#بسم_رب_العشق
#قسمت_سی_دوم
#سردار_دلها❤️
برگشتم دانشگاه اما یه ترم کلاسام طوری برمیداشتم که اصلا سید هادی را نببینم
اما بعداز یه ترم برام شد یه همکلاسی اما هنوزم بعدازیک سال حلقه هامون تو دستمونه
بعدازیک سال که نامزدیم بهم خورده هیچ خواستگاری خونه راه ندادیم
هنوز خانواده ام هادی را داماد خودشون میدونن
هنوزم سیدهادی حسینی تو گوشیم آقای همسر سیو شده
#زمان_حال
رسیدم مزار شهدا مستقیم رفتم مزار شهید علی عبداللهی بعدم سر مزار
شهید هادی
سرمو گذاشتم روی مزارش فقط و فقط گریه کردم
وقتی سرم از روی مزار برداشتم شب بود
سرم گیج میرفت
بااین حالم نمیتونستم رانندگی کنم
برای همین دست کردم تو کیفم و گوشیم درآوردم
۱۰۰تا میس کال
زهرا
فرزانه
زینب
داداش
شماره داداش گرفتم با اولین بوق جواب داد
داداش:هیچ معلومه تو کجایی نمیگی میمیرم از نگرانی
با بی حالی تمام گفتم :مزارشهدا میای دنبالم
ماشین دارم اما توان رانندگی ندارم
داداش:باشه صبرکن تا نیم ساعت دیگه اونجام
حتی نمیتونستم پاشم راه برم داداش رسید
اول قبل از راه افتادن برام یه رانی پرتقال گرفت
به زور به خوردم داد بعد گوشیم گرفت زنگ زد به مامانم گفت منو میبره خونه خودشون
تایه هفته نتونستم برم دانشگاه
امروز تولد شهید محمود کاوه است به رسم هرماه باید برای این فرمانده دلیر سپاه اسلام تولد بگیریم
#ادامه_دارد.....
نام نویسنده: بانو.....ش
📖📚📖📚📖📚📖📚📖#کانال_داستان_و_رمان_مذهبی 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662