✍ طرحِ جالبِ یک شهید در خانه برای ترک گناه
#متن_خاطره :
یه صندوق درست کرد و گذاشت توی خونه. بعد همه رو جمع کرد و از گناه بودنِ دروغ و غیبت گفت. مبلغی رو هم به عنوان جریمه تعیین کرد. عهد بستند هر کسی از این به بعد دروغ بگه یا غیبت کنه ، اون مبلغ رو به عنوانِ جریمه بندازه توی صندوق... قرار شد پولهای صندوق هم صرف کمک به جبهه و رزمنده ها کنن. طرح خیلی جالبی بود ، باعث شد تمام اعضای خانواده خودشون رو از این گناهها دور کنن؛ اگه هم موردی بود ، به هم تذکر میدادند
🌷خاطره ای از زندگی شهید علی اصغر کلاتهسیفری
📚منبع: کتاب وقت قنوت ، صفحه 145
#گناه #دروغ #غیبت #خودسازی #برنامه_ریزی
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
.
🔅برخاستن از خاکستر
📌درنگی در مفهوم تابآوری
✍️ علیرضا مکتبدار
از آنجا که هستی مادی عرصه تضادها و تزاحمها است، انسان بدون مواجهه با موانع و عبور از آنها نمیتواند به خواسته و هدف خود دست یابد. پیروزی و شکست، دو روی سکه زندگیاند. پیروزی از دل تجربههای ارزندهای که انسان از رهگذر شکستهای گوناگون از سر گذرانده است، به دست میآید، مهم آن است که انسان بتواند اراده و عزم خویش را از زیر آوار آرزوهای به شکست انجامیده بیرون کشد و از خاکستر ناکامیها برخیزد و از نو آغاز کند. «تابآوری» در روانشناسی به چنین مفهومی اشاره دارد. قدرتی ذهنی یا احساسی که به انسان توان مقابله با بحرانها را داده و او را قادر میسازد سریع به وضعیت پیش از بحرانها و شکستها بازگردد. برخی اندیشمندان، عصر کنونی را «عصر اضطراب» نام نهادهاند. تقویت نیروی تابآوری میتواند در مواجهه با اضطراب و عبور از وضعیتهای بحرانی زندگی، بسیار مؤثر باشد. تابآوری معجزهای رفتاری است که ما را به زندگی عادی باز میگرداند. با تقویت این توانایی در خود، میتوانیم دستها را به زانو گرفته و شروعی تازه و حتی قویتر از گذشته داشته باشیم. فرد تابآور، فردی منعطف است و از ناملایمات و شکستها، نمیشکند. به گفته یک نویسنده: «بلوط بیانعطاف و بدون سازگاری، با باد میجنگد و میشکند؛ اما درخت بید در مواجهه با باد خود را خم میکند، تاب میآورد، منعطف میشود، و زنده میماند.» این مفهوم تا حدودی با دو مفهوم «صبر» و «حلم» در آموزههای دینی ما نزدیک است.
#اخلاق
#خودسازی
✾📚 @Dastan 📚✾
❇️ در راه رفع کردن حُجُب (=موانع سلوک به سمت خدا) کوشش کن نه در جمع کردن کُتُب
✅ بخشی از نامه عرفانی امام خمینی(ره)، به عروس خود
📚 دخترم! در رفع حُجُب [موانع راه سلوک به سمت خدا]، کوش نه در جمع کتب.
گیرم کتب عرفانی و فلسفی را از بازار به منزل و از محلی به محلی انتقال دادی
یا آنکه نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات کردی
و در مجالس و محافل، آنچه در چنته داشتی عرضه کردی و حضار را فریفته معلومات خود کردی
و با فریب شیطانی و نفس اماره خبیث تر از شیطان، محموله خود را سنگینتر کردی و ملعبه ابلیس مجلس آرا شدی
و خدای نخواسته غرور علم و عرفان به سراغت آمد که خواهد آمد.
💡آیا با این محموله های بسیار، به حجب افزودی یا از حجب کاستی؟
خداوند «عزوجل» برای بیداری علما، آیهی شریفه
📜 «مثل الذین حملوا التوراة...»
[سوره جمعه/ آیه 5]
را آورده تا بدانند انباشتن علوم گرچه علم شرایع و توحید باشد از حجب نمیکاهد، بلکه افزایش دهد و از حجب صغار (=حجابهای کوچک)، او را به حجب کبار (=حجابهای بزرگ) میکشاند.
📖 نمیگویم از علم و عرفان و فلسفه بگریز و با جهل عمر بگذران، که این انحراف است.
🚨 میگویم کوشش و مجاهده کن که انگیزه، الهی و برای دوست باشد. و اگر عرضه کنی، برای خدا و تربیت بندگان او باشد نه برای ریا و خودنمایی که خدای نخواسته، جزو علمای سوء شوی که بوی تعفنشان اهل جهنم را بیازارد.
⬅️ نامهی عرفانی امام خمینی(ره)، به عروس خود خانم دکتر فاطمه طباطبایی
#تهذيب_نفس
#خودسازی
#امام_خمینی ره
✾📚 @Dastan 📚✾
💎 راز قبولی خدمت به اهل بیت علیهم السلام
💡 اهل بیت (ع) دغدغه شیعیان و مؤمنین را دارند و زود از آنها دستگیری میکنند؛ با این وجود روی بعضی مسائل حساس هستند و سخت خدمتها را میپذیرند؛ اکثرا بجای پذیرش خدمت، آن خدمت را با برگرداندنِ بهتر از آن به شخص خدمت کننده جبران میکنند.
🕯 هرگز هیچ خدمتی را بی پاسخ نمیگذارند؛ حتی شاید خدمتمان را با دعا برای شهادتمان جبران کنند. اما اگر بخواهیم که بجای ثواب و پاداش دادن در ازای خدمتمان، خود خدمت را از ما بپذیرند و ما را خادم خود محسوب کنند، سالها گریه و توبه از گناهان لازم است.
❤️ اهل بیت علیهم السلام تنها خدمتی را به عنوان یک خادم از ما میپذیرند که عاشقانه و همراه عشق به آن بزرگواران انجام دهیم.
🌸 هر خدمتی که برایشان انجام دهیم، حتما مزدش را میدهند؛ اما تا عاشقانه نباشد، حتی اگر خالصانه باشد، خود عمل را از ما نمیپذیرند بلکه آنرا با بهتر از خودش جبران میکنند؛
💕 اما از عاشق حقیقی، خود عمل را میپذیرند؛ این اوج محبت است.
🏷 #اهل_بیت علیهم السلام
#خودسازی #عشق
✾📚 @Dastan 📚✾
💡 خواطر و راه رفع آنها
⛔️ خَواطر (=افکاری که ناخواسته و به سرعت از ذهن عبور میکنند)، مانعی بزرگ در راه رسیدن به عشق محبوب هستند.
‼️ هر خطوری که از ذهن انسان بگذرد، مانعی بر سیر الی الله ایجاد میکند که تلاش انسان در این راه را بی فایده میکند. علت ایجاد خطورات ذهن، ناخالصی ارواح و دور بودن از طیبات و طهارت روح است.
✅ بنابراین میبایست برای رفع و نفی (=دور کردن) آنها همت کرد.
وگرنه تلاش در جهت رسیدن به حب و عشق الهی بیهوده و گذر از حب نفس و غرق شدن در سعادت ابدی - که در گرو قرب به خدای متعال است -، امری دشوار خواهد بود.
👈 و اما علاج خواطر
✳️ نفی خواطر، مانند تخلیه است؛ برای رسیدن به طهارت کامل، باید روح و نفس از کثافات، تخلیه شود و با زدودن و شستشوی ناپاکیها، طهارت و پاکی جای آنها را بگیرد تا جایی که به طهارت کامل ختم شود.
1⃣ بدانیم که نفی خواطر در ابتدا باید با توکل و توسل شروع شود چرا که اساس کار ما توسل است.
2⃣ گام دوم اینست که بدانیم نفی خواطر در گرو نفی ظواهر (محبت ظواهر) است. یعنی نفی محبتهایی مانند حب به دنیا، حب به ماشین، حب به خانه و و و
(ان شاء الله به قید حیات، این موضوع در مجالی دیگر توضیح داده خواهد شد.)
بنابراین هر چه از محبت به دنیا و غیر محبوب کم کردی، از خواطرت هم کم خواهد شد.
3⃣ و اما گام سوم ذکر خدای متعال است که منظور ذکر قلبی است، ذکری که از قلب خطور کند؛ چرا که هرچه ذکر قلبی در ضمیر انسان فقیر الی الله مستحکم تر و مسجل تر شود، بیشتر خواطر را میزداید ان شاء الله
4⃣ و گام آخر خواندن قرآن است بصورت روزانه.
اللهم عجل لولیک الفرج❤️
🏷 #خودسازی #تهذیب_نفس
❇️ تهذیب نفس و عشق
🌸 مسیر بندگی و تهذیب نفس همیشه مشکلاتی دارد که حلّال این مشکلات، عشق است؛ عشق به خدا، عشق به اولیای خدا و دوستان خدا
🌸 بهجت عارفان: عشق به هر کدام از این ذوات مقدسه ایجاد شد کار تمام است.
🌸 عارف عاشق خبیر بصیر شیخ جعفر آقای مجتهدی: با امام زمان باشید (عشق امام)، امام زمان (عج) شما را به آسمانها میبرد .
🌸 محال است کسی جز از مسیر محبت به جایی برسد.
🌸 هر چه همت انسان، چه در امور دنیا و چه در امور آخرت از پراکندگی درآید و به وحدت میل پیدا کند، موفقیتش بیشتر است.
🌸 حتی در امور معنوی هم نباید انسان پراکندگی داشته باشد؛ مثلا پراکندگی در مطالعه که امروز یک کتاب و فردا کتابی دیگر را مطالعه کند، شخص را گرفتار میکند.
👈 و علاج این پراکندگی عشق است.❤️
🏷 #خودسازی #تهذیب_نفس #عشق
✾📚 @Dastan 📚✾
🔘 خُلق نیکوی حضرت محمد صلیالله علیه و آله
🔳 آیت الله ناصری (ره):
▫️ خداوند، چند چیز را در قرآن عظیم شمرده است. خدایی که خود عظیم است، اگر چیزی را عظیم بشمارد، عظمت آن فوق العاده است.
یکی از مواردی که خداوند عظیم، آن را عظیم شمرده خُلق عظیم نبی اکرم است. در قرآن فرمود:
📜 اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم. (سوره قلم، آیه چهار: و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری.)
❇️ زمانی که نبی اکرم به مدینه آمدند و اسلام رونقی گرفت، روستای دور افتادهای بود که حدود هزار نفر جمعیت داشت. یک نفر از اشرار این منطقه بود که بسیار بد و خونریز بود. آن شرور دید که اهل این منطقه، خیلی ناراحتند. پرسید:
🔹 چه شده است؟ چرا اینقدر ناراحتید؟
▫️ گفتند:
🔸 یک نفر به مدینه آمده و ادعای پیغمبری میکند و همه خدایان ما را زیر سؤال برده و منکر شده است. ما از این ناراحتیم که تمام خدایان ما را کنار زده است و دین تازه ای آورده و میگوید:
🔶 خدا یکی است.
▫️ گفت:
🔹 شما چه میخواهید؟
▫️ گفتند:
🔸 اگر بتوانی خون این شخص را بریزی و او را بکشی، آنچه دلت بخواهد، به تو میدهیم.
▫️ گفت:
🔹 فردا سر او را برای شما میآورم.
▫️ آن شرور، حرکت کرد و بعد از ظهر مدینه رسید. نماز پیغمبر در مدینه تمام شده بود و عربها به منزل خود رفته بودند. حضرت هم داشتند، به منزل میرفتند. عرب شرور به پیغمبر رسید؛ در حالی که آن حضرت را نمیشناخت؛ لذا از خود پیغمبر پرسید:
🔹 این محمد که میگویند، کجاست؟
▫️ حضرت فرمودند:
🔸 او را چه کار داری؟
▫️ عرض کرد:
🔹 من از فلان منطقه هستم و شنیدهام ادعای پیغمبری کرده و منکر خدایان ما شده است. آمده ام سر او را برای خویشانم سوغات ببرم.
▫️ فرمودند:
🔸 الآن بعد از ظهر است و هوا گرم. شما هم تازه رسیدهای و خسته هستی. غذا هم که نخوردهای. بیا برویم منزلِ ما استراحت بکن، غذایت را بخور، خوابت را برو. سر حال که شدی، من دست محمد را در دستت میگذارم.
✨ حضرت او را به منزل آوردند و عبای خود را پهن کردند و گفتند:
🔸 روی آن بنشین.
▫️ آن عرب غذایش را خورد و مشغول استراحت شد.
☀️ کم کم آفتاب او را گرفت. حضرت، مقابل آفتاب ایستادند و با بدن مبارکشان، روی صورت این عرب، سایه انداختند، تا آفتاب به او نتابد.
⏳ خواب آن عرب طول کشید و پیغمبر عرق کردند. عرقهای پیغمبر، روی صورت این جوان چکید و بیدار شد. دید که این آقا بالا سر او نشسته و از شدت گرمای آفتاب صورت او از عرق خیس شده است. بلند شد و گفت:
🔹 آقا! چرا این طور کردی؟ چرا من را شرمنده کردی؟ خدمتی به من کردی که احدی نکرده است.
▫️ و عذر خواهی کرد.
حضرت فرمودند:
🔸 دیدم خستهای و خواب هستی. نخواستم بیدارت کنم و بگویم آفتاب تو را گرفته است. بالای سر تو نشستم که آفتاب تو را اذیت نکند.
▫️ آن عرب بلند شد و گفت:
🔹 وعده کردی که دست محمد را در دستم بگذاری. برویم محمد را پیدا کن و دست او را به دست من بده.
🤝 حضرت دستشان را آوردند جلو و فرمودند:
🔸 بگیر.
▫️ جوان نگاهی نکرد و گفت:
🔹 چه را بگیرم؟
▫️ گفت:
🔸 دست من را. من محمدم.
▫️ این جوان به حضرت نگاهی کرد و با خودش گفت:
🔹 عجب! این زندگی و این اخلاق او است؟!
❇️ شهادتین را جاری کرد و به حضرت ایمان آورد و گفت:
🔹 من میروم همه مردم شهرمان را مسلمان میکنم.
💡 حضرت، همه اعمال و رفتارشان بهگونهای بوده است که برای ما معلم و الگو باشند.
⬅️ اپلیکیشن آیت الله ناصری
🏷 #شهادت_حضرت_محمد صلیالله علیه و آله #آیت_الله_ناصری (ره) #خودسازی
✾📚 @Dastan 📚✾