eitaa logo
گفتگوی اسلام و مسیحیت
600 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
434 ویدیو
86 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتگوی اسلام و مسیحیت
✍ #یادداشت_استاد_کاشانی #زمان_ظهور مسیح زمان ظهور را آنقدر نزدیک میدید که هنگامی که نوید آمدن ملک
در این لیست میتوانید با مجموعه ای از تاریخ هایی که برای بازگشت مجدد مسیح اعلام شده است آشنا شویم.👇📋 https://en.wikipedia.org/wiki/Predictions_and_claims_for_the_Second_Coming_of_Christ https://en.wikipedia.org/wiki/Unfulfilled_Christian_religious_predictions بحث مساله دیگری را در الهیات مسیحی ایجاد نموده است به نام انتظار کتاب مقدس از ایماندارانش میخواهد روز وشب به انتظار آمدن منجی موعود بنشینند و ظهورش را لحظه شماری کنند . عیسای مسیح امدن موعود را همانند اربابی به تصویر میکشد که به عروسی رفته و آمدنش به طول کشیده و غلامانش در منزل منتظر آمدن وی هستند تا در را برویش باز کنند لوقا به نقل از مسیح مینویسد :📝 کمرهای خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید. و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند. تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی‌درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد... پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی‌برید پسر انسان می‌آید. ( انجیل لوقا 12: 35-36) «بهوش باشید، مبادا عیش و نوش و مستی و نگرانیهای زندگی دلتان را سنگین سازد و آن روز چون دامی به‌ناگاه غافلگیرتان کند.۳۵زیرا بر همۀ مردم در سرتاسر جهان خواهد آمد.۳۶پس همیشه مراقب باشید و دعا کنید تا بتوانید از همۀ این چیزها که بزودی رخ خواهد داد، در امان بمانید و در حضور بایستید.»( لوقا 21: 34-36)📔 مسیح نشانه های ظهور را همچون درخت انجیری میداند که شکوفه زده و نوید آمدن تابستان را میدهد و میگوید:👇 «درخت انجیر و درختان دیگر را در نظر آورید.۳۰به محض اینکه برگ می‌دهند، می‌توانید ببینید و دریابید که تابستان نزدیک است.۳۱به همینسان، هرگاه ببینید این چیزها رخ می‌دهد، درمی‌یابید که پادشاهی خدا نزدیک شده است. ( لوقا 21: 29-32) مژده مسیح به نزدیک بودن ملکوت آسمان و بازگشت مجدد وی حس انتظار زیادی در مسیحیان اولیه زنده کرده بود به گونه ای که وقتی چند نفر از مسیحیان تسالونیکی از دنیا رفتند و برای ایشان این سوال بوجود آمد که زمانی که مسیح بازگردد تکلیف مسیحیانی که مردند چه خواهد شد آیا انها هم میتواند مانند زندگان به آسمان ربوده شوند و پولس در جواب نامهشان نوشت بلی ایشان زنده خواهند شد و به همراه زندگان به آسمانها ربوده میشوند . ( اول تسالونیکیان 4: 16-17)📔 ولی شدت انتظار در این شهر برخی از مسیحیان را واداشته بود تا کار و زندگی را رها کنند و به انتظار آمدن مسیح بنشینند پولس در نامه ای دیگر به ایشان یاد آور میشود تا دجال نیاید مسیح ظهور نخواهد کرد ( دوم تسالونیکی 2: 3) پطرس با اشاره به اینکه خود فرارسیدن پادشاهی خداوند را ناگهانی می‌دانست می‌گوید: «مانند کسی که منتظر هر اتفاقی است، منتظر آمدن عیسی مسیح باشید» (اول پطرس 13:1). او می‌پنداشت که «پایان همه چیز نزدیک است» (همان 4:7) و زمان داوری نیز آغاز شده است (همان 17:4) انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. 2⃣ ادامه در پست بعد 👇 گفتگوی اسلام و مسیحیت : ☪✝ eitaa.com/Debate
گفتگوی اسلام و مسیحیت
✍ #یادداشت_استاد_کاشانی #زمان_ظهور در این لیست میتوانید با مجموعه ای از تاریخ هایی که برای بازگشت
ادامه 👇 که توسط استاد مفتاح سلیمانی و قنبری ترجمه شده است نیز در باره انتظار امدن مسیح مینویسد : 📝 671. كليسا ...در ميان مخلوقاتى بسر مىبرد كه در مصيبت هاناله سرمى دهند و منتظر ظهور پسران خدا هستند». به همين دليل مسيحيان به خصوص در براى تسريع مسيح دعا مىكنند، و به او مىگويند: «اى خداوند ما بيا». 672. مسيح پيش از عروجش تأكيد كرد كه زمان برقرارى ملكوت مسيحايى با شكوهى كه اسرائيل انتظار آن را مىكشد، فرا نرسيده است، كه به گفته ى پيامبران، براى تمام آدميان نظام عدالت نهايى، محبّت و صلح را به ارمغان مىآرود. برحسب قول خداوند زمان حاضر زمان روح القدس و شاهد بودن است، اما در عين حال مشخصه آن، «محنت» و گرفتارى به شر است كه دست از كليسا برنمى داردو طليعه كشمكشهاى آخرالزمان است. و زمان انتظار كشيدن و مراقب بودن است. 673. از زمان عروج، آمدن باشكوه مسيح نزديك شده است،(565) گرچه «از شما نيست كه زمان هاو اوقاتى را كه پدر در قدرت خود نگاه داشته است، بدانيد».(566) اين آمدن فرجامين ممكن است در هر لحظه به وقوع بپيوندد، اگرچه اين آمدن و امتحان پايانى قبل از آن «به تأخير» بيفتند.(567)📔 3⃣ انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. گفتگوی اسلام و مسیحیت : ☪✝ eitaa.com/Debate
☪آیا آیه در وجود داره که استدلال برای به کشیدن حضرت عیسی علیه السلام باشه ؟ یکی از برای اثبات به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح این است که چندین نفر از نزدیک شاهد ماجرا بوده و شهادت داده‌اند که عیسی مسیح به صلیب کشیده شده است. [۱] آنان برای اثبات این ادعای خود به کتاب مقدس استشهاد کرده‌ و روایت یوحنا از این ماجرا را دلیل بر اثبات تصلیب عیسی مسیح می‌دانند. یوحنا در انجیل خود در مورد حادثه‌ی تصلیب چنین روایت کرده است: «و پای صلیب عیسی، مادر او و خواهر مادرش، مریم زن کَلوُپا و مریم مَجْدَلِیّه ایستاده بودند. چون عیسی مادر خود را با آن شاگردی که دوست می‌داشت ایستاده دید، به مادر خود گفت، ای زن، اینک، پسر تو.»[۲] حقیقت این است که این استدلال مسیحیان نیز همانند بسیاری از استدلالات آنان دارای اشکال اساسی بوده و قابل‌اعتنا نیست. اشکالی که این استدلال مسیحیان را رد می‌کند این است که این دلیل تنها مبنی بر روایت یوحنا است؛ حال‌آنکه غیر از انجیل یوحنا در سه انجیل دیگر و در بخش‌های دیگر کتاب مقدس هیچ‌کس چنین روایتی نکرده است؛ از طرفی در دیگر اناجیل، روایتی برخلاف روایت یوحنا نقل‌شده است؛ به همین خاطر نمی‌توان به روایت یوحنا اعتنا کرده و روایات متی، مرقس و لوقا را نادیده گرفت. متی در انجیل خود معتقد است که هیچ زنی از نزدیک شاهد به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح نبوده بلکه از فاصله‌ی دوری نظاره‌گر ماجرا بوده‌اند. متی دراین‌باره چنین روایت می‌کند: «و در آنجا زنان بسیاری که از جلیل در عقب عیسی آمده بودند تا او را خدمت کنند، از دور نظاره می‌کردند که از آن جمله، مریم مَجْدَلیّه بود و مریم مادر یعقوب و یوشاء و مادر پسران زِبِدی.»[۳] مرقس نیز روایتی مشابه روایت متی نقل کرده است: «و زنی چند از دور نظر می‌کردند که از آن جمله مریم مجدلیّه بود و مریم مادر یعقوبِ کوچک و مادر یوشا و سالومَه.»[۴] لوقا نیز همانند مرقس و متی در نوشته‌ی خود معتقد است که هیچ زنی از نزدیک شاهد ماجرا نبوده و برخلاف روایت یوحنا از دور این ماجرا را مشاهده می‌کردند. لوقا در انجیل خود چنین آورده است: «و جمیع آشنایان او از دور ایستاده بودند، با زنانی که از جلیل او را متابعت کرده بودند تا این امور را ببینند.»[۵] با توجه به دلایلی که ذکر شد هرگز نمی‌توان به روایت یوحنا اعتنا کرد. چراکه متی، مرقس و لوقا، روایتی برخلاف یوحنا نقل کرده‌اند و عقل سلیم نمی‌تواند روایت یک نفر را بر نقل سه نفر ترجیح دهد در حالی که هر چهار‌ نفر آنان در یک رتبه قرار دارند. مگر اینکه مسیحیان قائل باشند که رتبه‌ی یوحنا بالاتر از متی، مرقس و لوقا بوده و در هنگام اختلاف بین این چهار انجیل، روایت انجیل یوحنا صحیح است؛ که پذیرش این ترجیح نیز مشکلات دیگری برای مسیحیت پیش خواهد آورد. پی‌نوشت:📝 [۱]. القیروانی، فارس؛ هل صلب المسیح حقا؟ ط ۱، القدس: نداء الرجاء، ۱۹۹۵ م، ص ۹. [۲]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، یوحنا ۱۹: ۲۵-۲۶. [۳]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، متی ۲۷: ۵۵-۵۶. [۴]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، مرقس ۱۵: ۴۰. [۵]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، لوقا ۲۳: 📚۴۹. انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. گفتگوی اسلام و مسیحیت : ☪✝ eitaa.com/Debate
مطابق ، و قربانی شدن مسیح تنها راه است، و قبل از واقعه صلیب نجات انسانها امکان پذیر نبود مگ گراث میگوید: 👇 «آنچه مسیحیت را از دیگر ادیان در مورد نجات متفاوت میکند دو چیز است اول آنکه مسیحیان نجات را در گرو زندگی و مرگ عیسی مسیح میدانند و دوم اینکه خود این نجات در سنت مسیحی باز توسط عیسی مسیح شکل میگیرد بحثي در محافل الاهياتي است كه ايا واقعه صليب موجد نجات است يا بيانگر نجات» كالين گانتن(1988) نیز در کتاب خود«واقعیت کفاره» می نویسد:📝«مسيح، برای كار مهمي انجام داد كه بدون آن، نجات هرگز ممکن نبود. در مسيح، امري به وقوع پيوست كه شيوه جديد زندگي را مهيا مي كرد، کاری که ما به تنهائی، قادر به انجام آن نبودیم.» دیدگاه گانتن مشخصه اکثر تحلیل های مسیحی در مورد مبانی نجات است .مطابق با این دیدگاه نجات پس از مصلوب شدن مسیح امکان پذیر شد و همه کسانی که قبل از مسیح از دنیا رفتند در قهر و غضب خداوند به سر می بردند تا اینکه مسیح، پس از آن که به صلیب کشیده شد، به جهنم نزول کرد و با شکستن دروازه های آن، مؤمنین در بند را رهانید و وارد بهشت ساخت پولس در رساله ای که به افسسيان می نویسد به همین مطلب اشاره می کند: بنابراين‌ مي‌گويد: «چون‌ او به‌ اعلي‌'عليّيّن‌ صعود نمود، اسيري‌ را به‌ اسيري‌ برد وبخششها به‌ مردم‌ داد.» نزول‌ هم‌ كرد به‌ اَسْفَل‌ زمين‌. ..و او بخشيد بعضي‌ رسولان‌ و بعضي‌ انبيا و بعضي‌ مبشّرين‌ و بعضي‌ شبانان‌ و معلّمان‌ را، 12... .»( افسسيان 8:4-11)📔 اگر انسانهایی که قبل از مسیح مردند امکان نجات و ورود به بهشت نداشتند پس ایشان در کجا بودند؟ مطابق الهیات مسیحی ، مقصد نهایی فرد مرده برای عبریان را گاها با ادراکات تاریک و تیره ی جهنم مدرن، مقایسه می کنند، اما در واقعیت این دو با هم کاملا متفاوت هستند. شیول (Shi'ol) در مقصد مشترک مردم درستکار و بدکار است، مردگان در انجا جدا از خدا زندگی میکنند. اشعیا مینویسد:زیرا که شئول تو را حمد نمی‌گوید و موت تو را تسبیح نمی‌خواند و آنانی که به حفره فرو می‌روند به امانت تو امیدوار نمی‌باشند ( اشعیا 38 :18)📔 مطابق اعتقادات مسیحی شیول، مکانی است که همه به آنجا می روند و رفتن به اینجا هیچ ارتباطی به مجازات یا پاداش ندارد، همه به آنجا می روند چه خوب و چه بد. این راه دیگری برای تشریح آنچه می باشد که بر شما بعد از مرگ خواهد رفت. کلمه ی شیُول در عهد جدید مورد استفاده قرار نمی گیرد بلکه کتاب مقدس در اینجا از کلمه هادس (Hades) استفاده می کند، هادس در افسانه های یونان، فرمانروای مردگان و جهان زیرزمینی، پسر بزرگ تیتان کرونوس و رئا است. او و دوبرادرش زئوس و پوزئیدن پس از غلبه بر پدرشان قدرت را بدست گرفتند و خدایان تثلیثی یونان باستان را تشکیل دادند . اما در قرعه مشی تقسیم قلمرو حکومت زئوس خدای آسمان ها شد و پوزئیدن خدای دریاها و اما بدترین سهم نصیب هادس گردید و ان خدای جهان زیرین و دنیای مردگان و از همین رو یونانیان باستان به دنیای مردگان دنیای هادس میگفتند عیسای مسیح نیز از همین واژه برای دنیای مردگان استفاده میکند انجیل میگوید : " و من بر روي اين صخره ، كليساي خود را بنا مي كنم ، و قدرتهاي هادس هرگز قادر به نابودي آن نخواهند بود." ( متی 16: 18) محققین برای کلمه های شیُول و هادس (Hades)، معنایی برابر انتخاب می کنند: دنیای مردگان، نه مکان مجازات. اولین ارجاع واضح کتاب مقدس به مجازات جهنم در کتاب دانیال، اتفاق می افتد. تمام مردگان زنده خواهند شد بعضي براي زندگي جاوداني و برخي براي شرمساري و خواري جاوداني" (دانیال 12: 2) کتکیزم کاتولیک این آموزه را این چنین ترسیم می کند: «اعتقادنامه رسولان ... به نزول مسيح در جهنّم و برخاستن از ميان مردگان در روز سوم اقرار مي كند... تصريحات مكرر عهد جديد مبني بر اين كه عيسي «از مردگان برخاست» نیز اقتضا مي كند عيساي مصلوب قبل از رستاخيز، در عالَم مردگان سكونت گزيده باشد.. كتاب مقدّس محل سكونت مردگان را كه مسيح در آن پايين رفت، «جهنّم» مي نامد، مکانی که در عبري، شيول و در يوناني، هداس خوانده مي شود؛ زيرا كساني كه آنجايند از رؤيت خدا محرومند. حالِ تمام مردگان منتظر منجي، چه بدكار چه درستكار، اين گونه است. این امر البته به معنای یکسان بودن سرنوشت آن ها نیست.. عيسي به جهنّم نزول نكرد تا لعنت شدگان را نجات دهد يا فلاكت جهنّم را بردارد، او نزول كرد تا عادلاني را كه پيش از او رفته اند نجات دهد. نزول به جهنّم، پيام نجات انجيل را به كمال مي رساند.. مسيح به اعماق مرگ نزول كرد، .. عيساي «رئيس حيات»، «صاحب قدرت موت يعني ابليس را تباه سازد و آناني كه از ترس موت، تمام عمر گرفتار بندگي بودند را آزاد گرداند»..او .. می خواهد آدم و حوا را كه همراه او اسيرست از قید و بندهاشان برهاند. ☪✝ @Debate
تا کنون همیشه گفته شده است که توسط شریعت را نسخ کرد ولی این تنها نیمه سکه است و نیم دیگر سکه که کمتر بر ان تاکید میشود به باور پولس مسیح شریعت جدیدی را نیز وضع کرد. گر چه پولس معتقد بود که : “اگر كسي به آداب و رسوم قديمي يهود وفادار نماند و ختنه نشود, محال است بتواند نجات پيدا كند. “ (اعمال رسولان 15 : 2.)📔 و گفت: “به خوبي مي دانيم كه انسان با اجراي احكام شريعت, هرگز در نظر خدا پاك و بي گناه به حساب نخواهد آمد, بلكه فقط با ايمان به عيسي مسيح, پاك و بي گناه محسوب خواهد شد. بنابراين, ما نيز به عيسي مسيح ايمان آورديم تا از اين راه مورد قبول خدا واقع شويم, نه از راه انجام شريعت يهود. زيرا هيچ كس هرگز با حفظ احكام شريعت, نجات ورستگاري نخواهد يافت. “(غلاطيان 2 : 16. )📔 اما ایا این بدین معنا بود که مسیحیت از دیدگاه پولس هیچ شریعتی ندارد و هر کس میتواند هر کاری که بخواهد انجام دهد و هیچ التزام رفتاری و یا مناسکی در مسیحیت نیست ؟ مطمئنا خیر.. در نامه به پولس از مساله ای به نام شریعت مسیح نام میبرد و میگوید: بارهای سنگین یکدیگر را متحمل شوید و بدین نوع شریعت مسیح را به جای آورید ( غلاطیان 6: 2) به عبارتی دیگر اینکه مشهور شده است مسیحیت شریعت را نسخ کرد تعبیر صحیحی نیست و به در عبارتی دقیقتر باید بگوئیم مسیحیت شریعت را منسوخ ساخت و شریعتی جدید جایگزین آن نمود که حتی در برخی از موارد احکام و باید و نباید های مسیحیت بسیار سخت گیرانه تر از شریعت عهد عتیق است در حقیقت شریعت یهود از دو بخش تشکیل میشد یکی مناسک دینی مانند طهارات، احکام قربانی ، احکام خوردنی ها و نخوردنی ها ، آداب عبادی مانند نماز و روزه ، محرمات مانند شکستن حکم روز شنبه و ... و دیگری شریعت اخلاقی و انچه نسخ شد صرفا مناسک دینی یهود بود نه شریعت اخلاقی و این¬که نجات در گرو ایمان به مسیح است بدین معنا نیست که بی¬نیاز از رعایت شریعت اخلاقی باشیم پولس تاکید میکند که : پس آیا شریعت را به ایمان باطل میسازیم؟ حاشا! بلکه شریعت را استوار میداریم. (رومیان 3: 31 )پس چه گوییم؟ آیا گناه بکنیم از آنرو که زیر شریعت نیستیم بلکه زیر فیض؟ حاشا! (رومیان 6: 15 ) مدیون احدی به چیزی مشوید جز به محبّت نمودن با یکدیگر، زیرا کسی که دیگری را محبّت نماید، شریعت را بجا آورده باشد. (رومیان 13: 8 )محبّت به همسایة خود بدی نمیکند پس محبّت تکمیل شریعت است.( رومیان 13: 10 ) پدر و مادر خود را احترام نما که این حکم اوّل با وعده است. (افسسیان 6: 2 )📙 پولس در نامه به غلاطیان همچنین ایمانداران را به رعایت اخلاق ترغیب کرده است:👇 « اما ای برادران، اگر کسی به خطایی گرفتار شود، شما که روحانی هستید چنین شخص را به روح تواضع اصلاح کنید. و خود را ملاحظه کن که مبادا تو نیز در تجربه افتی.بارهای سنگین یکدیگر را متحمل شوید و بدین نوع شریعت مسیح را به جا آرید؛ ....لیکن از نیکوکاری خسته نشویم زیرا که در موسم آن درو خواهیم کرد اگر ملول نشویم. خلاصه بقدری که فرصت داریم، با جمیع مردم احسان بنماییم، علی الخصوص با اهل بیت ایمان». (غلاطیان 6: 1- 10.)📙 یعقوب نیز میگوید : « اگر آن شریعت ملوکانه را برحسب کتاب بجا آورید، [یعنی]، همسایة خود را مثل نفس خود محبّت نما، نیکو میکنید.» ( رساله یعقوب 2: 8 ) اعتقاد نامه وست مینستر نیز این تاکید میکند : 5. با این حال شریعت اخلاقی به طور دائم توسط تمام مردم، اعم از نجات یافتگان یا سایرین، لازم به اجرا است و این نه فقط به علت مفاد این شریعت اخلاقی است بلکه به سبب عطاکننده¬ی آن یعنی خدای خالق می¬باشد. مسیح در انجیل لازم بودن انجام شریعت اخلاقی را به هیچ وجه رد نمی کند بلکه تأیید می فرماید. اگر دقت کنیم در همه این ایات بر عبارت شریعت مسیح تاکید شده است و این شریعت نیز دقیقا دارای هم محرمات است و هم واجبات و هم مستحبات هم اصول مناسکی دارد و هم اصول اخلاقی که بحث در باره ان در یک زمان دیگر در خدمت خواهم بود. ☪✝ @Debate
معتقدند که سرشار از معارف ناب و غنی بوده و برای هدایت بشر کافی است. به همین خاطر متن کتاب مقدس برای آنان حجیت دارد و تمام فرق مسیحی در ظاهر به آن اعتقاد کامل دارند. حال اینکه این کتاب مسیحیان سرشار از تناقضات واضح بوده و مخاطب خود را علاوه بر اینکه هدایت نمی‌کند، بلکه سرگردان و متحیر او را در مقام عمل و اعتقاد رها می‌کند؛ به‌گونه‌ای که مخاطب مسیحی نمی‌داند باید به کدام کلام مسیح و دیگر بزرگان مسیحیت عمل کرد. یکی از این مربوط به گفتار خود مسیح است که در مشهود است. در انجیل متی از قول عیسی مسیح در مورد دین موسی (علیه‌السلام) و نحوه‌ی نگرش مسیح به شریعت یهود چنین آمده است: «گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم. زیرا هرآینه به شما می‌گویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام کوچک‌ترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کم‌ترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد؛ زیرا به شما می‌گویم تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد.»[۱] اعتقاد عیسی مسیح به قرآن و نسبت به شرایع موجود در آن با این عبارات به قدری روشن و واضح است که نیاز به توضیح بیشتر نیست. آیا به‌راستی عیسی مسیح چنین اعتقادی به کتاب مقدس موجود در زمان خود یعنی همان عهد قدیم و شرایع آن داشته است؟ جالب این است که در همین انجیل و در همین بابی که عیسی مسیح خود را ملزم به انجام شرایع یهود دانسته و بدون هیچ کم و کاستی آن را می‌پذیرد، مطالب و احکامی از وی بیان‌شده که به کلی متناقض با عبارتی است که در مورد حجیت عهد قدیم و دین یهودیت بیان داشته است. در ادامه انجیل متی عیسی مسیح در مورد طلاق و سوگند خوردن چنین سخن گفته است: «و گفته‌شده است هر که از زن خود مفارقت جوید، طلاق‌نامه‌ای بدو بدهد. لیکن من به شما می‌گویم، هر کس به غیر علّت زنا، زن خود را از خود جدا کند باعث زنا کردن او می‌باشد و هر که زن مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد. باز شنیده‌اید که به اولین گفته‌شده است که قسم دروغ مخور، بلکه قسم‌های خود را به خداوند وفا کن، لیکن من به شما می‌گویم، هرگز قسم مخورید.»[۲] عیسی مسیح که شکستن کوچک‌ترین تعالیم و را منع کرده و شکننده‌ی آن را کمترین افراد در ملکوت می‌داند، در این فقره احکام طلاق موجود در یهود را نپذیرفته و آن را منحصر در زنا می‌داند. در بخش دوم همین عبارت عیسی مسیح قسم خوردن را که در قاموس همه‌ی ادیان موردپذیرش است و هم‌اکنون نیز در کشور‌های مسیحی در محکمه‌ها قسم یاد می‌کنند، به کلی ممنوع کرده و از مردم می‌‌خواهد هرگز قسم نخورند. عیسی مسیح در بخشی دیگر از انجیل متی در مورد حکم حیاتی و اجتماعی قصاص چنین فرموده است: «شنیده‌اید که گفته‌شده است، چشمی به چشمی و دندانی به دندانی؛ لیکن من به شما می‌گویم، با شریر مقاومت مکنید، بلکه هر که به رخساره راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان و اگر کسی خواهد با تو دعوا کند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدو واگذار.»[۳] عیسی مسیح در این بخش از گفتارش نیز برخلاف شریعت موسی (علیه‌السلام) که قصاص را امری حیاتی برای سلامت فردی و اجتماعی می‌داند، از مردم خواسته است که در مقابله با ظالم و ستمگران خود را به خواری و ظلم‌پذیری سوق دهد. اگرچه مسیحیان در مقام عمل به هیچ‌چیزی معتقد نبوده و جز به چند آیین که ‌در بین فرق مسیحی اختلاف زیادی در مورد آن‌ها و نحوه‌ی عمل به آن‌ها وجود دارد، شریعت خاصی ندارند؛ اما این تناقض گفتاری و رفتاری در کلام و عمل عیسی مسیح حکایت از انحراف عظیم در مسیحیت داشته و حجیت ظاهری کتاب مقدس را نیز از بین می‌برد. چگونه ممکن است کتابی مقدس و الهی در یک باب چندین تناقض آشکار داشته باشد؟ آیا عیسی مسیح ثبات شخصیتی نداشته و هرلحظه چیزی می‌گفتند؟ آیا نویسندگان اناجیل افراد مورد اعتمادی نبوده و در نگارش اناجیل این تناقضات را به وجود آوردند؟ و ... راستی جواب مسیحیان به این سؤالات و پرسش‌ها و اشکالات فراوان دیگر چیست؟ پی‌نوشت:📝 [۱]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، متی ۵: ۱۷-۲۰. [۲]. ترجمه قدیم ، متی ۵: ۳۱-۳۴. [۳]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، متی ۵: ۳۸-۴۰. ☪✝ @Debate
مسیح با مرگ خود راه را برای ما مهیا ساخت و برای کسب این نجات نیاز به ایمان و برای کسب ایمان نیاز به فیض داریم . اما چه کسانی مستحق میتوانند فیض را بدست آورند؟ آیا باید برای نیل به آن کوشش خاصی داشت؟ پاسخ به این پرسش ها، منشأ مناقشات بزرگی بين پلاگيوس از انگلستان و اوگوستين شهر هيپو الجزاير گردید.پلاگیوس راهب انگلیسی که از اریگن و عقل گرایی او الهام گرفته بود پس از ورود به رم، از سستی و پایین بودن سطح معنویت در آنجا نگران شد. و وقتی دلیل این ولنگاری اخلاقی موجود در رم را جویا شد این پاسخ را شنید که مطابق آموزه های آگوستین به علت گناه آدم و حوا و میراث آن بر بشریت «شرارت بخش جدا نشدنی حالت انسان گردیده است» و به خاطر آن اراده انسان مخدوش شده است و ما نمیتوانیم برای نجات خود کاری بکنیم . به باور آگوستین، از انجا که طبیعت انسان، طبیعتی ناتوان و گمراه است که برای نجات، محتاج به فیض خداست. فیض، توجه بی حدو حصر خداست بدون آن که استحقاق آن را داشته باشیم، کمکی الهی که درون ما را دگرگون می کند. به نظر اگوستين، پارسائی انسان، بر اساس فیض است. بنابراین حتی اعمال نیک او نیز نتیجه کاری است که خدا در طبیعت سقوط کرده وی انجام داده است . و ما بدون نمیتوانیم به مسیح ایمان بیاوریم . فیض نیز تنها یک هدیه الهی است نه پاداشی از جانب وی؛ زیرا اگر پاداش بود انسان ها می توانستند با اعمال نیک خویش، آن را خریداری کنند؛ در حالی که فیض هدیه رایگان خدا است که به هر که بخواهد ارزانی می دارد. این ها کسانی اند که از میان بشر آلوده ای که تقدیرشان بر هلاکت است، نجات می یابند پلاگیوس اما برای برطرف کردن این نقیصه،مصمم بود. او برای همین منظور، بحث آزادی اراده را مطرح کرد. با شعار « من باید پس میتوانم» شروع به مبارزه با اندیشه های اگوستین نمود وی برای نیل به نجات بر کوشش انسانی تاکید داشت اما نیاز به فیض را نیز انکار نمیکرد و اما چیزی که پلاگیوس از فیض میفهمید با انچه که آگوستین میفهمید متفاوت بود پلاگیوس فیض را عقل و فطرت و هدایت های الهی میدانست. که در انجام وظایف به ما کمک می کند. برای این منظور تنها کافیست خدا راه را به ما نشان دهد. وی معتقد بود انسان بر اساس اختیار و استحقاق خويش است که پارسا شمرده مي شود. بنابراین اعمال نيكوي انسانها، نتيجه اراده خود ایشان است نه اراده اجباری خدا در انسان و نجات مسیح صرفا به معنای پیروی از الگوی مسیح است نه چیزی بیشتر 1⃣ ادامه در پست بعد 👇 انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. ☪✝ @Debate
گفتگوی اسلام و مسیحیت
✍ #یادداشت_استاد_کاشانی #جبر_گرایی_و_مسیحیت مسیح با مرگ خود راه را برای #نجات ما مهیا ساخت و برای
در این میان، مخالفان پلاگیوس و در راس آنها آگوستین نیز بیکار ننشستند و او را سخت مورد هجوم قرار دادند. نزاع کم کم بالا می گرفت. و این نزاع جنجال بزرگی را در کلیسا ایجاد کرد و منجر به تشکیل شوراهایی از جمله افسس(431) و کارتاژ (418م) گردید . باری، نظریات این متفکر انگلیسی در این شورا محکوم شد و خود او نیز به اصرار آگوستین، از سمت خویش خلع گردید. پلاگیوس اما اگرچه محکوم شد ولی نظریات آگوستین هم به طور کامل مورد پذیرش کاتولیک ها قرار نگرفت. میگفت: ما انسانها براي خود از آغاز تا پايان به خدا اتکا داریم؛ زیرا طبیعت انسان، طبیعتی ناتوان و گمراه است که برای نجات، محتاج به فیض خداست. فیض، توجه بی حدو حصر خداست بدون آن که استحقاق آن را داشته باشیم، کمکی الهی که درون ما را دگرگون می کند. به نظر آگوستين، پارسائی انسان، بر اساس فیض است. بنابراین حتی اعمال نیک ما نیز به صورت جبر آمیز نتیجه کاری است که خدا در طبیعت سقوط کرده ما انجام داده است این اعتقاد آگوستین اختلافی سخت یرا کلید زد، اختلافی در پاسخ به این سوال:«آيا نجات پاداش اعمال استحقاقي ماست يا خير؟» تا زمان توماس اكوئيناس، تمامی صاحب نظران بر این امر اتفاق داشتند که انسان نميتواند مدعي استحقاق نجات به عنوان پاداش شده و آن را مقتضای عدالت خداوند بشمارد. بنابراین این اندیشه که کسب نجات از طریق اعمال انسان ها ممکن است به عنوان «بدعت پلاگیوسی» مردود اعلام شد. ژان كالون یکی از معتقد بود حكم ابدي خدا، به نجات بعضی و هلاکت بعضی دیگر تعلق گرفته است؛ زیرا خداوند همه را یکسان خلق نمی کند، بلکه برخی را برای نجات و برخی را برای هلاکت می آفریند. وی البته در پایان، اعتراف می کند: «اذعان دارم که اين حكم هولناك است.» چندی بعد اما نظریه کالون، توسط پیروان وی در شورای دورت 1619 اصلاح شد و در قالب 5 اصل زیر به تصویب رسید:👇 1- فساد و تباهي كامل طبيعت بشر گناه آلود را فرا گرفتند. 2- برگزيدگي و تقديراخرت انسانها بر اساس هيچ استحقاقی و یا دستاورد کار نیک و يا صفت نيكويي نیست بلکه کاملا بی قید و شرط است. 3- مسيح فقط براي برگزيدگان مرد و تنها کفاره گناه اصلی ایشان را پرداخت نه تمامی بشریت. 4- برگزيدگان به گونه قصور ناپذيري فراخوانده ميشوند ورهايي مييابند و این موضوع از طرف آنها مقاومت نا پذیر است و پدیرش آن اختیاری نیست. 5- كساني كه خدا به راستي فرايشان خوانده به هيچ وجه نميتوانند از اين فرا خواندگي منحرف شوند. 2⃣ انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. ☪✝ @Debate
گفتگوی اسلام و مسیحیت
✍ #یادداشت_استاد_کاشانی #جبر_گرایی_و_مسیحیت در این میان، مخالفان پلاگیوس و در راس آنها آگوستین نی
📚📜📃👆👇 مگ گراث. الیستر. در امدی بر الهیات مسیحی ص 472- 475 تا ص 504 ا.گریدی ، جوان ؛ رحیم سلیمانی ، مسیحیت و بدعت ها ، قم ، موسسه طه ، چاپ دوم ، سال 1384 ، ص 179_182
میسیونرهای مسیحی انگلستان با میسیونرهای آمریکایی در اقدام مشترک به برگزاری برنامه های خاص کردند. میسیونرهای مسیحی هر دو از کلیساهای متفاوت بودند ولی در تبلیغ مشترکا در ایران کار می کردند. یکی از اقدامات آنها برگزاری مدرسه تابستانی مسیحی یا اعتکاف مسیحی بود. میسیونر ها در کالج مسیحی اصفهان از هر قشری برای آشنایی با مسیحیت ثبت نام می کردند. در مدرسه تابستانی به غیر آشنایی با مسیحیت دوره های کمک درمانی برای مستعضفان هم بود. ثمره این مدرسه تابستانی علاقه مردم به مسیحیت بود حتی اگر هم تغییر کیش نمی دادند طرفدا مسیحیت می شدند. می نویسید برای ما بسیار جالب بود که در شهر متعقد اصفهان مکانی کاملا مسیحی بسازیم که رنگ و بوی کلیسا بدهد. طبق آمار آنها بیشترین جذب از این برنامه اعتکاف مسیحی به مسیحیت بوده است. امروزه با گذشت نزدیک به یک قرن و با متفاوت شدن شرایط سیاسی این برنامه به صورت مخفی و دوستانه برگزار میشود. اگر به نگاه کنیم روش های تبلیغ همانند گذشته است ولی با کمی تغییر در صورت اجرای آن. کشیش لاهور می نویسید: روزی زنی به کلیسا اصفهان آمد و با عصبانیت بر ضد اسلام صحبت کرد؛ وقتی با او آشنا شدم فهمیدم او قبلا مسلمان بوده است و در مراسم اعتکاف مسیحی کالج اصفهان شرکت کرده است.آن زن می گفت من از مسیحیت متنفر بودم ولی برای کنجکاوی در این برنامه ثبت نام کردم و یک تابستان کنار میسیونر ها مسیحی زندگی کردم وحالا بعد از شناخت مسیحیت رسما غسل تعمید کردم. بیشتر سعی این هادر مراسم اعتکاف مسیحی جذب قشر کم سواد جامعه بود تا بر آنها تاثیر لازمرا بگذارند. چون در بین محصلین خوب فعالیت می کردند و تنها قشر جامانده قشر کم سواد جامعه بود. انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. گفتگوی اسلام و مسیحت ☪✝ eitaa.com/Debate
دو کتاب به زبان عربی پیرامون کتاب مقدس با عنوان "جمان من فضه" (قاموس اعلام کتاب مقدس) و قاموس کتاب مقدس 👆 کتاب "جمان من فضه" به لحاظ آشناکردن افراد با معنای اعلام کتاب مقدس مانند دانستن معنای اسماعی