روزهای رفته ی سال را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزهاکه دلم میخواست
تا ابد تمام نشوند
وچه روزهاکه هر ثانیه اش
یک سال زمان میبرد...
چه فکرها که آرامم کرد و
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود...
چه لبخندهاکه بی اختیار
برلبانم نقش بست و
چه اشک هاکه بی اراده
از چشمانم سرازیر شد...
چه آدم هاکه دلم راگرم کردند
چه آدم ها که دلم را شکستند...
چه چیزهاکه فکرش را هم نمیکردم وشد
و چه چیزهاکه فکرم را پرکردو نشد...
چه آدم هاکه شناختم و چه آدم هاکه فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان...
وچه....
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود.......
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا......
آرامشی که هیچگاه تمام نشود....
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از 🌾 محمد جواد امینے 🌾
ماجرای اقامه نماز سردار سلیمانی در کاخ کرملین قبل از دیدار با پوتین
ابراهیم شهریاری ماجرای نماز سپهبد شهید سلیمانی را که در کاخ کرملین اقامه کرد، نقل میکند. در بخشی از کتاب «سلیمانی عزیز» که روایتگر خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی است، ابراهیم شهریاری ماجرای نماز شهید سلیمانی را که در کاخ کرملین اقامه کرد، تعریف کرده است.
در این خاطره آمده است:
وقت نماز بود، زدیم بغل، گفتم: «حاجی قبول باشه.»
گفت: «خدا قبول کنه، انشاءاللّه.»
نگاهم کرد و گفت: «ابراهیم!»
ــ نمازی خواندم که در طول عمرم در جبهه نخواندم.
به حاج قاسم گفتم: حاج آقا شما همهی نمازهایتان قبول است.
قصه نماز خوانده شده حاج قاسم فرق میکرد. به کاخ کرملین رفته بود و با پوتین قرار داشت. تا رئیسجمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامهاش را گفت. صدایش در سالن پیچید، بعد هم به نماز ایستاد. همه نگاهش میکردند. میگفت: در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده.
پایان نماز پیشانیاش را روی مهر گذاشت. به خدای خودش گفت: «خدایا این بود کرامت تو، یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه میکشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی آمدم اینجا نماز خواندم.»
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
یا فاطمه الزهرا (س):
#شهید_مدافع_حرم_مسلم_خیزاب 🕊🌺
توصیه ی مهم شهید قبل از رفتن به همسرش:
برایم #گریه نکن چرا که خیلی ها برای جهاد و دفاع از حرم آماده اند و بی تابی شما بر همسران و فرزندان آنها تاثیر می گذارد و فردای قیامت جوابی برای آن ندارید.
و هچنین گفتند بعد از شهادتم #رو_بنده #بینداز زیرا نمیخواهم اگر دوست شما را ببیند ناراحت و دشمن خوشحال شود.
آن لحظه فکر کردم #کار سختی باشد ولی بعد از شهادت ایشان متوجه شدم که چه توصیه #بسیار #ارزشمندی به بنده کرده اند بعد از آن که بواسطه همین #حجاب در مدارسی دعوت شدم در یکی از همین مدارس مدیر مدرسه ازم خواستند در صحبت های پایانی خود نصیحتی به دانش آموزان بکنم من هم به آنها گفتم
از امروز ظهر #نیت کنید؛ #وضو بگیرید و از امروز #چادر سر کنید و اگر برایتان مقدور نبود حداقل ۴۰روز برسر کنید تا در روز قیامت بواسطه همین #۴۰روز در #پیشگاه #حضرت_زهرا(س) سر بلند باشید و بعد از مدتی مدیر همان مدرسه تماس گرفتند که تعدادی از دانش اموزان بعد از ۴۰ روزهم چادرشان را #برنداشتند و این تاثیر برگرفته از عنایت حضرت زهرا(س) و خود شهید می باشد.
📚 @Dastan 📚
✅ به چشمانمان باید شک کنیم...
✍«ابوبصیر» میگوید: با امام باقر به مسجد مدینه وارد شدیم. مردم در رفت و آمد بودند. امام به من فرمود: «از مردم بپرس آیا مرا می بینند؟» از هر که پرسیدم آیا ابوجعفر را دیده ای؟ پاسخ منفی شنیدم، در حالیکه امام در کنار من ایستاده بود.
✨در این هنگام یکی از دوستان حقیقی آن حضرت «ابوهارون» که نابینا بود به مسجد آمد. امام فرمود: «از او نیز بپرس.» از ابوهارون پرسیدم: آیا ابوجعفر را دیدی؟ فورا پاسخ داد: مگر کنار تو نایستاده است؟ گفتم: از کجا دریافتی؟ گفت: چگونه ندانم در حالیکه او نور درخشنده ای است.
📚 بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۲۴۳؛ به نقل از خرائج راوندی
با چشمانی که قرار است جمال زیبایِ امام زمانت را ببینی گناه نکن! شاید بزرگترین گناه ما، ندیدن اشک هایی باشد که او هر روز برای گناهانمان می ریزد...
تقصیرِ شما نیست که تصویر شما نیست
ما آینه ای پر شده از گرد و غباریم...
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
4_5999128993847052261.mp3
3.7M
🎙واعظ: آیت الله #مجتهدی تهرانی
🔖 مسئولیت اعضای بدن 🔖
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#فرزندان_شهید_علی_زنجانی
#پدر ای یاد تو آرامش من...!
از کوچه #دل تنگی من می گذری؟!
جانِ من زود بیا
#بغلم_کن پدرم...!
آنقَدَر #حسرت آغوش تو دارم که نگو
#شهید_سیدعلی_زنجانی
#هنیئا_لک_یا_شهید
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
4_5969762094831109675.mp3
2.45M
🎧🎧
⏰ 3 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
✅ بلا و رحمت
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎤 #حاج_اقا_عالی
🔹 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔹امام حسن عليه السلام:
«يا عَبْدَ اللّه ِ إنْ كُنْتَ لَنا فِى أَوامِرِنا وَزَواجِرِنا مُطيعا فَقَدْ صَدَقْتَ، وَإنْ كُنْتَ بِخِلافِ ذلِكَ فَلا تَزِدْ فِي ذُنُوبِكَ بِدَعْواكَ مَرْتَبَةً شَريفَةً لَسْتَ مِنْ أَهْلِها، لا تَقُلْ أَنَا مِنْ شِيعَتِكُمْ ولكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُوالِيكُمْ وَمُحِبِّيكُمْ وَمُعادِي أَعْدائِكُمْ وَأَنتَ فِى خَيْرٍ وَإلى خَيْرٍ. »
🔸مردى رو به امام حسن عليه السلام كرد و سپس گفت: «اى پسر رسول خدا من شيعه شما هستم. » امام عليه السلام فرمود:
«اى بنده خدا، اگر در انجام واجبات و خوددارى از محرمات (گناهان) پيرو ما هستى و تبعيت مى كنى كه راست مى گويى، و چنانچه اينگونه نيستى، با اين ادّعاى دروغ بر گناهان خود افزودى؛ زيرا شيعه و پيرو ما از مقام والا و بلندى برخوردار است و تو اهل آن نيستى، مگو كه من شيعه تو هستم، بلكه بگو من از دوستان و هواداران و نيز از بدخواهان دشمنان شمايم، در اين صورت تو در خير و نيكى بسر مى برى و در مسير خير خواهى قرار دارى. »
📚مجموعه ورام، ص۱۱۳،
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#خاطرات_شهید
لباسهای خیس به تنشان سنگینی میكرد ستون گردان دم ارتفاع قامیش و زیر پای عراقیا بود همهمه بسیجی ها میان رعد و برق و شق شق باران گم شده بود حالا گونیهایی هم كه عراقیا پلهوار زیر كوه چیده بودند، از گل و لای لیز شده بود و اسباب دردسر...
بچه ها از كت و كول هم بالامیرفتند كه از شر باران خلاصی یابند و خودشان را داخل غار بزرگ زیر قله برسانند انگار یه گونی، جنسش با بقیه فرق داشت لیز و سر نبود بسیجیها پا روش میذاشتند، میپریدند اونور آب و بعد داخل غار...
اما گونی هر از گاهی تكان میخورد شاید اون شب هیچ بسیجیای نفهمید كه #علی_آقا پله شده بود برای بقیه...
یكی دو نفر هم كه متوجه شدند دم غار اشكهاشون با باران قاطی شده بود «علی به معنای واقعی كلمه مالك نفسش بود»
#شهید_علی_چیتسازیان 🌷
📎منبع: خبرگزاری نوید شاهد به نقل از سایت انصار حزبالله
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
المراقبات.pdf
434.7K
مراقبه #ماه_رجب
گرفته شده از کتاب المراقبات
آقا جواد ملکی تبریزی(ره)
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
قسمتی از وصیتنامه:
" افراد پاک دست و معتقد و خدمتکار به ملت را به کار گیرید، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند، خاطره خان های سابق را تداعی میکنند..."
پ.ن: امروز جای تو خالیست....
#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
⭕️ ترک نهی از منکر و مدارا کردن با اهل گناه
قال الإمام الباقر «عليه السلام» :
أوحى الله إلى شعيب النبي (عليه السلام) :
إني لمعذب من قومك مائة ألف ، أربعين من شرارهم ، وستين ألفا من خيارهم !
فقال : يا رب هؤلاء الأشرار ، فما بال الأخيار ؟
فأوحى الله عز وجل إليه : إنهم داهنوا أهل المعاصي ، ولم يغضبوا لغضبي .
از حضرت امام باقر (علیهالسلام) :
خداوند متعال به حضرت شعيب پيامبر «عليه السلام» وحى كرد كه «صد هزار تن از قوم تو را عذاب خواهم كرد ، چهل هزار از بدان ، و شصت هزار از نيكان».
حضرت شعيب گفت :
پروردگارا ! اشرار درست ، اخيار چرا ؟
خداى بزرگ به او وحى كرد : «چون با اهل معاصى سازگارى كردند ، و براى خشم من خشم نگرفتند».
تهذيب الأحكام (الشيخ الطوسي) ، ج ٦ ، ص ١٨١
#بی_تفاوت_نباشیم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•