقه ای که داد خرید و بلای ناخواسته از او دفع شد.
📚داستانهایی از خدا، میر خلف زاده
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
⚫️آيا مي دانيد چرا به #حضرت_معصومه سلام الله عليها، #كريمه_اهل_بيت مي گويند؟
✨يكي از القاب حضرت معصومه(س) «كريمه اهل بيت» است. اين لقب بر اساس رؤياى صادقانه يكى از بزرگان، از سوى اهل بيت به اين بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى اين رؤياى صادقانه بدين شرح است :
مرحوم آيت اللّه سيّد محمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آيت اللّه سيد شهاب الدين مرعشى (ره) بسيار علاقه مند بود كه محل قبر شريف حضرت صدّيقه طاهره (س) را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب كرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پايان رساندن ختم و توسّل بسيار، استراحت كرد. در عالم رؤيا به محضر مقدّس حضرت باقر(ع) و يا امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام به ايشان فرمودند:
«عَلَيْكَ بِكَرِيمَةِ اَهْلِ الْبَْيت ِ.»
يعنى به دامان كريمه اهل بيت چنگ بزن . ايشان به گمان اينكه منظور امام (ع) حضرت زهرا(س) است، عرض كرد: «قربانت گردم، من اين ختم قرآن را براى دانستن محل دقيق قبر شريف آن حضرت گرفتم تا بهتر به #زيارتش مشرّف شوم.»امام فرمود: «منظور من، قبر شريف حضرت معصومه در قم است.» سپس افزود:«به دليل مصالحى خداوند مى خواهد محل قبر شريف حضرت زهرا(س) #پنهان بماند؛ از اين رو قبر حضرت معصومه(س) را تجلّى گاه قبر شريف حضرت زهرا(س) قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت #ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه(س) داده است.»مرحوم مرعشى نجفى هنگامى كه از خواب برخاست، تصميم گرفت رخت سفر بر بندد و به قصد زيارت حضرت معصومه (س) رهسپار ايران شود. وى بى درنگ آماده سفر شدو همراه خانواده اش نجف اشرف را به قصد زيارت كريمه اهل بيت ترك كرد.
📚 كريمه اهل بيت، ص٤٣، با تلخيص و تصرّف
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ بسیار تاثیر گذار🔺
🌺داستان زیبای توبه جعفر بی دین!
به غیر از قسم امام حسین ع چیزی رو قبول نداشت...
✾📚 @Dastan 📚✾
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #جعفر_جعفری
🎙راوے: همسر شهید
❤️سال۱۳۹۵ شهید جعفری مشتاق شد که به سوریه برود اما هرچه کرد نتوانست برود. شهید جعفری ایرانی و ساکن شهرستان باخرز خراسان رضوی بود. ما هم ساکن استان سمنان بودیم؛ به منزل ما آمد و گفت که میخواهم به سوریه بروم، به پدر و مادرم بگوئید من سرکار هستم.
💛با وجود تلاشهایی که کرد اما نتوانست اعزام شود. سال۱۳۹۶ بالاخره موفق شد با فاطمیّون به سوریه برود و این اولین و آخرین اعزامش به سوریه بود. شهید جعفری بچهها را خیلی دوست داشت و هر وقت منزل ما بود بچهها را روی سر و کولش میگذاشت. سال قبلِ شهادتش ازدواج کرده بود و حتی اولین فرزندش را هم ندید و رفت. شهید جعفری ۲۶ساله بود که به شهادت رسید. پسرمان نیز سهماه پس از شهادتش به دنیا آمد.
#شهیدانه🌹
#صلوات🌹
✾📚 @Dastan 📚✾
✍ تفسیر سوره بقره آیه (۲٠٠)
فَإِذٰا قَضَیْتُمْ مَنٰاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اَللّٰهَ كَذِكْرِكُمْ آبٰاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ اَلنّٰاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنٰا آتِنٰا فِی اَلدُّنْیٰا وَ مٰا لَهُ فِی اَلْآخِرَةِ مِنْ خَلاٰقٍ (200)
🍃و چون آداب ویژهء حج خود را به جای آوردید، همان گونه که پدران خود را به یاد می آورید، یا با یادکردنی بیشتر، خدا را به یاد آورید. و از مردم کسی است که می گوید: «پروردگارا، به ما، در همین دنیا عطا کن» و حال آنکه برای او در آخرت نصیبی نیست.
🔰گروهی از اهل مکه بعد از پایان مراسم حج در محل اجتماع کرده و با یاد کردن پدران و نیاکان خود به آن تفاخر و #مباهات میکردند قرآن دستور میدهد بهجای #تفاخر به نیاکان خدا را یاد کنید و از *نعمتها و توفیقات او سخن بگویید و در این کار جدیتر باشید.
یاد خدا هم از نظر کمیت باید کثیر باشد و هم از نظر کیفیت عاشقانه و خالصانه.
✨✨ #سطحی_نگر نباشیم گروهی در بهترین زمانها و مکانها تنها دعای آنها رسیدن به زندگی کوتاه #مادی است.
💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺#داستانهای_علما:
✳️مرجعیت دینی و کار در مزرعه
🍃🍂در اعیان الشیعه درباره مرحوم شیخ حسن بحرانی از کتاب «انوار البدرین» نقل کرده است:
شیخ حسن با آن همه علم وفضل کار یدی انجام می داد و برای گذران زندگی خود وخانواده اش کار می کرد، شیخ ثقه احمد بن صالح برای من نقل کرد که مسائلی چند از جانب علمای اصفهان به وسیله حاکم بحرین که منصوب از طرف دولت ایران بود برای علمای بحرین فرستاده شده بود، تا جواب آن را بدهند. از جمله برای مرحوم شیخ حسن بحرانی #مسائلی فرستاده شده بود.
قاصد برای رساندن مسائل وگرفتن جواب به «دهستان» رفت که قریه ای کوچک است و مردم #فقیر دارد که با دلو از چاه آب کشیده و باغات اندک خود را آبیاری می کنند. در آنجا سراغ شیخ را گرفت. او را به آن قاصد نشان دادند، #قاصد مردی را دید ضعیف الجثه که بوسیله دلو برای مرزعه کوچک خود آب می کشد.
گمان کرد او را مسخره کرده اند، خشمگین شد و آنهایی را که او را به او نشان دادند بزد.
شیخ ماجرا را دانست و کسی به نزد او فرستاد وبه او فهماند که #شیخ_حسن_بحرانی خود اوست.
آنگاه دختر بچه خود را که به او کمک می کرد فرستاد قلم و دوات آورد و بدون مراجعه به کتابی جواب مسائل را نوشت.
مرد قاصد که ابهت و جلالت علمای ایران را دیده بود از دیدن آن منظر متعجب شد.
📚 (اعیان الشیعه، ج5،ص260)
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
⛔️ #بد_اخلاقی
✍ﻣﺮﺩﯼ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﺍﺧﻼﻕ و ﻏﺮﻏﺮﻭ ﺑﻮﺩ! ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎیی ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﺗﻨﮓ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻦ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ! ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻍ زن ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﺒﺮﻡ؛ ﭘﺲ ﺯﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﭼﺎﻩ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻟﮕﺪﯼ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ #ﭼﺎﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ! ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺯن ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﺮﺩﻩ، ﺩﯾﺪ ﺻﺪﺍیی ﺍﺯﺗﻪ ﭼﺎﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ: ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩ؛ ﻣﻦ #ﻣﺎﺭﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﯼ!
ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﻢ. ﻣﺮﺩ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﭼﺎﻩ ﺍﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ. ﻣﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﭘﻮﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﻭ ﻣﯽ ﭘﯿﭽﻢ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽﺩﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﯿﺎیی؛دﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ. ﻣﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺟﺎﺭ ﺯﺩﻧﺪ ﺍﮔﺮﮐﺴﯽ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ، ﻫﺰﺍﺭ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ. مرد ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ؛ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﮑﻪ ﻃﻼﺷﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺧﺒﺮ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥﺩﺧﺘﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺩﻧﺒﺎﻝ همان مرد ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ.. ﻣﺮﺩ ﻧﺰﺩ ﻣﺎﺭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ. مرد ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ؛ﻓﻘﻂ ﺁﻣﺪﻡ ﺑﮕﻢ همسرم ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ! ﻣﺎﺭ،ﺗﺎ این ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ.
✨✨اخلاق بد همه را فراری میدهد.✨✨
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
#هر_حرفی_آیت_الله_بهجت_میگوید
#یادداشت_و_ضبط_کن❗️
به علامه سلام کرد.
پاسخ شنید: «علیکمالسلام. آقازادۀ آقایی؟»
_ آقازادگی نداریم! فرزند، آری.
دستش را گرفت و با خودش برد بیرون.
_ به چه کاری مشغولی؟
_ درس میخوانم.
_ چه میخوانی؟
_ فلسفه، منطق، چند سالی خارج خواندم، مدتی ریاضیات و نجوم خواندم، مدتی هم عرفان نظری.
_ عجب! کمتر کسی اینها را میخواند. چیزی بهتو میگویم، خوب گوش کن.
_ بفرمایید.
_ نه! باید عمل کنی.
_ آقا! به چیزی که ندانم چیست که نمیتوانم عمل کنم.
با لطافتی خندید و ادامه داد:
_ گوش کن! میگویم، تمام کارهایت را بگذار کنار؛ و در خدمت این پیر باش. تو نمیشناسیاش. نمیگذارد که بشناسیاش. من از نجف میشناسمش، به فکر دنیای خودش نیست. همه کارهایت را رها کن و بیا خدمت او. هر چه میگوید یادداشت کن، ضبط کن و نوار بگیر، حتی کوچکترین حرفهایش را، حتی آنها را که بهنظرت ارزشی ندارد.
سالها از آن روز میگذرد؛ اما هنوز صدای علامه جعفری رحمهالله در گوش اوست.
(بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت #فرزند آیت الله بهجت)
📚 این بهشت، آن بهشت، ص١۵
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ قال الإمام العسکري عليه السلام:
: قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله لِبَعضِ أصحابِهِ ذاتَ يَومٍ : يا عَبدَاللّه ِ ، أحبِب فِي اللّه ِ ، وأبغِض فِي اللّه ِ ، ووالِ فِي اللّه ِ ، وعادِ فِي اللّه ِ ؛ فَإِنَّهُ لا تُنالُ وِلايَةُ اللّه ِ إلاّ بِذلِكَ ، ولا يَجِدُ الرَّجُلُ طَعمَ الإِيمانِ ـ وإن كَثُرَت صَلاتُهُ وصِيامُهُ ـ حَتّى يَكونَ كَذلِكَ . وقَد صارَت مُؤاخاةُ النّاسِ يَومَكُم هذا أكثَرُها فِي الدُّنيا ؛ عَلَيها يَتَوادّونَ ، وعَلَيها يَتَباغَضونَ ، وذلِكَ لا يُغني عَنهُم مِنَ اللّه ِ شَيئا . فَقالَ الرَّجُلُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، فَكَيفَ لي أن أعلَمَ أنّي قَد والَيتُ وعادَيتُ فِي اللّه ِ ؟ ومَن وَلِيُّ اللّه ِ عز و جل حَتّى اُوالِيَهُ ، ومَن عَدُوُّهُ حَتّى اُعادِيَهُ ؟ فَأَشارَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله إلى عَلِيٍّ عليه السلام ، فَقالَ : أتَرى هذا ؟ قالَ : بَلى . قالَ : وَلِيُّ هذا وَلِيُّ اللّه ِ ؛ فَوالِهِ ، وعَدُوُّ هذا عَدُوُّ اللّه ِ ؛ فَعادِهِ ، ووالِ وَلِيَّ هذا ولَو أنَّهُ قاتِلُ أبيكَ ووَلَدِكَ ، وعادِ عَدُوَّ هذا ولَو أنَّهُ أبوكَ ووَلَدُكَ .
🌺امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند:
✨پيامبر خدا روزى به يكى از يارانش فرمود : «اى بنده خدا ! در راه خدا دوست بدار ، در راه خدا دشمن بدار ، در راه خدا دوستى بورز و در راه خدا دشمنى بورز ؛ زيرا ولايت خدا ، جز از اين راه به دست نمى آيد و انسان ، گرچه نماز و روزه اش بسيار باشد ، طعم ايمان را درنمى يابد ، مگر آن كه چنين باشد؛ ليكن امروز ، بيشتر دوستى ها و برادرى هايتان براى دنيا و در راه آن است . بر اساس آن ، با يكديگر دوستى مى كنند و براى آن با يكديگر دشمنى مى ورزند؛ حال آن كه اين دوستى و دشمنى ، در برابر خداوند ، هيچ سودى برايشان ندارد» . آن مرد گفت : اى پيامبر خدا ! چگونه بدانم كه در راه خدا دوستى و دشمنى كرده ام ؟ و دوست خدا كيست تا با او دوستى كنم؟ و دشمن خدا كيست تا با او دشمنى ورزم ؟ پيامبر خدا به على عليه السلام اشاره كرد و به آن مرد فرمود : «آيا او را مى بينى ؟». گفت : آرى . فرمود : «دوست او ، دوست خداست . پس با او دوستى كن . و دشمن او دشمن خداست . پس با او دشمنى كن . با دوست او دوستى كن ، گرچه قاتل پدر و پسرت باشد ، و با دشمن او دشمنى كن ، گرچه پدر و پسرت باشند» .
📚 معانيالأخبار: 399/58 عن محمّدبن زياد ومحمّد بن سنان وص37/9 ، عيون أخبارالرضا عليه السلام : 1/291/41، علل الشرايع : 140 / 1 ، صفات الشيعة : 125 / 65 ، الأمالي للصدوق : 61 / 21 كلّها عن محمّد بن زياد ومحمّد بن سيّار ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكريّ
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه
💕🌸"آدم ها را همانگونه که هستند بپذیریم"
نه کسی را سرزنش کنیم ، نه قضاوت !
وقتی ماجرایِ یک فیلم یا سریال را دنبال می کنیم ؛ به تک تکِ شخصیت ها و هرکدام به گونه ای ، برایِ رفتارهایشان ، حق می دهیم ، چون شرایط و علت ها را تا اندازه ای دیده ایم و می دانیم .
حتی بدترین آدمِ بدترین داستان ها هم ، برایِ رفتارش دلیلی دارد .
زندگی هم همین است ، با این تفاوت که ما از شرایط و اتفاقاتِ پشتِ پرده ی رفتار و واکنشِ آدم ها خبر نداریم . از چند وجهِ یک ماجرا ، یک اتفاق ، یک زندگی یا رفتار ، یک وجهش را هم به سختی می بینیم !
💕🌸ما جایِ آدم ها نیستیم ، از هیچ درماندگی ، مشکل یا کنشِ زندگیِ شان خبر نداریم و درست نیست صرفا به واسطه ی واکنش های مشهودی که می بینیم ، حس کنیم که همه چیز را می دانیم و همه را می شناسیم .
لازم نیست به کسی حق بدهیم ، همین که قضاوت نکنیم ، کافیست !
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✾📚 @Dastan 📚✾
📚 کتاب و کتابخوان 👤
✍ استاد جواد محدثی
📙مطالعه، غذای روح و درمان بیماریهای فکری است. کتاب خوب، خاصیتی بیش از ویتامین ها دارد. کم خونی «رگهای ایمان» را هم باید با مطالعه جبران کرد.
📘کتاب، وسیله ی تزیین اتاق و قفسه نیست، برای خواندن و سود بردن است.
نه «احتکار کتاب» درست است، نه«افتخار به زیادی کتاب».
ارزش کتاب هم به محتوای آن است، نه به قطع و قیمت و جلد و رنگ.
آیا «کتاب خوب» را میشناسید ؟
📗کتابخانه، کمتر از داروخانه نیست. کمبود مطالعه، عوارض خطرناک فکری دارد، گرد آوردن و نخواندن، مثل آن است که کسی در داروخانه و درمانگاه باشد و از دوا و درمان سود نبرد.
📕هر که از کتاب و مطالعه، بیگانه است، غریب و تنهاست.
📒لحظهای نشستن در کتابخانه، حضور در محضر اندیشوران قرون و فرزانگان اعصار است.
📌مطالعه با نیت خالص، عبادتی بزرگ است.
📎 به مناسبت ۲۴ آبان، روز کتابخوانی و کتاب و کتابدار
#نثر_ادبی
#روز_کتابخوانی
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از اطلاع رسانی ایتا
🆕 عرضه نسخه جدید ویندوز
به اطلاع کاربران گرامی میرساند #نسخه_ویندوز_ایتا به ورژن 4.1.6 بروزرسانی شد. مهمترین تغییرات نسخه جدید عبارتند از:
🔹 امکان استفاده همزمان از سه حساب کاربری در یک برنامه
🔸 امکان مشاهده پخش زنده
🔹 امکان دانلود فایلهای پخش زنده بایگانی شده
🔸 بهبود فونت پیشفرض برنامه
🔹 پشتیبانی از فونت برجسته در زبان فارسی
🔸 تغییرات اساسی در پخش کننده فیلم و بهبود عملکرد پنجره شناور ویدئو
🔹 امکان تغییر سرعت پخش فیلم از 0.5x تا 2x
🔸 امکان چرخش عکسها و ویدیوها در نمایشگر رسانه
🔹 پخش فایلهای ویدئویی و موسیقی بدون نیاز به دانلود کامل (پخش استریم)
🔸 امکان پخش خودکار ویدیوها
🔹 تنظیمات پیشرفته در دانلود خودکار رسانهها
🔸 نمایش هشدار هنگام آپلود فایل با حجم بیش از مقدار مجاز
🔹 بهبود استفاده از حافظه
🔸 امکان اعمال تغییرات ظاهری متنوع در برنامه
🔹 امکان علامتگذاری کل گفتگوهای یک تب به عنوان خوانده شده
🔸 بهبود الگوی نمایش متن در پستهای آلبوم
🔹 بروزرسانی بسته ایموجیها
🔸 امکان اعمال جلوه محو بر روی تصاویر پس زمینه انتخابی
🔹 نمایش پیامهای ویدیویی در منوی رسانههای اشتراکی (ذیل پیامهای صوتی)
🔸 تعریف میانبر CTRL+0 برای باز شدن منوی پیامهای ذخیره شده و CTRL + اعداد 1 تا 6 برای جابجایی بین تبها
🔹 حذف کانالهایی که نمیتوانید در آنها پست ارسال کنید از منوی فوروارد پیام
🔸 رفع مشکلات گزارش شده در هنگام آپلود و دانلود
🔹 امکان استفاده از قاب پنجره سیستم در ویندوز
🔸 امکان غیرفعال کردن نمایش تعداد پیامهای نخوانده بر روی لوگو در تنظیمات »
اعلانها
گفتنی است ورژن جدید بصورت خودکار برای کاربران نسخه ویندوز بروزرسانی شده و از طریق وبسایت رسمی ایتا نیز قابل دریافت میباشد:
http://eitaa.org/desktop
•┈••✾••┈•
🔰کانال رسمی اطلاعرسانی ایتا:
https://eitaa.com/eitaa
🦋داستانهای علما:
✨لذت #علم_آموزی خواجه نصیرالدین طوسی
✨نوشته اند مرحوم خواجه نصیر الدین #طوسی آنچنان به *تحصیل_علوم عقلی و دینی علاقه داشت که شبها کمتر به خواب می رفت و کتب متنوع و گوناگون در نزد خود می گذاشت و اگر از یکی خسته می شد به دیگری می پرداخت و برای آنکه کسالت را از خود دور سازد همیشه شبها نزد خود آب داشت و با آن رفع کسالت و #خواب می کرد. و در این شبها و در این مواقع که به #کشف_معضلات و مشکلات علمی نائل می آمد و از شدت فرح و انبساطی که در آن حالت وی را رخ می داد فریاد می زد:
این ابناء الملوک من هذه اللذه
کجا فرزندان پادشاهان این #لذت مرا می برند
✾📚 @Dastan 📚✾