#ادامه_داستان_قبلی
ویرانههای پمپئی در نزدیکی ناپل در ایتالیا واقع شدهاست. در آن آثاری از بناها و مردم شهر باستانی پمپئی که بر اثر آتشفشان کوه وزوو ویران شده به چشم میخورد.پیش از این تصور میشد مردم این شهر به خاطر گازهای سمی حاصل از آتشفشان کشته شدهاند اما پژوهشهای دیگر نشان داد آنها به خاطر حرارت بالا جان باختهاند.
برخی دیگر نیز بر پایه نامههایی که ۲۵ سال پس از این ماجرا نوشته شده به این نتیجه رسیدند که مردم به خاطر استشمام خاکسترهای آتشفشان خفه شدهاند.این شهر پس از آتشفشان زیر ۴ تا ۶ متر خاک و خاکستر به مدت ۱۵۰۰ سال مدفون شد.این شهر به صورت کاملاً اتفاقی در سال ۱۵۹۹ میلادی کشف شد.
شهر تاریخی پمپی که جزو میراث جهانی یونسکو محسوب میشود با بیش از دو میلیون و پانصد هزار بازدید کننده در سال یکی از جاذبههای مهم ایتالیا بهشمار میآید.
شواهد بسیاری وجود دارد که همجنس بازی در یونان و روم باستان بطور گسترده وجود داشته که بی شک در این شهر که مرکز فحشای آن دوران بوده است نیز این عمل وجود داشته است.
حتی اگر شهر پمپی شهر دقیق لوط نباشد برای شهر لوط نیز سرنوشت دقیقا مشابهی اتفاق افتاده است نمونه ی دیگری از اتفاقی که برای شهر پمپی اتفاق افتاده در بقایای یک شهر باستانی در سوئد و آمریکای جنوبی کشف شده است.
مجهول ترین جنبه این حادثه اینجاست که چگونه هزاران انسان بی آنکه چیزی بشنوند و یا ببینند، مرگ آنها را دریابد. این بعد حادثه نشان می دهد که نابودی و محو شهر پمپی دقیقا مشابه همان حوادث ویرانگری است که در قرآن به آنها اشاره شده، زیرا قرآن زمانی که این حوادث را بازگو می کند به «نابودی ناگهانی» اشاره دارد.
به عنوان مثال در سوره (یس) برای چنین عذاب های ناگواری چنین توصیفی آمده است: همه سکنه شهر به یک لحظه هلاک شدند. این وضعیت در آیه 29 این سوره چنین می آید: « (بلکه) فقط یک صیحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند!».
آیه 31 سوره قمر وقتی تخریب و نابودی قوم ثمود را بازگو می کند مجدادا به نابودی آنی اشاره می کند: «ما فقط یک صیحه [صاعقه عظیم] بر آنها فرستادیم و بدنبال آن همگى بصورت گیاه خشکى درآمدند»
مرگ مردم پمپی در یک لحظه رخ داد، همان گونه که در آیات بالا نقل شد. فاجعه هرچه بود، همه چیز به همان حالت اولیه و بدون تغییر باقیمانده است.
در سال 1991 نیمی از این شهر از زیر خاکستر بیرون کشیده شد ولی هنوز هم دو پنجم این شهر سوخته در زیر زمین است. هر ساله جمعیت زیادی از موزه طبیعی پمپی دیدن می کنند و این شهر به یکی از جاذبه های گردشگری ایتالیا تبدیل شده است اما متاسفانه جایی از دیده عبرت در این نگاه ها یافت نمی شود.
اکنون هم در نواحی ناپل فساد و هرزگی موج می زند و یادآور مراکز بی بند و باری در شهر پمپی است. جزیره کاپری پایگاهی برای همجنس بازی و برهنه گرایی است و در صنعت توریسم به بهشت همجنس بازان شهرت دارد.
نه تنها در کاپری و ایتالیا بلکه تقریبا در تمامی دنیا چنین انحطاط اخلاقی وجود دارد و مردم هم هیچ توجه و اصراری به پند گیری از تجربیات تلخ مردم گذشته ندارند. در سوره سجده درباره همین مردم می فرماید: «و اگر اینان روی بگردانند به آنها بگو شما را از صاعقه عاد و ثمود بیم میدهیم...
*عبرتها چه بسیارند و عبرت پذیران چه اندک!!*
مولای متقیان،علی ابن ابیطالب(ع)
#پایان
@DastaneRastan
داستان راستان
🌸🍃🌸🍃 #پمپي_شهرمجسمه_هاي_سنگي #قسمت_دوم آیا شهر پمپی همان شهر لوط است؟؟ درشهر پمپی (مشهور به شهر
🌸🍃🌸🍃
#پمپي_شهرمجسمه_هاي_سنگي
#قسمت_پاياني
ویرانههای پمپئی در نزدیکی ناپل در ایتالیا واقع شدهاست. در آن آثاری از بناها و مردم شهر باستانی پمپئی که بر اثر آتشفشان کوه وزوو ویران شده به چشم میخورد.پیش از این تصور میشد مردم این شهر به خاطر گازهای سمی حاصل از آتشفشان کشته شدهاند اما پژوهشهای دیگر نشان داد آنها به خاطر حرارت بالا جان باختهاند.
برخی دیگر نیز بر پایه نامههایی که ۲۵ سال پس از این ماجرا نوشته شده به این نتیجه رسیدند که مردم به خاطر استشمام خاکسترهای آتشفشان خفه شدهاند.این شهر پس از آتشفشان زیر ۴ تا ۶ متر خاک و خاکستر به مدت ۱۵۰۰ سال مدفون شد.این شهر به صورت کاملاً اتفاقی در سال ۱۵۹۹ میلادی کشف شد.
شهر تاریخی پمپی که جزو میراث جهانی یونسکو محسوب میشود با بیش از دو میلیون و پانصد هزار بازدید کننده در سال یکی از جاذبههای مهم ایتالیا بهشمار میآید.
شواهد بسیاری وجود دارد که همجنس بازی در یونان و روم باستان بطور گسترده وجود داشته که بی شک در این شهر که مرکز فحشای آن دوران بوده است نیز این عمل وجود داشته است.
حتی اگر شهر پمپی شهر دقیق لوط نباشد برای شهر لوط نیز سرنوشت دقیقا مشابهی اتفاق افتاده است نمونه ی دیگری از اتفاقی که برای شهر پمپی اتفاق افتاده در بقایای یک شهر باستانی در سوئد و آمریکای جنوبی کشف شده است.
مجهول ترین جنبه این حادثه اینجاست که چگونه هزاران انسان بی آنکه چیزی بشنوند و یا ببینند، مرگ آنها را دریابد. این بعد حادثه نشان می دهد که نابودی و محو شهر پمپی دقیقا مشابه همان حوادث ویرانگری است که در قرآن به آنها اشاره شده، زیرا قرآن زمانی که این حوادث را بازگو می کند به «نابودی ناگهانی» اشاره دارد.
به عنوان مثال در سوره (یس) برای چنین عذاب های ناگواری چنین توصیفی آمده است: همه سکنه شهر به یک لحظه هلاک شدند. این وضعیت در آیه 29 این سوره چنین می آید: « (بلکه) فقط یک صیحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند!».
آیه 31 سوره قمر وقتی تخریب و نابودی قوم ثمود را بازگو می کند مجدادا به نابودی آنی اشاره می کند: «ما فقط یک صیحه [صاعقه عظیم] بر آنها فرستادیم و بدنبال آن همگى بصورت گیاه خشکى درآمدند»
مرگ مردم پمپی در یک لحظه رخ داد، همان گونه که در آیات بالا نقل شد. فاجعه هرچه بود، همه چیز به همان حالت اولیه و بدون تغییر باقیمانده است.
در سال 1991 نیمی از این شهر از زیر خاکستر بیرون کشیده شد ولی هنوز هم دو پنجم این شهر سوخته در زیر زمین است. هر ساله جمعیت زیادی از موزه طبیعی پمپی دیدن می کنند و این شهر به یکی از جاذبه های گردشگری ایتالیا تبدیل شده است اما متاسفانه جایی از دیده عبرت در این نگاه ها یافت نمی شود.
اکنون هم در نواحی ناپل فساد و هرزگی موج می زند و یادآور مراکز بی بند و باری در شهر پمپی است. جزیره کاپری پایگاهی برای همجنس بازی و برهنه گرایی است و در صنعت توریسم به بهشت همجنس بازان شهرت دارد.
نه تنها در کاپری و ایتالیا بلکه تقریبا در تمامی دنیا چنین انحطاط اخلاقی وجود دارد و مردم هم هیچ توجه و اصراری به پند گیری از تجربیات تلخ مردم گذشته ندارند. در سوره سجده درباره همین مردم می فرماید: «و اگر اینان روی بگردانند به آنها بگو شما را از صاعقه عاد و ثمود بیم میدهیم...
*عبرتها چه بسیارند و عبرت پذیران چه اندک!!*
مولای متقیان،علی ابن ابیطالب(ع)
#پایان
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
در سوگ يار على عليه السلام
#قسمت_پنجم
... مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصه را پیوسته گردانید، چه زود جمع ما به پریشانی کشیده شد . شکایت [خود را] به خدا می برم و دخترت خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستم ها کردند .
آنچه خواهی از او بپرس و احوال را از او جویا شو . تا سر دل بر تو گشاید و خونی که خورده است بیرون آید . او به زودی خواهد گفت و خدا که بهترین داور است [میان او و ستمکاران داوری] نماید . [سلامی که به تو می دهم] سلام وداع کننده است نه از روی ملالت و کسالت . اگر ميروم ملول [و خسته جان] نیستم و اگر می مانم به وعده خدا بد گمان نیستم، به خاطر وعده ای که خداوند به شکیبایان داده است . در انتظار پاداش می مانم که شکیبایی نیکوتر است .
اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت می ماندم و در این مصیبت بزرگ چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم می راندم . خدا گواه است که دخترت پنهانی به خاک می رود و در حالی که هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان ها نرفته، حق او برده می شود و از میراث او منع می شود . ای رسول خدا! شکایت را به سوی خدا می برم و دل را به یاد تو خوش می دارم، که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه . »
#بحارالانوارج43ص194
#پایان
@DastaneRastan
داستان راستان
🌸🍃🌸🍃 #سرنوشت_شهبانو_و_غلام #قسمت_اول یکی از خلفای ظالم عباسی، همسری داشت به نام سعدیه که به او
🌸🍃🌸🍃
#سرنوشت_شهبانو_و_غلام
#قسمت_دوم
سعدیه که میخواست بمیرد ولی آن غلام را نزد خود نیابد، وحشت عجیبی وجودش را گرفته بود و میدانست که انتقام شدیدی از او در دل غلام است.
غلام برعکس تصور سعدیه، در دور ایستاد و دست بر سینه نهاد و گفت: ای سرورم، آن بیرون همه مرا شوهر تو باید بدانند ولی من نگهبان و غلام تو هستم. مرا لیاقت نگاه کردن به چهره شما نیست چه رسد در کنارتان باشم. سعدیه که هنوز باور نمیکرد، غلام حتی اگر راست بگوید باز بتواند حریف دلش شود و نزد او نیاید، از سخنان غلام در شک و بهت عجیبی افتاد. از او پرسید ، نمی خواهی انتقام شلاق هایی که بی گناه بر کمرت در شهر نواختم از من بگیری؟ غلام گفت: خدا تو را به اندازه کافی مجازات کرد و مجازات من لازم نیست و خدا را خوش نیاید و من باید ببندم زخمی را که خدا به خاطر تکبرت بر وجود تو نواخت و چنین خوار شدی. غلام اشکی ریخت و از جلوی چشم سعدیه دور شد. تا این که بعد از مدتی ، فهمید غلام قول و فعلش یکی است.
غلام هر روز چون ایام غلامیاش در خدمت سعدیه بود. سعدیه روزی پرسید علت این کارت چیست؟ غلام گفت: دعا کن بتوانم آن خدمتی را که در دل دارم در عمل انجام دهم، ماهها پیش چندین غلام بودیم و حال من ماندهام تنها، و باید همه خدمتی را که آنها به شما می کردند ، یک تنه و تنهایی انجام دهم.
سعدیه را عشق عجیبی از مرام غلام در دل پدید آمد و کمکم به او نزدیک شد. طوری که لحظهای از کنار او دور نمی شد .بعد از یکسال، خلیفه یاد سعدیه و تننازیهای او افتاد و سعدیه را صدا کرد و از نیتش برای رجوع به او گفت.
سعدیه گفت: من هرگز از آن غلام دور نمیشوم، اگر به زور مرا برگردانی که میتوانی ، بدان شب جنازه بیحرکت مرا در کنار خود خواهی دید. تو با وجود سن پیر و دهها زن ، در حرمسرا ، یک شب نتوانستی نبودنم را تحمل کنی. من تو را آزمودم و به دروغ گفتم عذری دارم، ولی تو مرا دوباره صدا نکردی، تا بدانم برای همآغوشی تو در دربار، فقط زندگی نمی کنم. اما این غلامی که به ناحق با کفش بر سرش در خیابان کوبیدم ، در برابر مردم شلاق بر کمرش نواختم ، با این که زنی در عمرش ندیده بود و مرا میتوانست همسرش بودم تصاحب کند، حرمت مرا نگه داشت و در اندرون خانه هم غلامی خود رها نکرد. و تو به یک شب، مرا چنین خوار کردی و او مرا عزت داد...
یک غلام سیاهی که نفس خود را افسار زند نزد من عزیزتر و باشرف تر از شاهی است که اسیر هوی و هوس خود باشد.
#پایان
@DastaneRastan
وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ (۳۹_روم)
مراد از "مُضْعِفُون" یعنی کسانی که زکات را با نیت خالص و برای رضای خدا پرداخت می کنند، و نفس شان در آنان به اراده حق تعالی ضعیف می گردد و از طلب دنیا دور می شود، و با چنین ضعیف شدن نفس است که مورد عنایت و هدایت الهی قرار می گیرند، و ائمه خدا در روی زمین می شوند؛ برای همین در احادیث آمده است: کسی که در طلب دنیاست از او علم آخرت را نجویید چون نفس او از جانب خدا با بخشش و انفاق ضعیف نشده است، پس یکی از این دو حالت ممکن است:
الف) ممکن است برای نفع بردن دنیای خودش دین خدا را به نفع خود تفسیر و یا تغییر دهد. (الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَٰئِكَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ) مانند: شریح قاضی ملعون
ب) یا در حالت دوم، چنین کسی چون علم اش اکتسابی است و علم ذاتی و نوری به فرمایش حضرت علی (ع) ندارد، قدرت تطبیق حدیث و قرآن در او نخواهد بود و هر برداشتی از قرآن را درست و هر حدیثی را قبول خواهد کرد.
این آیه بطن دیگری هم دارد. تصور کنید کسی که می خواهد برای نافرمانی خدا در مجلس گناهی حاضر شود اگر قبل از حضور در چنین مجلس گناه به منزل نیازمندی برود و زکات مال اش با اطعام به آن نیازمند بپردازد، در چنین حالتی مصداق آیه، او از مُضْعِفُون (ضعیف شدگان) در برابر نافرمانی الهی خواهد شد و چه بسیار احتمال قوی باذن الله نتواند در آن مجلس بعد این مجلس زکات شرکت کند چرا که کسی که در جستجوی رضایت خدا بوده چگونه خداوند او را در جستجوی هوای نفس اش یاری کند و آن را با نوری که می دهد بر او هوای نفس اش را ضعیف نگرداند؟ و این از رحمت الهی به دور است. برای همین جمع اضداد از ذات حق تعالی به دور است یعنی توفیق ثواب دهد و بعد از انسان بُعد معصیت با استضعاف نفس در او ننماید تا انسان اندوخته اخروی خویش با اندوخته دنیوی اش که عذاب آخرت او از گناه است محو و نابود سازد.
#پایان
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
در سوگ يار على عليه السلام
#قسمت_پنجم
... مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصه را پیوسته گردانید، چه زود جمع ما به پریشانی کشیده شد . شکایت [خود را] به خدا می برم و دخترت خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستم ها کردند .
آنچه خواهی از او بپرس و احوال را از او جویا شو . تا سر دل بر تو گشاید و خونی که خورده است بیرون آید . او به زودی خواهد گفت و خدا که بهترین داور است [میان او و ستمکاران داوری] نماید . [سلامی که به تو می دهم] سلام وداع کننده است نه از روی ملالت و کسالت . اگر ميروم ملول [و خسته جان] نیستم و اگر می مانم به وعده خدا بد گمان نیستم، به خاطر وعده ای که خداوند به شکیبایان داده است . در انتظار پاداش می مانم که شکیبایی نیکوتر است .
اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت می ماندم و در این مصیبت بزرگ چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم می راندم . خدا گواه است که دخترت پنهانی به خاک می رود و در حالی که هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان ها نرفته، حق او برده می شود و از میراث او منع می شود . ای رسول خدا! شکایت را به سوی خدا می برم و دل را به یاد تو خوش می دارم، که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه . »
#بحارالانوارج43ص194
#پایان
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#طبقات_بهشت_ازديدگاه_قرآن
#جنت_نعيم
در ثواب و فضیلت ماه مبارک رمضان آماده است: چون ماه مبارک به روز هفتم رسد خداوند در جنت نعیم ثواب چهل هزار شهید و چهل هزار صدیق را به تو می دهد.[24] این همان بهشتی است که حضرت ابراهیم (ع) در دعایش در توصیف آن می گوید: خدایا مرا از وارثان جنت نعیم قرار بده.[25]
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید: بهشت نعیم، همان بهشت ولایت است.[26] وی همچنین می گوید: کراراً بیان شد که نعیم؛ یعنی ولایت و جنت نعیم همان بهشت ولایت است.[27]
لازم به ذکر است که عده ای از مفسران معتقدند که تمام این بهشت های هفت گانه در حقیقت یکی است و همه ی این اسامی بر یک بهشت صدق می کند؛ زیرا که بهشت از آن جهت که جای اقامت دایمی است به آن جنت عدن می گویند و از آن جهت که جای سلامتی و امن است و ساکنانش از هر حزن و اندوهی در امان هستند، دارالسلام می گویند.[28]
نتیجه این که بهشت در واقع یکی است و دارای مراتب و درجاتی است که به تناسب آن مرتبه و درجه، اسم خاص و معینی دارد.
[24] شیخ صدوق، امالی، ص 104.
[25] شعراء، 87.
[26] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 11، ص 369.
[27] همان، ج 19، ص 121.
[28] اعانة الطالبین، ج 4، ص٣٨٥
#پایان
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#اسراري_ازعالم_عجيب_مرگ
#بخش_دوم
انتقال این اسرار یا از طریق احضار ارواح است که زیاد مطمئن نیست یا از طریق رؤیای صادقانه است که اطمینان کامل در صحت پیام انتقالی آن وجود دارد.
خوابهایی که ما میبینیم نوری که در فضای خواب وجود دارد بسیار مهم است؛
خوابهایی که در آن نور به رنگ طوسی و شبیه نقرهای دیده میشود، (دقیقاً نور هوا نیم ساعت قبل از طلوع خورشید) نشان از رفتنِ جسمِ برزخیِ ما به آسمانِ سوم یا همان ثریا است یا بهشت برزخی است؛ این خوابها بسیار صادقانه و شیرین هستند.
معمولاً ارواح مؤمنین در نور سبز رنگ از کالبدشان رها میشوند و خوابهایی با نور سبز میتواند نشانِ خواب ملاقات با مرگ باشد و وقتی مؤمنی از دنیا میرود رنگ سبزی محل مرگ او را احاطه میکند که شاید بر همگان هم قابل دیدن باشد.
حضرت حق میفرماید: «من بعد از مرگ، شما را از اعمالتان آگاه خواهم کرد.»
این آگاهی قطعاً با عقل و مغز خاکی نیست؛ بلکه با روح است. به عبارت دقیقتر آنچه انسان میفهمد روح اوست نه عقل و مغز خاکی.
کسانی که روح خود را با علم و یقین به سرای آخرت و توحید در زندگی، آموزش دادهاند بعد از مرگ اصلاً وحشت نمیکنند و چیز عجیبی نمیبینند؛ بلکه آنچه میبینند و آنجا که میروند همانی است که منتظرش بودهاند.
برای همین در دین اسلام اعتقاد و اصول مربوط به یقین و ایمان از عمل صالح بالاتر است. در اصل تفکر، کار کشیدن از روح برای فهمیدن حقایق است.
کسانی که در دنیا به خاطر اعمال صالح و ترک معصیت روح لطیف و پاکی دارند میتوانند حقایقِ هستی را بهتر از دیگران درک کنند. این درک یا با تفکر حاصل میشود یا در رؤیای صادقانه از جهان سوم (بهشت) به آنها خبر داده میشود.
فشار قبر در اصل بعد از مرگ شروع میشود، روح قصد ترک جسم خاکی را دارد و جسم برزخی مانع آن است. کشمکش بین جسم خاکی و برزخی فشار قبر است.
اگر بخواهیم فشار قبر را تجربه کنیم این امتحان را انجام دهیم؛ قرص خوابآوری را مصرف کنیم، بعد از مدتی خواب عمیقی بر چشمان ما غالب خواهد شد. روح قصد دارد از بدن خارج شود ولی اگر شما در آن حالت بدن خود را با سوزن بزنید که نخوابید. چه حسی به شما دست میدهد؟ حس بسیار بد و سرگیجه عمیق و فشاری بسیار تلخ و سخت. این همان فشار قبر است.
اگر انسان حتی بعد از مرگ به درک توحیدی نرسد به عوالم دیگر صعود نخواهد کرد و در عوالم مادی گیج و ویلان رها خواهد شد.
اگر گوش و چشم برزخی ما باز باشد و بر قبرستان گذری کنیم چه نالههایی از اهل گور نمیشنویم و چه حفرههای آتشی که در آن میسوزند نمیبینیم.
#پایان
@DastaneRastan
داستان راستان
🌸🍃🌸🍃 #اختيار_انسان_در_حيات_و_ممات #بخش_اول ومَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ (30 - انس
🌸🍃🌸🍃
#اختيار_انسان_در_حيات_و_ممات
#بخش_دوم
بر عکس انسان فاسق، انسان مؤمن که در دنیا اختیار خود را محدود کرده و با احتیاط عمل کرده و تقوی پیشه میکند و کسی از اختیار عمل او در دنیا متضرر و مورد آسیب قرار نمیگیرد، از این اختیار عمل خود در ترس است که مبادا در عملی مورد رضایت غیر خدا از اختیارش استفاده کند، مبادا از اختیاری که در سخن گفتن دارد، دلی بشکند، مبادا از اختیاری که در مالی که خدا در اختیار او قرار داده است دچار بخل و خساست شود، مبادا از تن سالمی که خدا به او داده است در راه عبادت او استفاده نکند و... چنین مؤمنی بعد از مرگش بنابر آیات مصرّحه وحی، اختیاراتی که در دنیا برای خودش محدود کرده بود، آزاد میشود و هر چه بخواهد بر آن خدا او را مختار و قادر میسازد.
لهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ (35 - قاف)
بر آن بندگان در آنجا (بهشت) هر چه بخواهند مهیّاست و باز افزونتر از آن نزد ما خواهد بود.
جنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ ۚ كَذَٰلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ (31 - نحل)
که باغهای بهشت عدن باشد که در زیر درختانش نهرها جاری است، متقیان در آن داخل شوند در حالی که هر چه بخواهند و میل کنند در آنجا بر ایشان حاضر است. باری این است اجر و جزایی که خدا به اهل تقوا عطا خواهد کرد.
لهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ۚ ذَٰلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ (34 - زمر)
برای آن بندگان نزد خدایشان از هر نعمتی که بخواهند مهیّاست، که این پاداش نیکوکاران عالم است.
لهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ وَعْدًا مَسْئُولًا (16 - فرقان)
که در آن بهشت هرچه خواهند و آرزو کنند بر آنها حاضر است و آن مقام همیشگی آنهاست، وعدهای است بر خدا که مؤمنان از او درخواست کردهاند و او اجابت فرموده است.
پس یک نتیجه هم میشود گرفت که انسانهای مؤمن بعداز مرگشان اختیارشان بیشتر از حال حیاتشان است و میتوانند حتی زندهها را با دعای خیر و رساندن اَسرار سرای مرگ در خوابهای صادقانه، در این امر یاری کنند. و کسانی که معتقد هستند ائمهی معصومین و زیارت قربة الیالله و با معرفت قبور عزیزشان، بعد از فوتشان قدرت کمکی به مؤمنین از خود ندارند و میگویند: توسل بر مُرده حرام است، به استناد آیهی مذکور کاملا در اشتباه و گمراهی محض هستند.
کوتاه سخن اینکه در این دنیا ارادهی ما منوط به ارادهی خداست که این خود به سود مؤمن است.
اگر انسان فاسق باشد بعد از مرگش تمام اختیاراتش از او سلب میشود و وارد عالم جبر و قهر الهی میشود و اگر مؤمن باشد وارد عالم اختیار مطلق الهی میشود و هرچه اراده کند محققش میسازند.
پس در این دنیا باید مواظب عناصری که برای ما اختیار میبخشند باشیم که واگذاری و صرفنظر از اختیار امری سخت است که تقوی الهی همان است.
مثال: قدرت، اختیار ستم به انسان میدهد. ثروت، اختیار خساست به انسان میبخشد و...
#پایان
@DastaneRastan
داستان راستان
🌸🍃🌸🍃 چرا مردگان و نوزاد انسان همه چیز را می توانند ببینند؟ #بخش_دوم 5- اما این تذکر خدا چه تذکری
🌸🍃🌸🍃
چرا مردگان و نوزاد انسان همه چیز را میتوانند ببینند؟
#بخش_سوم
ه: حضرت حق میفرماید: «هُمْ مُبْصِرُون»َ آنها صاحب بصیرت میشوند که اشاره غیر مستقیم به دوری از معصیت در زمان حملات شیطان است و نفرموده از گناه دور میشوند چرا؟ چون داشتن بصیرت از عواقب شوم یک گناه خودش باعث دوری از یک گناه میشود.
چنانچه امام صادق (ع) میفرمایند: هر کس در زمان انجام معصیت نادان و جاهل است و اگر بینا بود معصیت نمیکرد.
امام رضا (ع) در پاسخ کسی که فرمود شما چرا گناه نمیکنید میفرمایند: چون ما نجس و آلوده بودن گناه را میبینیم چنانچه هیچ یک از شما نجاست را نمیخورید و اگر شما نجس بودن گناه را ببینید انجام نمیدهید.
م: گروه متقی و پرهیزگار به خاطر تقوایشان خداوند علمی عنایت کرده است که طواف شیطان بر قلب خود را میفهمند. یعنی وقتی در معرض حمله شیطان قرار میگیرند میدانند در خطر حمله هستند، پس تصمیم نمیگیرند و حرکتی انجام نمیدهند تا شیطان از آنها دور شود.
چنانچه حضرت علی (ع) میفرماید: در زمان خشم تصمیم نگیرید چون شیطان در شما تصمیم خواهد گرفت. هیچ کس در زمان خشم به کسی مهربانی نکرده است !!! اما کسانی که پرهیزگار نیستند اصلا حمله شیطان را حس نمیکنند تا خود را از شرّ او حفظ کنند و این عنایت خدا به متقین است.
ن: اندیشه کنید که به قول حضرت علی (ع) ای انسان بهای تو بهشت است مبادا خود را به کمتر از آن بفروشی.
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُون.َ(11 - مومنون)
که بهشت فردوس ارث آن خوبان و منزلگاه ابدی آن پاکان است.
مبادا به فرمایش نبی مکرم اسلام (ص) با گناهان بهشت خود را به مؤمنی بدهی و جهنم را بگیری.
ی: لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ لَكَانَ يَجِبُ أَلاَّ يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ.
امام علی (ع) فرمود: اگر خدا تهديد به عذاب در برابر عصيان نكرده بود، باز واجب بود كه به پاس نعمتهايش نافرمانى او نشود.
به این اندیشه کند معصیت بزرگترین ناشکری در برابر یک صاحب نعمت و شکر است، و او به عنوان یک انسان حق ندارد از نعمتهای خدا بهره ببرد و به جای تشکر نافرمانی او کند حتی اگر خدا بخواهد او را مجازات نکند و ببخشد.
کسانی که چشم برزخیشان باز میشود و همه چیز را میبینند و در پیرامون خود اثر فیزیکی میگذارند، در اصل با غلبه بر نفس و شیطان باز میشود.
در آیه 49 سوره آل عمران در حق عیسی مسیح (ع) میفرماید:
وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ
مردگان را به امر خدا زنده کنم، پس اختیار زنده کردن مرده را خدا به دست او سپرده بود.
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُون
اگر به آیه بالا دقت کنیم، کسانی که متقی بودهاند و در برابر حمله شیطان یاد خدا کرده و از گناه دور شدهاند خداوند مثل رجبعلی خیاط بصیرت به او داده است چنانچه آیه اشاره به اعطای چشم بصیرت به چنین بندهای دارد؛ و رجبعلی گوید: روزی در جوانی، وسوسه زنی شدم گفتم خدایا من گذشتم از این لذت، تو هم بگذر بر من.
حال سؤال آخری اینجا ایجاد میشود که طبق حدیث نبوی هرگاه صدای خروس را شنیدید از فضل خداوند طلب کنید؛ زیرا او حتماً ملکی را دیده است.
چرا خروس فرشته میبیند ولی انسان نمیبیند؟ خروس حیوان است و هرگز از انسان افضل نیست دیدن فرشتگان به چشم او به خاطر آن است که شیطان بین این حیوان و فرشتگان مانعی برای دیدن نیست. حتی خروسها در اتاقی که سقف دارد هم در زمان سحرگاهی با دیدن فرشته بانگ مناجات بر میآورند.
#پایان
@DastaneRastan
داستان راستان
🌸🍃🌸🍃 #داستان_واقعي_نصرالله_و_جن نصرالله مردی است که شصت سال دارد. شبی در یکی از شهرهای آذربایجان (
🌸🍃🌸🍃
#ادامه_داستان_نصرالله_و_جن
سخن جنّ که به اینجا رسید، ترس و وحشت عجیبی بر نصرالله وارد شد. حس میکرد خواب میبیند.
نصرالله گفت: «تردیدی ندارم هر چه میگویی درست است. حال پیشنهاد بهتر تو چیست؟»
جن گفت: «این طلاها را ببری شکی ندارم فقط در گوشهای از منزل پنهانش خواهی کرد و از ترس دزد شب و روز نخواهی داشت. از آن استفاده نمیتوانی بکنی، تا این طلاها بعد مرگت دست ورّاث خواهد رسید. تو به اندازهای ثروت داری که اگر از حالا بخواهی خرج کنی ،60 سال هم خرج کنی تمام نمیشود در حالی که عمر تو بیش از 20 سال نمانده است. این طلاها جز بر اینکه خساست تو خواهد افزود بر حقارت تو هم اضافه خواهد کرد.»
جن ادامه داد: «وقتی تو 25 سال داشتی سهمالارث پدرتان را تقسیم کردی برادری داشتی از تو کوچکتر بود، تو بخاطر اینکه او درس میخواند و نیازی نداشت، سهم او را کم دادی و به سهم خود افزودی. تو با این کارت از آن روز به دست خودت ما را شریک مال خود ساختی.
از آن روز تو بر خساستت افزوده شد، که ما هر چه تو داشتی بدون اینکه بدانی به تصرف خود در آوردیم. از آن روز ما به تو نقشههایی یاد میدادیم که املاک بیشتری تصاحب کنی و چون ما در این تصاحب تو شریک و مشاور فکری تو بودیم از آن روی تو نمیتوانی از آن بدون اذن ما خرج کنی؛ چون ما شریک واقعی ولی نامرئی تو هستیم.»
در این زمان جنّ اشاره به همسر خود کرد و به من گفت: «تمام دارایی تو گردنبندی است که مهریه همسر من است. میخواهم دارایی تو را بخاطر این محبت تو آزاد کنم و میدانم همسرم چون فرزندش را برگشت دادهای مخالفتی با من نخواهد کرد.»
نصرالله میگوید: «من که گیج شده بودم. جنّ، گردنبند همسرش را درآورد و به من داد. گفت برای تصاحب مالی که داری باید این طلاهایی که بر داشته ای، برگردانی و فقط این گردنبند را با خود ببری. بعد از اینکه مسافتی رفتی باید آن را در راه بیندازی و پشت سرت نگاه نکنی. اگر نتوانی بیندازی مال تو آزاد نخواهد شد.»
از او سؤال کردم: «دلیل این کار چیست؟»
گفت: «تو تاکنون سخاوتی از خود نکردهای اگر بتوانی این گردنبند نفیس را چشمپوشی کنی و از خود دور کنی، لایق برگشت اموالت به خودت هستی. پس ما اجنه (شیاطین) از تو دور میشویم. بدان در این دنیا تا کسی چیزی را از خود دور نکند به او برنمیگردد.»
نصرالله میگوید: «گردنبند را گرفتم و از باغ خارج شدم و سریع در راه آن را انداختم و از خود دور کردم. فردا صبح که خانه رسیدم خواب نداشتم؛ چون حس میکردم عمری خواب بودم و تازه از خواب بیدار شدهام. از عیال خواستم زنگ بزند همه فرزندانم را دور من جمع کند. طبق قولی که به جنّ داده بودم از ماجرای شب هیچ صحبتی نکردم. به پسرم که در تهران شاگرد یک قهوه خانه شده بود یک ماشین خریدم و تصمیم گرفتیم یک مرغداری ایجاد کنیم تا دامادها و پسرانم مشغول شویم.
هیچیک از فرزندانم حرف مرا نمیتوانستند باور کنند. ولی بعد از مدتی که شروع کردم کمکم خودشان فهمیدند در افکار و وجود من انقلابی صورت گرفته است. در روستای محل چون میدانستم اگر به نام هزینه کنم کسی باور نمیکند، بدون نام کمک میکردم. تا اینکه در لایههای جمعیت پیچید نصرالله عوض شده و صاحب کرامت شده است.
سهمالارث برادرم را بیشتر از قبل دادم و اکنون شکر خدا نه تنها از ثروتم کم نشده است بلکه اگر بیشتر بگویم نشده است باید بگویم همان میزان مانده است. اکنون من و ثروتم هستیم با این تفاوت که ثروتم برای من است نه من برای ثروتم.»
واسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ
بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ
وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ
وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَمَا يَعِدُهُمُ
الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا (64 - اسرا)
(برو) و هر که را توانستی با آواز خود تحریک کن و به لغزش افکن، و با جمله لشکر سوار و پیادهات بر آنها بتاز و در اموال و اولاد هم با ایشان شریک شو و به آنها وعده (های دروغ و فریبنده) بده، و (ای بندگان بدانید که) وعده شیطان چیزی جز غرور و فریب نخواهد بود.
#پایان
@DastaneRastan
داستان راستان
🌸🍃🌸🍃 #سندي_برچشم_زخم_از_قرآن #بخش_دوم در آیه 42 سنت الهی را که ما به آن چشم زخم میگوییم وعده دا
🌸🍃🌸🍃
#سندي_برچشم_زخم_از_قرآن
#بخش_سوم
پس «اوتوالعلم» از مؤمنان به مراتب بالاتر هستند و از خطاب این گروه «وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا» مشخص است که مخاطبشان کسانی است که به ثواب و اجر الهی در روز جزا ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند ولی با دیدن این نعمات دنیوی، صبرشان را از دست دادهاند و داشتن نعمت دنیوی را با دیدن ثروت قارون و وسوسهی شیطان،نزدیک است بر ثواب آخرت ترجیح دهند و این نمایش ثروت قارون باعث شده است، در مرز وسوسه قرار گیرند و «اوتوالعلم» به آنها تذکر میدهند که در برابر این ثروت و نعمات ظاهری دنیا صبر کنند که مبادا پاداش اخروی را از دست بدهند.
کوتاه سخن آنکه به استناد آیات مصرحهی فوق «يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا» بین کافر و مؤمن مشترک است. چنانچه «ذُو حَظٍّ عَظِيم» بین انسان کافر و مؤمن نیز مشترک است. پس نمایش ثروت هم بر کافر هم بر مؤمن هر دو اثر منفی میگذارد با این فرق که در طالب دنیا که کافر است خاطر ملکی بر او تذکری نمیدهد که آرزوی این ثروت نکند ولی در مؤمن خاطر ملکی بر او وارد شده و تذکر میدهد که ثواب آخرت را بر ثروت و نعمت دنیوی ترجیح ندهد و باید بر این وسوسهی شیطان صبر کند.
چنانچه مولای متقیان میفرمایند:
الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ
صبر دو قسم است، صبر بر چیزی که دوست داری و چیزی که دوست نداری.
اگر قرار باشد مؤمن از ثروت متنفر باشد، اینجا صبر معنی ندارد و اجری هم ندارد. پس باید مؤمن در برابر دنیا و آرزوهای دنیوی صبر کند که اجر و مزدی نزد خدا داشته باشد.
ازسوی دیگر بدانیم چشم زخم الزاماً از سوی یک چشم خاص بر انسان وارد نمیشود که در زندگی به دنبال کسی بگردیم که چشم بدی دارد. بلکه این یک سنت الهی است که انسان در صورت تفاخر به مال و فرزندان و آنها نعمتی از سوی خدا ندانستن، قطعاً با نابودی ثروت مواجه خواهد شد که به این سنت الهی چشم زخم گفته میشود.
انسان نباید حسادت یک غیرمؤمن و حسرت یک مؤمن را با تفاخر به مال و دارایی تحریک کند. چون حسود با تحریک حسادتش دست به انتقام میزند و مؤمن با تحریک حسرتش نسبت به خدا انتظارش در عطای ثروت دنیوی زیادتر شده و در مقام آزمون صبر قرارش میدهد.
#پايان
@DastaneRastan