فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای خوشبختی راه درازی نروید 🌺
دنبال داشتن آدم خاصی ...
شغل خاصی موقعیت و مدرک
و قیافهی خاصی نباشید ...!
خوشبختی یعنی که از همین
چیزهای مثلا معمولی
و دم دستی ، لذت ببرید ...!
از همین چیزهای سادهای
که یادتان رفته روزی، شبی ...
وقتی داشتنش آرزویتان بود ...!
خوشبختی را با همین چیزهای
معمولی به خانههایتان بیاورید..🌺
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#رو_در_روى_شيطان_با_بوى_خوش!
🌷من و بچهها با ولع بو میکشيديم و آب دهانمان را فرو میداديم و دنبال سنگرى میگشتيم که از آن بوى شکلات بلند شده بود. همينطور که همه بو میکشيديم و میگشتيم، پرويز رسيد و فرياد زد: شيميايى زدهاند.... زود ماسک بزنيد.
🌷ما چنان بو میکشيديم که دلمان نمیآمد ماسک بزنيم. اولين بارى بود که شيميايى چنين بوى خوشى میداد. قبل از آن، همه شيميايیهايى که عراقیها میزدند، بوى سير يا سبزى مانده میداد و ما از استشمام همين بو میفهميديم که عراقیها شيميايى زدهاند.
🌷....البته آن روز شيميايى را در فاصله خيلـى دورى زده بودند؛ براى همين اثر زيادى بر ما نکرد؛ البته در دويست - سيصد مترى ما، بچهها بدجورى شيميايى شده بودند و تلفاتى نيز به بار آمد. يکى از بچهها که شيميايى شده بود، بعدها به من گفت: هر وقت بوى شکلات به دماغم میخورَد فکر میکنم شيميايى زدهاند.
#راوی: رزمنده دلاور عبدالکريم مظفرى
📚 کتاب "رو در روى شيطان"
منبع: وبسايت موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا ۵۱۱
روایتی عجیب از یک شهید فرانسوی
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅#پندانه
✍️ آدمهای شجاع حرکت میکنند
🔹آدمهای زیادی را دیدهام که بیجرئتند. نشستهاند گوشهای و مدام فکر میکنند اگر فقط یکی از رویاهایشان را دنبال میکردند،
چقدر خوشبختتر از این بودهاند.
🔸بعضیها اما باجرئتند و شجاع! مردانه پای رویاهایشان میمانند و خودشان را مسئول رسیدن میدانند.
🔹اینها، همانهایی هستند که وقتش برسد، خودشان را از هرچه باید و نباید جدا میکنند و با یک کولهپشتی، راهی رسیدن به هر آنچه در دل دارند، میشوند!
🔸اینها همانهایی هستند که وقتش برسد، یک دفعه و ناگهانی از تمام تعلقاتشان دل میکنند.
🔹اینها همانهایی هستند که دو روز دنیا را نمینشینند و غصه نرسیدنهایشان را نمیخورند.
🔸اینها همان آدمهای شجاع قصهها هستند که واقعی واقعی میشوند.
🔹اینها همانهایی هستند که رفتن را بلدند.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆شهید مطهری و نماز شب
آيت الله العظمى منتظرى (مدظله ) در ضمن مصاحبه اى با خبرگزارى صدا و سيماى جمهورى اسلامى در مورد استاد شهيد آيت الله مرتضى مطهرى چنين فرمود:
من با آن مرحوم ، حدود چهل سال رفاقت و دوستى داشتم ، و غالبا كه در قم بودند، هم بحث بوده و مراوده داشتيم ، و ايشان از همان اوائل طلبگى ، مقيد به تهجد و نماز شب بودند، و به من هم اصرار مى كردند كه نماز شب بخوان ، و من تنبلى كرده و گاهى عذر مى آوردم كه آب حوض مدرسه ، كثيف و براى چشم من خوب نيست ، و ايشان (شهيد مطهرى ) مى گفتند: من از رودخانه آب مى آورم ، تا شبى خوابيده بودم و در خواب ديدم جناب عثمان بن حنيف استاندار حضرت امير (عليه الصلاة والسلام ) برايم از طرف آنحضرت ، نامه اى آورده ، تعجب كردم ، و در همين حال ، صداى در حجره ، مرا از خواب بيدار كرد، برخاستم ديدم مرحوم مطهرى ، ظرف آبى آورده كه برخيز و نماز شب بخوان !.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🔸مرحوم آيت الله حاج شيخ محمدابراهيم كلباسى در زمان مرحوم آیت الله سيد محمدباقر شفتى در حسين آباد اصفهان ، آن طرف رودخانه زندگى میكرد و مرجعيت آن زمان را داشت.
🔸 مرحوم سيد محمدباقر در اين طرف زاينده رود و اين بخش شهر ، در بيد آباد ، همانجايى كه مسجد را ساخته است مرجعيت داشت. مرحوم كلباسى میفرمايد :
🔸 من در مسأله بسيار مهمى كه نمیدانم فقهى بوده، يا فلسفى و يا عرفانى، گير كرده بودم وبراى من حل نمیشد. هر چه كتاب هاى علمى را میديدم، نمی فهميدم .
🔸در شبى چون كه خيلى ناراحت بودم، در خواب نيز اين مسأله مشكل به سراغم آمد . داشتم در خواب فكر میكردم كه ناگهان ديدم مجلسى برپا شده است ورسول خدا وائمه طاهرين و حضرت زهرا عليهم السلام نشسته اند، سيد محمدباقر شفتى نيز كنار حضرت زهرا عليها السلام نشسته است.
🔸 گفتم : عجب مجلسى است . بروم واين مسأله مشكل را از حضرت فاطمه عليها السلام بپرسم . گفت : آمدم وزانو زدم . گفتم : خانم ! من در اين مسأله مشكل دارم . حضرت فرمودند: از فرزندم سيد محمدباقر بپرس.
🔸 من در فكر فرو رفتم كه دانش سيد محمدباقر تا كجاست كه ما خبر نداريم . سؤال كردم، ايشان نيز حل كرد. از خوشحالى حلّ مسأله از خواب پريدم. ديدم نصف شب است. نماز شب وقرآن ودعايم را خواندم، بعد نماز صبح را خواندم ، آفتاب تازه می خواست بيرون بزند، بلند شدم وسوار بر مركب، به بيد آباد رفتم.
🔸 حدود ساعت هشت بود . به خانه سيد محمدباقر رفتم، ديدم طلبه ها دارند براى درس می آيند. ايشان خيلى از من استقبال واحترام كرد، بعد گفتم: جناب سيد محمدباقر ! من مشكل علمى دارم ، مطرح كنم ؟ فرمودند: ديشب در كنار مادرم زهرا عليها السلام كه جواب شما را دادم.
🔸 تقوا انسان را اين گونه می كند . تاريكی ها ، بن بست ها از بی تقوايى است . سند اين حرف ما طبق اين آيه است :
(وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ).
📚 سخنرانی های مکتوب استاد انصاریان
✾📚 @Dastan 📚✾
قوت قلب اونجا که خدا میگه:
نترسید بندگان من حواسم بهتون هست
میشنوم و میبینمتون :)
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتون بخیر
دراین صبح آرزو میکنم لبخند مهمون لبهاتون بشه
سلامتی مهمون دائمی محفل تون
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆مغرور نباش
فضيل بن عياض يكى از جنايتكاران تاريخ بود، كه زندگيش غرق در گناه و انحراف بود و سپس توبه كرد.
مى گويند: شخصى به او گفت : اگر در روز قيامت خداوند به تو بگويد: ما غرك بربك الكريم : چه چيز تو را به پروردگار كريم و بزرگت ، مغرور ساخت ؟ در پاسخ چه مى گوئى ؟
فضيل گفت : در پاسخ مى گويم : پوششها و پرده هاى فروگذاشته ات مرا مغرور كرد (از اينكه تو گناهان را مى پوشانى ، من مغرور شدم ).
يكى از دانشمندان بنام محمد سماك در پاسخ او و افرادى كه چنين فكر مى كنند، دو شعر زير را گفته است :
با كاتم الذنب اما تستحى
الله فى الخلوة ياتيكا
غرك من ربك امهاله
وشره طول مساويكا
يعنى : اى كه گناه را مى پوشانى ، آيا شرم ندارى ، خداوند در خلوت نزد تو است ، مهلت دادن خدا، تو را فريب داد، و پوشش او بر بديهاى تو، ترا مغرور كرد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆جوانمردى در جنگ
در جنگ صفين كه در سال 36 هجرى بين سپاه على (علیه السلام ) با سپاه معاويه ، در گرفت و 18 ماه طول كشيد.
در اوائل جنگ ، روزى معاويه با مشاور عزيزش عمروعاص صحبت كرد و براى تحت فشار قرار دادن سپاه على (علیه السلام ) گفت : بجا است كه ما شريعه (آبراه ) فرات را تصرف كنيم ، و در نتيجه ، تشتگى در اين بيابان ، سپاه على (علیه السلام ) را از پاى در آورد.
عمروعاص گفت : اين كار درست نيست ، زيرا على (علیه السلام ) مردى نيست كه تشنه بماند و شما آب در اختيار داشته باشيد، عراقيان و حجازيان ، همراه او هستند و سرانجام با شمشيرهاى بران ، خود را به آب مى رسانند
معاويه سخن عمروعاص را گوش نداد، و دستور حمله داد، و سپاه او آبراه فرات را تصرف كردند.
ولى طولى نكشيد با حملات قهرمانانه على (علیه السلام ) و يارانش ، لشكر معاويه عقب نشينى كرده و آبراه فرات بدست سپاه على (علیه السلام ) افتاد.
معاويه از ترس تشنگى ، بسيار وحشت كرد، و براى على (علیه السلام ) پيام فرستاد و تقاضاى آزادى آبراه فرات نمود.
على (علیه السلام ) به ياران فرمود: شريعه فرات را آزاد بگذاريد و كسى مانع آشاميدن آب نشود، اگر آنها كار جاهلانه انجام دادند، من چنين كارى را نمى كنم .
به اين ترتيب ، اميرمؤمنان على (علیه السلام ) در درگيرى جنگ ، كار ناجوانمردانه انجام نداد، و با اين عمل انسانى خود، درس جوانمردى و انسانيت - حتى در جنگ به جهانيان آموخت .
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅#پندانه
✍️ بهترین راه تربیت
🔹پرسیدم:
بهترین راه تربیتکردن چیست؟
🔸گفت:
فرزند خود را مثل فرزند همسایه بزرگ کن!
🔹گفتم:
چگونه؟
🔸گفت:
وقتی فرزند همسایه در خانه تو میهمان است به او احترام میگذاری، حالش را میپرسی، وقتی از مدرسه برگشت ابتدا سراغ کیفونمرات او نمیروی.
🔹در رابطه با نوع غذا نظرش را میپرسی، درمورد زمان خوابیدن با او مشورت میکنی، نزد او با همسرت دعوا نمیکنی.
🔸بدان که فرزند تو و فرزند همسایه هر دو در خانه تو میهمان هستند؛ یکی چند روز و آن دیگری چند سال!
🔹فقط کافی است بدانی احترام، احترام میآفریند نه احساس مالکیت.
✾📚 @Dastan 📚✾
اونی که چشمش به خدا باشه
خدا بیشتر از آرزوهاش
بهش میبخشه... 🌿
✾📚 @Dastan 📚✾