#هواي_دل ❣
【 یا اُنْسَ کُلِ مُستَوحِشٍ "🌙"
غَریبٍ و یا فَرَجَ
کل مَکْروبٍ کئیبٍ 】
❅↵اے آرام
دلهاے متوحش #سرگردان
و اے گشایش دلهاے
اندوهگین و شکسته💔..!
#صحيفه_سجادیه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#هواي_دل ❣
【 یا اُنْسَ کُلِ مُستَوحِشٍ "🌙"
غَریبٍ و یا فَرَجَ
کل مَکْروبٍ کئیبٍ 】
❅↵اے آرام
دلهاے متوحش #سرگردان
و اے گشایش دلهاے
اندوهگین و شکسته💔..!
#صحيفه_سجادیه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#هواي_دل ❣
【 یا اُنْسَ کُلِ مُستَوحِشٍ "🌙"
غَریبٍ و یا فَرَجَ
کل مَکْروبٍ کئیبٍ 】
❅↵اے آرام
دلهاے متوحش #سرگردان
و اے گشایش دلهاے
اندوهگین و شکسته💔..!
#صحيفه_سجادیه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📌ملاقات با امام زمان (عج)
#علامه_مجلسي (ره) از قول پدرش نقل مي كند كه مي گفت:
در زمان ما شخص #صالح و #مؤمني به نام #امير_اسحق_استر_آبادي (ره) بود كه #چهل_بار پياده به #مكه رفته بود، و بين مردم مشهور شده بود كه او #طي_الارض دارد - يعني چندين #فرسخ را در يك لحظه طي مي كرده - در يكي از سال ها او به #اصفهان آمد. من باخبر شدم و به ديدارش رفتم. پس از احوالپرسي از وي پرسيدم:
- آيا شما #طي_الارض داريد؟ در بين ما چنين شهرت يافته است؟
در جواب گفت:
در يكي از سالها با #كاروان_حج به #زيارت خانه خدا مي رفتم به محلي رسيديم، كه آنجا با #مكه هفت يا نه منزل (بيش از پنجاه فرسخ) راه بود. من به علتي از #كاروان عقب مانده و كم كم به طور كلي از آن جدا شدم. و جاده اصلي را #گم_كرده #حيران و #سرگردان بودم.
#تشنگي چنان بر من غالب شد كه از زندگي #مأيوس گشتم. چند بار فرياد زدم:
- #يا_اباصالح! #يا_اباصالح! (امام زمان)! ما را به جاده #هدايت فرما!
ناگاه #شبحي از دور ديدم و به فكر فرو رفتم! پس از مدت كوتاهي آن شبح در كنارم حاضر شد. ديدم #جواني گندم گون و زيبا است كه لباس تميزي به تن كرده و #سيماي_بزرگان را دارد. بر شتري سوار بود و ظرف آبي همراه خود داشت. به او سلام كردم، جواب سلام مرا داد و پرسيد:
- تشنه هستي؟
- آري!
ظرف آب را به من داد و از آن آب نوشيدم. سپس گفت:
- مي خواهي به #كاروان برسي؟
مرا بر پشت سر خود #سوار شتر كرد و به #جانب_مكه حركت كرديم. عادت من اين بود كه هر روز دعاي #حرز_يماني را مي خواندم. مشغول خواندن آن #دعا شدم. در بعضي از جمله ها آن شخص ايراد مي گرفت و مي گفت:
چنين بخوان!
چيزي نگذشت كه از من پرسيد:
- اينجا را مي شناسي؟
نگاه كردم، ديدم در #مكه هستم.
امر كردند:
- پياده شو!
وقتي پياده شدم، او بازگشت و از نظرم ناپديد شد. در اين وقت فهميدم كه او #حضرت_قائم (عج) بوده است.
از #فراق او و از اينكه او را نشناختم #متأسف شدم. بعد از گذشت #هفت_روز، #كاروان ما به #مكه رسيد.
#افراد_كاروان، چون از #زنده ماندن من #مأيوس شده بودند، يكباره مرا در #مكه ديدند و از اين رو، بين مردم مشهور شدم كه من (طي الارض) دارم.
#علامه_مجلسي (ره) در پايان اظهار مي كند كه پدرم گفت:
#دعاي_حرز_يماني را نزد وي خواندم و آن را #تصحيح كردم، #شكر_خدا كه او به من اجازه نقل و #تصحيح آن را داد.
🌜❉↝ ✿ ↜❉🌛
بحارالانوار، ج 52، ص 175
🔹🔸🔷 🔶 🔵 🔶 🔷🔸🔹
⛅ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•