eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.2هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
28.5هزار ویدیو
325 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ (ع)_از_حوادث_آینده ✅ در پیشگویی(حضرت علی ع) از حوادث آینده 2️⃣ 🔰 شما را به مانند به هم پیچیده شدن به هم مى مالد، و همچون مى کوبد، این همچون که دانه درشت را از دانه ریز جدا مى کند را از میان شما جدا مى کنند. ⁉️این راهها شما را کجا مى برد؟ ⁉️تاریکى ها تا چه وقت شما را و مى نماید؟! ⁉️ چگونه شما را مى فریبند؟! ⁉️این بلا از کجا به سر شما مى آید و به کجا بازگردانده مى شوید؟! ⏳براى هر زمانى سرنوشتى است و هر غیبتى را بازگشتى است. پس، از عالم ربّانى خود بشنوید، دلهاى خود را نزد او حاضر کنید، و اگر بر شما فریاد زد بیدارشوید. 💢 باید به مردمش بگوید، و پراکندگى کار و افکار خود را جمع نماید، و ذهنش را آماده سازد. حقایق را همچون شکافتن مهره براى شما شکافت، و را همچون کندن پوست درخت براى یافتن صمغ پوست کند. ▶️ادامه دارد... 📚بخشی از خبطه 107 نهج البلاغه ‍ 🌹 ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ ‍ ‍ (ع)_از_حوادث_آینده ✅ در پیشگویی(حضرت علی ع) از حوادث آینده 2️⃣ 🔰 شما را به مانند به هم پیچیده شدن به هم مى مالد، و همچون مى کوبد، این همچون که دانه درشت را از دانه ریز جدا مى کند را از میان شما جدا مى کنند. ⁉️این راهها شما را کجا مى برد؟ ⁉️تاریکى ها تا چه وقت شما را و مى نماید؟! ⁉️ چگونه شما را مى فریبند؟! ⁉️این بلا از کجا به سر شما مى آید و به کجا بازگردانده مى شوید؟! ⏳براى هر زمانى سرنوشتى است و هر غیبتى را بازگشتى است. پس، از عالم ربّانى خود بشنوید، دلهاى خود را نزد او حاضر کنید، و اگر بر شما فریاد زد بیدارشوید. 💢 باید به مردمش بگوید، و پراکندگى کار و افکار خود را جمع نماید، و ذهنش را آماده سازد. حقایق را همچون شکافتن مهره براى شما شکافت، و را همچون کندن پوست درخت براى یافتن صمغ پوست کند. ▶️ادامه دارد... 📚بخشی از خبطه 107 نهج البلاغه ‍ 🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📌ملاقات با امام زمان (عج) (ره) از قول پدرش نقل مي كند كه مي گفت: در زمان ما شخص و به نام (ره) بود كه پياده به رفته بود، و بين مردم مشهور شده بود كه او دارد - يعني چندين را در يك لحظه طي مي كرده - در يكي از سال ها او به آمد. من باخبر شدم و به ديدارش رفتم. پس از احوالپرسي از وي پرسيدم: - آيا شما داريد؟ در بين ما چنين شهرت يافته است؟ در جواب گفت: در يكي از سالها با به خانه خدا مي رفتم به محلي رسيديم، كه آنجا با هفت يا نه منزل (بيش از پنجاه فرسخ) راه بود. من به علتي از عقب مانده و كم كم به طور كلي از آن جدا شدم. و جاده اصلي را و بودم. چنان بر من غالب شد كه از زندگي گشتم. چند بار فرياد زدم: - ! ! (امام زمان)! ما را به جاده فرما! ناگاه از دور ديدم و به فكر فرو رفتم! پس از مدت كوتاهي آن شبح در كنارم حاضر شد. ديدم گندم گون و زيبا است كه لباس تميزي به تن كرده و را دارد. بر شتري سوار بود و ظرف آبي همراه خود داشت. به او سلام كردم، جواب سلام مرا داد و پرسيد: - تشنه هستي؟ - آري! ظرف آب را به من داد و از آن آب نوشيدم. سپس گفت: - مي خواهي به برسي؟ مرا بر پشت سر خود شتر كرد و به حركت كرديم. عادت من اين بود كه هر روز دعاي را مي خواندم. مشغول خواندن آن شدم. در بعضي از جمله ها آن شخص ايراد مي گرفت و مي گفت: چنين بخوان! چيزي نگذشت كه از من پرسيد: - اينجا را مي شناسي؟ نگاه كردم، ديدم در هستم. امر كردند: - پياده شو! وقتي پياده شدم، او بازگشت و از نظرم ناپديد شد. در اين وقت فهميدم كه او (عج) بوده است. از او و از اينكه او را نشناختم شدم. بعد از گذشت ، ما به رسيد. ، چون از ماندن من شده بودند، يكباره مرا در ديدند و از اين رو، بين مردم مشهور شدم كه من (طي الارض) دارم. (ره) در پايان اظهار مي كند كه پدرم گفت: را نزد وي خواندم و آن را كردم، كه او به من اجازه نقل و آن را داد. 🌜❉↝ ✿ ↜❉🌛 بحارالانوار، ج 52، ص 175 🔹🔸🔷 🔶 🔵 🔶 🔷🔸🔹 ⛅ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•