🔻آیت الله العظمی مکارم شیرازی:
🔹ماه مبارک رمضان ماه احیای ارزشهای اسلامی، ماه محبت و دوستی، ماه زدودن کینه ها، ماه صلح و صفا و وحدت مسلمین است. باید از فرصت این ماه استفاده کرده کدورت ها را دور بریزیم و دل ها را مالامال از محبت کنیم.
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
نوشتههای آبی را لمس کن👇
✅ چرا هوش مصنوعی آموزش ببینم؟
✅ هوش مصنوعی به من چه؟!
✅ 4ضرر بزرگ، اگر یاد نگیریم!
✅ کشف7 گنج با هوش مصنوعی؟
✅دوره چه مدت هست؟
✅ پاسخ به سؤالات متداول
✅ آیا میشود بیشتر تخفیف گرفت؟
✅مشاهده رایگان جلسه اول
هزینه ثبتنام: 4/400/000تومــان
پنجاه نفـر اول: تکمـیـــــــــــــل شد❌
پنجاه نفر دوم: فقط 2300 تومـــــان
پنجاه نفر سوم: 2/900/000تومان
✅ لینک ثبتنام👇:
https://digiform.ir/wbcbb09e9
https://digiform.ir/wbcbb09e9
پشتیبانی و شماره تماس👇
✅ @adminirantalast
📲 09051306002
کانال خاک🇮🇷طلاست👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3725721727C7759903548
✨ طاعت، یعنی مقدم داشتن خواست حقّ بر خواست خود... ✨
✨ كسى كه در دوران جاهليت خويش، يعنى قبل از توبه و به هنگام ارتكاب معاصى با جواب مثبت دادن به خواسته هاى خود در بزرگ كردن حجاب بين خود و خداى متعال كه همان «خود» يا «نفس» خويش است سعى نموده و به دست خود اين حجاب را پرورش داده است ،
🔹در مقام توبه و بازگشت بايد خلاف مسير گذشته را در پيش بگيرد و براى جبران گذشته ، به از ميان برداشتن اين حجاب بپردازد.✨
🔸 او با توبه و بازگشت به عبوديت ، و با روى آوردن به سلوک عبودى ، بايد به حكم عبوديت در طريق فناى «خود» حركت كند ،
🔹 و بايد با جهاد و رياضت در از ميان برداشتن رسوم خودى بكوشد.
🔸و اين با مخالفت با هواى خود ، و با مقدم داشتن خواست حقّ بر خواست خود خواهد بود.
🔹 يعنى بايد راه طاعت ازحقّ در پيش گيرد و با مجاهدت در طاعت ، به شكستن «خود» يا «نفس» بپردازد......
✨ طاعت، یعنی مقدم داشتن خواست حقّ بر خواست خود... ✨
📚 منبع ؛ کتاب مقالات جلد دوم ، صفحه ۱۲۹،حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی ٰ رضوان الله علیه ٰ
آیت الله #شجاعی
#توبه
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 شب شد
✨دلها به فردا امیدوار شد؛
🌙چشم ها پر از خواب شد،
✨همه میگویند که
🌙زندگی سر بالایی و سرازیری دارد
✨ اما من می گویم:
🌙زندگی هر چه که هست،
✨جریان دارد؛
🌙می گویم: تا خدا هست و خدایی
✨می کند، امید هست؛
🌙فردا روشن است؛
شبتان آرام، فردایتان روشن . .🌙
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همزيستى با شرك هرگز!
فتح مكّه يك فتح نظامى بود و به موجب آن قدرت نظامى و حتى قدرت معنوى اسلام عجيب شد. ولى هنوز پيغمبر با كفار در شرايط صلح زندگى مى كرد، قرار داد صلح بسته بود و لهذا آنها هم حق داشتند در خانه كعبه طواف كنند و در مكّه باشند و نيز حق داشتند كه در حجّ شركت مى كردند، آنها هم شركت مى كردند. مسلمين مراسمشان را مطابق اسلام انجام مى دادند آنها هم مطابق رسوم خودشان انجام مى دادند.
در سال نهم هجرى سوره برائت نازل شد. بعد كه اين سوره نازل گرديد قرار شد كه اميرالمؤ منين برود اين سوره را در منى در مجمع عمومى بخواند كه از اين پس ديگر مشركين حق ندارند در مراسم حجّ شركت كنند و اين مراسم خاص مسلمين است و بس .
داستان معروفى است كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله اوّل ابوبكر را فرستادند به عنوان اميرالحاج . او رفت ولى هنوز بين راه بود كه آيه نازل شد. اينكه ابوبكر سوره برائت را هم با خود برد يا از اوّل سوره برائت نبود و او فقط براى امارة الحاج رفته بود، مورد اختلاف مفسرين است ولى به هر حال اين مورد اتفاق شيعه و سنى است و آن را جزء فضائل مى شمارند كه : پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله اميرالمؤ منين را با مركب مخصوص خودش فرستاد و به او فرمود: برو كه بر من وحى نازل شده است كه اين سوره را بر مردم نبايد بخواند مگر تو يا كسى كه از توست .
اميرالمؤ منين رفت و در بين راه به ابوبكر رسيد.
ابوبكر در خيمه اى بود. شتر مخصوص پيغمبر نعره اى كشيد. او اين صدا را مى شناخت . گفت اين صداى شتر پيغمبر است چرا اين شتر اينجاست ؟! ناگاه ديد على (ع ) آمده است . خيلى ناراحت شد. فهميد خبر مهمى است . گفت : آيا خبرى شده ؟
فرمود: پيغمبر مرا ماءمور كرده كه سوره برائت را بر مردم بخوانم .
گفت : آيا چيزى عليه من هم نازل شده يا نه ؟
فرمود: نه
در اينجا اختلاف است : سنى ها مى گويند على رفت و سوره برائت را قرائت كرد و اب وبكر به سفر ادامه داد و اين يك پست از او گرفته شد. ولى عقيده شيعه و بسيارى از اهل تسنن همان طور كه در بفسير الميزان نقل شده اين است كه ابوبكر از آنجا برگشت و تا به پيغمبر اكرم رسيد گفت : يا رسول اللّه ! آيا چيزى عليه من در اين سوره نازل شده است ؟
فرمود: نه .
روز اعلام سوره برائت هم براى مسلمين روز فوق العاده اى بود. در آن روز اعلام شد كه از امروز ديگر كفار حق ندارند در مراسم حجّ شركت كنند و محيط حرم اختصاص به مسلمين دارد و مشركين فهميدند كه ديگر نمى توانند به وضع شرك زندگى كنند؛ اسلام شرك را تحمل نمى كند، همزيستى با اديان مثل يهوديّت ، نصرانيّت و مجوسيّت را مى پذيرد ولى همزيستى را شرك را نمى پذيرد.
📚امامت ، مجموعه آثار، ج 4، ص 894 و 795.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆بلا يا لطف خدا
پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله به خانه يكى از مسلمانان دعوت شدند؛ وقتى وارد منزل او شدند مرغى را ديدند كه در بالاى ديوار تخم كرد و تخم مرغ نيفتاد يا افتاد و نشكست . رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله در شگفت شدند.
صاحب خانه گفت : آيا تعجب فرموديد؟ قسم به خدايى كه تو را به پيامبرى برانگيخته است به من هرگز آسيبى نرسيده است .
رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله برخاستند و از خانه آن مرد رفتند، گفتند كسى كه هرگز مصيبتى نبيند مورد لطف خدا نيست .
از حضرت صادق (ع ) روايت شده كه :
انَّ اشدُ الناس بلاء الاَنبياء، ثمّ الّذين يلونهم ، ثمّ الامثل فالامثل .
((پرگرفتارترين مردم انبيا هستند؛ در درجه بعد كسانى كه از حيث فضيلت بعد از ايشان قرار دارند و سپس هر كس كه با فضيلت تر است به ترتيب از بالا به پايين .))
در كتب حديث ، بابى اختصاص يافته است به شدت ابتلاء اميرالمؤ منين (علیه السلام ) و امامان از فرزندان او.
بلا از براى دوستان خدا لطفى است كه سيماى قهر دارد، آنچنان كه نعمتها و عاقبتها براى گمراهان و كسانى كه مورد بى مهرى پروردگار قرار مى گيرند ممكن است عذابهايى باشند اما به صورت نعمت و قهرهايى به قيافه لطف .
📚عدل آله ى ، مجموعه آثار، ج 1، ص 179 و 180.
✾📚 @Dastan 📚✾
هیچچیز در این دنیا پایدار و ابدی نیست. حتی خوشیهای ما لحظه به لحظه رنگ میبازند و هرگز در لحظهی دوم چون لحظهی اول شاد نیستیم و لحظهی بعدش نیز کاملا بهحال عادی و همیشگی باز میگردیم. درست مانند امواجی که در اثر انداختن سنگی در آب ایجاد میشوند و رفتهرفته محو میشوند.
از کتاب📕 یادداشتهای یک دیوانه
#نیکلای_گوگول
#یک_تکه_کتاب
✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•°
تا بترسی از زمین خوردن
نخواهی پر کشید...!✨
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#از_پشت_سر_موهایم_را_آتش_زدند!!
🌷همه بچهها عقبنشینی کرده بودند و من مجروح و ناتوان، ده روز تک و تنها کنار نیزار افتاده بودم. یک بیسیم کنارم بود که بچهها هنگام عقبنشینی، جا گذاشته بودند. سرباز عراقی، روز دهم از کنارم گذشت. چشمش که به من افتاد، دچار تردید شد. به سویم برگشت و نبضم را گرفت. تا فهمید زنده هستم داد و فریاد راه انداخت و سربازان عراقی را به طرف من کشاند. از آن جا مرا به بصره بردند. همان بیسیم کار دستم داد!
🌷....فکر میکردند در آن ده روز، کارم اطلاعات دادن به نیروهای خودی بوده است. در بازجویی، سه ساعت مرا زدند. از شدت تشنگی گفتم: «کمی آب بدهید.» به جای آب، نفت آوردند و آن را روی بدنم ریختند. از پشت سر موهایم را آتش زدند. فوری خودم را روی زمین انداختم. خدا کمک کرد و آتش خاموش شد. آنها دوباره کتک زدن را از سر گرفتند... و باز از آب خبری نبود....
#راوی: آزاده سرافراز محمد علی زارع
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 داستان عجیب قبض روح حضرت موسی (علیه السلام) توسط عزرائیل
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅#ﺳﺮ_ﺧﺮﻡ_ﺭﺍ_ﺑﺮ_ﻣﯽﮔﺮﺩﺍﻧﻢ
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ. ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺷﻬﺮ ﺣﺼﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭ ﻭﺭﻭﺩﯼ ﺷﻬﺮ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩﺍﯼ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺣﺎﮐﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭﺁﻣﺪﯼ ﺭﺍ ﮐﺴﺐ ﮐﻨﺪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻏﺮﯾﺒﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﻝ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﮐﺴﺐ ﮐﻨﺪ. ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺴﺎﻓﺮﯼ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻗﺎﻃﺮ ﺧﻮﺩ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ. ﺩﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺍﺻﻠﯽ ﺷﻬﺮ، ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻃﻠﺐ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﻭ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﮐﺮﺩ؛ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﻭ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﻫﺎ ﻭ ﺗﺎﺟﺮﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﺘﺪﯼ ﺭﺥ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ. ﻣﺎﻣﻮﺭ ﮐﻤﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺣﺮﻑ ﻧﺎﺩﺭﺳﺘﯽ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﺪ؛ اﻣﺎ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺣﺎﮐﻢ ﺳﺮﭘﯿﭽﯽ ﮐﻨﺪ.
ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺘﻤﺎ ﯾﮏ ﺳﮑﻪ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﺗﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮ ﺑﺸﻮﯼ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺳﺮ ﺧﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺧﯿﺮ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺑﺎ ﺷﻬﺮ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺷﺪ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﻭﺭ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
✾📚 @Dastan 📚✾