eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 داستان های آموزنده 📚
الهِجرانُ عُقوبَةُ العِشقِ ... جدايى، كيفر عشق است. #امام_علی_علیه_السلام بر عاصیان هر قوم بگماش
یکی از دلایل اینکه هیچ‌گاه به ایشان به دلیل مأموریت‌های زیاد خرده نگرفتم، حدیثی بود به این مضمون که «اگر کسی از جهاد و شهادت فرار کند، خداوند مرگی نصیب او می‌کند به‌‌ همان زودی ولی با خفت و خواری‌» و پس از خواندن این مطلب جرأت نمی‌کردم به ایشان بگویم به مأموریت نرود. آنقدر عاشق شهادت بود که هنگام نماز از ما می‌خواست ‌دعا کنیم ‌مرگی غیر از شهادت نداشته باشد و همیشه و به ویژه در یک سال اخیر ما را برای شهادتشان کاملاً آماده کرده بودند، به گونه‌ای که شهادتشان برای ما قطعی انگار می‌شد. همچنین از دیگر خصوصیات آن شهید خواندن قرآن پس از ورود به اتاق محل کار خود در آغاز صبح بود. پس از شهادت ایشان بود که فهمیدم برای نیرو‌هایش مثل یک پدر دلسوز ‌و حتی در ریز‌ترین مسائل زندگی نیز کمک حالشان بود. ماشین سواری‌اش پیکانی بود که با هیچ چیزی عوضش نمی‌کرد و همیشه می‌گفت، ما به ملت و رهبرمون بدهکاریم و هیچ طلبی نداریم و واقعا خلوصشان در این زمینه عالی بود؛ حتی پاداش‌هایی که به ایشان می‌دادند بین نیرو‌هایش تقسیم می‌کرد و از آوردن آن به منزل خودداری می‌کرد. 🌷 @Dastan
#خاطرات_شـ‌هید اذن شهادت از حرم امام رضا(علیه السلام) خاطره ای از #شهید_حسن_باقری ... می گفت گفت: «با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو شفا می ده. همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا علیه السلامه. چرا حاجتاتون رو از امام رضا (علیه السلام) نمی خواین؟ یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا (علیه السلام). وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (علیه السلام) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از شهادت نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم.» یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا(علیه السلام) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت... #شهید_حسن_باقری🌷 #یاد_شهدا_صلوات •✾📚 @Dastan 📚✾•
هرکس به اتاقش مےآمد از پشت میز بلند مےشد و درجلو فرد می نشست و کارهایشان را انجـام می داد. یک روز از او پرسیـدم کہ چرا پشت میز کارهایش را انجام نمےدهد؟ با لبخنــد همیشگے اش گفت : برادر من ! میز ریاست یک حال و هوای خاصے دارد که آدم را می گیرد. پشت آن میز من رئیسم و مخاطبم ارباب رجوع هستن، من مےآیم این طرف و کنار مردم مےنشینم تا توی آن حال و هوای خاص با آنها برخورد نکنم، این طرف میز من برادر مردم هستم و مثل یک برادر به مشکلاتشان رسیدگی مےکنم... پ.ن؛ چقدر فاصله گرفتند برخی مسؤلین از این روحیه اخلاص و تواضع... 🌷 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•