eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله جاودان : نگاه به نامحرم حتی به صورت اتفاقی برای رسیدن به کمال مانع است ولو اینکه حرام نیست ... البته گفته اند نگاه اگر متوقف بر روی صورت‌ها نشود و همینطور گردش کند مشکل ندارد و حرام نیست اما در هر صورت مانع کمال خواهد بود ✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•° الهی پایان جاده ی زندگی ، عاقبت بخیری باشه…🪐 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨شـب در ڪمال آرامش❤️ ⭐️و راحتے بخوابیم ✨آرزوهایمان را به خــدا ⭐️بسپاریم...🌹💗 ✨به قادر مطلقے ڪه ⭐️همه چیز را🌷 ✨ممڪن مے سازد... ⭐️شبتون پر ازنور الهـے✨🌛 🌼🍃 ✾📚 @Dastan 📚✾
مهدی جان با آمدنت بهار معنی دارد ... نام تـــ♡ــو به قلب شیعیان جا دارد 💚 ‌‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆آزادى در انتخاب همسر پيغمبر اكرم خود چند دختر شوهر داد. هرگز اراده و اختيار آنها را از آنها سلب نكرد. هنگامى كه على بن ابى طالب (علیه السلام ) براى خواستگارى زهراء مرضيه (سلام الله علیها ) نزد پيغمبر اكرم (صل الله علیه وآله و سلم ) رفت پيغمبر اكرم فرمود: - تاكنون چند نفر ديگر نيز به خواستگارى زهرا آمده اند و من شخصا با زهرا در ميان گذاشته ام . اما او به علامت نارضائى چهره خود را برگردانده است . اكنون خواستگارى تو را به اطلاع او مى رسانم . پيغمبر نزد زهرا رفت و مطلب را با دختر عزيزش در ميان گذاشت ولى زهرا بر خلاف نوبتهاى ديگر چهره خود را برنگرداند، با سكوت خود رضايت خود را فهماند. پيغمبر اكرم تكبير گويان از نزد زهرا بيرون آمد. 📚نظام حقوق زن در اسلام صفحه 58. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔴 💠 کشاورزی يک مزرعه بزرگ گندم داشت. شبی از شب‌ها روباهی وارد گندم‌زار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد. پيرمرد کينه‌ی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرد و به دم روباه بست و آتش زد. 💠 روباهِ شعله‌ور در مزرعه به اين‌طرف و آن‌طرف می‌دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش می‌دوید تا اینکه گندم‌زار او به خاکستر تبديل شد. 💠 وقتی کينه‌ی همسر یا اطرافیان را به دل گرفته و به دنبال انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! پس بهتر است با اخلاق زیبای گذشت، او را ببخشیم و بگذریم تا از عطر خوشبوی مهربانی و خوش‌رویی، فضای زندگی‌مان معطر شود. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆حاج آقا مجتهدى حاج آقاى هاشمى كه خدارحمتش كند ايشان از دوستان مرحوم آشيخ جعفر مجتهدى رضوان اللّه تعالى عليه بود ايشان تعريف كردند: ما يك روز مشهد با حاج آقا مجتهدى بوديم . و براى سوار شدن ماشين و تاكسى خالى سر خيابان ايستاده بوديم ، اتفاقا يك تاكسى خالى آمد و جلوى ما ايستاد، آقاى مجتهدى يك نگاهى كرد بعد فرمود: خير حواله نداريم توى اين تاكسى سوار شويم ، تاكسى رفت . دوباره يك تاكسى خالى ديگر آمد، به آن ايست دادم دوباره آقا فرمود: توى اين هم حواله نداريم سوار شويم . من توى دلم گفتم آخر تاكسى سوار شدن هم حواله مى خواهد؟! يك وقت رويش را به من كرد و فرمود: بله آقاى هاشمى توى يك بنز مشكى حواله داريم . من خودم را جمع كردم ، ناگهان يك بنز مشكى آمد جلوى پاى حاج آقا جعفر مجتهدى ترمز كرد و گفت : آقا بفرمائيد سوار شويد، رفتيم سوار ماشين شديم . راننده گفت : كجا مى رويد؟ آقا فرمود: برو نخريسى ، مانزديك نخريسى كه رسيديم ديدم آقا يك دسته اسكناس از جيب در آورد و گذاشت پهلوى هم و يك كش هم دورش ‍ پيچيد. وقتى پياده شديم اين دسته اسكناس را به راننده داد و بعد پياده شد. راننده گفت : آقا اين همه پول مال كيست .؟! فرمود: مال شما است . گفت : يك تومان كرايه اش است . اين همه پول نيست . آقا فرمود: مگر شما امروز از حضرت على ابن موسى الرضا عليه السلام پول نخواستى ؟ گفت : چرا. فرمود: خُب اين هم هزار تومان كه مى خواستى . راننده حيران مانده بود، آقا هم راهش را كشيد و رفت . راننده به من گفت : آقا ايشان امام زمان هستند. گفتم : خير. گفت : ايشان از كجا مى دانست ، من امروز توى حرم امام رضا (علیه السلام) گفتم آقا من هزار تومان لازم دارم ، از كجا فهميد؟ گفتم : پولها را گرفتى ؟ گفت : آره ، گفتم : ماشينت را سوار شو و برو، كارى به اين كارها نداشته باش ايشان هم امام زمان نيست . مرحوم حاج آقا مجتهدى يكى از مردان خدا و اهل مكاشفه بود كه كسى او را نشناخت . 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
پندانه💞💞 بالاخره به نقطه‌ای در زندگیت میرسی که به ارزش خودت پی‌ می‌بری و‌ میفهمی‌ که‌ دیگر چیزی از کسی‌نخواهی، چون به قدر کافی قوی هستی‌ که بدانی سزاوار بهترین‌ هستی. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 .... 🌷چند روز مانده بود تا عملیات بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی‌ها. توی سنگر کمین، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده‌بانی می‌کردم. دیدم یک قایق به طرفم می‌آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد، دیدم آقا مهدی است. 🌷....نمی‌دانم چه شد، زدم زیر گریه!! از قایق که پیاده شد، دیدم؛ هیچ چیزی هم راهش نیست، نه اسلحه‌ای، نه غذایی، نه قمقمه‌ای، فقط یک دوربین داشت و یک خودکار از شناسایی می‌آمد. پرسیدم: «چند روز جلو بودی؟» گفت: «گمونم چهار، پنج روز....» 🌹خاطره اى به ياد فرمانده مفقود الاثر شهيد مهندس مهدى باكرى ✾📚 @Dastan 📚✾
4_5940606873278352600.mp3
1.95M
🔹جوانی می گفت حوائج خودم را رها کردم و فقط برای فرج دعا کردم در خواب دیدم... 🎙استاد حسین عجل الله تعالی فرجه الشریف ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆قانون پياده رو و سواره بنابر فرمايش امام موسى كاظم عليه السلام كه فرمود: هنگامى كه حضرت صاحب اءمر (عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف و سلام اللّه عليه ) ظهور نمايد، قانونى را براى عبور و مرور از خيابان ها و پياده روها تعيين و به مرحله اجراء در مى آورد، كه به شرح ذيل مى باشد: كلّيه سواره ها - موتورى ، ماشين ، دوچرخه ، الاغ و... بايد از خيابان حركت و عبور نمايند. و كلّيه پياده ها بايد از پياده رو استفاده و رفت و آمد نمايند. تبصره : هر سواره اى كه از پياده رو استفاده و حركت نمايد، چنانچه برخوردى با عابر كند و آسيبى به او برساند، مقصّر و ضامن است و بايد خسارت او را پرداخت كند. هر پياده و عابرى كه از خيابان استفاده و رفت و آمد نمايد، هرگونه آسيبى توسّط سواره اى به او برسد ضمانتى برايش نيست و خسارت بر عهده خودش مى باشد 📚وسائل الشّيعة : ج 29، ص 243، ح 3. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆درخشش کاذب یک روز صبح به همراه یکی از دوستان آرژانتینی ام در بیابان ” موجاوه ” قدم می زدیم که چیزی را دیدیم که در افق می درخشید . هرچند مقصود ما رفتن به یک ” دره ” بود ، برای دیدن آنچه آن درخشش را از خود باز می تاباند ، مسیر خود را تغییر دادیم . تقریباً یک ساعت در زیر خورشیدی که مدام گرم تر می شد راه رفتیم و تنها هنگامی که به آن رسیدیم توانستیم کشف کنیم که چیست . یک بطری نوشابه خالی بود و غبار صحرایی در درونش متبلور شده بود . از آن جا که بیابان بسیار گرم تر از یک ساعت قبل شده بود ، تصمیم گرفتیم دیگر به سمت ” دره ” نرویم . به هنگام بازگشت فکر کردم چند بار به خاطر درخشش کاذب راهی دیگر ، از پیمودن راه خود باز مانده ایم ؟ اما باز فکر کردم ، اگر به سمت آن بطری نمی رفتیم چطور می فهمیدیم فقط درخششی کاذب است ؟ 💥💥نکته اخلاقی : هر شکست لااقل این فایده را دارد ، که انسان یکی از راه هایی که به شکست منتهی می شود را می شناسد . ✾📚 @Dastan 📚✾