🔴زمین جسد "لواط کار" را بیش از سه روز نگه نمیدارد!
✳️غلامی را آوردند پیش عمر وگفتند: اومولایش را کشته است.
عمر دستور داد غلام رابه عنوان قصاص بکشند.
🌺حضرت علی(علیه السلام) ازجریان باخبر شد، غلام را خواست و از اوپرسید: آیا تو مولایت راکشته ای؟
❄️گفت:آری.
🌸حضرت فرمود:چرا او را کشته ای؟
⚡️گفت:او به خاطر امیال نفسانی آمد پیش من و بر من غلبه کرد و با من لواط کرد،من هم او را کشتم.
🌺حضرت از اولیای مقتول پرسید:
آیااورادفن کرده اید؟گفتند بله.
پرسید:چه موقع او را دفن کرده اید؟گفتند:همین الان.
🌷حضرت به عمرگفت:این غلام راحبس کن تاسه روز ودستوردیگری درمورداوجاری نسازتا سه روز تمام شود بعد از سه روزبه اولیای مقتول بگو تا بیایند اینجا.
✳️وقتی سه روز تمام شد اولیای مقتول آمدند پیش حضرت علی(علیه السلام) وبه اتفاق عمر رفتند سر قبر مقتول.
🌸سپس فرمود:قبر را بکنید.قبر را کندند تابه لحد رسیدند.
حضرت فرمود:جنازه رابیرون آورید.
💥به داخل قبرنگاه کردند دیدند کفن مقتول هست اماخودش نیست،گفتند:جنازه ای درقبرنیست!
🌺حضرت علی(علیه السلام)گفت:
الله اکبر،الله اکبر...
🍀قسم به خدا من دروغ نمی گویم،زیرا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمود:
🔴هرکس از امت من عمل قوم لوط را انجام دهد و باهمین حال بمیرد به او مهلت داده میشود تا درقبرقرارگیرد.
🔥وقتی در لحد قبر قرارگرفت بیش ازسه روز در آنجا نمی ماند، بعد از آن او را پیش قوم لوط می برند و در عذاب سخت قوم لوط شریک میشوند و در روز قیامت هم با قوم لوط محشور می شوند...
💥لواط از جمله گناهان کبیره است وعمل زشتی است كه از زمان قوم لوط رواج پيدا كرده است .
🔥آنها پایه گذار این عمل زشت بودند به طوری که قبل از آنان در هیچ قوم وملتی سابقه نداشته است..
📛این عمل زشت بر خلاف طبیعت انسان بوده و موجب سقوط و انحطاط انسان می شود.
🔆اسلام هم به شدت با آن مبارزه کرده و حکم اعدام برای لواط کننده داده است...
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
📗 بحارالانوار،جلد۴،ص۲۳۰،باب۷۱
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💮خوردن میوه با معده خالی:
این متن شما رو آگاه میکنه. تا آخر بخونید و تا میتونید برای همه بفرستید.
دکتر استفان مک با بسیاری از بیماران سرطانی غیرمعمول رفتار میکند.
ایشان قبل از پاک کردن بدن بیماران به وسیله انرژی خورشیدی، به شفای بیماری بیماران در بدن علیه مریضی باور دارند.
متن زیر از ایشان را بخوانید:
این یکی از راهکارهای درمان سرطان است.
احتمال موفقیت من در درمان سرطان حدود %۸۰ است.
بیماران سرطانی نباید بمیرند. علاج سرطان تقریبا پیدا شده است و رمز آن، خوردن میوه است.
چه باور کنید چه نکنید.
من جدا متاسفم برای صدها بیماری که در راه درمانهای رایج میمیرند.
خوردن میوه:
همهی ما فکر میکنیم خوردن میوه به معنی خریدن، خرد کردن و گذاشتن در دهان است!
این، به این آسانی که شما فکر میکنید نیست. خیلی مهم است که بدانید چه وقت و چطور میوه بخورید.
راه درست میوه خوردن چیست؟
میوه را بعد از وعدهی غذایی نخورید.
«میوه را باید با معده خالی میل کنید.»
وقتی میوه را با معده خالی میخورید نقش بزرگی در سیستم گوارش و تامین انرژی زیاد برای کاهش وزن و بقیهی کارهای روزانه ایفا میکند.
میوه، مهمترین بخش مواد غذایی است.
فرض کنید دو تکه نان و تکهای میوه خوردهاید؛ تکهی میوه آماده است مستقیم از گلو وارد معده شود در حالی که نان خوردهشده قبل از میوه مانع آن میشود.
به عبارتی کل وعدهی نان و میوه هدر و فاسد شده و تبدیل به اسید میشوند.
درست زمانی که میوه با غذا تداخل پیدا میکند بقیه مواد باقیمانده فاسد میشوند.
درنتیجه لطفا میوه را با معدهی خالی یا قبل از وعدهی غذایی میل کنید.
شنیدهاید که مردم میگویند:
هر وقت هندوانه میخورم آروق میزنم، وقتی میوهی استوایی میخورم شکمم باد میکند، وقتی موز میخورم احساس اسهالی میگیرم و....
در واقع اگر میوه با معدهی خالی خورده شود هیچ یک از این مشکلات پیش نمیآید.
میوه با بقیه غذاها فاسد میشود و تولید گاز میکند، در نتیجه دچار نفخ میشوید.
سفیدی مو، کچلی، استرس زیاد و حلقهی قهوهای دور چشم اتفاق نمیافتد اگر میوه را با معدهی خالی بخورید.
براساس تحقیقات دکتر هربرت، جز لیمو و پرتقال که اسیدی هستند، همهی میوهها در بدن قلیایی میشوند.
اگر شما رمز خوردن میوه را دریافتید پس راز زیبایی، طول عمر، سلامتی، انرژی، شادمانی و وزن نرمال را یافتهاید.
وقتی میخواهید آبمیوه میل کنید، فقط آبمیوهی تازه میل کنید نه آبمیوهی داخل قوطی، بطری یا پاکت.
حتی آبمیوهی گرما دیده ننوشید.
میوههای پخته نخورید چون هیچ مادهی مفیدی به بدن نمیرساند!!
شما فقط مزهی آن را میچشید، پختن همهی ویتامینها را از بین میبرد.
با این حال خوردن میوهی تازه حتی از نوشیدن آب آن مفیدتر است.
اگر میخواهید آبمیوهی تازه میل کنید آن را جرعهجرعه و به آرامی بنوشید تا با بزاق دهان مخلوط شود قبل از این که ان را قورت دهید.
شما میتوانید ۳ روز «روزه»ی میوه بگیرید تا بدن کاملا تصفیه شود.در طول این ۳ روز فقط میوه بخورید و آبمیوه تازه بنوشید.
لطفا اگر این متن مفید بود برای دوستانتون ارسال کنید 🌺
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🍀داستانی جالب .... بخوانید:
🔻گریه امیرالمؤمنین ؟!
روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ،
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
♦️مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند .
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💟 داستان کوتاه
شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه !
طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم.
شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم.
ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد...
با آن همه لااله الاالله که می گفت، وقتی گربه به او حمله کرد، آن را فراموش کرد و فقط فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم! تمام عمر با زبانمان «لااله الاالله» بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلبهای ما هنوز آن را نشناخته است.
داستان و مط💟الب زیبا
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💟 داستان کوتاه
شاه عباسکبیر یک روز گفت: خدا را شکر! همه اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده اند و هیچ کس نیست که بدون درآمد باشد.
💟
سپس خطاب به مشاوران خود گفت: همین طور است؟ همه سخن شاه را تایید کردند. از نمایندگان اصناف پرسید، آن ها هم بر حرف شاه صحه گذاشتند و از تلـاش های شاه در آبادانی مملکت تعریف کردند.اما وزیر عرض کرد: قربانتان بشوم، فقط تنبل ها هستند که سرشان بی کلـاه مانده.
شاه بلـافاصله دستورداد تا تنبلخانه ای در اصفهان تاسیس شود و به امور تنبلها بپردازد. بودجه ای نیز به این کار اختصاص داده شد.کلنگ تنبل خانه بر زمین زده شد و تنبل خانه مجللی و باشکوهی تاسیس شد.
💟
تنبل ها از سرتاسر مملکت را در آن جای گرفتند و زندگیشان از بودجه دولتی تامین شد.
تعرفه بودجه تنبل خانه روز به روز بیشتر می شد، شاه گفت: این همه پول برای تنبل خانه؟ عرض کردند: بله. تعداد تنبلها زیاد شده و هر روز هم بیشتر از دیروز می شود!شاه به صورت سرزده و با لباس مبدل به صورت ناشناس از تنبلخانه بازدید کرد. دید تنبلها از در و دیوار بالـا می روند و جای سوزن انداختن نیست.
شاه خودش را معرفی کرد. هرچه گفتند: شاه آمده، فایده ای نداشت، آن قدر شلوغ بود که شاه هم نمی توانست داخل بشود. شاه دریافت که بسیاری از این ها تنبل نیستند و خود را تنبل جا زده اند تا مواجب بگیرند.شاه به کاخ خود رفت و مساله را به شور گذاشت.
💟
مشاوران هریک طرحی ارایه دادند تا تنبل ها را از غیر تنبل ها تشخیص بدهند ولی هیچ یکی از این طرح ها عملی نبود.سرانجام دلقک شاه گفت: برای تشخیص تنبل های حقیقی از تنبل نماها همه را به حمامی ببرند و منافذ حمام را ببندند و آتش حمام را به تدریج تند کنند، تنبل نماها تاب حرارت را نمی آورند و از حمام بیرون می روند و تنبلهای حقیقی در حمام می مانند.شاه این تدبیر را پسندید و آن را به اجرا درآورد. تنبل نماها یک به یک از حمام فرار کردند.
💟
فقط دو نفر باقی ماندند که روی سنگ های سوزان کف حمام خوابیده بودند. یکی ناله می کرد و می گفت: آخ سوختم، آخ سوختم. دیگری حال ناله و فریاد هم نداشت گاهی با صدای ضعیف می گفت: بگو رفیقم هم سوخت!
داستان و مط💟الب زیبا
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🍎داستانک📝
شخصی تنها کفشی را که داشت برای تعمیر نزد پینه دوز برد.
از آنجا که پینه دوز در صدد تعطیل کردن دکانش بود، به او گفت: فردا برای تحویل کفش هایت بیا.
با ناراحتی گفت: اما من کفش دیگری ندارم که تا فردا بپوشم.
پینه دوز شانه بالا انداخت و گفت: به من ربطی ندارد، اما می توانم یک جفت کفش مستعمل تا فردا به تو قرض بدهم.
فریاد کشید: چی؟! تو از من می خواهی کفشی را بپوشم که قبلا پای کس دیگری بوده؟
پینه دوز با خونسردی جواب داد: حمل افکار و باورهای دیگران تو را ناراحت نمی کند، ولی پوشیدن یک جفت کفش دیگری تو را می آزارد؟
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🍀دختران مومن سه ویژگی دارند:
.
متکبر،بخیل و ترسو هستند!
.
ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ (علیه السلام) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:
ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ،ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ
.
🍀ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ
.
🍀ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺮﺳﻮ ﺑﺎﺷﻨﺪ
.
🍀 ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ
.
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ
.
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ
.
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ.
.
منبع.ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ
👇👇👇👇
➖➖➖➖ ➖➖ ➖ ➖
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
➖➖➖➖ ➖➖ ➖ ➖
🔰بیماری و انس با عبادت
💠 روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه به طرف آسمان نگاه میکرد، تبسمى نمود.
❗️شخصى به حضرت گفت:
یا رسول الله ما دیدیم به سوى آسمان نگاه کردى و لبخندى بر لبانت نقش بست
علت آن چه بود؟
🔶 رسول خدا فرمود:
آرى ! به آسمان نگاه میکردم، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزى بنده با ایمانى را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول میشد، بنویسند
ولى او را در محل نماز خود نیافتند.
🔴او در بستر بیمارى افتاده بود.
◽️ فرشتگان به سوى آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:
✍ ما طبق معمول براى نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم
ولى او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیمارى آرمیده بود.
✨خداوند به آن فرشتگان فرمود:
تا او در بستر بیمارى است، پاداشى را که هر روز براى او هنگامى که در محل نماز و عبادتش بود، مینوشتید، بنویسید.
👌بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیمارى است، برایش در نظر بگیرم.
📚بحارالانوار جلد ۱
⇦ ڪلیڪ ڪنید ⇩⇩⇩
❖═▩ஜ••°❖°••ஜ▩═❖
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
✳️حضرت ولیعصر(ع)وارث انبیاء واهلبیت
(علیهم السلام):
🌟مُفَضَّل از امام صادق (علیه السلام) روایت
مى کند که فرمود:
🔵قائم (علیه السلام)[پس از ظهور] پشت خود را به دیوار کعبه تکیه داده مردم جهان را مخاطب قرار مى دهد و مى فرماید:
🔵هر کس بخواهد آدم و شیث(علیهماالسلام)را ببیند اینک منم آدم و شیث.
🔵هر کس بخواهد نوح و سام(علیهماالسلام)
را ببیند اینک منم نوح و سام.
🔵هر کس بخواهد ابراهیم و اسماعیل(علیهماالسلام)
را ببیند اینک منم ابراهیم و اسماعیل.
🔵هر کس بخواهد موسى و یوشع(علیهماالسلام)
را ببیند اینک منم موسى و یوشع.
🔵هر کس بخواهد عیسى و شمعون(علیهماالسلام) را ببیند اینک منم عیسى و شمعون.
🔵هر کس بخواهد محمد و على (علیهماالسلام) را ببیند اینک منم محمد و على.
🔵هر کس بخواهد حسن و حسین(علیهماالسلام) را ببیند، اینک منم حسن و حسین.
🔵هر کس بخواهد امامها را از اولاد حسین(علیه السلام) ببیند، اینک منم آن امامان معصوم از نسل پاک حسین.
🔵اینک به سخنانم گوش فرا دهید تا شما را از آنچه شنیده و مى دانید و آنچه تا کنون نشنیده و نمى دانید، خبر دهم...
🔵هر کس کتابهاى آسمانى را مى شناسد گوش فرا دهد......
🔴آنگاه امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به خواندن کتابهاى آسمانى مى پردازد، و صحیفه آدم و شیث و نوح و ابراهیم - علیهم السلام - را مى خواند، و هم تورات و انجیل و زبور را و سپس قرآن کریم را.
📚بحار الانوار، ج 53، ص 9📚
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌹🍃🌹🍃🌹
‼️اے شیعہ؛ امام غریبت را دریاب!
#غربت امام زمان:
غربت دو معنا دارد:
1. دورے از وطن
2. كمے ياران
و حضرت #مهدے ( عجل الله فرجہ )
بہ هر دو معنا غريب است.
امام موسے بن جعفر عليہ السلام فرمودند:
" همانا قائم ما یکتا آواره ے غریب پنهان ؛
از خاندانش می باشد که خونخواه پدرش
خواهد بود."
📚 #الفبای_مهدویت ص ۵۱۲.
🌿🌸 اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌿
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#دستور_امام_زمان_برای_حاجات
🍃🍂دستوری از امام زمان
جهت هر حاجتی 🍂🍃
✍ مرحوم سيد شهاب الدين مرعشی نجفی در ملاقات با كه با امام زمان ؏ داشته، آن حضرت بر اين عمل برای طلب هر حاجتی تاكيد داشتند.
↯↻↯↻↯
👈 بعد از نماز صبح سوره «يس»
👈 بعد از نماز ظهر سوره «عمّ»
👈 و بعد از نماز عصر سوره «نوح»
👈 و بعد از نماز مغرب سوره «واقعه»
👈 و بعد از نماز عشاء سوره «ملك» خوانده شود
👈 و نيز تاكيد ميفرمود بر خواندن دو ركعت نماز بين مغرب و عشا و در ركعت دوم آن سوره واقعه خوانده شود.
📚 شیفتگان حضرت مهدی: ۱/۱۳۳
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✳️منتظران ظهور
در زمان حضرت عیسی، زنی بود با خدا و پرهیزگار. وقت نماز که فرا می رسید هر کاری را رها می کرد و مشغول نماز می شد.
روزی مشغول پختن نان بود که وقت نماز فرا رسید. این زن دست از نان پختن کشید و مشغول نماز شد. چون به نماز ایستاد،
شیطان در وی وسوسه کرد و گفت. ای زن!
تا تو از نماز فارغ شوی همه نان های تو می سوزند.
زن در دل خود جواب داد: اگر همه نان ها بسوزد، بهتر است تا این که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد و مورد عذاب خدا قرار بگیرم.
شیطان بار دیگر وسوسه کرد که: ای زن! پسرت در تنور افتاد و بدنش سوخت. زن در دل جواب داد: اگرخدا مقدر کرده است که من در حال نماز باشم و پسرم در آتش تنور بسوزد، من به قضای خدا راضیم و نماز خود را رها نمی کنم. اگر خدا بخواهد او را از سوختن نجات می دهد.
در این حال شوهر زن از راه رسید، زن را دید که مشغول نماز است و تنور هم روشن می باشد. درون تنور نان ها را دید که پخته شده ولی نسوخته است و فرزندش را دید که درون تنور در میان آتش بازی می کند و به قدرت خدا آتش در او اثر نداشت.
وقتی زن از نماز فارغ شد دست او را گرفت و نزدیک تنور آورد و گفت: داخل تنور را نگاه کن. زن دید که فرزندش سالم و نان ها پخته شده اند. زن فورا سجده شکر به جای آورد و خدا را سپاسگذاری نمود.
شوهر فرزند خود را برداشت و پیش حضرت عیسی برد و داستان را برای ایشان تعریف نمود.
حضرت عیسی به او فرمود: ای مرد! برو و از همسرت بپرس چه کار مهمی کرده و با خدای خود چه رابطه ای داشته است؟
این زن کارهای پیامبران را می کند.
مرد پیش همسرش برگشت و از او سوال کرد. زن در جواب گفت: من با خدای خود عهد کرده ام تا زنده ام چند عمل نیک را انجام دهم:
- عهد کرده ام همیشه نماز خود را در اول وقت می خوانم.
- اگر کسی به من ستم کرد و مرا دشنام داد کینه او را در دل نگیرم، و او را به خدا واگذارم.
- هیچ وقت گدا را از در خانه ام مایوس بر نگردانم.
- در کارهای خود به قضای خدا راضی باشم.
- همیشه کار آخرت را بر دنیا مقدم بدارم...
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
📌داستان #واقعی
⭕️ مردی که راضی به فروش #قلب خود شد!❗️❤️❗️
✅ مردی در #سمنان به دلیل فقر زیاد و داشتن سه فرزند و یک زن (یک پسر 6ساله، یک دختر 3ساله، و یک پسر شیرخوار) قلب خود را برای فروش گذاشت، و از او پرسیدند که چرا قلبت رو برای فروش گذاشتی، اونم پاسخ داده بود چون میدونم اگه بخوام کلیه ام رو بفروشم کسی بیشتر از 20میلیون کلیه نمیخره که با این مبلغ نمیشه یه سقف بالا سر خود گذاشت،
😔 اون مرد حدود چهار ماه در شهرای اطراف به صورت غیرقانونی آگهی فروش قلب با گروه خونO+ گذاشت،
بعد از 4ماه مرد #میلیاردی از #تهران که پسری 19 ساله داشت و پسرش 3سال بود که قلبش توانایی کارکردن را نداشت و فقط با #دستگاه زنده نگهش داشته بودن،
☆ مرد تهرانی چند روز بعد از خواندن #آگهی به سراغ فروشنده قلب میره و باهاش توافق میکنه که 200میلیون تومن قلبش را برای پسرش بخرد،
و مرد تهرانی بهش گفته بود که من مال و ثروت زیاد دارم و دکتر آشنا هم زیاد دارم و به هرچقدر بگن بهشون پول میدم که با اینکه این کار #غیرقانونیه ولی انجامش بدن، مرد فروشنده به مرد تهرانی میگه زن و بچه ی من از این مسئله خبر ندارن و ازت خواهش میکنم اول پول رو به حساب زنم بفرست و بعد من قلبم رو به پسرتون میدم، مرد تهرانی قبول میکنه، و بعد از کلی آزمایشات دکتر متخصص قلبی که آشنای مرد تهرانی بود میگه با خیال راحت میشه این عمل رو انجام داد،
🔻روز #عمل فرا میرسه و مرد فروشنده و اون پسر19 ساله رو وارد اتاق عمل میکنن و دکتر بیهوشی مرد فروشنده رو بیهوش میکنه و زمانی که میخواست پسر19 ساله رو بیهوش کنه متخصص قلب میگه دست نگهدار و فعلا بیهوش نکن، دستگاه داره چیز #عجیبی نشون میده و داره نشون میده که قلب این پسر داره کار میکنه، دکتر جراحی که اونجا بوده به دکتر قلب میگه آقای دکتر حتما دستگاه مشکل پیدا کرده و به پرستاره میگه یه دستگاه دیگه بیار، دستگاه جدید رو وصل میکنن و دکتر قلب میگه سر در نمیارم چطور ممکنه قلب این پسر تا قبل از وارد شدن به اتاق عمل توانایی کار کردن رو نداشت، و میگه تا زمانی که مشخص نشه چه اتفاقی افتاده نمیتونم اجازه ی این عمل رو بدم، و دکتر قلب میره پرونده پسر19 ساله رو چک میکنه و میبینه که تمام اکوگرافی که از قلب این پسر گرفته شده نشون دادن که #قلب پسر مشکل داره و دکتر ماجرا رو برای پدر پسر 19ساله تعریف میکنه و بهش میگه دوباره باید #اکوگرافی و آزمایشات جدیدی از پسرتون گرفته بشه، دکتر قلب سریعا دست به کار میشه و بعد از گرفتن آزمایشات و اکوگرافی میبینه قلب پسر بدون کوچکترین اشکال در حال کار کردنه و پدرش میگه یک اتفاق غیرممکن افتاده و باید دستگاه ها رو از بدن پسرتون جدا کنیم چون قلب پسرتون خیلی عالی داره کار میکنه، پدر پسر به دکتر میگه آقای دکتر تورو خدا دستگاه ها رو جدا نکن پسر من میمیره، دکتر قلب بهش قول میده که اتفاقی برای پسرس پیش نمیاد و دستگاها رو جدا میکنه و میبینه قلب پسر19 ساله بدون هیچ ایراد و مشکلی داره کار میکنه و پدر پسر به دکتره میگه چطور همچین چیزی ممکنه، دکتره بهش میگه فقط تنها چیزی که میتونم بگم اینه که اون فروشنده باعث شده #خدا یک #معجزه به ما نشون بده، پسر19 ساله به پدرش میگه بابا تو اتاق عمل یه آقایی دستشو گذاشت رو قلبم یه چیزی رو به من میگفت و چندبار تکرارش کرد و بهم میگفت پسرم از حالا به بعد قلب تو واسه همیشه توانایی کار کردن رو داره فقط حتما به پدرت بگو که به مرد فروشنده #کمک کنه که بتونه زندگیشو عوض کنه،،،
☘ پدر پسره و دکتر قلب از شنیدن این حرف نمیدونستن باید چی بگن و فقط منتظر شدن تا مرد فروشنده بهوش بیاد، وقتی که مرد فردشنده بهوش میاد پدر پسر و دکتر قلب باهاش صحبت میکنن و بهش میگن تو اتاق عمل نمیدونیم چه اتفاقی افتاد که یهو همه چی تغییر کرد و قلبی که 3سال توانایی کار کردن رو نداشت یهویی بدون مشکل شروع به کار کردن کرد،
🌸 مرد فروشنده بهشون میگه من میدونم چی شده،
و بهشون میگه قبل از اینکه من بیهوش بشم، تو دلم گفتم یا الله خودت میدونی بچه #یتیم و بچه ی بدون پدر یعنی چی و بهش گفتم الله جان قربان آن عظمت و قدرتت که زمین وآ سمان در دستان توست به درگاهت التماس میکنم ؛ همانطور که حضرت مریم را در مسجد قفل شده میوه غیر فصل خوراندی به بچه هام رحم کن؛
🔻دکتر قلب و پدر پسر با شنیدن این حرفا بسیار ناراحت میشن و پدر پسره با چشمای پر از اشک بهش میگه چون تو باعث شدی خدا پسرمو شفا بده 1میلیارد تومن بهت هدیه میکنم که بری زندگیتو تغییر بدی.
🌿💚🌿
خدا گر به حکمت ببندد دری
به رحمت گشاید در دیگری
👌 کانال داستان و رمان مذهبی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🕊اگر حال خوشی پیدا شد
جز برای فرج یار دعایی نکنیم🕊
🍃☀️ﺩﻋﺎﻱ ﻓﺮﺝ☀️🍃
✨بسم الله الرحمن الرحيم✨
🌸اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌸
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباترین نگاه خدا💜
تا طلوع بامدادان✨
حافظ و همراه همیشگی شما باد
شبتون نیلوفری🌸✨
و در پناه الطاف بیکران حق🙏✨
#شبتون_بخیر🌸🙏🌸
http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هرگاه به هر
امامی سلام دهید
خــــــود آن امام جواب
ســـــــلام تان را میدهـــــد...❣
ولی اگر کسی بگوید:
❣ “السلام علیک یا فاطمه الزهرا”❣
همهی امامان جواب میدهند …
میگویند: چه شده است که این
فرد نام مادرمان را برده است !؟
السلام علیکِ
یا فاطمهُ الزهراء(س)
تا ابد این نکته را انشا کنید
پای این طومار را امضا کنید
هر کجا ماندید در کل امور
رو به سوی حضرت زهرا کنید...
🌹السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)🌹
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّه🌹ِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ🌹السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِه🌹ِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ🌹 مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ🌹
http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
🍃چرا از حرم امام حسين گاهی اوقات بوی سیب بر مشام ميرسد ؛
پاسخ👇
گفته میشود کسانی که صبح زود به زیارت حرم امام حسین بروند بوی سیب بهشتی استشمام می کنند، این سخن ریشه حدیثی دارد.
در کتاب مناقب آمده است جبرئيل از آسمان سيب، به و اناري را از بهشت مي آورد که پيامبر و حضرت فاطمه(س) و اميرمؤمنان(ع) و امام حسن و امام حسين(ع) از آن مي خورند و آن ميوه ها به حالت اول خود باز مي گردد، تا وقتي حضرت فاطمه زهرا(س) از دنيا مي روند ميوه انار از بين مي رود و پس از فوت اميرمؤمنان(ع) ميوه به ناپديد مي شود و ميوه سيب موجود بوده است و امام حسين(ع) مي فرمايد: «ميوه سيب نزد بردارم بود تا هنگامي که بر اثر سم از دنيا رفت، پس از آن نزد من بود تا هنگامي که در کربلا آب بر روي ما بسته شد و من هنگام عطش آن را مي بوئيدم و از شدت عطش من کاسته مي شد و هنگامي که عطش بر من شديد شد آن را خوردم و يقين به شهادت کردم، امام زين العابدين(ع) مي فرمايد من اين سخنان را ساعاتي قبل از شهادت آن حضرت شنيدم و هنگامي که آن حضرت شهيد شد بوي آن سيب را در محل شهادت آن حضرت استشمام نمودم. پس آن را جستجو نمودم و اثري از آن نيافتم و بوي آن همچنان پس از شهادت آن حضرت باقي بود و من قبر آن حضرت را زيارت مي نمودم و بوي آن را مي يافتم، پس هر کس از شيعيان ما که زائر آن قبر است و مي خواهد بوي آن را استشمام کند، پس وقت سحر آن را جستجو کند، پس اگر از مخلصان باشد آن را وجدان خواهد نمود.
📓ابن شهرآشوب، المناقب، ج3، ص 39
http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
#تلنگــــــــــر
️ هر وقت روز بدی را تجربه کردی!
بدان هیچکس به تو وعده نداده که زندگیت بدون مشکل خواهد بود!
یک نفس عمیق بکش،و به خود بگو
این فقط یک روز بد است،
نه یک زندگی بد!
به خدا️ توکل کن!
خدا #امید را برای جبران غم های زندگی به ما ارزانی داشته.
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
سرانجام روزی بہ حڪمت همہ
اتفاقات زندگی پی خواهی برد...
ازسردرگمی هابگذرو
لبخند بزن...
اعتماد ڪن بہ حڪمت خدایی
ڪہ از هرڪسی نسبت بہ
بندگانش دلسوزتر است...
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#زن_پرسید: اگر #خداوند واقعا به ما عشق می ورزد، پس این همه #رنج و اندوه ما در دنیا برای چیست؟
آنجالی گفت: رنج و اندوه در برنامه الهی، جای خود را دارد. وقتی که کودک تو بیمار می شود، او را مجبور میکنی که داروهای تلخ بخورد و توجهی به فریادها و اشکهایش نمی کنی. #روح ما هم #بیمار است، خداوند چون مادری مهربان، داروهای #تلخ رنج و درد را بر ما نازل می کند، از رنج فرار نکن، سعی نکن از آن بگریزی بلکه با روحیه ای درست آن را بپذیر.
رنج در واقع تجربه ای است که زندگی تو را غنی و روحت را تقویت می کند. رنج آیینه قلبت را صیقل می دهد و تو هنگامی در آن بنگری چهره زیبای خداوند را مشاهده خواهی کرد. آن گاه خواهی دانست که در همه این #حوادث، لطف و #رحمت نهفته است.
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#مهر_و_مهتاب
#تکین_حمزه_لو
#قسمت_صد_و_سوم
صبح زود با صداي داد و فریاد مادرم از خواب بیدار شدم. دوباره ترم تابستانی داشتم و باید به دانشگاه می رفتم. اما احساس افسردگی اجازه نمی داد از رختخواب بیرون بیایم. صداي مادرم را می شنیدم که فریاد می زد :- دختره بی چشم و رو !... ببین چه جوري عروسی سهیل رو از دماغم در آورد. بگو چرا هی پذیراي می کرد ازش ! اه ! مرده شور چشم سفید !....لحظه اي ساکت شد و دوباره داغ دلش تازه و صدایش بلند می شد :- آخه بیشعور بی عقل کوروش با اون همه کبکبه و دبدبه رو ردکردي واسه این پسه مردنی ریشو ؟ خاك بر سرت مهتاب ! پرهام با اون سر و ریخت و پول و موقعیت رو رد کردي واسه این پسره جانماز آب کش حزب الهی ؟ حالا همینم مونده بترسم یک نوار بذارم تو ضبط ! خدا به دور دختره بیشعور ! غلط می کنه حرف زیادي بزنه وقتی با تو سري وادارش کردم زن کوروش بشه اون وقت می فهمه زرت و پرت زیادي یعنی چی !صداي آهسته پدرم که مادرم را دعوت به آرامش می کرد شنیدم. دلم براي خودم می سوخت. من هنوز حرفی نزده این همه داد و فریاد را باید تحمل می کردم اگر کلمه اي از دهنم در می آمد چه می شد.چند لحظه اي با خودم فکر کردم . چرا باید می نشستم و گوش می دادم ؟ حسین پسر خوب و پاکی بود گناهش فقط بی خانواده بودن و بی پولی اش بود. که هیچکدام تقصیر خودش نبود. تازه درست که فکر می کردي همچین بی پول هم نبود. مگه سهیل برادر خودم چی داشت ؟ مگه همین پرهام که مادرم می گفت موقعیت و پول داره وضعش از حسین بهتر بود ؟ فوق فوقش دایی بهش یک خونه می داد تازه هنوز کار هم نداشت. با این فکرها شیر شدم و با سرعت به طرف آشپزخانه رفتم . در باز کردم و گفتم :- چه خبر ؟ چرا ایقدر داد و بیداد می کنید ؟مادرم مثل ببر زخمی به طرفم برگشت . صورت سفیدش از شدت خشم قرمز و چشمانش از حدقه در آمده بود. موهاي اطراف صورتش پریشان بود. با دیدنم گفت :- چه خبره ؟ یعنی تو نمی دونی ؟ همه این آتیش ها از گور تو بلند می شه دختره چشم سفید !
پدرم ساکت به من خیره شده بود. از عصبانیت می لرزیدم داد زدم :- بس کنید بس کنید اینقدر پشت سر کسی که نمی شناسید حرف نزنید . مگه حالا چی شده که داد می زنید. مگه من دختر شاهم که خواستگارام باید دست چین شده باشند.مادرم فوري جیغ کشید : صداتو ببر مهتاب ! رفته دانشگاه به جاي اینکه تربیت یاد بگیره بی تربیت شده ! حالا چی شده اینقدر سنگ این پسره ریقو رو به سینه می زنی ؟با حرص گفتم : چون وقتی که امثال ما سوراخ موش می خریدن یک میلیون این پسره ریقو و مردنی سنگ شما رو به سینه می زد فهمیدید؟چشمان پدر و مادرم گشاد شده به من خیره ماند. بدون حرف اضافه لباس پوشیدم و از خانه بیرون آمدم. سر کلاس با دیدن لیلا که اخم هایش در هم بود خنده ام گرفت. حالا هر دو یک موقعیت داشتیم. شادي هنوز پایش ورم داشت ونمی توانست به دانشگاه بیاید. لیلا وقتی به لب و لوچه آویزانم نگاه کرد پرسید :- چیه ؟ تو دیگه چته ؟ دستم را تکان دادم : همون بدبختی تو رو دارم!لیلا فوري پرسید : حسین با پدرت صحبت کرد؟سرم را تکان دادم . لیلا با خنده گفت : واي دلم بهت می سوزه حالا حالا ها باید جنگ و دعوا داشته باشی .تازه بعید میدونم موفق بشی .با حرص گفتم : به کوري چشم تو برات کارت می فرستم. بعد از کلاس لخ لخ کنان از در دانشگاه بیرون می آمدم که چشمم به حسین افتاد. گوشه اي منتظر ایستاده بود. با دیدنم جلو آمد و سلام کرد. لیلا جوابش را داد و رو به من گفت :خوب من باید برم فردا می بینمت .
حسین منتظر ماند تا لیلا کمی دور شود. بعد گفت : چی شد ؟ پدرت حرفی نزد ؟با عصبانیت گفتم : چی شد ؟! هیچی ! از دیروز هردوشون دارن سرم داد و فریاد می کشن. همش تقصر توي دیوونه است!حسین دلجویانه گفت : الهی من بمیرم که برات این همه مشکل درست کردم. اما منو هم درك کن از این وضع خسته شدم.نگاهش کردم . چشمان درشتش معصومانه نگاهم می کرد. آهسته گفتم :- خوب حالا باید چه کار کنیم ؟حسین قلم و کاغذي از جیبش در آورد : آدرس شرکت پدر تو بده می خوام برم اونجا رو در رو باهاش صحبت کنم. بایدهمه چیز رو بهش بگم. با ترس گفتم : چی می خواي بگی ؟ تو رو خدا بذار یک چند وقتی بگذره بعد اصلا شاید خودش بهت وقت بده بیاي صحبت کنی ...حسین سري تکان داد و گفت : نه مهتاب این موضوع باید زودتر روشن بشه . من که دزدي و هیزي نکردم که بترسم.می خوام تکلیف یکسره بشه یا اینطرفی یا اونطرفی!با دودلی پرسیدم : اگه بگه نه اونوقت منو ول می کنی ؟...حسین لحظه اي حرفی نزد بعد مصمم گفت : انقدر می رم و می آم که بگه آره خیالت راحت باشه . من تو رو از دست نمی دم.بعد آدرس را نوشت و رفت.
#کانال داستان و رمان مذهبی
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#مهر_و_مهتاب
#تکین_حمزه_لو
#قسمت_صد_و_چهارم
با اضطراب و هیجان به خانه برگشتم. همه جا ساکن بود و انگار کسی خانه نبود. روي تخت نشستم و سعی کردم درس بخوانم. دلم مثل سیر و سرکه می جوشید و اصلا نمی توانستم تمرکز کنم. ساعت هم انگاربا من لج کرده بود. مثل یک لاك پشت فس فس می کرد. و جلو می رفت. هوا تاریک شد بی آنکه من از جایم تکان خورده باشم. تقریبا هر یک ربع به خانه حسین زنگ می زدم. اما خبري نبود. عاقبت سر و صداي در بلند شد . قلبم درسینه می کوبید و دست و پایم می لرزید . پدرم به محض ورود صدایم کرد:- مهتاب مهتاب کجایی ؟فوري از جا بلند شدم و بیرون رفتم : سلام من اینجا هستم. پدرم با خستگی نگاهی کرد و گفت : علیک سلام مادرت کجاست ؟شانه اي بالا انداختم: نمی دانم وقتی من آمدم خانه نبود.پدرم خودش را روي مبل انداخت : حتما قهر کرده رفته خونه برادرش ! ببین ما رو تو چه هچلی انداختی .
بعد چایی که جلویش گذاشته بودم برداشت و ادامه داد : - امروز دوباره این پسره پیداش شد. نمی دونم آدرس شرکت منو از کجا آورده حتما سهیل بهش داده به هر حال آمد.نشستیم و با هم صحبت کردیم. می گفت خیلی وقته که تصمیمش رو گرفته و هر بار تو مانعش شدي ... آره ؟سرم را پایین انداختم . پدرم گفت : از پدر و مادرش پرسیدم جواب داد کسی رو نداره . یک خونه داره و یک مقدار پول براي برگزاري مراسم عروسی... هنوز من حرفی نزده براي خودش عروسی هم گرفته ! با اینکه به نظرم پسر بدي نیامد اما مهتاب این جور آدمها وصله ی ما نیستند. تو با این نوع تفکر و طرز زندگی آشنا نیستی الان بچه اي احساساتی هستی یک تصمیمی می گیري ولی تب تند زود عرق می کنه و سرد می شه . اون وقت دیگه پشیمونی سودي نداره این حرفها به کنار مادرت خودش رو می کشه اگه تو بخواي زن این آدم بشی .
تمام نیرو و توانم را جمع کردم و به زور گفتم : آخه چرا بابا مگه حسین چه عیبی و ایرادي داره ؟ یک پسر پاك و درست که داره زندگی می کنه کار می کنه .روي پا خودش وایستاده آخه چه ایرادي داره ؟براي یک زندگی ساده امکانات داره مثل سهیل یک خونه داره یک کار پر در آمد داره دیگه چی می خواهید؟ براي چی مامان انقدر ناراحته ؟ من دلم نمی خواد زن کوروش بشم و برم خارج زندگی کنم. به کی باید بگم ؟پدرم از ناچاري شانه اي بالا انداخت و گفت : در هر حال من براي پنج شنبه همین هفته یک وقت بهش دادم بیاد خونه صحبت کنه در حضور مادرت و تو تا اون روز ببینم چی می شه ! با شنیدن این حرف کمی امیدوار شدم. لحن پدر آنقدر قاطع و جدي نبود که کاملا نا امید شوم. می دانستم از حسین بدش نیامده و فقط از عکس و العمل تند مادرم می ترسد. سرنماز از خدا خواستم که مادرم را راضی کند. دیروقت شب عاقبت مادرم همراه پدرم به خانه برگشت. صدایش را می شنیدم که به پدرم غر می زد :- تو که می دونی نظر من چیه حالا بهش وقت هم دادي ؟... امیر نکنه تو هم طرف این دختره هستی که انقدر رو دار شده؟نمی شنیدم پدرم چه جوابی می دهدد اما از لحن صداي مادرم می دانستم عصبانی است و به این سادگی ها تسلیم نمی شود.
صبح پنج شنبه سرانجام فرا رسید . انقدر اضطراب و نگرانی داشتم که تا صبح در اتاقم قدم زدم. بعد از نماز صبح با علم به اینکه همه خوابند به حسین تلفن کردم . می دانستم بیدار است و احتمالا سر سجاده دعا می کند. حدسم درست بود وبا اولین زنگ گوشی را برداشت وقتی صداي مرا شنید با تعجب گفت : دختر تو چرا این موقع بیداري ؟باخنده گفتم : براي همون دلیل که تو بیداري ...حسین با هیجان گفت : براي نماز بیدار شدي ؟دوباره خندیدم : براي نماز نخوابیدم. از دیشب بیدارم حسین من خیلی می ترسم. صداي آرامش در گوشم پیچید : نترس عزیزم به خدا توکل کن مطمئن باش همه چیز درست می شه غمگین گفتم :حسین می شه خواهش کنم از جبهه رفتن و مجروح شدنت حرفی نزنی ؟لحظه اي سکوت شد . بعد صداي حسین آرام و مطمئن بلند شد :- مهتاب پدر و مادر تو حق دارن همه چیز رو در مورد من بدونن از من نخواه که بهشون دروغ بگم.با حرص گفتم : راستشو نگو دروغ هم نگو !حسین خندید : نترس دختر خوب دلم خیلی روشنه مطمئن باش موقع اسباب کشی تو هم کمکم می کنی .با خنده گفتم : پس براي اسباب کشی نگرانی ؟ هان ؟حسین دلجویانه گفت : نه عزیزم شوخی کردم . نگران نباش برو یکم استراحت کن . من طرفهاي ساعت هفت می آم فقط دعا کن . از ته دل .
#کانال_داستان_و_رمان_مذهبی
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
📑سه دفتری که خداوند اعمال بندگان را در آنها ثبت میکند
🌸 پیامبراکرم(ص) فرمود:
🔸برای اعمال بندگان سه دفتر هست؛
❶ دفتری که خدا چیزی از آن را نمی آمرزد.
❷ دفتری که خدا به آن اهمیت نمی دهد.
❸ دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمی گذرد.
🌸سپس فرمود:
🔸دفتری که خدا چیزی از آن را نمیآمرزد، #شرک_به_خدا است.
🔸دفتری که خدا به آن اهمیت نمیدهد، ستمی است که بنده میان خود و خدا به خویشتن کرده است. مانند روزهای که خورده یا نمازی که ترک کرده و خداوند اگر بخواهد آنرا میبخشد و از آن می گذرد.
🔸 و اما دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمیگذرد ستم هایی است که بندگان به یکدیگر کردهاند که ناچار باید تلافی شود.
📚 نصایح، نوشته مرحوم آیت الله مشکینی احادیث الطلاب
🌸#کانال_داستان _و _رمان_مذهبی^
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🌹از کسانی که از من متنفرند سپاسگزارم؛
آنها مراقوی ترمیکنند....
🌹از کسانی که مرادوست دارند ممنونم؛
آنهاقلب مرا بزرگ میکنند....
🌹از کسانی که مرا ترک میکنند متشکرم؛
آنان به من می آموزندکه هیچ چیز تا ابدماندنی نیست....
🌹ازکسانی که بامن میمانند سپاسگزارم؛
آنان به من معنای دوست واقعی رانشان میدهند....
در یک کلام مهربان باشیم و دریادل
تا میتونیم قدر یکدیگر را بدانیم
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#فوايد_آية_الكرسي👇👇
1➖آیه الكرسی نوری از آسمان است.
2➖آیه الكرسی آیتی از گنج عرش است.
3➖آیه الكرسی باعث ایمنی در سفر است.
4➖ آیه الكرسی اعلاترین نقطه قرآن است.
5➖ذكر رسول مكرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الكرسی بود.
6➖با خواندن آیه الكرسی انسان دچار هیچگونه آفتی نخواهد داشت.
7➖برای رفع فقر آیه الكرسی مؤثر است و كمك الهی از غیب میرسد.
8➖همه چیز در آیه الكرسی است یعنی كرسی گنجایش آسمانها و زمین را دارد.
9➖در تنهایی آیه الكرسی بخوانی باعث رفع ترس میشود و از سوی خدا كمك میرسد.
10➖آیه الكرسی رادر نمازها؛ روزها؛ شبهای ایام هفته؛ سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید.
11➖هنگام خواب نیز آیه الكرسی بخوانید زیرا باعث میشود خداوند فرشتهای نگهبان و محافظت بگمارد تا صبح سلامت بمانی.
12➖هر گاه از درد چشم شكایت داشتی آیه الكرسی بخوانید و آن درد را اظهار نكنید آن درد برطرف میشود و از آن عافیت میطلبید.
13➖پیامبر اسلام (ص): در خانهای كه آیه الكرسی خوانده شود ابلیس از آن خانه دور میشود و سحر و جادو در آن خانه وارد نمیشود.
14➖آیه الكرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن این است كه مردم در عبادت جز خداوند كسی را نپرستند و به ذلت فرو نروند و روح یكتاپرستی ایجاد كنند و از بندگی ناروا آزاد شوند و آیه الكرسی عقلها را بیدار و اله حقیقی را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم میشناساند.
15➖وقت غروب 41 بار آیه الكرسی را بخوانی حاجتروا میشوی ( 41 بار تا علی العظیم بخوان یعنی یك آیه ) مجرب است و برای رفع هم و غم؛ شفای مریض؛ درمان درد؛ رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیهالكرسی را مدام بخوانید.
16➖اگر مؤمن آیه الكرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبول قرار دهد خداوند ملكی را بر او مقرر میكند كه برایش تسبیح كند.
17➖آیه الكرسی در مزرعه و مغازه پنهان كردن باعث بركت مزرعه و رونق گرفتن كسب است.
18➖از پیامبر نقل نمودهاند كه: این آیه عظیمتر از هر چیزی است كه حق تعالی آفریده است.
19➖چند چیز حافظه را زیاد میكند یكی از آن خواندن آیه الكرسی است.
20➖هر شب آیه الكرسی را بخوانی تا صبح در امان خدا هستی.
21➖هر صبح آیه الكرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی.
22➖آسان شدن مرگ بوسیله آیه الكرسی است.
23➖آیه الكرسی عظیمترین آیه در قرآن است.
24➖برای حفظ مال و جان آیه الكرسی بخوان.
25➖آیه الكرسی ویرانگر اساس شرك است.
26➖آیه الكرسی سید سوره بقره است.
ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻻَ ﺇِﻟَٰﻪَ ﺇِﻻَّ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻲُّ ﺍﻟْﻘَﻴُّﻮم.....
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
✨﷽✨
#سبڪ_زندگے_اسلامے
حاڪمیت روح عاطفے و نگاههاے
محبت آمیز در خانه
🌸شیرین ترین اوقات زندگے ،
لحظاتے استــ ڪه انسان چشم به معشوق خود مےدوزد و او را مےنگرد ؛
و عاشقانه با او صحبت مےڪند ؛
و نهایت عشق و عاطفه خود را در ڪلام و نگاه
ابراز مےدارد ...
❣زندگانےحضرتــ
" علـے (ع) و زهــرا (س) "
پر استــ از این لحظاتــ عاشقانه و شیرین
❤️علے (ع) مےفرمایند :
دائماً به او مےنگریستم و از دلم غم و اندوهها
برطرف مے شد ؛
💗و فاطمه (س) خطابــ به همسرش مےفرماید:
علـے جان ! جانم فداے تو
جان و روح من سپر بلاے جان تو !
یا اباالحسن همواره با تو خواهم بود ،
چه در خیر و نیڪے به سر ببرے ،
چه در سختےها و بلاها گرفتار شوے ،
همواره با تو خواهم بود و چه نیڪو ڪلام خود را به اثباتــ رسانید و جان خویش را در طبق اخلاص نهاد و فدایے علـے (ع) شد ...❤️
📚ڪوڪب الدرے،ج۱،ص۱۹۶
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
متنى بسيار #زيبا و #خواندنى
دیشب خواب دیدم که مرده بودم ...
روز اول یه فرشته اومد بم گفت:
چی میخوای؟
بهش گفتم:آب
گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم
روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟
بازم گفتم: آب ...
گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خوردم .....
روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟
بازم گفتم آب ..
گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خوردم....
بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ... با عطش فراوان
گفتم : آب ...
گفت برو بالا اون تپه ... درکمال تعجب دیدم قطراتی مدام در حال ریزش هستند ...برگشتم و به فرشته گفتم :
چرا اینطوری شده؟؟؟...
گفت : روز اول ، همه دوستات ، فامیلات ، عشقت و مادرت برات اشک ریختند ، روز سوم فقط عشقت ، رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ...
روزهفتم فقط عشقت و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که برات اشک میریخت و همین قطرات همیشه پاپرجاست...
وقتی بیدار شدم پای مادرمو بوسیدم وفهمیدم عشق فقط مادر است وبس
سلامتی همه مادرا❤️❤️.....
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
📌 #تلنگر
داستان زیبا
✳️شیخی از شاگردش پرسید: چند وقت است که در ملازمت من هستی؟
شاگرد جواب داد : حدودا سی و سه سال
✅شیخ گفت: در این مدت از من چه آموختی؟
شاگرد: هشت مسئله
💠شیخ گفت: إنا لله وإنا إليه راجعون! مدت زیادی از عمر من با تو گذشت و فقط هشت چیز از من آموختی!؟
☘شاگرد: ای استاد، نمی خواهم دروغ بگویم و فقط همین هشت مسئله را آموخته ام
استاد: پس بگو تا بشنوم
شاگرد
🌹أول 🌹
به خلق نگریستم دیدم هر کس محبوبی را دوست دارد و هنگامی که به قبر رفت محبوبش او را ترک نمود
پس #نیکی ها را محبوب خود قرار دادم تا در هنگام ورودم به #قبر همراه من باشد
🌹دوم 🌹
به کلام خدا اندیشیدم؛
وأما من خاف مقام ربه ونهى النفس عن الهوى/ فإن الجنة هي المأوى":
و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت، بی گمان بهشت جايگاه اوست نازعات: ۴۰
پس با #نفس خویش به پیکار برخاستم تا این که بر طاعت خدا ثابت گشتم
🌹سوم 🌹
به این مردم نگاه کردم و دیدم هر کس شئ گران بهایی همراه خویش دارد و با جانش از آن محافظت می کند پس قول خداوند را به یاد آوردم
" ما عندكم ينفذ و ما عند الله باق ". نحل: ۹۶
آنچه پيش شماست، تمام می شود و آنچه پيش خداست، پايدار است
پس هر گاه شیء گران بهایی به دست آوردم، آن را به پیشگاه #خدا تقدیم کردم تا خدا حافظ آن باشد
🌹چهارم 🌹
خلق را مشاهده کردم و دیدم هر کس به مال و نسب و مقامش افتخار می کند. سپس این آیه را خواندم
" إن أكرمكم عند الله أتقاكم ". حجرات: ۱۳
در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا #پرهيزگارترين شماست
پس به تقوای خویش افزودم تا این که نزد خدا ارجمند باشم.
🌹پنجم 🌹
خلق را دیدم که هر کس طعنه به دیگری می زند و همدیگر را لعن و #نفرین می کنند. و ریشه ی همه ی این ها حسد است سپس قول خداوند را تلاوت کردم
" نحن قسمنا بينهم معيشتهم في الحياة الدنيا ". زخرف: ۳۲
ما [وسايل] معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده ايم
پس #حسادت را ترک کردم و از مردم پرهیز کردم و دانستم روزی و فضل به دست خداست و بدان راضی گشتم
🌹ششم 🌹
خلق را دیدم که با یکدیگر #دشمنی دارند و بر همدیگر ظلم روا می دارند و به جنگ با یکدیگر می پردازند.آن گاه این فرمایش خدا را خواندم
" إن الشيطان لكم عدو فاتخذوه عدوا ". فاطر: ۶
همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن گیرید
پس دشمنی با مردم را کنار گذاشتم و به دشمنی با شیطان پرداختم
🌹هفتم 🌹
به مخلوقات نگریستم پس دیدم هر کدام در طلب روزی به هر دری می زند و گاه دست به مال #حرام نیز می زند و خود را ذلیل نموده است
و خداوند فرموده
" وما من دابة في الأرض إلا على الله رزقها ". هود: ۶
و هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر [اين كه] #روزی اش بر عهده ی خداست.
پس دانستم من نیز یکی از این جنبنده هایم و بدانچه که خداوند برای من مقرر کرده است، راضی گشتم
🌹هشتم 🌹
خلق را دیدم که هر کدام بر مخلوقی مانند خودشان #توکل می کنند؛ این به مال و دیگری نان و دگران به صحت و مقام
و باز این قول خداوند را خواندم
" ومن يتوكل على الله فهو حسبه ". طلاق: ۳
و هر كس بر خدا توکل كند، او براى وى بس است
🌐پس توکل بر مخلوقات را کنار گذاشتم و بر توکل به خدا همت گماشتم*
✅رسانیدن دانش عبادت است
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
۞﷽۞
🔵دعا محبوبترین اعمال نزد خداوند🔵
«قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَرْضِ الدُّعَاءُ وَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْعَفَافُ قَالَ وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام رَجُلًا دَعَّاءً»
امام صادق علیه السلام: امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام فرمود: محبوبترين كارها در روى زمين نزد خداوند متعال، دعاست. و برترين عبادت، عفاف مى باشد... اميرالمؤمنين عليه السّلام بسيار اهل دعا بود.
🔹دعا کن و نگو کار گذشته است
«يا ميسّر اُدعُ و لا تَقُلْ: إنَّ الأمرَ قَد فُرِغَ مِنهُ، إنَّ عِندَ اللّهِ عزّ و جلّ مَنزِلَةً لا تُنالُ إلاّ بِمَسألَةٍ»
ميسّر بن عبد العزيز نقل می کند: امام صادق عليه السلام به من فرمود: اى ميسّر دعا كن و مگو: كار از كار گذشته است [و آنچه مقدّر شده همان مى شود]، همانا نزد خداوند عزّ و جلّ مقام و منزلتى است كه جز با درخواست به دست نمى آيد.
🔹در دعا پیش دستی کنید
«قَالَ کَانَ جَدِّی یَقُولُ تَقَدَّمُوا فِي الدُّعَاءِ فَإِنَّ الْعَبْدَ إِذَا كَانَ دَعَّاءً فَنَزَلَ بِهِ الْبَلَاءُ فَدَعَا قِيلَ صَوْتٌ مَعْرُوفٌ وَ إِذَا لَمْ يَكُنْ دَعَّاءً فَنَزَلَ بِهِ بَلَاءٌ فَدَعَا قِيلَ أَيْنَ كُنْتَ قَبْلَ الْيَوْمِ»
امام صادق علیه السلام فرمود: جدّم مى فرمود: در دعا پیش دستی کنید (و پیش از آنکه گرفتار شوید دعا کنید) زیرا اگر بنده اى بسیار دعا کند و بلائى به او رسد و دنبالش دعا کند، گفته شود: صدایی آشناست، و در صورتی که اهل دعا نباشد و بلائى به او رسد و دنبالش دعا کند، به او گفته شود: تا به امروز کجا بودى!؟
🔹اصرار در دعا
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَّ ذَلِكَ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يُسْأَلَ وَ يُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزّ و جلّ اصرار مردم به يكديگر در مورد درخواستهايشان را نمي پسندد ولي اين کار را نسبت به خودش دوست دارد. همانا خداوند عزّ و جلّ دوست دارد که آنچه نزد اوست مورد درخواست و طلب قرار بگیرد.
🔹دعای زنان و کودکان
«کان أبی إذا حزنه أمر جمع النساء و الصبیان ثم دعا و أمنوا.ِ»
امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم امام باقر علیه السلام، هنگامی که مسأله ای ایشان را غمگین و ناراحت کرد، زنان و کودکان را جمع نمود و دعا کرد و آنها آمین گفتند.
📗الكافی ج۲ ص۴۸۷-۴۶۶
🌹لطفا در نشر احاديث و معارف اهل بيت عليهم السلام مارا ياري نماييد.🌹
اَلـلــَّهــُمَّ صَلِّ عَـلــَی مُحمـَّــــدٍ وَآل مُحمـَّــــدٍ وَعَجّـــِلْ فــَرَجَهــُـمْ وَأهْلِک عدوهم
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662