امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند :
◀️اگر مومنی را بر کار زشتی بیابم او را با همین پارچه ای که روی لباسم پوشیده ام - یا فرمودند: با پارچه لباس خودش - پنهان و مخفی می کنم، و حضرت در این حال با هر دو دستشان آن پارچه را بلند کردند و فرمودند براستی توبه دری است که بین مومن و بین خداوند است.» و فرموده اند: «مذیع الفاحشه کفاعلها. فاش و آشکار کننده کار وقیح و زشت، مانند انجام دهنده آن کار است.»
📚غررالحكم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هیچڪس جز آنکه دل به خدا سپرده
رسم دوست داشتن نمےداند ...🍃
#دوستی_با_شهدا دوطرفه است👌
اگر تو با آنها باشی آنها نیز با تو خواهند بود
✨اگر به دنبال بهانه برای متحول شدن هستی، کتاب "سلام بر ابراهیم" رو بخون. از سیدالشهدا مدد بگیر و به ابراهیم هادی متوسل شو.
💫ابراهیم هادی بهترین رفیق میشه برات. بهترین سنگصبور، نوری روشن و هدایتگر در راه ظلمانی دنیای فانی🍂
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌸🍃
🌺 #داستان_ظهور4 🌺
🌿سیصد و سیزده نفر از راه میرسند...
🔵اگر دقّت کنی میبینی که تمام مردم مکّه در مورد مطلب مهمّی با هم سخن میگویند.
❓آیا میخواهی تو هم از سخن آنها باخبر شوی؟
🔵دیشب، سیصد و سیزده جوانمرد وارد شهر مکّه شده اند و تا صبح مشغول عبادت بوده اند.
🔵آنها در مسجد الحرام گرد هم آمده اند، وهمه نگاهها را متوجّه خود کرده اند.
مردم مکّه تعجّب کرده اند. آنها نمی دانند این جوانان از کجا آمده اند و چطور توانسته اند خود را به مکّه برسانند؛ زیرا شهر مکّه در محاصره سپاه سفیانی است.
🔵عجیب است که لباس همه این جوانان یک شکل است.
همه، هم قد و هم اندازه، مثل یک دسته نظامی، بسیار مرتّب هستند؛ هر کس آنها را ببیند، مبهوت آنان میشود.
🔵آمدن این جوانان به شهر مکّه، یک راز است که کسی از آن خبر ندارد.
هر کدام از جوانان در گوشه ای از دنیا بودند. چگونه شد که آنها در یک لحظه خود را در مکّه یافتند؟
آنها به امر خدا با «طَیّ الارض» به مکّه آمده اند.
❓شاید بپرسی که «طَیّ الارض» یعنی چه؟اگر بتوانی در یک لحظه، بدون استفاده از هیچ وسیله نقلیّه ای، کیلومترها راه را پشت سر بگذاری و خود را به مکّه یا هر جای دیگر برسانی، تو «طَیّ الارض» نموده ای.
🔵آری، یاران امام معجزه وار و بسیار شگفت انگیز کنار کعبه جمع شده اند.
آری ظهور امام زمان وابسته به حضور این سیصد و سیزده نفر است،اراده خدا بر این بوده است که آنها را در یک لحظه در مکّه جمع کند.
🔵هر کس اسم بزرگ یا همان اسم اعظم خدا را بداند، دعایش مستجاب میشود. وقتی امام زمان خدا را به آن اسم قسم میدهد، سیصد و سیزده یار او، در یک چشم به هم زدن، در مکّه حاضر میشوند.
🔵اکنون تو از این راز آگاه شده ای؛ امّا مردم مکّه، همچنان در تعجّب هستند.
آنان در مسجد الحرام دور هم جمع شده اند و درباره این مطلب با هم سخن میگویند: به راستی این جوانان چگونه وارد مکّه شده اند؟
🔵آن طرف را نگاه کن! آن مرد را میبینی که به سمت بزرگان مکّه میرود.
او کیست و چرا چنین سراسیمه و مضطرب، جمعیّت را میشکافد؟
او مستقیم نزد فرماندار مکّه میرود. سلام میکند و میگوید: «دیشب خواب عجیبی دیدم و برای همین خیلی ترسیده ام».
🔵فرماندار مکّه نگاهی به او کرده و میگوید: «خوابت را برایم تعریف کن ».
و آن مرد چنین میگوید: «خواب دیدم که ابری در آسمان ظاهر شد و آرام آرام به سمت زمین آمد تا اینکه به کعبه رسید.
🔵در آن ابر، ملخهایی دیدم که بالهای سبزی داشتند و مدّت زیادی دور کعبه طواف کردند و سپس به شرق و غرب عالم پرواز کردند».
هر کس که این سخن را میشنود به فکر فرو میرود.
❓آیا بینِ این خواب و آن گروه سیصد وسیزده نفری، ارتباطی وجود دارد؟
در شهر مکّه شخصی هست که خواب را خیلی خوب تعبیر میکند.
از او میخواهند تا این خواب را تعبیر کند.
🔵او قدری فکر میکند و سپس میگوید: «لشکری از لشکریان خدا وارد این شهر شده است و شما هرگز نمی توانید در مقابل آن مقاومت کنید».
🔵همه ی مردم مکّه به فکر فرو میروند. آری، آن لشکر، همان جوانهایی هستند که دیشب وارد مکّه شدند.
طبیعی است که مردم مکّه از دست این جوانان عصبانی باشند؛ زیرا اینان
می خواهند اهل بیت (ع) و شیعیانشان را در همه دنیا عزیز کنند.
❓شما فکر میکنید اوّلین تصمیم مردم مکّه چه میباشد؟
🔵درست حدس زده اید، آنها میخواهند این سیصد و سیزده نفر را دستگیر کنند؛ امّا خدا ترسی بزرگ بر دل آن مردم میاندازد.
🔵من به حال این مردم ساده لوح میخندم، مردمی که هنوز هم در فکر دشمنی با شیعه هستند. آنها نمی دانند که دیگر روزگار غربت شیعه تمام شده است.
یکی از بزرگان مکّه که میبیند همه در ترس و اضطراب هستند میگوید: این جوانانی که من دیده ام، چهرههایی نورانی دارند و اهل عبادت هستند، آنها که تا به حال کار خلافی انجام نداده اند، چرا از آنها میترسید؟
🔵مردم مکّه تا غروب آفتاب در مورد این جوانان سخن میگویند و آن چنان ترس و وحشتی در دل دارند که نمی توانند هیچ کاری بکنند.
🔵شب فرا میرسد و مردم به خانههای خود باز میگردند و به خواب سنگینی فرو میروند...
📚 #داستان_ظهور
#قسمت_چهارم
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر صبور باشی....
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwAC7VxlrUyXcl3Ejt9qtR6ZyqkHtO9keAACeAsAAuLIwFEVjOKLRI0o-TQE.mp3
1.84M
🌱 واسه خدا خوشگل کار کن!
🔻خدا دوست داره اینجوری عبادت کنی...
🎤 استاد پناهیان
💚
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای امامرضا..
بیا و مرهم تمامِ زخمهایمان باش!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
يـا بـاب الحــوائـج يـاسـيدي ياقمـر بنـي هـاشـم.
#ياأبا_الفضل
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود
آيا تا الان توفيق زيارت مقام باب الحوائج شاهزاده #حضرت_علي_اصغر عليه السلام در كربلاي معلي را داشته ايد؟؟؟
🔺حتما اين كليپ را ببينيد
کانال کربلا؛
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#نمی_از_دریای_فضیلت_امیرالمومنین علی
السَّمْعَانِيُّ فِي فَضَائِلِ الصَّحَابَةِ عَنِ ابْنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ أَبِي ذَرٍّ إِنَّ النَّبِيَّ صلی اللّه علیه وآله قَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ عَلِيٌّ أَخِي وَ صِهْرِي وَ عَضُدِي إِنَّ اللَّهَ لَا يَقْبَلُ فَرِيضَةً إِلَّا بِحُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سلام اللّه علیه.
يَا أَبَا ذَرٍّ لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ مَرَرْتُ بِمَلَكٍ جَالِسٍ عَلَى سَرِيرٍ مِنْ نُورٍ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ إِحْدَى رِجْلَيْهِ فِي الْمَشْرِقِ وَ الْأُخْرَى فِي الْمَغْرِبِ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ لَوْحٌ يَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ الدُّنْيَا كُلُّهَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ الْخَلْقُ بَيْنَ رُكْبَتَيْهِ وَ يَدُهُ تَبْلُغُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ مَنْ هَذَا فَمَا رَأَيْتُ مِنَ مَلَائِكَةِ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ أَعْظَمَ خَلْقاً مِنْهُ قَالَ هَذَا عَزْرَائِيلُ مَلَكُ الْمَوْتِ ادْنُ فَسَلِّمْ عَلَيْهِ فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَقُلْتُ سَلَامٌ عَلَيْكَ حَبِيبِي مَلَكَ الْمَوْتِ فَقَالَ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا أَحْمَدُ مَا فَعَلَ ابْنُ عَمِّكَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سلام اللّه علیه.
فَقُلْتُ وَ هَلْ تَعْرِفُ ابْنَ عَمِّي؟
قَالَ وَ كَيْفَ لَا أَعْرِفُهُ وَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ وَكَّلَنِي بِقَبْضِ أَرْوَاحِ الْخَلَائِقِ مَا خَلَا رُوحَكَ وَ رُوحَ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سلام اللّه علیه فَإِنَّ اللَّهَ يَتَوَفَّاكُمَا بِمَشِيَّتِه.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) 2/236
رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:
ای اباذر علی #برادر من ، #داماد من، #بازوی من و خداوند هیچ #فریضه ای را قبول نمی کند مگر به #محبت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام.
ای اباذر ! هنگامی که در آسمان ها سیر داده شدم، فرشته ای را دیدم که بر تختی از #نور نشسته و بر روی سرش #تاجی از نور بود، یکی از دو پای او در طرف #مشرق و دیگری در طرف #مغرب بود، در مقابل او تخته ای بود که به اونگاه می کرد و تمام #دنیا پیش روی او و مخلوقات بین دو
#زانوی او و دو دستش به مشرق و مغرب می رسید.
گفتم: ای جبرئیل، این کدامیک از فرشتگان است؟
در میان ملائکه پروردگارم بزرگتر از این مخلوقی ندیده ام.
عرض کرد: این ملک الموت #عزرائیل است، نزدیک شو و بر او سلام کن، به او نزدیک شدم و گفتم:
سلام بر توای دوست من، ای ملک الموت.
عرض کرد:
درود و سلام بر شما ای احمد، از پسر عمویت #علی علیه السلام چه خبر؟
او چه می کند؟
گفتم: آیا پسر عموی مرا می شناسی؟ عرض کرد:
چگونه او را نشناسم در حالی که خداوند تبارک و تعالی مرا مأمور گرفتن #ارواح همه بندگانش #جز روح شما و #روح علی بن ابی طالب علیه السلام نموده است؟
این دو روح مقدّس را خداوند به #مشیّت خود خواهد گرفت.
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📚حکایت بخشش حضرت زهرا(س)
روزى سلمان فارسى براى اجراى فرمان رسول خدا(ص) در تهيه غذا براى يك اعرابى تازه مسلمان شده، به درب خانه حضرت فاطمه عليهاالسلام رفت. پس از درخواست سلمان، حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: «سوگند بخدا كه حسن و حسين از شدت گرسنگى مضطربند و با شكم گرسنه خوابيده اند و لكن خيرى را ردّ نمىكنم، بخصوص اينكه به خانه من آمده باشد».
سپس فرمودند: «اى سلمان! اينك اين پيراهن مرا به نزد شمعون يهودى ببر و يك صاع خرما و يك صاع جو بگير و بياور».سلمان با پيراهن به نزد شمعون رفت و ماجرا را گفت. شمعون اشك از چشمانش جارى شد و گفت: اين است زهد در دنيا و اين است آنچه كه موسى عليهالسلام در تورات خبر داده بود. پس من هم مىگويم: اشهد ان لا اله الا الله و انّ محمدا رسول الله . سپس به سلمان صاعى از خرما و جو داد و سلمان آنها را به نزد فاطمه عليهاالسلام آورد. آن حضرت با دست خود آرد كرد و نان پخت و به سلمان داد. سلمان عرض كرد:اى دختر پيامبر! مقدارى هم براى حسن و حسين عليهمالسلام بردار. حضرت فاطمه عليهاالسلام در پاسخ فرمود: «چيزى را كه براى خدا داده ام، در آن تصرف نمیكنم».
📚رياحين الشريعة ج1، ص130 تا 134 به نقل از زندگانى صديقه كبرى حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، ص67 و 68
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#معرفی ملائکه ها
💫ملائڪه مقربین در دنیا چهار و در قیامت هشت ملڪ می باشند؛ مقربین بارگاه الهی یعنی دارای پایه و مرتبه بلندی می باشند :
❶ جبرئیل : امین و مامور وحی از طرف خداوند متعال ﷻ برای پیامبران .
❷ میڪائیل : مامور رزق تمام جانداران .
❸ عزرائیل : مامور قبض ارواح .
❹ اسرافیل : مامور نفخ صور برای ویران ڪردن دنیا و مرگ جانداران و حیات و زنده ڪردن آن ها در روز قیامت .
❺ و ❻ نڪیر و منڪر : ملائڪه ای ڪه ڪردار و گفتار ما را می نویسند و در نماز صبح و عصر عوض می شوند ، همچنین مامور سوال از مردگان در قبر می باشند، ڪرام الکاتبین (نڪیر و منڪر) نام دارند .
🔻ملائڪه قبر و برزخ، نڪیر و منڪر نام دارند .
❼ مالڪ : فرمانده نوزده طایفه ملائڪ مامور عذاب در جهنم است .
🔻مامور عذاب قبر و برزخ ڪه نوزده طایفه یا نوزده نفر هستند و بزرگ آن ها مالڪ است .
❽ رضوان : بعضی از ملائڪ مامور بهشت هستند و بزرگ آن ها رضوان نام دارد .
❤️ رســول الله ﷺ می فرماینــد :
✨در آسمان جایی نیست ڪه ملائڪ در آن وجود نداشته باشد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مؤمن، مؤمن واقعی نیست،
مگر آن که سه خصلت در او باشد:
سنتی از پروردگارش و سنتی از
پیامبرش و سنتی از امامش.
اما سنت پروردگارش،
پوشاندن راز خود است
اما سنت پیغمبرش،
مدارا و نرم رفتاری با مردم است
اما سنت امامش صبر کردن
در زمان تنگدستی و پریاشان حالی است.
🌺🍃امام رضا علیه السلام
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍حضرت آدم پنج وصیت به فرزندش شیث کرد ودستور داد او هم این وصیت ها را به فرزندانش بکند.
1- به دنیا مطمئن نشوید که من به بهشت جاوید اطمینان یافتم خدا این اطمینان را نپسندید وبیرونم کرد.
2- به رای زنان رفتار نکنید که من به میل زن عمل کردم از درخت خوردم وپشیمان شدم.
3- هر کاری می خواهید بکنید اول عاقبتش را بنگرید که من اگر عاقبت اندیشی کرده بودم به این مصیبت دچار نمی شدم.
4- کاری را که دل در انجامش ارام ندارد ،نکنید؛که من هنگام خوردن از آن درخت دلم می لرزید اما اعتنا نکردم ،خوردم و پشیمان شدم.
5- در کارها مشورت کنید که اگر من با ملا ئکه شور کرده بودم،گرفتار نمی شدم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚜اخلاق الهی
یکی از فرزندان مرحوم شیخ مرتضی انصاری به واسطه نقل می کند که:
مردی روی قبر شیخ افتاده بود وبا شدت گریه می کرد. وقتی علت گریه اش را پرسیدند، گفت:
جماعتی مرا وادار کردند به این که شیخ را به قتل برسانم. من شمشیرم را برداشته نیمه شب به منزل شیخ رفتم . وقتی وارد اتاق شیخ شدم، دیدم روی سجاده در حال نماز است، چون نشست من دستم را با شمشیر بلند کردم که بزنم در همان حال دستم
بی حرکت ماند وخودم هم قادر به حرکت نبودم به همان حال ماندم تا او از نماز فارغ شد بدون آن که
بطرف من برگردد گفت:
خداوند چه کرده ام که فلان کس را فرستاده اند که مرا بکشد ( اسم مرا برد ) . خدایا من آن ها را بخشیدم تو هم آن ها را ببخش .
آن وقت من التماس کردم ، عرض کردم: آقا مرا ببخشید.
فرمود : آهسته حرف بزن کسی نفهمد برو خانه ات صبح نزد من بیا .
من رفتم تا صبح شد همه اش در فکر بودم که بروم یا نروم واگر نروم چه خواهد شد بالاخره بخودم جراءت داده رفتم . دیدم مردم در مسجد دور او را گرفته اند ، رفتم جلو وسلام کردم ، مخفیانه کیسه پولی به من داد و فرمود:
برو با این پول کاسبی کن .
من آن پول را آورده سرمایه خود قرار دادم وکاسبی کردم که از برکت آن پول امروز یکی از تجار بازار شدم وهر چه دارم از برکت صاحب این قبر دارم.
📙زندگانی شیخ مرتضی انصاری
📔داستان هایی از مقامات مردان خدا، ص8
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️همۀ بدیهایت را به خدا بگو...
👈🏻 وقتی بدیهات رو بگی خدا برای تکتکش کمکت خواهد کرد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⛔️ خطر منافقان…!
آقا #امیرالمومنین علیهالسلام: آنان سخنانى مى گويند و مردم را به اشتباه مى افکنند، توصيف مى کنند تا مردم را بفريبند»
آرى! آنها پيوسته کفر و نفاق و گمراهى و ضلال را در لباس حق جلوه مى دهند تا توده هاى مردم که به طور فطرى و طبيعى خواهان حق اند، باطل آنها را بپذيرند و در طريق گمراهى گام بردارند."
📚نهجالبلاغه خطبه_194
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨[ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا
✨اى پروردگار من، مرا تنها وامگذار...]
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا خودتون یا اطرافیانتون دنبال رمال و جادوگر رفتین؟
دنبال رمال نرید!
امام صادق علیهالسلام لعنت کرده
🎙استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌اثرات عجیب نماز شب...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستانی ازحضرت سلیمان(ع)
🍃مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست. اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد اسم آنان را تکرار کند.
☀️روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست. طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: «مرا از این قفس آزاد کن.»
✨حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند. مرد که از زبان طوطی پول درمیآورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.
حضرت سلیمان به طوطی گفت: «زندانی بودن تو به خاطر زبانت است.»
🦜طوطی فهمید و دیگر حرف نزد. مرد هر چه تلاش کرد فایدهای نداشت. بنابراین خسته شد و طوطی را آزاد کرد.
👌نتیجه:بسیار پیش میآید که ما انسانها اسیر داشتههای خود هستیم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍ماجرای شگفتانگیز دیدار اجنه با آیت الله بهجت
حجت الاسلام روحی تعریف میکند:
خیلی از داستانهایی که آیت الله بهجت نقل میکردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند میگفتند. دوستان میگفتند: این خودش است. میگفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیهای که اغلب آن را نقل میکردند به صحت این مطلب پی بردیم.
ایشان بارها میفرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچهها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و میخواستم مراقبت کنم که چه کار میخواهند بکنند آقا. دیدم به آنها فرمودند: جن ترس ندارد، آنها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال میگفت یک آقایی، به این بچههای کوچک میگفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: این لشکر خداست."
عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جملهاش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه میگفتند: یک آقایی بود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ «فردای پیروزی» به مناسبت روز غزه
🎵 این نماهنگ، فضای بعد از پیروزی جبهه مقاومت بر رژیم صهیونیستی را ترسیم میکند
🔻 این اثر محصول همکاری گروه رأیة الزهرا و مرکز رسانهای نهضت و در مورد آرمان فلسطین سروده شده است.